TG Telegram Group Link
Channel: وبسایت فرهنگی صدانت
Back to Bottom
⬅️ در دفاع از موجودیت حقوقی-سیاسیِ حق: در پی نظریۀ عدالت

عدالت‌پژوهی تحلیلی؛ ارمغان کمترقدردیده دکتر محمد راسخ برای آکادمی حقوق و فلسفه ایران

✍️علی مختاری

ما ایرانیان می‌توانیم افتخار کنیم که در میراث تمدنی خود بسیار پیش و بیش از اروپاییان به حق گرویده ایم.

در منشور معروف کوروش فرمان هایی بوده که با حقوق بشر امروز قابل انطباق است، رسالۀ حقوق امام چهارم شیعیان مشحون از دستوراتی است که بر حق دیگران استوار شده است؛ اما با این همه، اگر با خود صادق باشیم نمی‌توانیم جامعه‌مان را حتی نزدیک به معنای «حق‌مدار» به سیاق امروزی، یعنی حق‌داشتن نه حق‌بودن، بدانیم.

در سطور آتی بررسی می‌کنیم چرا «حق اخلاقی» -به معنای توجیه مضمونِ حق‌ها- با وجود دستاویز شدن به عقلانیتِ جهان‌شمول، افزون بر آن که از گذشته به امروز تسری نیافت، امروز نیز نمی‌تواند برای برقراری حق به معنای جدید کافی باشد اجمالاً زیرا در تحصل تاریخی دولت مدرن به مثابه واقعیتی عینی جایابی نمی‌شود؛ با قدرت سیاسی به وسیله کنش ارتباطی زبان یعنی مبتنی بر دعوی صدق و اعتبار سخن می‌گوید و در نتیجه حمایت مقتدرانه و عنصر تضمینِ ادعا فارغ از محتوا را که همان سویه نوپدید حق است، فراهم نمی‌کند.

در مقابل تلاش شد نشان داده شود: حق مدرن در پدیدار نهایی خود به عنوان اجزاء تشکیل دهنده یک "نظم نهادیِ سیاسیِ عادلانه" فهمیده می‌شود، فارغ از این که در نظام حقوقی بر آمده از نظم سیاسی موجود مندرج باشد یا نه. حق موجودیتی سیاسی است که اجزای نظام حقوقی‌ای را تشکیل می‌دهد که مبتنی بر عدالت، تبعیت سیاسی شهروندان از دولت را -متناظراً به تعبیر وبر، امکان مشروع و استثنایی اعمال زور یا نقض آزادی فرد را – در ازای محافظت از عنصر «داشتن» در معنای جدید حق فراهم آورَد، نظام حقوقی در این بیان فرا تر از قاعده شناسایی(وضع و قانون موضوعه) فهم می‌شود.

