TG Telegram Group & Channel
PhiloSocrate (دوستدار سقراط) | United States America (US)
Create: Update:

به یاد یک کتاب متروک✳️
یکی از بهترین کتابهای اقتصادی که در عمرم خواندم کتاب «اصلاح سیاستهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه»  نوشته خانم آن او کروگر است که در سال 1374 توسط سه تن از اساتید دکتر فرجادی، دکتر طبیبیان و دکتر حبیبی منتشر شد و متاسفانه دیگر منتشر نشد و نایاب ماند. به مناسب ارائه ای که در کلاس دکتر عبده داشتم فصل اول آن که شرح اوضاع کشورهای در حال توسعه است را دوباره خواندم. یادم می آید نخستین بار که می خواندم می دیدم مسائل اقتصاد ایران را عینا دارد روایت می کند. فرازهایی از فصل اول را اینجا می آورم با این توضیح تاسفناک که دانش این قضایا در دهه هفتاد شمسی در کشور ما وجود داشت اما هنوز ما اندر خم یک کوچه هستیم و هنوز این مسائل برای ما باقی مانده اند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه از این مسائل گذر کردند ولی ما کماکان درگیر باقی مانده ایم.🔴
«سعی می وشد تورم از طریق یک نرخ ارز رسمی کنترل شود ولی میزان تضعیف ارزش پول داخلی به طور چشمگیری کمتر از میزان تورم است» ص 28
«دومین مسئله نیز این است که نرخ اسمی بهره کمتر از نرخ تورم است» ص ؟
«درترکیه در اواخر سال 1979عرضه برق آنقدر کم بود که تمام شهر استانبول در جدول خاموشی قرار داشت که در هر شش ساعت در مناطق متفاوتی از شهر اجرا می شد» ص 33
«من یک بار از کارخانه ای در هند بازدید کردم که لاستیک وسایل نقلیه تولید می کرد. کارگران سه روز تمام مشغول خرد کردن لاستیکها از قالبهای لاستیک بودند. برق رفته بود و لاستیک در داخل قالبها منجمد شده بود» ص33
«تسهیلات زیربنایی عموما با کمبود بودجه مواجه است زیرا سیاستمداران معمولا اکراه دارند که بلیط اتوبوس، هزینه های برق، تلفن و مانند اینها را افزایش دهند. از نظر سیاسی، به نظر می رسد که تامین مالی کی پروژه جدید اهمیت بیشری دارد تا بازسازی پروژه های موجود» ص 33
«نظام آموزشی نیز با سوء تخصیص مشابهی مواجه است. نرخ بازده واقعی اجتماعی آموزشی ابتدایی در کشورهای در حال توسعه بیشتر از 20 است در حالی که نرخ بازدهی آموزش دانشگاهی در حدود 10 درصد است. با این حال سوبسیدهای آموزش عالی بسیار بیشتر از آموزش ابتدایی است. این مسئله نه تنها سوء تخصیص منابع عمومی است، بلکه یک کمک ضمنی است که عمدتا در خدمت افراد ثروتمند قرار می گیرد» ص 35
«در اکثر کشورهای در حال توسعه، سوبسیدها و پرداختهای انتقالی سهم چشمگیری از هزینه های دولتی را به خود اختصاص می دهد. در سال 1980 در کشورهای کم درآمد 39 درصد کل هزینه های دولت مرکزی و در کشورهای با درآمد متوسط 34 درصد هزینه های دولت مرکزی به سوبسیدها و پرداختهای انتقالی اختصاص داشته است. این هزینه ها معمولا تشویق می شود زیرا تصور می کنند این هزینه ها بر طبقات فقیر این جوامع اثر داشته باشد ولی سهم بیشتری از این سوبسیدها و پرداختهای انتقالی در عمل در اختیار 10 درصد بالا یا 25 درصد بالای توزیع درآمد قرار می گیرد ... این پرداختها معمولا در کل طبقات فقیر را منتفع نمی کند و در بسیاری از کشورهای در حال توسعه این سوبسیدها به طور واقعی به بدتر شدن توزیع درآمد کمک می کند» ص 36
«ما دریافتیم در ترکیه بنگاه های دولتی – بدون توجه به بخشهای فعالیت- بیش از سه برابر سرمایه سرانه و در حدود چهار برابر نیروی کار سرانه بنگاه های خصوصی را در اختیار دارند و ما ترسیدیم کسی این موضوع را باور نکند ... تا سال 1980 کسری بنگاه های دولتی ترکیه حدود 8 درصد تولید ناخالص ملی بود و یک عامل مهم در تورم ترکیه که در آن زمان بیش از 100 درصد در سال بود، به شمار می آمد» ص 38
«بنگاه های دولتی سهم بزرگی از سرمایه گذاری را جذب کرده ولی به همان نسبت به تولید کمک نکرده اند. برای مثال در هند در سال 1978-1979 بخش عمومی 62 درصد کل سرمایه مولد و 26 درصد کل اشتغال را در اختیار داشته است. در مقایسه سهم این بنگاه ها در کل ارزش افزوده در صنایع فقط 5/29 درصد بوده است. بخش خصوصی با 32 درصد سرمایه 68 درصد اشتغال و 64 درصد ارزش افزوده در صنایع کارخانه ای را در اختیار داشته اند» ص 38
https://hottg.com/ali_sarzaeem

