Channel: وبسایت فرهنگی صدانت
🍁 مجموعه جلسات «توسعه»
«توسعه در ایران، در پرتو تجربیات جهانی»
منبع جلسات: آرشیو جلسات کتابخوانی (گروه فراگیری)
با مدیریت: فریدون پرهام
🍂 غایت یک جامعه سیاسی، رفاه مادی اعضای جامعه، آزادی و امنیت سیاسی، برابری افراد در برابر قانون، برخورداری از حقوق طبیعی و بهروزی اعضای جامعه است. طبعا تحقق چنین غایتی مستلزم حرکت به سوی «توسعه» است.
🍂 در مجموعه جلسات «توسعه»، از یک سو کوشش شده است تا تعاریف و دعاوی متفاوتی از توسعه و مراحل آن عرضه شود و از سوی دیگر، تجربیات گوناگون کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته آسیایی و آمریکای جنوبی مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
جلسه ۱: توسعه در ایران در پرتو تجربه جهانی
جلسه ۲: چهار موج توسعه
جلسه ۳: شاخصهای حکمرانی خوب
جلسه ۴: مطالعه موردی کشور «ژاپن»
جلسه ۵: مطالعه موردی کشور «کره جنوبی»
جلسه ۶: مطالعه موردی کشور «سنگاپور»
جلسه ۷: مطالعه موردی کشور «مالزی»
جلسه ۸: مطالعه موردی کشور «تایوان»
جلسه ۹: مطالعه موردی کشور «هند»
جلسه ۱۰: مطالعه موردی کشور «ترکیه»
جلسه ۱۱: مطالعه موردی کشور «امارات»
جلسه ۱۲: مطالعه موردی کشور «آرژانتین»
جلسه ۱۳: «گروهبندی نظریات توسعه»؛ بخش مقدماتی
جلسه ۱۴: گروهبندی نظریات توسعه»؛ بخش دوم
جلسه ۱۵: شیوههای ملتسازی به تعریف فوکویاما
جلسه ۱۶: فدرالیسم و مرکزگرایی
جلسه ۱۷: مفاهیم توسعه انسانی آمارتیاسن
جلسه ۱۸: مقایسه هند فدرال با ژاپن دارای حکمرانی غیرمتمرکز
جلسه ۱۹: ادامه بحث توسعه انسانی از منظر آمارتیاسن
ادامه دارد...
🌐 برای دریافت صوت جلسات اینجا کلیک کنید
🌾 @Sedanet
🌾 @ArchiveOfLiberalism
«توسعه در ایران، در پرتو تجربیات جهانی»
منبع جلسات: آرشیو جلسات کتابخوانی (گروه فراگیری)
با مدیریت: فریدون پرهام
🍂 غایت یک جامعه سیاسی، رفاه مادی اعضای جامعه، آزادی و امنیت سیاسی، برابری افراد در برابر قانون، برخورداری از حقوق طبیعی و بهروزی اعضای جامعه است. طبعا تحقق چنین غایتی مستلزم حرکت به سوی «توسعه» است.
🍂 در مجموعه جلسات «توسعه»، از یک سو کوشش شده است تا تعاریف و دعاوی متفاوتی از توسعه و مراحل آن عرضه شود و از سوی دیگر، تجربیات گوناگون کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته آسیایی و آمریکای جنوبی مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
جلسه ۱: توسعه در ایران در پرتو تجربه جهانی
جلسه ۲: چهار موج توسعه
جلسه ۳: شاخصهای حکمرانی خوب
جلسه ۴: مطالعه موردی کشور «ژاپن»
جلسه ۵: مطالعه موردی کشور «کره جنوبی»
جلسه ۶: مطالعه موردی کشور «سنگاپور»
جلسه ۷: مطالعه موردی کشور «مالزی»
جلسه ۸: مطالعه موردی کشور «تایوان»
جلسه ۹: مطالعه موردی کشور «هند»
جلسه ۱۰: مطالعه موردی کشور «ترکیه»
جلسه ۱۱: مطالعه موردی کشور «امارات»
جلسه ۱۲: مطالعه موردی کشور «آرژانتین»
جلسه ۱۳: «گروهبندی نظریات توسعه»؛ بخش مقدماتی
جلسه ۱۴: گروهبندی نظریات توسعه»؛ بخش دوم
جلسه ۱۵: شیوههای ملتسازی به تعریف فوکویاما
جلسه ۱۶: فدرالیسم و مرکزگرایی
جلسه ۱۷: مفاهیم توسعه انسانی آمارتیاسن
جلسه ۱۸: مقایسه هند فدرال با ژاپن دارای حکمرانی غیرمتمرکز
جلسه ۱۹: ادامه بحث توسعه انسانی از منظر آمارتیاسن
ادامه دارد...
🌐 برای دریافت صوت جلسات اینجا کلیک کنید
🌾 @Sedanet
🌾 @ArchiveOfLiberalism
Telegram
آرشیو جلسات کتابخوانی (گروه فراگیری)
آرشیو جلسات کتابخوانی «گروه فراگیری» به همراه آرشیو مطالب دیگر در حوزه فلسفه، سیاست، اقتصاد، توسعه، محیطزیست و انرژی / تماس با ما:
Shahram Ettefagh ( شهرام اتفاق )
@IceBergB15
Feridoon Parham ( فریدون پرهام )
@FeridoonParham
Shahram Ettefagh ( شهرام اتفاق )
@IceBergB15
Feridoon Parham ( فریدون پرهام )
@FeridoonParham
🍁 به سرِ عقل آمدنِ عقلانیت؛ روایتی از «در ستایش عقل»
👤 #یاسر_میردامادی
🍂 متن پیشرو، متن سخنان یاسر میردامادی (مترجم کتاب) در جلسه «رونمایی و بررسی کتاب در ستایش عقل» به همت «حلقه دیدگاه نو» است.