در گام پایانی، مفهومی تحلیلی از عدالت به مثابه اصل ماهوی فلسفه سیاسی با هدف توجیه شرایط تبعیت سیاسی و هم‌هنگام، از جمله مبنای موجهۀ حق، پیش گذاشته شد: «اصل عدالت یا آزادیِ برابر همانند اصل جهان‌شمولی یک قاعده کاملا شکلی در گفتمان ارزشی نیست. عدالت یک "قاعده ماهوی رفتار است که منطقا منحصر به فرد است".تفاوت منطقی اصل عدالت با قواعد اخلاقی در این حقیقت نهفته است که نقیض آن معنا ندارد، حال آن‌که نقیض قواعد اخلاقی با معناست. برای نمونه، می‌توان به شکل معنادار یک عمل خیرخواهانه را به دلیل غیرخیرخواهانه بودن تایید کرد، یعنی می‌توان به یک نظام اخلاقی اعتقاد داشت که آن عمل را تایید کند، اما نمی‌توان یک عمل ناعادلانه را به دلیل ناعادلانه بودن تایید کرد زیرا (برای نمونه) صرف نظر از این که ارزش‌های اخلاقی فرد چیست، معنا ندارد میزان بیشتری از آزادی را نسبت به دیگران برای خود ادعا کند که هم‌هنگام ادعای خودداریِ متناسب با آن آزادی برای دیگری است؛ چرا که ادعای آزادی برای خود و، در نتیجه، ترک فعل از جانب دیگران منطقاً متضمن اختلاف اشخاص بر سر ارزش‌ها یا اصول اخلاقی است.» که این اختلاف منتفی است؛ به دلیل بی‌طرفیِ ارزشیِ سلب‌ناشدنی از مفهومِ منفی آزادی که عبارت دیگری از اصل برابری ارزشی انسان ها است.
باری، عدالت به این امر اشاره دارد که افرادِ تحت حاکمیت، اعمال قدرت را فقط در صورتی می‌پذیرند که آن قدرت مبتنی بر عدالت موجه باشد از جمله یعنی حق داشتن افراد مبتنی بر مالکیتِ خود را تضمین کند؛ عدالت این واقعیت را نیز نادیده نمی‌گیرد که
حق داشتن افراد، تابعی از فرصت ها و منابع حیات و امکانات فیزیکی عمل در کل قلمرو دولت-ملت است و از این رو؛ این خوانش از عدالت ضمن رد نکردن روش های متناسب و موجه بازتوزیع منابع(خط‌مشی گذاری)، به همان اندازه یا بیش‌تر، افزایش این منابع(ثروت) در مقیاس کل و هر فرد را تجویز می‌کند؛ این فهم از عدالت که آزادی‌خواه و برابری‌گرا است از جمله مبنای «توسعه»‌خواهی نیز است.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

❤️ @Sedanet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⬅️ نگاهی سنجش‌گرانه درباره‌ی نگرش‌ها و پیش‌فرض‌های دکتر محمد راسخ در خصوص مفهوم حق و ارتباط آن با مفاهیم موجود در سپهر اخلاق‌پژوهی

👤 سید محمد حسینی

دغدغه‌ی نقد نگرش‌های حقوق‌دان محترم، استاد محمد راسخ، به چند سال قبل بازمی‌گردد؛ زمانی که دانشجوی ارشد حقوق عمومیِ دانشگاه بهشتی بودم و با آثار و تألیفات ایشان به مرور آشنا شدم و به واسطه‌ی علاقه‌ای که به مباحث فلسفه‌ی حقوق و اخلاق داشتم، بارها آثار ایشان را خواندم و ضمن اذعان به اینکه از آثار ایشان بسیار آموختم، اما به واسطه‌ی آشناییِ نسبی‌ای که با حقوق بشر و همچنین فلسفه‌ی اخلاق (به ویژه فلسفه‌ی اخلاقِ کانت) داشتم، همیشه این سؤال برایم وجود داشت که محمد راسخ بنا به چه دلیل و/ یا دلایلی، با استناد به نظام فکریِ کانت در حوزه‌ی اخلاق – که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد – مفهوم ”حق“ را جدای از ”اخلاق“ می‌داند و معتقد است ”حق“ نسبت به ”اخلاق“ لااقتضاء و بی‌طرف است- یعنی ربط و نسبتی میان این دو مفهوم در نظام فکری کانت وجود ندارد. برای طرح ادعاهایم مبنی بر اینکه پیش‌فرض ایشان از نظام اخلاقیِ کانت نادرست است، مایلم نگاهی ”سنجش‌گرانه“ نسبت به آراء ایشان داشته باشم. بر این اساس، می‌کوشم با نگاهی به آراء ایشان در خصوص ارتباط و/ یا عدم ارتباط دو مفهوم ”حق“ و ”اخلاق“ در منظومه‌ی فکریِ کانت و، همچنین تقریرات و مدعیات ایشان در سایر حوزه‌های سپهر اخلاق، پیش‌فرض‌های نادرست ایشان را نقد کنم. به طور خلاصه استدلال خواهم کرد که برخلاف پیش‌فرض‌های ایشان، ”حق مدرن“ دارای مبنایی ”اخلاقی“ است و، به تعبیری، حق مفهومی ”غیراخلاقی“/ ”اخلاق‌گریز“ نیست. در این مجال می‌کوشم پاره‌ای از مهمترین پیش‌فرض‌های نادرست ایشان را هم در حوزه‌ی ”اخلاق“ و هم در حوزه‌ی ”فرااخلاق“ نشان دهم و، بر همین اساس، به طرح مدعیات مطرح‌شده از سوی ایشان خواهم پرداخت. دست آخر و، از همه مهمتر، دلایلی را به سود اخلاقی‌بودن مفهوم ”حق“ – حتی از منظر ”فایده‌گرایان“ – اقامه خواهم کرد و، اجمالاً، آسیب‌های نگرش و پیش‌فرض‌های این حقوق‌دان را به بحث خواهم گذاشت.

