TG Telegram Group & Channel
abasmanesh.com | United States America (US)
Create: Update:

خدایی که تقریبا فراموشش کرده بودم، بازگشت؛
امیدی که تقریبا از دست داده بودم، بازگشت؛
روحیه ای که تقریبا مرده بود، زنده شد؛
ارتباط و هدایت الهی که دیگر نه اعتقادی بهش داشتم و نه موجود بود، برقرار شد، رشد کرد و شد پایه و اساس همه اعمال و رفتارم؛
یک سری تغییرات برایم اتفاق افتاد که به چند نمونه از اهم آن اشاره میکنم:
مشکل دیسک گردنم بکلی برطرف شد. دیگر هیچوقت تا این لحظه دستم سر نشد. حتی یک مرتبه.
اقدام به پرهیز غذایی و ورزش کردم و طی چند ماه بالای 15 کیلو وزن کم کردم؛
فاکتورهای قند و چربی و کبد بالای 90 درصد نرمال شدند؛
با استناد به سخن استاد در حوزه سلامتی که: من این اعتقاد رو در خودم ایجاد کردم که بدن من برای سلامتی به هیچ عامل بیرونی و هیچ داروی شیمیایی نیاز ندارد و تمام عوامل مورد نیاز در بدن من موجود هست.
با استناد به این فرمایش و مدد خواستن از خداوند مصرف ماهیانه 60 قرص اعصاب را ظرف 10 روز ترک کردم. کاری که انقدر سخت و عجیب بود که هرگز فکرش رو هم نمیکردم که بتوانم انجامش دهم. از آنروز تا این لحظه هیچگونه قرصی مصرف نمیکنم و کوچکترین اثر از افسردگی یا هیچ مشکل و بیماری دیگر در بدن من موجود نیست که نیست.
یک سرماخوردگی بسیار شدید هنگام نیمه شب که بسترم از شدت تب و تعریق بالا بکل خیس آب شده بود . تنها و تنها با ذکر ناخودآگاه جمله شریفه " یامن اسمه دوا و ذکره شفا " که ناگهان بر لبانم جاری شد بلافاصله در لحظه درمان شد و بلافاصله تمام اثرات بیماری از بین رفت و انگار نه انگار که چند ثانیه قبل چه حالی داشتم.
چند اتفاق مهم اداری و مالی و دریافت یک ویزا از یک کشور سخت هم، اتفاقات دیگری بود که همه به طوری عجیب و معجزه وار برایمان اتفاق افتاد؛
کارها همینطور در حال تسهیل شدن بود و گاری سنگین زندگی با چرخ های خشک و زنگ زده و در گل گرفتار در سرمای سخت زمستان رفته رفته جای خود را به حرکت در آن جاده ی زیبا و سرازیر و آسفالت در آن فضای پر درخت و آن هوای بهاری میداد . و هر چقدر همان فایل های دانلودی استاد، بیشتر گوش میشد و بیشتر باور میشد و بیشتر عمل میشد، نتایج پررنگ تر و سریعتر ب من میرسید.
روزی برخوردم به فایلی از استاد عزیز به نام " داستانی از هدایت الهی " هر دو قسمت یک و دو .
این دو فایل را ده ها مرتبه دیدم و با تمام وجود گوش کردم . هر دفعه دقیق تر و موشکافانه تر . از نظر من در این فایل می توان دست یاری و عنایت خداوند را در زندگی استاد عباس منش با وضوح کامل دید.
بنظرم در کل فایل های استاد که در حوزه توحید تهیه شده، هیچ فایلی مثل این فایل وجود، مساعدت، لطف و عنایت، مهربانی، کرم، بزرگی و وجود خداوند را در زندگی یک انسان به تصویر نمیکشد . بی شک این فایل به نظرم برترین فایل سایت abasmanesh.com در حوزه توحید و خداشناسی است. محتوای این دو ویدئو بکل دیدگاه من را نسبت به خداوند تغییر داد و تازه من فهمیدم که :
من به مردم داشتم چشم نیاز غافل از آنکه در حق بود باز.
بله . من متاسفانه سالها به فکر این بودم که باید املاک منطقه که با آنها روابط گرمی هم داشتم برای من کاری کنند! آنها باید برای من بفروشند ! آنها باید بخرند ! آنها باید من را در کار ساختمان سازی وارد کنند و تا آنها نکنند، نمیشود !!!
وقتی نحوه دقیق ویزا و سفر و مهاجرت استاد را در فایل مذکور شنیدم . با تمام وجود به این نتیجه رسیدم که سالها در اشتباه بودم . املاک ها نباید بخواهند. دولت نباید بخواهد. فلان رئیس نباید بخواهد. بلکه خداوند باید بخواهد. خدا باید کمک کند تا بشو . من دنبال درب اشتباه رفته بودم .و همین بود که سالها در میکوبیدم و کسی جواب نمیداد.
خلاصه استاد جان، دیگر فهمیده بودم مشکل از کجاست. بلافاصله تمام روی نیازم شد. خدای رحمان.
برج دی ماه رسید . مدتی بود واگذار کرده بودم به خودش و در عین حال تمام کار و تلاشی رو که از دستم ساخته بود با روزی بالای 10 ساعت کار مفید انجام میدادم. صبح تا عصر سرکار ساختمان، عصر تا پاسی از شب هم دنبال فایل های ملکی در محدوده ای وسیع از منطقه. دیگه طوری شده بود املاکی های کاربلد و تاپ منطقه هر فایلی بمن معرفی میکردند . من چند روز یا حتی چند هفته قبل دیده بودم و دیتیل موقعیت و شرایط و مالک رو براشون تشریح میکردم .