«در ستایش عقل» با زیر عنوان «چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است» اثر مایکل پاتریک لینچ (متولد ١٩۶۶ میلادى)، استاد فلسفهی دانشگاه کِنِتیکِت در آمریکا، به سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی انتشارات دانشگاه اِمآیتی در آمریکا منتشر شد و ترجمهی فارسی آن اواخر ۲۰۲۳ / نیمهی ۱۴۰۲ خورشیدی به ترجمهی نگارنده، یاسر میردامادی، از سوی نشر نو در تهران منتشر شد.
هدف اصلی کتاب، نقد شکاکیت است، به ویژه شکاکیت نسبت به عقلانیت. بدون اغراق میتوان گفت در فلسفه، از یونان باستان تا کنون، شکاکیت مسألهی مسألهها بوده است. اما آنچه این کتاب را متمایز میکند این است که این اثر از بررسی متعارف شکاکیت فرا میرود و نشان میدهد که شکاکیت نه تنها خطایی فلسفی که خطایی سیاسی است. نظر به اهمیت این موضوع بگذارید در این باب سه نقل قول بیاورم: «این اندیشه که هر چیزی دلبخواهی است اصلی از اصول جامعهی مدنی را از پایبست ویران میکند؛ آن اصل این است: ما موظفیم دربارهی کارهایمان به دیگر شهروندان توضیح بدهیم» (ص ۳). در جای دیگر میگوید «وقتی از دولت دموکراتیک سخن میگوییم منظورمان تا حدودی این است که چنین دولتی دستکم در مقام نظر با عقل اداره میشود» (ص ۵۳). و نیز:
«تعامل سیاسی دموکراتیک مستلزم آن است که به هموطنان خویش به چشم عاملانی عقلانی و خودبنیاد بنگریم که، تحت سیطره قانون، شایسته احترام مساوی اند. […] اگر من ادعایی علیه شما مطرح کنم و شما از من مطالبه دلیل کنید و من از ارائه دلیل خودداری کنم، واضح است که به شما به چشم داوری همتراز احترام نگذاشتهام. به همین ترتیب، اگر حکومتْ استفادهاش از قدرت سیاسی را توضیح ندهد، به شما احترام نگذاشته است.» (ص ۹۲)...
🌐 برای شنیدن صوت این جلسه و مطالعه متن آن اینجا را کلیک کنید
🌾 @Sedanet
🌾 @YMirdamadi
🌾 @Didgahenochannel
👤 #یاسر_میردامادی
🍂 متن پیشرو، متن سخنان یاسر میردامادی (مترجم کتاب) در جلسه «رونمایی و بررسی کتاب در ستایش عقل» به همت «حلقه دیدگاه نو» است.
«در ستایش عقل» با زیر عنوان «چرا دموکراسی وامدار عقلانیت است» اثر مایکل پاتریک لینچ (متولد ١٩۶۶ میلادى)، استاد فلسفهی دانشگاه کِنِتیکِت در آمریکا، به سال ۲۰۱۲ میلادی از سوی انتشارات دانشگاه اِمآیتی در آمریکا منتشر شد و ترجمهی فارسی آن اواخر ۲۰۲۳ / نیمهی ۱۴۰۲ خورشیدی به ترجمهی نگارنده، یاسر میردامادی، از سوی نشر نو در تهران منتشر شد.
هدف اصلی کتاب، نقد شکاکیت است، به ویژه شکاکیت نسبت به عقلانیت. بدون اغراق میتوان گفت در فلسفه، از یونان باستان تا کنون، شکاکیت مسألهی مسألهها بوده است. اما آنچه این کتاب را متمایز میکند این است که این اثر از بررسی متعارف شکاکیت فرا میرود و نشان میدهد که شکاکیت نه تنها خطایی فلسفی که خطایی سیاسی است. نظر به اهمیت این موضوع بگذارید در این باب سه نقل قول بیاورم: «این اندیشه که هر چیزی دلبخواهی است اصلی از اصول جامعهی مدنی را از پایبست ویران میکند؛ آن اصل این است: ما موظفیم دربارهی کارهایمان به دیگر شهروندان توضیح بدهیم» (ص ۳). در جای دیگر میگوید «وقتی از دولت دموکراتیک سخن میگوییم منظورمان تا حدودی این است که چنین دولتی دستکم در مقام نظر با عقل اداره میشود» (ص ۵۳). و نیز:
«تعامل سیاسی دموکراتیک مستلزم آن است که به هموطنان خویش به چشم عاملانی عقلانی و خودبنیاد بنگریم که، تحت سیطره قانون، شایسته احترام مساوی اند. […] اگر من ادعایی علیه شما مطرح کنم و شما از من مطالبه دلیل کنید و من از ارائه دلیل خودداری کنم، واضح است که به شما به چشم داوری همتراز احترام نگذاشتهام. به همین ترتیب، اگر حکومتْ استفادهاش از قدرت سیاسی را توضیح ندهد، به شما احترام نگذاشته است.» (ص ۹۲)...
🌐 برای شنیدن صوت این جلسه و مطالعه متن آن اینجا را کلیک کنید
🌾 @Sedanet
🌾 @YMirdamadi
🌾 @Didgahenochannel
صدانت
به سرِ عقل آمدنِ عقلانیت؛ روایتی از «در ستایش عقل» • صدانت
متن پیشرو، متن سخنان یاسر میردامادی (مترجم کتاب) در جلسه «رونمایی و بررسی کتاب در ستایش عقل» به همت «حلقه دیدگاه نو» است.