فارغ از ذکر مطالب فوق، که در ادامه به آن‌ها خواهم پرداخت، گفتنی است دکتر محمد راسخ از استادان برجسته‌ی حقوق و یکی از تأثیرگذارترین حقوق‌دانان ایرانی است که آثار ارزشمند ایشان، مورد توجه بسیاری از دانشجویان و حقوق‌دانان دیگر بوده و کمتر کسی است که با نام ایشان، که با فلسفه‌ی حقوق، حقوق عمومی و حقوق بشر عجین شده، آشنا نباشد. اما اعتبار و آثار گرانسنگِ ایشان مانع از آن نمی‌شود که تحلیل‌های مورد مناقشه‌ی وی، مورد نقد و ارزیابی قرار نگیرد. بی‌تردید نقد و تضارب آراء فضیلتی است که به پویاییِ هر اندیشه‌ای کمک خواهد کرد، و اگر کورکورانه و از روی سوگیری‌های شخصی و علاقمندی به اندیشه‌های فلان شخص، بدون اینکه ذره‌ای در آراء فلان دانشور و معلم تردید کنیم و بدون هیچ نگرش سنجش‌گرانه‌ای، قوه‌ی اندیشه‌ورزی‌مان را به دست آراء اندیشمندان بسپاریم و فقط مقلد آنان، به واسطه‌ی هرچه می‌گویند و استدلال می‌کنند، باشیم، یقیناً نه اندیشه‌ای که دارای صدق حقیقی است پدید خواهد آمد و نه راه را برای اصلاح و تعدیل اندیشه‌های نادرست که نیاز مبرم هر فعالیت آکادمیک است، هموار خواهد کرد. متأسفانه باید گفت فرهنگ نقد در کشور ما شدیداً مهجور مانده و به گمانم یکی از اصلی‌ترین دلایل آن این است که با نقد فلان اندیشه، تصور می‌شود خصومتی شخصی با صاحب فلان اندیشه وجود دارد. این در حالی است که اگر به برخی از آثار فیلسوفان بزرگ مغرب‌زمین نگاهی داشته باشیم، از تمام منتقدانِ خود بابت پیشنهادهایی که ارائه می‌کنند تقدیر و، حتی، پیشنهادهای متقن و مستدلِ منتقدان را، با ذکر نام‌شان، در آثارشان ذکر می‌کنند. متأسفانه چنین امری در فعالیت‌های آکادمیک ما کمتر به چشم می‌خورد...