خدایی که تقریبا فراموشش کرده بودم، بازگشت؛
امیدی که تقریبا از دست داده بودم، بازگشت؛
روحیه ای که تقریبا مرده بود، زنده شد؛
ارتباط و هدایت الهی که دیگر نه اعتقادی بهش داشتم و نه موجود بود، برقرار شد، رشد کرد و شد پایه و اساس همه اعمال و رفتارم؛
یک سری تغییرات برایم اتفاق افتاد که به چند نمونه از اهم آن اشاره میکنم:
مشکل دیسک گردنم بکلی برطرف شد. دیگر هیچوقت تا این لحظه دستم سر نشد. حتی یک مرتبه.
اقدام به پرهیز غذایی و ورزش کردم و طی چند ماه بالای 15 کیلو وزن کم کردم؛
فاکتورهای قند و چربی و کبد بالای 90 درصد نرمال شدند؛
با استناد به سخن استاد در حوزه سلامتی که: من این اعتقاد رو در خودم ایجاد کردم که بدن من برای سلامتی به هیچ عامل بیرونی و هیچ داروی شیمیایی نیاز ندارد و تمام عوامل مورد نیاز در بدن من موجود هست.
با استناد به این فرمایش و مدد خواستن از خداوند مصرف ماهیانه 60 قرص اعصاب را ظرف 10 روز ترک کردم. کاری که انقدر سخت و عجیب بود که هرگز فکرش رو هم نمیکردم که بتوانم انجامش دهم. از آنروز تا این لحظه هیچگونه قرصی مصرف نمیکنم و کوچکترین اثر از افسردگی یا هیچ مشکل و بیماری دیگر در بدن من موجود نیست که نیست.
یک سرماخوردگی بسیار شدید هنگام نیمه شب که بسترم از شدت تب و تعریق بالا بکل خیس آب شده بود . تنها و تنها با ذکر ناخودآگاه جمله شریفه " یامن اسمه دوا و ذکره شفا " که ناگهان بر لبانم جاری شد بلافاصله در لحظه درمان شد و بلافاصله تمام اثرات بیماری از بین رفت و انگار نه انگار که چند ثانیه قبل چه حالی داشتم.
چند اتفاق مهم اداری و مالی و دریافت یک ویزا از یک کشور سخت هم، اتفاقات دیگری بود که همه به طوری عجیب و معجزه وار برایمان اتفاق افتاد؛
کارها همینطور در حال تسهیل شدن بود و گاری سنگین زندگی با چرخ های خشک و زنگ زده و در گل گرفتار در سرمای سخت زمستان رفته رفته جای خود را به حرکت در آن جاده ی زیبا و سرازیر و آسفالت در آن فضای پر درخت و آن هوای بهاری میداد . و هر چقدر همان فایل های دانلودی استاد، بیشتر گوش میشد و بیشتر باور میشد و بیشتر عمل میشد، نتایج پررنگ تر و سریعتر ب من میرسید.
روزی برخوردم به فایلی از استاد عزیز به نام " داستانی از هدایت الهی " هر دو قسمت یک و دو .
این دو فایل را ده ها مرتبه دیدم و با تمام وجود گوش کردم . هر دفعه دقیق تر و موشکافانه تر . از نظر من در این فایل می توان دست یاری و عنایت خداوند را در زندگی استاد عباس منش با وضوح کامل دید.
بنظرم در کل فایل های استاد که در حوزه توحید تهیه شده، هیچ فایلی مثل این فایل وجود، مساعدت، لطف و عنایت، مهربانی، کرم، بزرگی و وجود خداوند را در زندگی یک انسان به تصویر نمیکشد . بی شک این فایل به نظرم برترین فایل سایت abasmanesh.com در حوزه توحید و خداشناسی است. محتوای این دو ویدئو بکل دیدگاه من را نسبت به خداوند تغییر داد و تازه من فهمیدم که :
من به مردم داشتم چشم نیاز غافل از آنکه در حق بود باز.
بله . من متاسفانه سالها به فکر این بودم که باید املاک منطقه که با آنها روابط گرمی هم داشتم برای من کاری کنند! آنها باید برای من بفروشند ! آنها باید بخرند ! آنها باید من را در کار ساختمان سازی وارد کنند و تا آنها نکنند، نمیشود !!!
وقتی نحوه دقیق ویزا و سفر و مهاجرت استاد را در فایل مذکور شنیدم . با تمام وجود به این نتیجه رسیدم که سالها در اشتباه بودم . املاک ها نباید بخواهند. دولت نباید بخواهد. فلان رئیس نباید بخواهد. بلکه خداوند باید بخواهد. خدا باید کمک کند تا بشو . من دنبال درب اشتباه رفته بودم .و همین بود که سالها در میکوبیدم و کسی جواب نمیداد.
خلاصه استاد جان، دیگر فهمیده بودم مشکل از کجاست. بلافاصله تمام روی نیازم شد. خدای رحمان.
برج دی ماه رسید . مدتی بود واگذار کرده بودم به خودش و در عین حال تمام کار و تلاشی رو که از دستم ساخته بود با روزی بالای 10 ساعت کار مفید انجام میدادم. صبح تا عصر سرکار ساختمان، عصر تا پاسی از شب هم دنبال فایل های ملکی در محدوده ای وسیع از منطقه. دیگه طوری شده بود املاکی های کاربلد و تاپ منطقه هر فایلی بمن معرفی میکردند . من چند روز یا حتی چند هفته قبل دیده بودم و دیتیل موقعیت و شرایط و مالک رو براشون تشریح میکردم .


>>Click here to continue<<

abasmanesh.com




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)