TG Telegram Group & Channel
آدم بهشتی | United States America (US)
Create: Update:

🌺مخالفان بزرگ ولایت فقیه در حوزه های علمیه - شکست یک تئوری در نظر و عمل!!

حسین جعفری

❇️اگر از لاک علاقمندی های شخصی و سیلقه ای خود نسبت به امام خارج شویم و بخواهیم بر مبنای حریت علمی نسبت به نظریه "ولایت فقیه" قضاوت کنم به چند نکته مهم می رسیم:

۱- نظریه امام با هر قرائتی که به توان از آن ارائه داد؛ از جمله نظریات شاذ و نادر در حوزه های علمیه است و فقها ی صاحب سبک و مبرزی از علماء سلف و خلف هستند که نه تنها اعتقادی به نظریه ولایت فقیه امام ندارند که آن را رد می کنند.

۲- آیت الله جوادی آملی مدعی است ( نقل به مضمون ) کار بزرگ امام در بحث ولایت فقیه، ارتقاء این موضوع از علم فقه و داخل کردن آن در علم کلام و به عنوان استمرار امامت بود.

😳... معنای صریح و واقع گرایانه آنچه جوادی آملی در زرورق کلمات شیک! گفته این می شود که؛ امام بدلیل آنکه احادیث مربوط به این موضوع عموماً یا مرسله و ضعیف اند و یا قادر به اثبات به ادعا نیستند ؛ مجبور شد تا بار اثبات ولایت فقیه و حدود اختیارات فقیه مبسوط الید را از طریق مباحث کلامی پی بگیرد و به اثبات رساند. و معنای دقیق تر آن این است که با فقه و مبانی مرسوم آن ولایت فقیه قابل اثباتِ محکم و مدلل نیست!!

۳-نکته فوق گرچه بظاهر نقطه قوت نظریه امام محسوب می شود اما نقطه ضعف جدی آن نیز هست! زیرا وقتی بار اصلی اثبات ادعای امام در نظریه ولایت فقیه بر استدلالات کلامی استوار می شود لذا کسی از جمله فقیهان حق ندارند سایرین را بدلیل عدم تخصص در فقه از بررسی و نقد این نظریه باز دارند و آنان را به تبعیت محض از فقهاء دعوت کنند.

بعبارت بسیار صریح و شفاف، با چنین رویکردی مجبور خواهند شد نظریه خود را از درون جعبه قداستِ خودساخته ی فقه خارج ساخته در معرض نقد عمومی قرار دهند و نتوانند در سنگر قال الباقر و قال الصادق پنهان شوند و از مردمان؛ عبودیتِ مطلق طلب کنند!!

۴- در خصوص ولایت فقیه می توان از منظر حقوقی و آنچه که در قانون اساسی آمده به تحقیق پرداخت و البته می توان از منظر فقهی نیز به بحث نشست. روشن است مبادی نظری هر یک از این دو راه متفاوت است که نمی توان میان آنها خلط کرد.

❗️متاسفانه در موضوع ولایت فقیه گرفتار (عمدی یا غیر عمد) خلط این دو منظر هستیم .

وقتی به مبادی نظری و طریقه ی اثبات این موضوع میان فقهاء اشاره می شود که در میان فقهاء، اکثریت یا با اصل این نظریه مخالفند و یا عموماً همراهی ندارند و نظری مخالف با نظریه امام و برخی فقهاء موجود دارند!، مدافعان بلافاصله به قانون اساسی اشاره می کنند که این نظریه چون بصورت قانون در آمده و مورد قبول مردم است؛ پس نمی توان با طرح سایر نظریات فقهاء مخالف به قوت اصل ولایت فقیه خدشه وارد کرد. و وقتی با این نقد مواجهه می شوند که در قانون اساسی ( بعنوان میثاق ملی) اختیارات ولی فقیه به صورت حصری شمرده شده و ولی فقیه حق تخطی از قانون را ندارد و به لحاظ حقوقی نمی توان اصل ۱۱۰ را به گونه ای فهمید و تفسیر که سایر اصول قانون اساسی را تعطیل و بی اثر کند، بلافاصله به نظریه فقهی شاذ امام استناد می کنند که امام گفت اختیارات ولایت فقیه فوق این حرفهاست!!! و این ادعای گزاف را به اجماع همه ی فقهاء نیز منتسب می کنند!!