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🔵 @Sedanet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✉️ حقوق بشر به‌مثابۀ مشروعیّت سیاسی
👤 حسین هوشمند

گفتگوها و مناقشات جدی و پردامنه‌ای که منجر به تدوین بیانیۀ جهانی حقوق‌ بشر ۱۹۴۸ شد، نشان می‌دهد که هدف اولیۀ این بیانیه ـ که نهایتاً مورد توافق تمام اعضاء قرار گرفت ـ طرح و تأمین تمهیداتی برای جلوگیری از وقوع مجدد نسل‌کشی و قتل‌ عام‌هایی بود که در خلال جنگ جهانی دوم رخ داد. همانطور که ژاک ماریتین (Jacques Maritain)- در مقدمه‌ای بر «بیانیۀ جهانی حقوق بشر» می‌نویسد:«(نکتۀ اساسی که مدّ نظر اعضاء دخیل در تدوین بیانیۀ جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ قرار داشت) ابتناء [حقوق بشر] بر ایده‌های نظری مشترک نبود بلکه هدف آن‌ها نیل به زمینه‌های مشترک برای اقدام عملی بود (برای جلوگیری از نسل‌کشی/نقص سیستماتیک حقوق بشر). اعضاء به‌دنبال دستیابی به برداشت واحدی از حقیقت جهان، انسان و معرفت نبودند بلکه به دنبال توافق بر مجموعه‌ای از ضوابط و استانداردها به‌منزلۀ رهنمودهایی برای عمل (action) بودند.»

پیش از تصویب بیانیۀ جهانی حقوق ‌بشر در سال ۱۹۴۸، دولت‌ها با قوه قهریۀ محض با شهروندان خود رفتار می‌کردند اما پس از تصویب بیانیه مذکور، تأمین حقوق‌ اساسی شهروندان به‌عنوان یکی از مبانی ضروری برای مشروعیّت نظام‌های سیاسی قلمداد شد. اکنون هر نظام سیاسی، مکلّف است تا حقوق اساسی تمام شهروندانش – فارغ از منزلت اجتماعی، نژادی، قومی و دینی – را تأمین کند. این مشروعیّت اخلاقی و سیاسی دولت، تنها به‌واسطۀ نقص سیستماتیک حقوق بشر از آن سلب خواهد شد. در چارچوب استانداردهای حاکم بر روابط بین‌الملل، هنگامی که یک رژیم سیاسی فاقد مشروعیّت شد، مصونیّت نیز نخواهد داشت. از این‌رو، دولت‌های واجد مشروعیّت سیاسی با صلاحدید سازمان ملل، این امکان را خواهند یافت که به‌منظور احیای حقوق از دست‌رفته، به نحو مشروط و محدود در امور داخلی آن رژیم به مداخله (تحریم دیپلماتیک و اقتصادی یا مداخلۀ نظامی) اقدام کنند (بحث پرمناقشۀ مداخلات بشردوستانه که موضوع مستقلی است و بررسی آن مجال دیگری می‌طلبد).

بدین ترتیب، پس از پایان جنگ جهانی دوم، حقوق بشر به اساسی‌ترین اصول در اخلاق و روابط بین‌المللی تبدیل شده است. پاره‌ای از صاحب‌نظران، این دگردیسی را «انقلاب حقوق بشر» خوانده‌اند. انقلاب حقوق بشر، به‌رغم تأثیر فزاینده و غیرقابل انکارش در جهان جدید، از بدفهمی‌ها و تفسیرهای ناروا مصون نمانده است. این امر که هر فرد انسانی واجد یک دسته از حقوق اساسی است، اکنون مورد توافق جهانی قرار گرفته است؛ اما درباب اینکه این حقوق کدامند یا ماهیّت آن‌ها چیست و بر کدام مبانی نظری و معرفتی توجیه‌پذیر استوار هستند، مناقشات گسترده و فیصله‌ناپذیری جریان دارد.

📎 برای دریافت صوت و مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🔵 @Sedanet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
⬅️ گونه‌های معاصر پیامدگرایی
🎙️ شیرزاد پیک حرفه‎

ناتوانی «فایده‌گرایی کلاسیک» در پاسخ‌ به نقدهای مطرح‌شده علیه آن (از سوی فیلسوفانی مانند برنرد ویلیمز، جان رالز، رابرت نوزیک و …) آن‌قدر باعث بدنامی‌اش شد که بیشتر «فایده‌گرایان معاصر» ترجیح دادند خود را «پیامدگرا» بنامند زیرا، همان‌طور که جولیا درایور به‌درستی می‌گوید، دیگر شمار بسیار کمی از فیلسوفان، نگرش «فایده‌گرایان کلاسیک» را صددرصد می‌پذیرند.