❄️ تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه
👤 کرامتالله راسخ | آذرماه ۱۴۰۲
جلسه ۷۳ام از سلسله نشستهای گفتار و اندیشه
🌐 برای شنیدن صوت این جلسه و مطالعه مقاله مرتبط با آن اینجا را کلیک کنید
🌾 @Sedanet
🌾 @Goftar_andisheh
👤 کرامتالله راسخ | آذرماه ۱۴۰۲
جلسه ۷۳ام از سلسله نشستهای گفتار و اندیشه
🌐 برای شنیدن صوت این جلسه و مطالعه مقاله مرتبط با آن اینجا را کلیک کنید
🌾 @Sedanet
🌾 @Goftar_andisheh
صدانت
سخنرانی کرامتالله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه» • صدانت
سخنرانی کرامتالله راسخ با عنوان «تغییر ساختار اجتماعی در ایران؛ جماعت و جامعه» جلسه ۷۳ام از سلسله نشستهای گفتار و اندیشه در آذرماه ۱۴۰۲ شنیدن صوت این
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فلاسفهی پیشسقراطی اهمیت ویژهای در تاریخ اندیشه دارند. اندیشه آزاد بشر و تفکر عقلانی مستقل نخستین بار در افکار این فلاسفه تجلی یافت و سنگبنای هزارههای پرشکوه فکری آینده در این دوره نهاده شد. میراث فلاسفة پیشسقراطی تنها فلسفه نیست بلکه علم و پیجویی دانش به صورت مدون و جستجوی دانایی برای دانایی در این دوره شکل گرفت. به تعبیری میتوان گفت «میدانم که هیچ نمیدانم» سقراط، شعاری برای پیجویی بیپایان دانش بود و اعلام اینکه فلاسفه پیشسقراطی راهی را آغاز کردهاند که پایانی برای آن متصور نیست و توهم دانایی سدی در برابر بیشتر شدن دانایی خواهد شد.
با اینکه در اندیشه پیشسقراطی هنوز تمایز دقیق و صریحی بین علم و فلسفه و اسطوره پدید نیامده اما خطوط کلی رشتههایی که در دورههای بعد راه جداگانه خود را در پیش گرفتند، مشخص شد. آنها همچنین الهامبخش ارسطو در تمایز گذاشتن بین علل چهارگانه بودند. نقد ارسطو بر آنان، بیش از ارسطو مدیون خود آنان بود. هر یک از آنها علتی را برجسته کردند که ارسطو توانست بعدا با یک دستهبندی چهارگانه، نظام علت و معلول خود را سامان دهد. فلاسفه بزرگی هم از جمله هیوم، هگل و.. تحت تاثیر اندیشههای آنان قرار گرفتند که در زمرة میراث فلاسفه پیشسقراطی نقل میشود.
آنچه در این جلسه (که به همت انجمن علمی دانشجویان فلسفه دانشگاه تبریز برگزار شده) خواهید شنید مروری بر جهانبینی برخی از این فلاسفه و نیز میراث فکری و علمی آنها برای سدهها و هزارههای بعدی است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
سخنرانی رضا یعقوبی با عنوان«جهانبینی فلاسفهی پیشسقراطی و میراث آن» • صدانت
فلاسفهی پیشسقراطی اهمیت ویژهای در تاریخ اندیشه دارند. اندیشه آزاد بشر و تفکر عقلانی مستقل نخستین بار در افکار این فلاسفه تجلی یافت ...
مکاتب ادبی در نزد دوستداران ادبیات، محقّقان و پژوهشگران آن از اهمیّت خاصی برخوردار است. اگر نگاهی اجمالی به آثار ادبی در طی قرون گذشته بیندازیم، خواه یا ناخواه متوجّۀ تفاوت یک اثر با اثری دیگر میشویم؛ این تفاوت میتواند از جنبۀ تاریخی، اجتماعی، فکری-فلسفی و همچنین جنبههای دیگر در یک اثر نمود پیدا کند. مضاف بر عنوان درسگفتار برای دوستداران ادبیات، اطّلاعات این جلسات برای دغدغهمندان فرهنگ و جامعه نیز میتواند مفید واقع شود. دکتر رضا صمیم در این سلسله از جلسات، به چیستی مکاتب ادبی با رویکردی تاریخی میپردازد. بسترها و زمینههای شکلگیری هر مکتب باتوجّه به شرایط فکری، اجتماعی و همچنین وقایع تاریخی آن ارزیابی میشود و در امتداد آن به یک درک کلّی از حضور هر مکتب تا زمان رئالیسم میرسد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
درسگفتارهای «مکاتب ادبی» از رضا صمیم • صدانت
دکتر رضا صمیم در این سلسله از جلسات، به چیستی مکاتب ادبی با رویکردی تاریخی میپردازد. بسترها و زمینههای شکلگیری هر مکتب ...
عدالتپژوهی تحلیلی؛ ارمغان کمترقدردیده دکتر محمد راسخ برای آکادمی حقوق و فلسفه ایران
ما ایرانیان میتوانیم افتخار کنیم که در میراث تمدنی خود بسیار پیش و بیش از اروپاییان به حق گرویده ایم.
در منشور معروف کوروش فرمان هایی بوده که با حقوق بشر امروز قابل انطباق است، رسالۀ حقوق امام چهارم شیعیان مشحون از دستوراتی است که بر حق دیگران استوار شده است؛ اما با این همه، اگر با خود صادق باشیم نمیتوانیم جامعهمان را حتی نزدیک به معنای «حقمدار» به سیاق امروزی، یعنی حقداشتن نه حقبودن، بدانیم.
