.
«من به دقت کوشیدهام که اعمالِ انسانی را مسخره نکنم، و نسبت به آنها اظهارِ تأسف یا انزجار نکنم، بلکه آنها را بفهمم؛
به همین دلیل شورهایی مثل عشق، نفرت، خشم، حسد، شهرتطلبی، دلسوزی و دیگر تشویشهای ذهن را، نه به عنوان پلیدی و نقص در طبیعتِ انسان، بلکه به عنوان خصیصههای آن مینگرم.
این خصیصهها همانقدر به طبیعتِ ذهن مربوطاند، که گرما، سرما، طوفان، رعد و غیره به طبیعتِ جَو مربوطاند؛
هرچند برخی از این پدیدهها آزاردهنده باشند، با این وجود ضروریاند، و علتهای معینی دارند؛
به وسیلهی همین علتهاست که ما میکوشیم تا طبیعتشان را بفهمیم، و ذهن از دیدنِ درستِ آنها همانقدر لذت میبرد که آنها را همچون برتریهای حواس بیانگارد.».......
رساله سیاسی،
#باروخ_اسپینوزا ؛ فصل اول، پیشگفتار
#آفرینش
@afarineshdastan
@afarineshdastan
>>Click here to continue<<