TG Telegram Group & Channel
«تَطهيرُ الاعتِقاد» | United States America (US)
Create: Update:

🌐 رد بر اصول منهجی اشاعره (5)

▪️قرآن
اهمیت این مسأله باعث شده که آن را به صورت مستقل ذکر کنیم. این نمونه آشکاری است که می توان به منهج اشاعره در تلفیق میان رأی اهل سنت و جماعت با معتزله دست یافت؛ زیرا مذهب اهل سنت و جماعت این است که قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است و خداوند متعال با کلامی سخن می گوید که قابل شنیدن است و ملائکه و جبرئیل و موسی علیه السلام و همه خلائق در روز قیامت می شنوند. در نقطه مقابل مذهب معتزله است که قائل هستند قرآن، مخلوق است. اما اشاعره خواسته اند که دیدگاه میانه ای را انتخاب کنند؛ آنان میان معنی و لفظ فرق گذاشته اند و کلامی که برای خداوند متعال ثابت می کنند، آن معنای ازلی ابدی قائم به نفس است که حرف و صوت نیست و به خبر و انشاء وصف نمی شود. اما کتب آسمانی از جمله قرآن، پس آنها در حقیقت کلام خداوند نیستند بلکه عبارت از کلام الله نفسی هستند. کلام نفسی در حد خود شیء واحدی است اما اگر به عبرانی از آن تعبیر شود، پس آن تورات است و اگر به سریانی تعبیر شود، آن انجیل است و اگر به عربی تعبیر شود، آن قرآن است، پس همه کتب آسمانی مخلوق هستند و اینکه گفته می شود کلام الله است، از باب مجاز است زیرا در واقع کلام الله نیست بلکه تعبیر از کلام الله است.

اشاعره سپس درباره قرآن نیز به اختلاف افتاده اند، برخی از آنها می گویند: خداوند ابتدا قرآن را در لوح محفوظ خلق کرده سپس آن را در صحائف به آسمان دنیا نازل کرده است، پس جبرئیل این کلام مخلوق را خوانده و به رسول اللهﷺ ابلاغ کرده است.
عده ای دیگر می گویند: خداوند کلام نفسی خود را به جبرئیل فهمانده و جبرئیل آن را به رسول اللهﷺ فهمانده است، پس نزول قرآن، نزول اعلام و افهام است نه نزول حرکت و انتقال؛ زیرا آنان علو خداوند را انکار می کنند.
باقلانی (ت: 403هـ) درباره نوع نزول قرآن می گوید: «ويجب أن يعلم أن كلام الله تعالى منزل على قلب النبي صلى الله عليه وسلم نزول إعلام وإفهام لا نزول حركة وانتقال. والدليل على ذلك قوله تعالى: " وإنه لتنزيل رب العالمين نزل به الروح الأمين على قلبك لتكو من المنذرين بلسان عربي مبين " فيجب أن تعتقدها هنا أربعة أشياء هنا: منزل، ومنزل، ومنزول عليه، ومنزول به» [1]
؛ و واجب است که دانسته شود کلام خداوند متعال بر قلب رسول اللهﷺ نازل شده به نحو نزول إعلام و إفهام و نه نزول حرکت و انتقال. و دلیل بر آن قول خداوند متعال است: "مسلّماً این (قرآن) از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است! روح الامین آن را نازل کرده است بر قلب تو، تا از انذارکنندگان باشی! به زبان عربی آشکار" پس واجب است که درباره قرآن به چهار چیز اعتقاد داشته باشد: نازل کننده، نازل شده، منزول علیه و منزول به.

اشاعره سپس اختلاف کرده اند که چه کسی کلام نفسی خداوند را به این لفظ و نظم عربی تعبیر کرده؟ برخی آن را جبرئیل و برخی آن را محمدﷺ می دانند. استدلال آنان به آیه «أنه لقول رسول کریم» است.
در حالی که شیخ الاسلام ابن تیمیه دیدگاه صحیح درباره این آیه را بیان کرده است: «وفي إضافته إلى هذا الرسول تارة وإلى هذا تارة: دليل على أنه إضافة بلاغ وأداء لا إضافة إحداث لشيء منه أو إنشاء كما يقوله بعض المبتدعة الأشعرية من أن حروفه ابتداء جبرائيل أو محمد مضاهاة منهم في نصف قولهم لمن قال: إنه قول البشر من مشركي العرب» [2]
؛ و در اضافه قول به رسول در مرتبه ای و به جبرئیل در مرتبه دیگر، دلیلی است بر اینکه این اضافه، اضافه بلاغ و أداء است و نه اضافه إحداث و إنشاء همانگونه که برخی از مبتدعه اشاعره گفته اند که حروف قرآن از سوی جبرئیل یا محمد است؛ زیرا این سخن شباهت زیادی به سخن مشرکان دارد که می گفتند: این قرآن سخن بشر است.