در سطور آتی بررسی میکنیم چرا «حق اخلاقی» -به معنای توجیه مضمونِ حقها- با وجود دستاویز شدن به عقلانیتِ جهانشمول، افزون بر آن که از گذشته به امروز تسری نیافت، امروز نیز نمیتواند برای برقراری حق به معنای جدید کافی باشد اجمالاً زیرا در تحصل تاریخی دولت مدرن به مثابه واقعیتی عینی جایابی نمیشود؛ با قدرت سیاسی به وسیله کنش ارتباطی زبان یعنی مبتنی بر دعوی صدق و اعتبار سخن میگوید و در نتیجه حمایت مقتدرانه و عنصر تضمینِ ادعا فارغ از محتوا را که همان سویه نوپدید حق است، فراهم نمیکند.
در مقابل تلاش شد نشان داده شود: حق مدرن در پدیدار نهایی خود به عنوان اجزاء تشکیل دهنده یک "نظم نهادیِ سیاسیِ عادلانه" فهمیده میشود، فارغ از این که در نظام حقوقی بر آمده از نظم سیاسی موجود مندرج باشد یا نه. حق موجودیتی سیاسی است که اجزای نظام حقوقیای را تشکیل میدهد که مبتنی بر عدالت، تبعیت سیاسی شهروندان از دولت را -متناظراً به تعبیر وبر، امکان مشروع و استثنایی اعمال زور یا نقض آزادی فرد را – در ازای محافظت از عنصر «داشتن» در معنای جدید حق فراهم آورَد، نظام حقوقی در این بیان فرا تر از قاعده شناسایی(وضع و قانون موضوعه) فهم میشود.
در گام پایانی، مفهومی تحلیلی از عدالت به مثابه اصل ماهوی فلسفه سیاسی با هدف توجیه شرایط تبعیت سیاسی و همهنگام، از جمله مبنای موجهۀ حق، پیش گذاشته شد: «اصل عدالت یا آزادیِ برابر همانند اصل جهانشمولی یک قاعده کاملا شکلی در گفتمان ارزشی نیست. عدالت یک "قاعده ماهوی رفتار است که منطقا منحصر به فرد است".تفاوت منطقی اصل عدالت با قواعد اخلاقی در این حقیقت نهفته است که نقیض آن معنا ندارد، حال آنکه نقیض قواعد اخلاقی با معناست. برای نمونه، میتوان به شکل معنادار یک عمل خیرخواهانه را به دلیل غیرخیرخواهانه بودن تایید کرد، یعنی میتوان به یک نظام اخلاقی اعتقاد داشت که آن عمل را تایید کند، اما نمیتوان یک عمل ناعادلانه را به دلیل ناعادلانه بودن تایید کرد زیرا (برای نمونه) صرف نظر از این که ارزشهای اخلاقی فرد چیست، معنا ندارد میزان بیشتری از آزادی را نسبت به دیگران برای خود ادعا کند که همهنگام ادعای خودداریِ متناسب با آن آزادی برای دیگری است؛ چرا که ادعای آزادی برای خود و، در نتیجه، ترک فعل از جانب دیگران منطقاً متضمن اختلاف اشخاص بر سر ارزشها یا اصول اخلاقی است.» که این اختلاف منتفی است؛ به دلیل بیطرفیِ ارزشیِ سلبناشدنی از مفهومِ منفی آزادی که عبارت دیگری از اصل برابری ارزشی انسان ها است.
باری، عدالت به این امر اشاره دارد که افرادِ تحت حاکمیت، اعمال قدرت را فقط در صورتی میپذیرند که آن قدرت مبتنی بر عدالت موجه باشد از جمله یعنی حق داشتن افراد مبتنی بر مالکیتِ خود را تضمین کند؛ عدالت این واقعیت را نیز نادیده نمیگیرد که
حق داشتن افراد، تابعی از فرصت ها و منابع حیات و امکانات فیزیکی عمل در کل قلمرو دولت-ملت است و از این رو؛ این خوانش از عدالت ضمن رد نکردن روش های متناسب و موجه بازتوزیع منابع(خطمشی گذاری)، به همان اندازه یا بیشتر، افزایش این منابع(ثروت) در مقیاس کل و هر فرد را تجویز میکند؛ این فهم از عدالت که آزادیخواه و برابریگرا است از جمله مبنای «توسعه»خواهی نیز است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دغدغهی نقد نگرشهای حقوقدان محترم، استاد محمد راسخ، به چند سال قبل بازمیگردد؛ زمانی که دانشجوی ارشد حقوق عمومیِ دانشگاه بهشتی بودم و با آثار و تألیفات ایشان به مرور آشنا شدم و به واسطهی علاقهای که به مباحث فلسفهی حقوق و اخلاق داشتم، بارها آثار ایشان را خواندم و ضمن اذعان به اینکه از آثار ایشان بسیار آموختم، اما به واسطهی آشناییِ نسبیای که با حقوق بشر و همچنین فلسفهی اخلاق (به ویژه فلسفهی اخلاقِ کانت) داشتم، همیشه این سؤال برایم وجود داشت که محمد راسخ بنا به چه دلیل و/ یا دلایلی، با استناد به نظام فکریِ کانت در حوزهی اخلاق – که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد – مفهوم ”حق“ را جدای از ”اخلاق“ میداند و معتقد است ”حق“ نسبت به ”اخلاق“ لااقتضاء و بیطرف است- یعنی ربط و نسبتی میان این دو مفهوم در نظام فکری کانت وجود ندارد. برای طرح ادعاهایم مبنی بر اینکه پیشفرض ایشان از نظام اخلاقیِ کانت نادرست است، مایلم نگاهی ”سنجشگرانه“ نسبت به آراء ایشان داشته باشم. بر این اساس، میکوشم با نگاهی به آراء ایشان در خصوص ارتباط و/ یا عدم ارتباط دو مفهوم ”حق“ و ”اخلاق“ در منظومهی فکریِ کانت و، همچنین تقریرات و مدعیات ایشان در سایر حوزههای سپهر اخلاق، پیشفرضهای نادرست ایشان را نقد کنم. به طور خلاصه استدلال خواهم کرد که برخلاف پیشفرضهای ایشان، ”حق مدرن“ دارای مبنایی ”اخلاقی“ است و، به تعبیری، حق مفهومی ”غیراخلاقی“/ ”اخلاقگریز“ نیست. در این مجال میکوشم پارهای از مهمترین پیشفرضهای نادرست ایشان را هم در حوزهی ”اخلاق“ و هم در حوزهی ”فرااخلاق“ نشان دهم و، بر همین اساس، به طرح مدعیات مطرحشده از سوی ایشان خواهم پرداخت. دست آخر و، از همه مهمتر، دلایلی را به سود اخلاقیبودن مفهوم ”حق“ – حتی از منظر ”فایدهگرایان“ – اقامه خواهم کرد و، اجمالاً، آسیبهای نگرش و پیشفرضهای این حقوقدان را به بحث خواهم گذاشت.
