📚| @WRITINGMETHOD |📚
برشی از کتاب
«حال و هوای عجیب در توکیو»
🔖 دم پیشخان نشستم و «ماهی تن همراه با لوبیای سویای تخمیر شده، ریشه ی نیلوفر آبی سرخ شده و موسیر شور» سفارش دادم. در همین حین، پیرمردی که کنار من نشسته بود تقریبا به صورت همزمان، «موسیر شور، ریشه ی نیلوفر آبی سرخ شده و ماهی تون همراه با لوبیای سویای تخمیر شده» درخواست کرد. وقتی به سمتش نگاهی انداختم، دیدم که او هم داشت مستقیما به من نگاه می کرد. با خودم گفتم، چرا چهره اش را می شناسم…؟ سنسه به حرف آمد. «ببخشید، شما اِتسکیکو اُماچی هستید؟» من که تعجب کرده بودم، در پاسخ به نشانه ی بله، سر تکان دادم. سنسه گفت: «گهگاه شما را اینجا دیده ام.»
>>Click here to continue<<