🔶 سحابی و کشف انتهای امکان
✍️ مقصود فراستخواه
https://hottg.com/Vortrags/91957
📌این مسیر تکامل مستمر و پایدار که امثال دکتر سحابی پیمودند، چگونه میسر شد؟ این سرمایههای فکری در این سرزمین چطور پیدا شدند؟ چطور بازرگان و سحابی پیدا شدند، تربیت شدند و به ثمر رسیدند؟ چطور میشود که یدالله سحابی به پایداری میرسد؟ در مجلس امروز بخشی از کتاب «استادانِ استادان چه کردند» را برای شما قرائت میکنم. این کتاب بخشی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی نهادهای علمی، اجتماعی تاریخ معاصر در ایران از پسامشروطه تا دوره پهلوی است.
📌این کتاب به شرح اینکه استادانِ استادانِ استادان در این سرزمین چگونه به وجود آمدند و چه کارهایی کردند، میپردازد که بخشیهایی از آن را برای شما میخوانم:«سحابی و بازرگان از دوقلوهای نادر ایرانی در خلق و خوی و منش و بینش و کنش هستند. هر دو در علمآموزی نوین پیشکسوت، هر دو دانشآموخته دارالمعلمین، هر دو استاد دانشگاه تهران، هر دو در سیاستورزی سالم، هر دو در احوال شخصی و تعهد اجتماعی خود عمیقاً مومن، هیچکدام پای علمآموزی و حیات آکادمیک و درس و بحث علمی و حرفهی دانشگری را با سیاست درنیامیختند...نهادهای مدنی، صنفی و مردمبنیاد متعدد دایر کردند، از جمله مدرسه، شرکت، حزب و انجمن.
📌 ملی به معنای حقیقی کلمه بودند. به اصل و اساس نهضت ملی ایران به رهبری محمد مصدق وفادار بودند و به منافع عمومی تقید جدی داشتند. تجددخواه، تحولخواه، آزادیخواه و خردگرا بودند. به اصول و ارزشهای اصیلی که باورش کرده بودند جداً پایبند ماندند، چه در سالهای تحصیل در اروپا و چه در ایام موفقیتهای آکادمیک و رسیدن به منزلتهای اجتماعی و چه در مسئولیتهای مدیریتی. چه در سالهای مخوف زندان، چه آنگاه که مردمان و اروپا و حتی روشنفکران از آنها روی برگرداندند و چه آنگاه که به آنها روی آوردند. این دو از آن رهبران قلیلی بودند که برخلاف رسم معمول سیاسیون زمانه، پوپولیست نشدند، موجسواری نکردند، فریب ندادند و با خود و دیگران و هستی بیکران صادق بودند.»
📌تیپهای ایدهال در سطح سحابی و بازرگان را میتوان در سه سطح کلان، متوسط و خرد توضیح داد. در سطح کلان فهم تاریخ و زمانهای لازم است که نسل سحابی از آن برخاسته است. سده 1200 خورشیدی، دوران رنسانس ناتمام ایران بود. در این سده کاغذ اخبار، ماشین چاپ، دارالفنون، رشدیه، دارالترجمه، انجمن معارف، مدرسه سیاسی، شرکت فرهنگ، خاندان فروغی، بانو استرآبادی، تلگراف و مشروطه، جنبش مطبوعاتی، جنبش مدارس جدید عالی را داریم و در این سده است که دارالمعلمین مرکزی و سپس عالی به وجود میآید و در این منطق تاریخیت در محضر علمی اساتیدی چون ذوالفنون، غلامحسین رهنما، محمود شیمی، سیدمحمدکاظم عصار، جلال همایی، سحابی و بازرگان از این محضر بیرون میآیند و دوره زمانه پویایی ایران را میبینیم. سده 1200 دوران رویای ایرانی و معاصر شدن و تجدد و تمدن ایرانی است.
📌اما این مسیر تکاملی تاریخ چرا اینگونه بالا و پایین شد؟ هیچ کجا و هیچوقت مسیر تکاملی یک جامعه بهطور خطی پیش نمیرود. جواب آن را باید در آنتروپیهای کشور دید. ایران اکنون در دوره خاصی از این مسیر تکامل است و با دوره ماند(ایستا) و لختی ایران در برخی سطوح مواج هستید. اما کار تمام نیست. یک نگاه رئالیستی و یک منطق تاریخی به ما میگوید که ذخیرهها باقی ماندند و انرژیهای آزادشده از آن کنشها و تقلاها اکنون در زیر پوست این جامعه میخزند و رویاها به خاطره تبدیل شدهاند. ما به داستان نیاز داریم، تاریخ ملتها را همانطور که رویاها میسازند، همانطور نیز خاطراتشان میسازند. پس ما به داستان نیاز داریم، به داستان یدالله سحابی، عزتالله سحابی، مهدی بازرگان و... نیاز داریم.
🔷 منبع: روزنامه هممیهن
B2n.ir/z31288
>>Click here to continue<<