فارغ از ذکر مطالب فوق، که در ادامه به آنها خواهم پرداخت، گفتنی است دکتر محمد راسخ از استادان برجستهی حقوق و یکی از تأثیرگذارترین حقوقدانان ایرانی است که آثار ارزشمند ایشان، مورد توجه بسیاری از دانشجویان و حقوقدانان دیگر بوده و کمتر کسی است که با نام ایشان، که با فلسفهی حقوق، حقوق عمومی و حقوق بشر عجین شده، آشنا نباشد. اما اعتبار و آثار گرانسنگِ ایشان مانع از آن نمیشود که تحلیلهای مورد مناقشهی وی، مورد نقد و ارزیابی قرار نگیرد. بیتردید نقد و تضارب آراء فضیلتی است که به پویاییِ هر اندیشهای کمک خواهد کرد، و اگر کورکورانه و از روی سوگیریهای شخصی و علاقمندی به اندیشههای فلان شخص، بدون اینکه ذرهای در آراء فلان دانشور و معلم تردید کنیم و بدون هیچ نگرش سنجشگرانهای، قوهی اندیشهورزیمان را به دست آراء اندیشمندان بسپاریم و فقط مقلد آنان، به واسطهی هرچه میگویند و استدلال میکنند، باشیم، یقیناً نه اندیشهای که دارای صدق حقیقی است پدید خواهد آمد و نه راه را برای اصلاح و تعدیل اندیشههای نادرست که نیاز مبرم هر فعالیت آکادمیک است، هموار خواهد کرد. متأسفانه باید گفت فرهنگ نقد در کشور ما شدیداً مهجور مانده و به گمانم یکی از اصلیترین دلایل آن این است که با نقد فلان اندیشه، تصور میشود خصومتی شخصی با صاحب فلان اندیشه وجود دارد. این در حالی است که اگر به برخی از آثار فیلسوفان بزرگ مغربزمین نگاهی داشته باشیم، از تمام منتقدانِ خود بابت پیشنهادهایی که ارائه میکنند تقدیر و، حتی، پیشنهادهای متقن و مستدلِ منتقدان را، با ذکر نامشان، در آثارشان ذکر میکنند. متأسفانه چنین امری در فعالیتهای آکادمیک ما کمتر به چشم میخورد...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
نگاهی نقادانه و سنجشگرانه دربارهی نگرشها و پیشفرضهای محمد راسخ در خصوص مفهوم حق و ارتباط آن با مفاهیم موجود در سپهر اخلاقپژوهی…
حق بر خطا بودن یا به بیان دیگر حقِ بر ”ناحق بودن“ دو جلوه تجلی از مفهوم حق را در خود جای داده است: مفهومی از حق که با فعل داشتن ترکیب ...
گفتگوها و مناقشات جدی و پردامنهای که منجر به تدوین بیانیۀ جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ شد، نشان میدهد که هدف اولیۀ این بیانیه ـ که نهایتاً مورد توافق تمام اعضاء قرار گرفت ـ طرح و تأمین تمهیداتی برای جلوگیری از وقوع مجدد نسلکشی و قتل عامهایی بود که در خلال جنگ جهانی دوم رخ داد. همانطور که ژاک ماریتین (Jacques Maritain)- در مقدمهای بر «بیانیۀ جهانی حقوق بشر» مینویسد:«(نکتۀ اساسی که مدّ نظر اعضاء دخیل در تدوین بیانیۀ جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ قرار داشت) ابتناء [حقوق بشر] بر ایدههای نظری مشترک نبود بلکه هدف آنها نیل به زمینههای مشترک برای اقدام عملی بود (برای جلوگیری از نسلکشی/نقص سیستماتیک حقوق بشر). اعضاء بهدنبال دستیابی به برداشت واحدی از حقیقت جهان، انسان و معرفت نبودند بلکه به دنبال توافق بر مجموعهای از ضوابط و استانداردها بهمنزلۀ رهنمودهایی برای عمل (action) بودند.»
پیش از تصویب بیانیۀ جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸، دولتها با قوه قهریۀ محض با شهروندان خود رفتار میکردند اما پس از تصویب بیانیه مذکور، تأمین حقوق اساسی شهروندان بهعنوان یکی از مبانی ضروری برای مشروعیّت نظامهای سیاسی قلمداد شد. اکنون هر نظام سیاسی، مکلّف است تا حقوق اساسی تمام شهروندانش – فارغ از منزلت اجتماعی، نژادی، قومی و دینی – را تأمین کند. این مشروعیّت اخلاقی و سیاسی دولت، تنها بهواسطۀ نقص سیستماتیک حقوق بشر از آن سلب خواهد شد. در چارچوب استانداردهای حاکم بر روابط بینالملل، هنگامی که یک رژیم سیاسی فاقد مشروعیّت شد، مصونیّت نیز نخواهد داشت. از اینرو، دولتهای واجد مشروعیّت سیاسی با صلاحدید سازمان ملل، این امکان را خواهند یافت که بهمنظور احیای حقوق از دسترفته، به نحو مشروط و محدود در امور داخلی آن رژیم به مداخله (تحریم دیپلماتیک و اقتصادی یا مداخلۀ نظامی) اقدام کنند (بحث پرمناقشۀ مداخلات بشردوستانه که موضوع مستقلی است و بررسی آن مجال دیگری میطلبد).
