#در_باب_قانون_و_خشونت
#بنیاد_عرفانی_اقتدار
#سعید_جهانپولاد_ژاک_دریدا
¤زور قانون چنین است :
زور قانون = «بنیاد عرفانی اقتدار»
¤ همه چیز مربوط به خشونت و زور قانون ، معنوی است: شبحی که خود را به صورت قدرت، اقتدار، زور و دیکتاتوری نشان می دهد و در قالب تصمیمات، فرمانها و تجویزها بیان می شود.
¤ساختار بنیادی قانون توتولوژیک ( همان گویی) است: این ساختار با اجرای کنوانسیون هایی به وجود می آید که تعیین می کنند خشونت قانونی یا غیرقانونی است.(ژاک دریدا درباره قانون و خشونت)
سه گزاره بالا از ژاک دریدا در باب قانون ، خشونت و عدالت واسازانه است .
خشونت ،خشونت میزاید. این گزارهای نه چندان فلسفی است.با دیدن خشونت عریان نیروهای امنیتی و گشت ارشاد در این چند ماهه و در طول یک سال و اندی قبل ، پرسشی عمیق و البته هولناک را پیش روی ما میگذارد.و آن مسئله چرایی افزایش خشونت و خشونت ورزی در بین ما ایرانیان است ؟( من فعلا با جغرافیای خودمان کاردارم) ترویج خشونت و اعمال خشونت در بین مردم یک سرزمین ،نشانه زوال اخلاقیات و ارزشها، گسست و پارگی از فرهنگ و ملیت تاریخی و نیز انفصال از اشتراکات زبانی و اندیشگی است و نشانه انحطاط و بن بست سیاسی ، امنیتی ،اقتصادی ، فرهنگی و روابط تعاملی اجتماعی ،ملی و چه بسا روابط بینا فردی و بیناجهانی ماست. و صدالبته نشانه عمق فاجعه انفصال مردم از حاکمیت و ایدولوژی آن، جایی که شعائر اصل "وحدت" ملی و یکپارچهگی سرزمینی در کثرت تنوعات قومی و ملی مثل یک طنز گزنده تراژیک است . تلخ است و گاه چنان مضحک که تنها می شود ،در بهت و حیرت برگزارش کنی. این رشد فزاینده خشونت ورزی ، ترویج خشونت و اعمال آن و تشدید سیاست های دولتی و امنیتی کردن جامعه از طریق روشهای فراقانونی حاکمیت و تاسیس ارگانهای موازی و نیابتی تا چه میزان میتواند امنیت روانی جامعه و فردفرد ایرانیان را در جغرافیای خود و بیرون از آن مختل کند ؟و تا چه حد رقت انگیز و نکبت بار میتواند چهره آشفته و هرج و مرج طلب ، خشونت ورز و از همه مهمتر تشتتفرهنگی و ملی ما و زوال هویت ایرانی ما را در چشم جهانیان به رخ کشیده و بازتاب دهد. به نظرم همه میدانیم آن بخش راست افراطی و اصولگرا و ایدولوژیست های حاکمیت( با سیاست های ناکارآمد و شکست خورده مراقبتی و محافظتی و .. نیز آشفتهگی در روابط اجتماعی و نزول و رکود اقتصادی و فروپاشی اخلاق و معنویت آرمانی،) حتا تصورش را هم نمیکردند که بعد از چهل و اندی سال ،بوقیدن در شیپور خشونت و "امر مقدس خشونت" ، نه تنها دیگر اعتبار و ارزشی در نزد مردم و سطوح متنوع سرمایه اجتماعی و ملی ندارند . بلکه بی گمان در آتش خشم مردم و خرمن خشونت انباشته کردهاشان گرفتار خواهند شد. معمولا حکومتها وقتی در چنین ورطه سقوط فرو می افتند .این جنبه خشونت را در دوسوی مرز سرزمینی اعمال میکنند. که زمان بیشتری برای بقا بدست آورند. به قول نیچه "آنکس که از نبرد با دشمن تامین معاش میکند ،علاقه دارد دشمن اش زنده بماند ".جنگ خیابانی اینروزها حاکمیت با زنان و حق پوشش اختیاری و دشمن پنداری و تئوری توطئه تریبون داران حکومتی مصداق بارز گفته ژاک دریدا است .
¤ همه چیز مربوط به خشونت و زور قانون ، معنوی است: شبحی که خود را به صورت قدرت، اقتدار، زور و دیکتاتوری نشان می دهد و در قالب تصمیمات، فرمانها و تجویزها بیان می شود.
#آفرینش
@afarineshdastan
@afarineshdastan
>>Click here to continue<<