«پیامدگرایی واقعیت‌گرا در برابر پیامدگرایی اگرگرا»، «پیامدگرایی عینیت‌گرا در برابر پیامدگرایی ذهنیت‌گرا»، «پیامدگرایی کنش‌گرا در برابر پیامدگرایی منش‌گرا»، «پیامدگرایی مبتنی بر بیشینه‌سازی مطلق خیر در برابر پیامدگرایی مبتنی بر بیشینه‌سازی کافی خیر» و «پیامدگرایی لذت‌گرا در برابر پیامدگرایی ترجیح‌گرا» از جمله گونه‌های گوناگون پیامدگرایی معاصرند که در این درس‌گفتار توضیح داده می‌شوند...

📎 برای مطالعه متن کامل و شنیدن صوت اینجا کلیک کنید

🔵 @Sedanet
🔵 @IranianPhilosophers
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✉️ تکثرگرایی حقوقی-فقهی، ثابتات شریعت و نظام تقنینی ایران

👤 نویسندگان:
محسن برهانی (دانشگاه تهران)
الهه لطفعلی زاده (دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)

وجود مؤلفه‌های تاثیرگذار بر نظام حقوقی نقطه عزیمت پلورالیسم حقوقی است؛ نظریه ای که محوریت آن، بررسی تکثر در یک نظام حقوقی است. با توجه به وجود نوعی تعدد و چندگانگی در اغلب نظام‌های حقوقی از قبیل تکثر در مبانی و منابع، ضرورت توجه به این نظریه نمایان می‌گردد؛ امری که در نظام حقوقی ایران نیز قابل بررسی می‌باشد. نظام حقوقی ایران از زمان مشروطه در دوگانه شریعت/قانون قرار گرفته و جایگاه این دو به عنوان منبع هنوز یکی از مسائل اصلی نظام حقوقی ایران است. با تصویب اصل چهارم قانون اساسی و مسئولیت شورای نگهبان در تطبیق مصوبات مجلس با موازین اسلامی، این مسأله پیچیده‌تر شد، چرا که استنباط فقهی امری متکثر است و یافتن یک نظر و جمع آن با اراده عمومی نیازمند تامل می‌باشد. در این مقاله با تبیین مفهومی تکثرگرایی حقوقی و فقهی و توجه به ظرفیت‌های فقه اسلامی به این مهم پرداخته شده است که در صورت تکثر فتاوا، مجلس در انتخاب هر یک از نظرات به عنوان مبنای فقهی، اختیار دارد و شورای نگهبان نمی‌تواند به استناد مغایرت مصوبه با نظر فقهی دیگر، آن مصوبه را خلاف شرع تشخیص دهد.

🔗 برای مطالعه متن کامل این مقاله اینجا کلیک کنید

✉️ @Sedanet
✉️ @m_borhani57
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✉️ معرفی و بررسی کتاب «فراز و فرود ملت‌ها»