۵-صرف نظر از اینکه نظریه ولایت فقیه به لحاظ فقهی و یا قانون اساسی موجه است یا نه( که در واقع نه به لحاظ فقهی نظریه ی محکمی است و نه به لحاظ اصول مصرح قانون اساسی درست اجرا می شود)؛ می توان از منظر کارکردی نیز مورد بررسی قرار گیرد که نتایج عملی اجرای سیستم ولایت فقیه در این چهل ساله چه بوده و نسبت و تمایزش با حکومت های اقتدارگرا، حکومت فردی و استبدادی چیست؟ آیا در اداره کشور موفق بوده؟ آیا می توان آن را گامی موثر برای پیشرفت کشور تلقی نمود و یا باعث پسرفت و انحطاط شده است؟

💢نتیجه آنکه با دانستن اجمالی این سابقه از موضوع ولایت فقیه؛ روشن می شود که؛

✳️الف: ترساندن شرعیِ مردم ِمتدین از عدم پذیرش نظریه ولایت فقیه بر مبنای محکم فقهی و دینی استوار نیست!!

✳️ب: همچنین با توجه به اینکه اکثریت بزرگان فقها و علمای دینی با این نوع ولایت فقیه همراهی نداشته بلکه به لحاظ شرعی دلیلی برای موافقت ندارند و نیز با تجربه ی عملی این سالها در میزان کارایی این نظریه، چه بسا عاقلانه آن باشد که عطایش را به لقایش بخشید و بدنبال مدل حکومت دیگری رفت تا هم دنیا ی مان آباد بماند و هم دین و آخرتمان آسیب نبیند.

@adambeheshti

Forwarded from آدم بهشتی (حسین جعفری)
🌺مخالفان بزرگ ولایت فقیه در حوزه های علمیه - شکست یک تئوری در نظر و عمل!!

حسین جعفری

❇️اگر از لاک علاقمندی های شخصی و سیلقه ای خود نسبت به امام خارج شویم و بخواهیم بر مبنای حریت علمی نسبت به نظریه "ولایت فقیه" قضاوت کنم به چند نکته مهم می رسیم:

۱- نظریه امام با هر قرائتی که به توان از آن ارائه داد؛ از جمله نظریات شاذ و نادر در حوزه های علمیه است و فقها ی صاحب سبک و مبرزی از علماء سلف و خلف هستند که نه تنها اعتقادی به نظریه ولایت فقیه امام ندارند که آن را رد می کنند.

۲- آیت الله جوادی آملی مدعی است ( نقل به مضمون ) کار بزرگ امام در بحث ولایت فقیه، ارتقاء این موضوع از علم فقه و داخل کردن آن در علم کلام و به عنوان استمرار امامت بود.

😳... معنای صریح و واقع گرایانه آنچه جوادی آملی در زرورق کلمات شیک! گفته این می شود که؛ امام بدلیل آنکه احادیث مربوط به این موضوع عموماً یا مرسله و ضعیف اند و یا قادر به اثبات به ادعا نیستند ؛ مجبور شد تا بار اثبات ولایت فقیه و حدود اختیارات فقیه مبسوط الید را از طریق مباحث کلامی پی بگیرد و به اثبات رساند. و معنای دقیق تر آن این است که با فقه و مبانی مرسوم آن ولایت فقیه قابل اثباتِ محکم و مدلل نیست!!

۳-نکته فوق گرچه بظاهر نقطه قوت نظریه امام محسوب می شود اما نقطه ضعف جدی آن نیز هست! زیرا وقتی بار اصلی اثبات ادعای امام در نظریه ولایت فقیه بر استدلالات کلامی استوار می شود لذا کسی از جمله فقیهان حق ندارند سایرین را بدلیل عدم تخصص در فقه از بررسی و نقد این نظریه باز دارند و آنان را به تبعیت محض از فقهاء دعوت کنند.