بدین ترتیب، پس از پایان جنگ جهانی دوم، حقوق بشر به اساسیترین اصول در اخلاق و روابط بینالمللی تبدیل شده است. پارهای از صاحبنظران، این دگردیسی را «انقلاب حقوق بشر» خواندهاند. انقلاب حقوق بشر، بهرغم تأثیر فزاینده و غیرقابل انکارش در جهان جدید، از بدفهمیها و تفسیرهای ناروا مصون نمانده است. این امر که هر فرد انسانی واجد یک دسته از حقوق اساسی است، اکنون مورد توافق جهانی قرار گرفته است؛ اما درباب اینکه این حقوق کدامند یا ماهیّت آنها چیست و بر کدام مبانی نظری و معرفتی توجیهپذیر استوار هستند، مناقشات گسترده و فیصلهناپذیری جریان دارد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
سخنرانی حسین هوشمند با عنوان «حقوق بشر بهمثابۀ مشروعیّت سیاسی» • صدانت
مشروعیّت سیاسی دولت در گروی این است که نشان دهد که به نحو عادلانه و معقولی، حق تحمیل تصمیمات سیاسی به شهروندان خود را دارد تا سپس ...
ناتوانی «فایدهگرایی کلاسیک» در پاسخ به نقدهای مطرحشده علیه آن (از سوی فیلسوفانی مانند برنرد ویلیمز، جان رالز، رابرت نوزیک و …) آنقدر باعث بدنامیاش شد که بیشتر «فایدهگرایان معاصر» ترجیح دادند خود را «پیامدگرا» بنامند زیرا، همانطور که جولیا درایور بهدرستی میگوید، دیگر شمار بسیار کمی از فیلسوفان، نگرش «فایدهگرایان کلاسیک» را صددرصد میپذیرند.
«پیامدگرایی واقعیتگرا در برابر پیامدگرایی اگرگرا»، «پیامدگرایی عینیتگرا در برابر پیامدگرایی ذهنیتگرا»، «پیامدگرایی کنشگرا در برابر پیامدگرایی منشگرا»، «پیامدگرایی مبتنی بر بیشینهسازی مطلق خیر در برابر پیامدگرایی مبتنی بر بیشینهسازی کافی خیر» و «پیامدگرایی لذتگرا در برابر پیامدگرایی ترجیحگرا» از جمله گونههای گوناگون پیامدگرایی معاصرند که در این درسگفتار توضیح داده میشوند...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
سخنرانی «گونههای معاصر پیامدگرایی» از شیرزاد پیک حرفه • صدانت
ناتوانی «فایدهگرایی کلاسیک» در پاسخ به نقدهای مطرحشده علیه آن، آنقدر باعث بدنامیاش شد که بیشتر «فایدهگرایان معاصر» ترجیح دادند ...
Forwarded from صدانت تیوی
🎥 قانونگذاری در رویارویی با دوقطبیها
با حضور:
#کاوه_بهبهانی ؛ نویسنده، مترجم و پژوهشگر فلسفه
#حسین_دباغ ؛ مدرس و محقق فلسفه اخلاق و سیاست
به همت انجمن علمی ایرانی حقوق اساسی
با همکاری موسسه فرهنگی صدانت
🌐 برای مشاهده فیلم این جلسه اینجا کلیک کنید
🌾 @iacl_ir
🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
🌾 @hossein_dabbagh
🌾 @public_law_school
با حضور:
#کاوه_بهبهانی ؛ نویسنده، مترجم و پژوهشگر فلسفه
#حسین_دباغ ؛ مدرس و محقق فلسفه اخلاق و سیاست
به همت انجمن علمی ایرانی حقوق اساسی
با همکاری موسسه فرهنگی صدانت
🌐 برای مشاهده فیلم این جلسه اینجا کلیک کنید
🌾 @iacl_ir
🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
🌾 @hossein_dabbagh
🌾 @public_law_school
YouTube
میزگرد قانونگذاری در رویارویی با دوقطبیها: کاوه بهبهانی و حسین دباغ
قانونگذاری در رویارویی با دوقطبیها، گذار از حکمرانی پدرانه به حکمرانی مادرانه
با حضور:
کاوه بهبهانی؛ نویسنده، مترجم و پژوهشگر فلسفه
حسین دباغ؛ مدرس و محقق فلسفه اخلاق و سیاست
به همت انجمن علمی ایرانی حقوق اساسی
با همکاری موسسه فرهنگی صدانت
با حضور:
کاوه بهبهانی؛ نویسنده، مترجم و پژوهشگر فلسفه
حسین دباغ؛ مدرس و محقق فلسفه اخلاق و سیاست
به همت انجمن علمی ایرانی حقوق اساسی
با همکاری موسسه فرهنگی صدانت
محسن برهانی (دانشگاه تهران)
الهه لطفعلی زاده (دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)
وجود مؤلفههای تاثیرگذار بر نظام حقوقی نقطه عزیمت پلورالیسم حقوقی است؛ نظریه ای که محوریت آن، بررسی تکثر در یک نظام حقوقی است. با توجه به وجود نوعی تعدد و چندگانگی در اغلب نظامهای حقوقی از قبیل تکثر در مبانی و منابع، ضرورت توجه به این نظریه نمایان میگردد؛ امری که در نظام حقوقی ایران نیز قابل بررسی میباشد. نظام حقوقی ایران از زمان مشروطه در دوگانه شریعت/قانون قرار گرفته و جایگاه این دو به عنوان منبع هنوز یکی از مسائل اصلی نظام حقوقی ایران است. با تصویب اصل چهارم قانون اساسی و مسئولیت شورای نگهبان در تطبیق مصوبات مجلس با موازین اسلامی، این مسأله پیچیدهتر شد، چرا که استنباط فقهی امری متکثر است و یافتن یک نظر و جمع آن با اراده عمومی نیازمند تامل میباشد. در این مقاله با تبیین مفهومی تکثرگرایی حقوقی و فقهی و توجه به ظرفیتهای فقه اسلامی به این مهم پرداخته شده است که در صورت تکثر فتاوا، مجلس در انتخاب هر یک از نظرات به عنوان مبنای فقهی، اختیار دارد و شورای نگهبان نمیتواند به استناد مغایرت مصوبه با نظر فقهی دیگر، آن مصوبه را خلاف شرع تشخیص دهد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
مقاله «تکثرگرایی حقوقی-فقهی، ثابتات شریعت و نظام تقنینی ایران» نوشتهی محسن برهانی و الهه لطفعلیزاده • صدانت
در این مقاله با تبیین مفهومی تکثرگرایی حقوقی و فقهی و توجه به ظرفیتهای فقه اسلامی به این مهم پرداخته شده است ...