ادامه دارد....
ــــــــــــــــــــــــ
#ارجاعات:
[1]. الانصاف باقلانی (ص 34) موقع الوراق
[2]. مجموع الفتاوی ابن تیمیه (2/50) مجمع الملك فهد، المدينة النبوية


✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

@Tathir_aleteqad2

🌐 رد بر اصول منهجی اشاعره (5)

▪️قرآن
اهمیت این مسأله باعث شده که آن را به صورت مستقل ذکر کنیم. این نمونه آشکاری است که می توان به منهج اشاعره در تلفیق میان رأی اهل سنت و جماعت با معتزله دست یافت؛ زیرا مذهب اهل سنت و جماعت این است که قرآن، کلام الله و غیر مخلوق است و خداوند متعال با کلامی سخن می گوید که قابل شنیدن است و ملائکه و جبرئیل و موسی علیه السلام و همه خلائق در روز قیامت می شنوند. در نقطه مقابل مذهب معتزله است که قائل هستند قرآن، مخلوق است. اما اشاعره خواسته اند که دیدگاه میانه ای را انتخاب کنند؛ آنان میان معنی و لفظ فرق گذاشته اند و کلامی که برای خداوند متعال ثابت می کنند، آن معنای ازلی ابدی قائم به نفس است که حرف و صوت نیست و به خبر و انشاء وصف نمی شود. اما کتب آسمانی از جمله قرآن، پس آنها در حقیقت کلام خداوند نیستند بلکه عبارت از کلام الله نفسی هستند. کلام نفسی در حد خود شیء واحدی است اما اگر به عبرانی از آن تعبیر شود، پس آن تورات است و اگر به سریانی تعبیر شود، آن انجیل است و اگر به عربی تعبیر شود، آن قرآن است، پس همه کتب آسمانی مخلوق هستند و اینکه گفته می شود کلام الله است، از باب مجاز است زیرا در واقع کلام الله نیست بلکه تعبیر از کلام الله است.

اشاعره سپس درباره قرآن نیز به اختلاف افتاده اند، برخی از آنها می گویند: خداوند ابتدا قرآن را در لوح محفوظ خلق کرده سپس آن را در صحائف به آسمان دنیا نازل کرده است، پس جبرئیل این کلام مخلوق را خوانده و به رسول اللهﷺ ابلاغ کرده است.
عده ای دیگر می گویند: خداوند کلام نفسی خود را به جبرئیل فهمانده و جبرئیل آن را به رسول اللهﷺ فهمانده است، پس نزول قرآن، نزول اعلام و افهام است نه نزول حرکت و انتقال؛ زیرا آنان علو خداوند را انکار می کنند.
باقلانی (ت: 403هـ) درباره نوع نزول قرآن می گوید: «ويجب أن يعلم أن كلام الله تعالى منزل على قلب النبي صلى الله عليه وسلم نزول إعلام وإفهام لا نزول حركة وانتقال. والدليل على ذلك قوله تعالى: " وإنه لتنزيل رب العالمين نزل به الروح الأمين على قلبك لتكو من المنذرين بلسان عربي مبين " فيجب أن تعتقدها هنا أربعة أشياء هنا: منزل، ومنزل، ومنزول عليه، ومنزول به» [1]
؛ و واجب است که دانسته شود کلام خداوند متعال بر قلب رسول اللهﷺ نازل شده به نحو نزول إعلام و إفهام و نه نزول حرکت و انتقال. و دلیل بر آن قول خداوند متعال است: "مسلّماً این (قرآن) از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است! روح الامین آن را نازل کرده است بر قلب تو، تا از انذارکنندگان باشی! به زبان عربی آشکار" پس واجب است که درباره قرآن به چهار چیز اعتقاد داشته باشد: نازل کننده، نازل شده، منزول علیه و منزول به.

اشاعره سپس اختلاف کرده اند که چه کسی کلام نفسی خداوند را به این لفظ و نظم عربی تعبیر کرده؟ برخی آن را جبرئیل و برخی آن را محمدﷺ می دانند. استدلال آنان به آیه «أنه لقول رسول کریم» است.
در حالی که شیخ الاسلام ابن تیمیه دیدگاه صحیح درباره این آیه را بیان کرده است: «وفي إضافته إلى هذا الرسول تارة وإلى هذا تارة: دليل على أنه إضافة بلاغ وأداء لا إضافة إحداث لشيء منه أو إنشاء كما يقوله بعض المبتدعة الأشعرية من أن حروفه ابتداء جبرائيل أو محمد مضاهاة منهم في نصف قولهم لمن قال: إنه قول البشر من مشركي العرب» [2]
؛ و در اضافه قول به رسول در مرتبه ای و به جبرئیل در مرتبه دیگر، دلیلی است بر اینکه این اضافه، اضافه بلاغ و أداء است و نه اضافه إحداث و إنشاء همانگونه که برخی از مبتدعه اشاعره گفته اند که حروف قرآن از سوی جبرئیل یا محمد است؛ زیرا این سخن شباهت زیادی به سخن مشرکان دارد که می گفتند: این قرآن سخن بشر است.

ادامه دارد....
ــــــــــــــــــــــــ
#ارجاعات:
[1]. الانصاف باقلانی (ص 34) موقع الوراق
[2]. مجموع الفتاوی ابن تیمیه (2/50) مجمع الملك فهد، المدينة النبوية


✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

@Tathir_aleteqad2


>>Click here to continue<<

«تَطهيرُ الاعتِقاد»




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)