✅ نگاهیبهداستانبلند
«گرگکتابها«اثر»مصطفیفلاحيان«
✍ #ناهيد_شمس در شماره ۱۵۸۰ روزنامه #نقدحال
داستان از زبان دوم شخص روايت ميشود. روايت نويسندهاي که با گرگي درگير است. گرگي که درواقع با کتاب زاويه دارد و از اين جهت نويسنده را رصد ميکند و به او حملهور ميشود. البته راوي ميگويد که ممکن است اين گرگ از خوابهايش بيرون پريده باشد. گويا او اطميناني از وجود گرگ ندارد. بههمين دليل است که براي اطمينان از وجود اين گرگ که در همهجا خصوصا مجتمع محل زندگياش کمين کرده از همسايهها سوال ميکند. اما جوابهاي سربالا و گيج آنها نشان ميدهد که هيچ نقطهي اشتراکي با راوي و درکي از سوال او ندارند.
اما راوي به اين تعقيب و گريز يکنفره با گرگ کتابها ادامه ميدهد تا جاييکه اين گرگ باعث مرگ همسر راوي ميشود. همسري که مخاطب هيچ شناختي از او ندارد و راوي هم گويا او را به هيچ فرض کرده و درمورد او اطلاعاتي در حد چند جمله بيشتر نميدهد. بههمين دليل است که وقتي همسر راوي توسط گرگ دريده ميشود، تاثر مخاطب براي او، در حد دريدهشدن کتابها بيشتر نيست. گويا همسر راوي از اول در داستان ظهور کرده تا بهزودي توسط گرگ کتابها دريده شود.
اما تنهايي راوي در مقابل اين گرگ دردناک است. او حتي نميتواند از دست اين گرگ به قانون پناه ببرد، چون قانون بهطرزي ناعادلانه او را متهم ميکند. وقتي راوي در روزنامه ميخواند که به قتل زنش متهم شده است به منزل برادرش ميگريزد. خانوادهي برادر که درکي از او بهعنوان نويسنده و روشنفکر ندارند او را به سخره ميگيرند، راوي در منزل برادر هم بيش از پيش خود را تنها حس ميکند. اما گرگ کتابها همچنان دست به کار است و قرباني بعدي دقيقا فرزند برادر راوي است، يعني کسي که هيچ صنمي با کتاب و نويسنده ندارد. اما راوي در پايان قرباني تفکر دونکيشوتوار خود ميشود و در جنگي نابرابر به قتل ميرسد.
در گرگ کتابها، نويسنده پيش از آنکه درگير روايت داستاني باشد، مصر است بر انتقال مفاهيم و روايت از همين نقطه است که ضربه خورده. حتي در اسم کتاب هم اين اصرار ديده ميشود. اما قلم روان و سرد نويسنده، همين روايت ساده را خواندني کرده است.
@naghdehall
#ادبیات #نقد_حال #آفرینش
@afarineshdastan
@afarineshdastan
>>Click here to continue<<