مَنسِر اولسون در سال ۱۹۳۳ در گراند فورکس داکوتای شمالی متولد شد. والدین او کشاورزانی مهاجر از نروژ بودند. طی این دوران، سرمایهگذاریهای عمومی دولت در مؤسسات آموزشی از قبیل دانشگاه داکوتای شمالی در گراند فورکس و کالج کشاورزی داکوتای شمالی (محل تحصیلات کارشناسی اولسون) امکان تحرک اجتماعی را برای همگان فراهم میآورد.
دستاوردهای دانشگاهی درخشان اولسون و هیجان جوشانش نسبت به اندیشههای نو، او را از گمنامی داکوتای شمالی بیرون کشید. اولسون برنده بورس تحصیلی معروف رودِز برای ادامه تحصیل در دانشگاه آکسفورد شد، در ۱۹۶۳ دکترای اقتصادش را از هاروارد گرفت و در دانشگاه پرینستون استادیار شد. چهار سال بعد او به معاونت و دستیاری وزیر سلامت، آموزش و رفاه آمریکا رسید. او در سال ۱۹۶۷ نخستین شاهکارش کتاب "منطق کنش جمعی" را منتشر کرد. در هجده سال بین انتشار کتابهای "منطق کنش جمعی" و "فراز و فرود ملتها" اولسون به دانشگاه مریلند نقل مکان کرد و به شخصیتی مهم در میان اقتصاددانان بدل شد. سرانجام اولسون در فوریه ۱۹۹۸ پس از بنیان نهادنِ رویکردی نو در اقتصاد سیاسی در گذشت.
اینک پس از ۴۰ سال از نگارش کتاب "فراز و فرود ملتها"، این اثر مهم منسر اولسون به زبان فارسی برگردانده شده است. محمد فاضلی و جعفر خیرخواهان، مترجمان این کتاب هستند و انتشارات روزنه آن را عرضه کرده است.
نیمه اسفند ماه ۱۴۰۲ ، هفتاد و چهارمین جلسه از نشستهای گفتار و اندیشه (شیراز) به همت حزب اتحاد ملت ایران اسلامی (فارس) به معرفی و بررسی این کتاب با حضور دکتر جعفر خیرخواهان (مترجم کتاب) و دکتر علی حسین صمدی (عضو هیات علمی دانشگاه شیراز) اختصاص یافت...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
معرفی و بررسی کتاب «فراز و فرود ملتها» با حضور جعفر خیرخواهان و علی حسین صمدی • صدانت
پس از ۴۰ سال از نگارش کتاب "فراز و فرود ملتها"، این اثر مهم منسر اولسون به زبان فارسی برگردانده شده است. محمد فاضلی و جعفر خیرخواهان ...
در این جلسه، مصطفی ملکیان و محمدمهدی اردبیلی ضمن ارائه رویکردی تحلیلی به کتاب زیستن در روزگار سخت، اثر پما چودرون، درباره مفاهیم ذهنی خود، حول این ایده نیز به بحث نشستند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
نشستِ بررسیِ کتابِ «زیستن در روزگار سخت» با حضور مصطفی ملکیان و محمدمهدی اردبیلی • صدانت
در این جلسه، مصطفی ملکیان و محمدمهدی اردبیلی ضمن ارائه رویکردی تحلیلی به کتاب زیستن در روزگار سخت، اثر پما چودرون...
فراسوی تجربههای عجیب؛ نقد و بررسی برنامهٔ تلویزیونی زندگی پس از زندگی
https://www.skyroom.online/ch/sedanet/nde
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در پژوهش حاضر، نسبت میان شرطبندی پاسکال و عقلانیت دینداری سنتی بررسی میشود. در آن، پرسش این است که در صورت صحت شرطبندی پاسکال، آیا میتوان از آن، عقلانیت دینداری سنتی را نتیجه گرفت یا خیر؛ یا اینکه بهعکس، شرطبندی پاسکال بهزیان عقلانیت دینداری سنتی هم هست و بهلحاظ منطقی، با آن ناسازگاری دارد. به این منظور، پس از تقریر شرطبندی پاسکال و ارائهٔ تعریفی از دینداری سنتی، از رابطهٔ ایندو، در دو بخش گفتوگو شده است. نتیجهٔ این بررسی آن است که شرطبندی پاسکال، نهتنها عقلانیت دینداری سنتی را اثبات نمیکند، که این استدلال، بر فرض صحت آن، با دینداری سنتی ناسازگار است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
مقاله «نسبت شرطبندی پاسکال و دینداری سنتی» نوشتهی روح الله پورمطهری • صدانت
در صورت صحت شرطبندی پاسکال، آیا میتوان از آن عقلانیت دینداری سنتی را نتیجه گرفت؛ شرطبندی پاسکال بهزیان عقلانیت دینداری سنتی ..