به یاد یک کتاب متروک✳️
یکی از بهترین کتابهای اقتصادی که در عمرم خواندم کتاب «اصلاح سیاستهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه»  نوشته خانم آن او کروگر است که در سال 1374 توسط سه تن از اساتید دکتر فرجادی، دکتر طبیبیان و دکتر حبیبی منتشر شد و متاسفانه دیگر منتشر نشد و نایاب ماند. به مناسب ارائه ای که در کلاس دکتر عبده داشتم فصل اول آن که شرح اوضاع کشورهای در حال توسعه است را دوباره خواندم. یادم می آید نخستین بار که می خواندم می دیدم مسائل اقتصاد ایران را عینا دارد روایت می کند. فرازهایی از فصل اول را اینجا می آورم با این توضیح تاسفناک که دانش این قضایا در دهه هفتاد شمسی در کشور ما وجود داشت اما هنوز ما اندر خم یک کوچه هستیم و هنوز این مسائل برای ما باقی مانده اند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه از این مسائل گذر کردند ولی ما کماکان درگیر باقی مانده ایم.🔴
«سعی می وشد تورم از طریق یک نرخ ارز رسمی کنترل شود ولی میزان تضعیف ارزش پول داخلی به طور چشمگیری کمتر از میزان تورم است» ص 28
«دومین مسئله نیز این است که نرخ اسمی بهره کمتر از نرخ تورم است» ص ؟
«درترکیه در اواخر سال 1979عرضه برق آنقدر کم بود که تمام شهر استانبول در جدول خاموشی قرار داشت که در هر شش ساعت در مناطق متفاوتی از شهر اجرا می شد» ص 33
«من یک بار از کارخانه ای در هند بازدید کردم که لاستیک وسایل نقلیه تولید می کرد. کارگران سه روز تمام مشغول خرد کردن لاستیکها از قالبهای لاستیک بودند. برق رفته بود و لاستیک در داخل قالبها منجمد شده بود» ص33
«تسهیلات زیربنایی عموما با کمبود بودجه مواجه است زیرا سیاستمداران معمولا اکراه دارند که بلیط اتوبوس، هزینه های برق، تلفن و مانند اینها را افزایش دهند. از نظر سیاسی، به نظر می رسد که تامین مالی کی پروژه جدید اهمیت بیشری دارد تا بازسازی پروژه های موجود» ص 33
«نظام آموزشی نیز با سوء تخصیص مشابهی مواجه است. نرخ بازده واقعی اجتماعی آموزشی ابتدایی در کشورهای در حال توسعه بیشتر از 20 است در حالی که نرخ بازدهی آموزش دانشگاهی در حدود 10 درصد است. با این حال سوبسیدهای آموزش عالی بسیار بیشتر از آموزش ابتدایی است. این مسئله نه تنها سوء تخصیص منابع عمومی است، بلکه یک کمک ضمنی است که عمدتا در خدمت افراد ثروتمند قرار می گیرد» ص 35
«در اکثر کشورهای در حال توسعه، سوبسیدها و پرداختهای انتقالی سهم چشمگیری از هزینه های دولتی را به خود اختصاص می دهد. در سال 1980 در کشورهای کم درآمد 39 درصد کل هزینه های دولت مرکزی و در کشورهای با درآمد متوسط 34 درصد هزینه های دولت مرکزی به سوبسیدها و پرداختهای انتقالی اختصاص داشته است. این هزینه ها معمولا تشویق می شود زیرا تصور می کنند این هزینه ها بر طبقات فقیر این جوامع اثر داشته باشد ولی سهم بیشتری از این سوبسیدها و پرداختهای انتقالی در عمل در اختیار 10 درصد بالا یا 25 درصد بالای توزیع درآمد قرار می گیرد ... این پرداختها معمولا در کل طبقات فقیر را منتفع نمی کند و در بسیاری از کشورهای در حال توسعه این سوبسیدها به طور واقعی به بدتر شدن توزیع درآمد کمک می کند» ص 36
«ما دریافتیم در ترکیه بنگاه های دولتی – بدون توجه به بخشهای فعالیت- بیش از سه برابر سرمایه سرانه و در حدود چهار برابر نیروی کار سرانه بنگاه های خصوصی را در اختیار دارند و ما ترسیدیم کسی این موضوع را باور نکند ... تا سال 1980 کسری بنگاه های دولتی ترکیه حدود 8 درصد تولید ناخالص ملی بود و یک عامل مهم در تورم ترکیه که در آن زمان بیش از 100 درصد در سال بود، به شمار می آمد» ص 38
«بنگاه های دولتی سهم بزرگی از سرمایه گذاری را جذب کرده ولی به همان نسبت به تولید کمک نکرده اند. برای مثال در هند در سال 1978-1979 بخش عمومی 62 درصد کل سرمایه مولد و 26 درصد کل اشتغال را در اختیار داشته است. در مقایسه سهم این بنگاه ها در کل ارزش افزوده در صنایع فقط 5/29 درصد بوده است. بخش خصوصی با 32 درصد سرمایه 68 درصد اشتغال و 64 درصد ارزش افزوده در صنایع کارخانه ای را در اختیار داشته اند» ص 38
https://hottg.com/ali_sarzaeem


>>Click here to continue<<

PhiloSocrate (دوستدار سقراط)




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)