بعبارت بسیار صریح و شفاف، با چنین رویکردی مجبور خواهند شد نظریه خود را از درون جعبه قداستِ خودساخته ی فقه خارج ساخته در معرض نقد عمومی قرار دهند و نتوانند در سنگر قال الباقر و قال الصادق پنهان شوند و از مردمان؛ عبودیتِ مطلق طلب کنند!!

۴- در خصوص ولایت فقیه می توان از منظر حقوقی و آنچه که در قانون اساسی آمده به تحقیق پرداخت و البته می توان از منظر فقهی نیز به بحث نشست. روشن است مبادی نظری هر یک از این دو راه متفاوت است که نمی توان میان آنها خلط کرد.

❗️متاسفانه در موضوع ولایت فقیه گرفتار (عمدی یا غیر عمد) خلط این دو منظر هستیم .

وقتی به مبادی نظری و طریقه ی اثبات این موضوع میان فقهاء اشاره می شود که در میان فقهاء، اکثریت یا با اصل این نظریه مخالفند و یا عموماً همراهی ندارند و نظری مخالف با نظریه امام و برخی فقهاء موجود دارند!، مدافعان بلافاصله به قانون اساسی اشاره می کنند که این نظریه چون بصورت قانون در آمده و مورد قبول مردم است؛ پس نمی توان با طرح سایر نظریات فقهاء مخالف به قوت اصل ولایت فقیه خدشه وارد کرد. و وقتی با این نقد مواجهه می شوند که در قانون اساسی ( بعنوان میثاق ملی) اختیارات ولی فقیه به صورت حصری شمرده شده و ولی فقیه حق تخطی از قانون را ندارد و به لحاظ حقوقی نمی توان اصل ۱۱۰ را به گونه ای فهمید و تفسیر که سایر اصول قانون اساسی را تعطیل و بی اثر کند، بلافاصله به نظریه فقهی شاذ امام استناد می کنند که امام گفت اختیارات ولایت فقیه فوق این حرفهاست!!! و این ادعای گزاف را به اجماع همه ی فقهاء نیز منتسب می کنند!!

۵-صرف نظر از اینکه نظریه ولایت فقیه به لحاظ فقهی و یا قانون اساسی موجه است یا نه( که در واقع نه به لحاظ فقهی نظریه ی محکمی است و نه به لحاظ اصول مصرح قانون اساسی درست اجرا می شود)؛ می توان از منظر کارکردی نیز مورد بررسی قرار گیرد که نتایج عملی اجرای سیستم ولایت فقیه در این چهل ساله چه بوده و نسبت و تمایزش با حکومت های اقتدارگرا، حکومت فردی و استبدادی چیست؟ آیا در اداره کشور موفق بوده؟ آیا می توان آن را گامی موثر برای پیشرفت کشور تلقی نمود و یا باعث پسرفت و انحطاط شده است؟

💢نتیجه آنکه با دانستن اجمالی این سابقه از موضوع ولایت فقیه؛ روشن می شود که؛

✳️الف: ترساندن شرعیِ مردم ِمتدین از عدم پذیرش نظریه ولایت فقیه بر مبنای محکم فقهی و دینی استوار نیست!!

✳️ب: همچنین با توجه به اینکه اکثریت بزرگان فقها و علمای دینی با این نوع ولایت فقیه همراهی نداشته بلکه به لحاظ شرعی دلیلی برای موافقت ندارند و نیز با تجربه ی عملی این سالها در میزان کارایی این نظریه، چه بسا عاقلانه آن باشد که عطایش را به لقایش بخشید و بدنبال مدل حکومت دیگری رفت تا هم دنیا ی مان آباد بماند و هم دین و آخرتمان آسیب نبیند.

@adambeheshti


>>Click here to continue<<

آدم بهشتی




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)