@hossein_bayat
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
وبینار «نقد و بررسی برنامه زندگی پس از زندگی» با حضور حسین بیات • صدانت
نخستین وبینار مجموعهٔ ناقد فراسوی تجربههای عجیب؛ نقد و بررسی برنامه زندگی پس از زندگی به همت موسسه فرهنگی صدانت ناقد: حسین بیات (کارشناس ارشد منطق و
در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی که چاپ اول ترجمه فارسی کتاب «دین و نگرش نوین» منتشر شد٬ والتر ترنس استیس در میان جامعه کتابخوانان ایران نویسنده ناشناختهای نبود. پیشتر از او کتابهای «فلسفه هگل»٬ «گزیدهای از مقالات…» و «فلسفه عرفان» منتشر شده بود و اهل فن با آراء او آشنایی داشتند.
«دین و نگرش نوین» در وهله اول یک گزارش است٬ گزارش یک رویداد٬ گذر از جهان قرون وسطایی که انسان تحت سیطره دین بود به جهان نوین که علمگرایی و طبیعتگرایی نگرش غالب در آن است. تلاش استیس در بخش اول این کتاب آن است که این گذر را٬ حتیالامکان٬ بیطرفانه و بدون ارزشداوری روایت کند. او سه مفهوم خدا٬ هدف جهان٬ و نظم اخلاقی جهان را به عنوان مفاهیم بنیادی در نگرش قرون وسطایی به جهان میداند که تغییر آنها پیامد اصلی جهاننگری نوین بود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
مروری بر کتابِ «دین و نگرش نوین» اثر والتر ترنس استیس • صدانت
مروری بر کتابِ دین و نگرش نوین وحید حلاج در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی که چاپ اول ترجمه فارسی کتاب «دین و نگرش نوین» منتشر شد٬ والتر ترنس استیس در میان جامعه
این مقاله بخش نخست از پژوهشی مفصل دربارهیِ سرشت کنشگری خداوند را گزارش میکند. دو پرسش اصلی این پژوهش اینهاست:
(۱) آیا خدا کنشگری اخلاقی است؟
(۲) اگر آری، آیا اخلاق الاهی همان اخلاق انسانی است یا اخلاق الاهی کلاً یا بعضاً با اخلاق انسانی تفاوت دارد؟
در رابطه با پرسش نخست، نویسنده به بررسی سه نظریهیِ رقیب زیر میپردازد: «خدا همچون کنشگری خودکامه»، «خدا همچون کنشگری مصلحتاندیش» و «خدا همچون کنشگری اخلاقی». در این پژوهش به سود ایدهیِ خدا همچون کنشگری اخلاقی، و علیه دو تلقی دیگر از سرشت کنشگریِ خداوند، استدلال خواهد شد. در رابطه با پرسش دوم، نویسنده از این نظریه دفاع میکند که اخلاق الاهی و اخلاق انسانی از حیث «محتوای هنجاری» هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، هرچند از سایر جهات با یکدیگر تفاوتهای چشمگیری دارند.
بخش نخست این پژوهش که در این مقاله ارائه میشود پس از طرح کلیات و مباحث مقدماتی، به نظریهیِ «خدا همچون کنشگری خودکامه» میپردازد و برخی از استدلالهایی را بررسی و نقد میکند که به سود این تلقی از سرشت خداوند اقامه شده یا میتوان اقامه کرد. بخشهای دوم و سوم این پژوهش که در قالب مقالاتی دیگر در شمارههای آیندهیِ همین مجله انتشار خواهد یافت به شرح و بسط دو تلقی دیگر از سرشت خداوند میپردازد.
@Abolghasemfanaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
مقاله «خدا همچون کنشگری اخلاقی (1)» نوشتهی ابوالقاسم فنائی • صدانت
این مقاله بخش نخست از پژوهش سرشت کنشگری خداوند را گزارش میکند. دو پرسش اصلی این پژوهش اینهاست: آیا خدا کنشگری اخلاقی است؟
ترجمۀ حسین محمدیزاده و بابک عباسی
در فلسفه اصطلاح بهروزی غالباً برای توصیف چیزی به کار میرود که به معنای غیرابزاری یا غایی برای شخص خوب است. پرسش از چیستی بهروزی مستقلاً محلِ توجه است، ولی در فلسفۀ اخلاق هم اهمیت زیادی دارد؛ خصوصاً در فایدهگرایی که بر اساس آن، یگانه شرط عمل اخلاقی آن است که بهروزی را به حداکثر برساند. چالشهای شایان توجهی برای خود این مفهوم، خصوصاً از سوی جی. ئی. مور و تی. ام. اسکنلن طرح شده است. مرسوم است که نظریههای بهروزی را با عناوین نظریههای لذت، نظریههای میل، و نظریههای فهرستِ عینی متمایز کنند. بر اساس دیدگاهی که با عنوان بهزیستیباوری شناخته میشود، بهروزی یگانه ارزش است. همچنین در اخلاق این سؤال مهم است که منش اخلاقی و اَعمال فرد چه ربط و نسبتی با بهروزی او دارد.
@eudemonia
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
مدخل فلسفهٔ بهروزی از دانشنامه فلسفی استنفورد • صدانت
در فلسفه اصطلاح بهروزی غالباً برای توصیف چیزی به کار میرود که به معنای غیرابزاری یا غایی برای شخص خوب است. پرسش از چیستی بهروزی ...
HTML Embed Code: