TG Telegram Group & Channel
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک | United States America (US)
Create: Update:

سردشت؛ پایتخت صلح و آشتی، نه فقط یادمان فاجعه

✍️ عثمان عباسی | کنش‌گر رسانه و ارتباطات

سردشت را نباید تنها با بمباران شیمیایی ۷ تیر ۱۳۶۶ شناخت.
آنچه در این روز رخ داد، بی‌تردید یکی از سیاه‌ترین برگ‌های تاریخ جنگ‌افزارهای ممنوعه بود؛ نخستین حمله ثبت‌شده شیمیایی به یک منطقه‌ی غیرنظامی.
بیش از هشت هزار نفر از شهروندان عادی، از کودک تا سالخورده، قربانی گاز خردل شدند. این واقعه، بی‌آن‌که هیچ دادگاهی برگزار شود یا جنایتی رسماً محکوم گردد، به تاریخ پیوست؛ و سردشت ماند با زخم‌هایی که هنوز تازه‌اند.
اما پرسش امروز ما این است:
چرا سردشت هنوز نتوانسته به نمادی جهانی از صلح، مقاومت و امید تبدیل شود؟
چرا آنچه می‌توانست فرصت بازسازی هویتی یک شهر باشد، همچنان در حصار سالگردها و سخنرانی‌های تشریفاتی باقی مانده است؟

تهدیدی که می‌تواند به فرصت بدل شود

در عصری که «برندسازی شهری» یکی از مهم‌ترین ابزارهای توسعه است، سردشت ظرفیت دارد به عنوان نماد جهانی مقاومت در برابر سلاح‌های کشتار جمعی، به رسمیت شناخته شود.
اما این هدف، جز با یک تحول ساختاری در روایت، سیاست‌گذاری و کنش‌گری ممکن نیست.
سردشت امروز نیازمند بازآفرینی روایتی است که از فاجعه عبور کرده و به سمت زندگی، توسعه، و امید حرکت می‌کند.
سردشت، از یادمان درد به برند صلح
پیشنهاد مشخص این است که سردشت به عنوان پایتخت صلح و آشتی معرفی و تثبیت شود؛ شهری که نه‌تنها قربانی جنگ، بلکه پیام‌آور زندگی پس از مرگ، صلح پس از نفرت، و آشتی پس از ویرانی باشد.
برای تحقق این هدف، چند گام کلیدی ضروری است:
۱. ساخت برند هویتی «شهر صلح و آشتی»
با طراحی نشان رسمی، شعار بین‌المللی، کمپین رسانه‌ای و پیوند دادن سردشت به ادبیات حقوق بشری و ضدجنگ جهان.
۲. راه‌اندازی «موزه زنده سردشت»
مکانی برای روایت تجربه زیسته مردم، با استفاده از فناوری‌های نوین (واقعیت مجازی، مستندهای چندرسانه‌ای، پادکست‌های تعاملی) که گذشته را روایت کند و آینده را تصویر ببخشد.
۳. تبدیل سالگرد ۷ تیر به رویدادی بین‌المللی
همایش سالانه با حضور قربانیان سلاح‌های کشتار جمعی، سازمان‌های حقوق بشری، هنرمندان، فعالان مدنی و رسانه‌های بین‌المللی با پیام: «فراموش نمی‌کنیم، اما امید را می‌سازیم.»
۴. احیای نقش نهادهای مدنی سردشت
انجمن‌های  مثل« انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی» باید از حضور نمادین عبور کرده و به کنش‌گران مؤثر در روایت‌گری، مطالبه‌گری و پیوند با نهادهای جهانی تبدیل شوند.
۵. شبکه‌سازی نخبگان سردشتی در داخل و خارج
تشکیل «باشگاه نخبگان سردشت» برای بهره‌گیری از ظرفیت دیاسپورا، جذب سرمایه فکری و بازگرداندن تجربه و تخصص به زادگاه، حتی از راه دور.
نتیجه‌گیری: سردشت را باید دوباره تعریف کرد
آنچه امروز در سردشت نیاز است، فقط یادآوری نیست؛
ضرورت بازسازی هویتی است.
سردشت می‌تواند شهری برای آینده باشد؛ با اقتصادی مبتنی بر گردشگری روایتی، با نمادهایی از صلح و زندگی، و با امیدی که بر ویرانه‌های جنگ بنا شده است.
اگر سردشت را روایت نکنیم، در حافظه جهانی فراموش خواهد شد.
اما اگر به‌درستی روایت شود، می‌تواند از دل خاکسترهای جنگ، مشعل‌دار صلح و کرامت انسانی باشد.

https://hottg.com/islahweb

سردشت؛ پایتخت صلح و آشتی، نه فقط یادمان فاجعه

✍️ عثمان عباسی | کنش‌گر رسانه و ارتباطات

سردشت را نباید تنها با بمباران شیمیایی ۷ تیر ۱۳۶۶ شناخت.
آنچه در این روز رخ داد، بی‌تردید یکی از سیاه‌ترین برگ‌های تاریخ جنگ‌افزارهای ممنوعه بود؛ نخستین حمله ثبت‌شده شیمیایی به یک منطقه‌ی غیرنظامی.
بیش از هشت هزار نفر از شهروندان عادی، از کودک تا سالخورده، قربانی گاز خردل شدند. این واقعه، بی‌آن‌که هیچ دادگاهی برگزار شود یا جنایتی رسماً محکوم گردد، به تاریخ پیوست؛ و سردشت ماند با زخم‌هایی که هنوز تازه‌اند.
اما پرسش امروز ما این است:
چرا سردشت هنوز نتوانسته به نمادی جهانی از صلح، مقاومت و امید تبدیل شود؟
چرا آنچه می‌توانست فرصت بازسازی هویتی یک شهر باشد، همچنان در حصار سالگردها و سخنرانی‌های تشریفاتی باقی مانده است؟

تهدیدی که می‌تواند به فرصت بدل شود

در عصری که «برندسازی شهری» یکی از مهم‌ترین ابزارهای توسعه است، سردشت ظرفیت دارد به عنوان نماد جهانی مقاومت در برابر سلاح‌های کشتار جمعی، به رسمیت شناخته شود.
اما این هدف، جز با یک تحول ساختاری در روایت، سیاست‌گذاری و کنش‌گری ممکن نیست.
سردشت امروز نیازمند بازآفرینی روایتی است که از فاجعه عبور کرده و به سمت زندگی، توسعه، و امید حرکت می‌کند.
سردشت، از یادمان درد به برند صلح
پیشنهاد مشخص این است که سردشت به عنوان پایتخت صلح و آشتی معرفی و تثبیت شود؛ شهری که نه‌تنها قربانی جنگ، بلکه پیام‌آور زندگی پس از مرگ، صلح پس از نفرت، و آشتی پس از ویرانی باشد.
برای تحقق این هدف، چند گام کلیدی ضروری است:
۱. ساخت برند هویتی «شهر صلح و آشتی»
با طراحی نشان رسمی، شعار بین‌المللی، کمپین رسانه‌ای و پیوند دادن سردشت به ادبیات حقوق بشری و ضدجنگ جهان.
۲. راه‌اندازی «موزه زنده سردشت»
مکانی برای روایت تجربه زیسته مردم، با استفاده از فناوری‌های نوین (واقعیت مجازی، مستندهای چندرسانه‌ای، پادکست‌های تعاملی) که گذشته را روایت کند و آینده را تصویر ببخشد.
۳. تبدیل سالگرد ۷ تیر به رویدادی بین‌المللی
همایش سالانه با حضور قربانیان سلاح‌های کشتار جمعی، سازمان‌های حقوق بشری، هنرمندان، فعالان مدنی و رسانه‌های بین‌المللی با پیام: «فراموش نمی‌کنیم، اما امید را می‌سازیم.»
۴. احیای نقش نهادهای مدنی سردشت
انجمن‌های  مثل« انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی» باید از حضور نمادین عبور کرده و به کنش‌گران مؤثر در روایت‌گری، مطالبه‌گری و پیوند با نهادهای جهانی تبدیل شوند.
۵. شبکه‌سازی نخبگان سردشتی در داخل و خارج
تشکیل «باشگاه نخبگان سردشت» برای بهره‌گیری از ظرفیت دیاسپورا، جذب سرمایه فکری و بازگرداندن تجربه و تخصص به زادگاه، حتی از راه دور.
نتیجه‌گیری: سردشت را باید دوباره تعریف کرد
آنچه امروز در سردشت نیاز است، فقط یادآوری نیست؛
ضرورت بازسازی هویتی است.
سردشت می‌تواند شهری برای آینده باشد؛ با اقتصادی مبتنی بر گردشگری روایتی، با نمادهایی از صلح و زندگی، و با امیدی که بر ویرانه‌های جنگ بنا شده است.
اگر سردشت را روایت نکنیم، در حافظه جهانی فراموش خواهد شد.
اما اگر به‌درستی روایت شود، می‌تواند از دل خاکسترهای جنگ، مشعل‌دار صلح و کرامت انسانی باشد.

https://hottg.com/islahweb


>>Click here to continue<<

بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)