▪️ دوشیزۀ تارانتو
سوگواری کنید، آلسیونهای¹ زیبا،
ای پرندگان سپند و دلپسندِ تتیس²،
آلسیونها به سوگ بنشینید؛
میرتو، دوشیزۀ تارانتو³،
در فرجامِ روزگارش
با کشتی به کرانههای کامارین⁴ میرفت،
آنجا که هیمن⁵، به ناز و آواز، با نیلبکها
او را به خانۀ معشوق میبُرد.
حریرِ سپید،
زر و زیوری که روزِ بزم بازوانش را میآراست،
و مُشکی که بر گیسوی زرگونش میریخت،
پای سدرها، زیر صخره پنهان بود.
تنها بر فرازِ کشتی ایستاده بود
و بر اختران باژ میخواند،
ناگهان طوفان که در بادبان میدمید
بر تنش پیچید: پریشان و دور از جاشوان
فریاد برآورد و در موجها فروافتاد.
دوشیزۀ تارانتو در آغوشِ موجها بود
و اندامِ زیبایش در خیزاب فروغلتید.
تتیس، با دیدۀ نمناک،
از چشمِ دیوهای درنده
در شکافِ صخره نهانش داشت؛
به فرمان او، نرئیدهای⁶ پریرو
از فرازِ آشیانهای خیس برخاستند،
او را به کرانه بردند
و به خدای بادها سپردند.
به فریاد، در دوردست، یاران را فراخواندند؛
پریان بیشهزار، چشمهها و کوهساران،
بر سینهها کوفتند و ماتم گرفتند
و بر مزارش به تکرار گفتند: افسوس!
افسوس! تو را به خانۀ معشوق راهی نبود،
حریرِ سپید پیکرت را نپوشاند،
زیوری بر بازوانت نپیچید
و مُشک بر گیسوانت نریخت.
پینوشتها
۱. پرندگان افسانهای که بر دریا آشیان داشتند
۲. مادرِ آخیلوس و ایزدبانوی دریای مدیترانه
۳. شهری در جنوبِ ایتالیا
۴. شهری در سیسیل
۵. ایزدِ زناشویی
۶. دختران نره، ایزدبانوان دریای مدیترانه
▫️شعری از آندره شنیه، شاعرِ فرانسوی
برگردان به پارسی: فهیمه جهانآبادی
▪️آستراخان کافه | مجالی برای همهوایی | کانالی برای راه یافتن به جهان سیال موسیقی و ادبیات
🌀| @astrakancafe
#آفرینش
@afarineshdastan
@afarineshdastan
>>Click here to continue<<