مَنسِر اولسون در سال ۱۹۳۳ در گراند فورکس داکوتای شمالی متولد شد. والدین او کشاورزانی مهاجر از نروژ بودند. طی این دوران، سرمایه‌گذاری‌های عمومی دولت در مؤسسات آموزشی از قبیل دانشگاه داکوتای شمالی در گراند فورکس و کالج کشاورزی داکوتای شمالی (محل تحصیلات کارشناسی اولسون) امکان تحرک اجتماعی را برای همگان فراهم می‌آورد.
دستاوردهای دانشگاهی درخشان اولسون و هیجان جوشانش نسبت به اندیشه‌های نو، او را از گمنامی داکوتای شمالی بیرون کشید. اولسون برنده بورس تحصیلی معروف رودِز برای ادامه تحصیل در دانشگاه آکسفورد شد، در ۱۹۶۳ دکترای اقتصادش را از هاروارد گرفت و در دانشگاه پرینستون استادیار شد. چهار سال بعد او به معاونت و دستیاری وزیر سلامت، آموزش و رفاه آمریکا رسید. او در سال ۱۹۶۷ نخستین شاهکارش کتاب "منطق کنش جمعی" را منتشر کرد. در هجده سال بین انتشار کتاب‌های "منطق کنش جمعی" و "فراز و فرود ملت‌ها" اولسون به دانشگاه مریلند نقل مکان کرد و به شخصیتی مهم در میان اقتصاددانان بدل شد. سرانجام اولسون در فوریه ۱۹۹۸ پس از بنیان نهادنِ رویکردی نو در اقتصاد سیاسی در گذشت.

اینک پس از ۴۰ سال از نگارش کتاب "فراز و فرود ملت‌ها"، این اثر مهم منسر اولسون به زبان فارسی برگردانده شده است. محمد فاضلی و جعفر خیرخواهان، مترجمان این کتاب هستند و انتشارات روزنه آن را عرضه کرده است.
نیمه اسفند ماه ۱۴۰۲ ، هفتاد و چهارمین جلسه از نشست‌های گفتار و اندیشه (شیراز) به همت حزب اتحاد ملت ایران اسلامی (فارس) به معرفی و بررسی این کتاب با حضور دکتر جعفر خیرخواهان (مترجم کتاب) و دکتر علی حسین صمدی (عضو هیات علمی دانشگاه شیراز) اختصاص یافت...

🔗 برای دریافت فیلم، صوت و گزارش مکتوب از این نشست اینجا کلیک کنید

✉️ @Sedanet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🎙️ نشستِ بررسیِ کتابِ «زیستن در روزگار سخت»

👤 با حضور #مصطفی_ملکیان و #محمدمهدی_اردبیلی

در این جلسه، مصطفی ملکیان و محمدمهدی اردبیلی ضمن ارائه رویکردی تحلیلی به کتاب زیستن در روزگار سخت، اثر پما چودرون، درباره مفاهیم ذهنی خود، حول این ایده نیز به بحث نشستند.

🔗 برای مشاهده فیلم و دریافت صوت اینجا کلیک کنید

✉️ @Sedanet
✉️ @Mostafamalekian
✉️ @PhilosophicalHalt
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ نخستین وبینار مجموعهٔ ناقد
فراسوی تجربه‌های عجیب؛ نقد و بررسی برنامهٔ تلویزیونی زندگی پس از زندگی

🙂 به همت موسسه فرهنگی صدانت

👤 ناقد: حسین بیات (کارشناس ارشد منطق و دکترای فلسفه علم، مدرس و پژوهشگر تفکر نقادانه، مدیر موسسه خانه آشنا)

جمعه، ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ رأس ساعت ۲۰ از طریق لینک زیر به عنوان «مهمان» وارد شوید:
https://www.skyroom.online/ch/sedanet/nde

✔️ توجه: برای ورود نیازی به یوزر و پسورد نیست‌

🙂 @Sedanet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😌 نسبت شرط‌بندی پاسکال و دین‌داری سنتی
☺️نوشته‌ی روح الله پورمطهری

در پژوهش حاضر، نسبت میان شرط‌بندی پاسکال و عقلانیت دین‌داری سنتی بررسی می‌شود. در آن، پرسش این است که در صورت صحت شرط‌بندی پاسکال، آیا می‌توان از آن، عقلانیت دین‌داری سنتی را نتیجه گرفت یا خیر؛ یا این‌که به‌عکس، شرط‌بندی پاسکال به‌زیان عقلانیت دین‌داری سنتی هم هست و به‌لحاظ منطقی، با آن ناسازگاری دارد. به این منظور، پس از تقریر شرط‌بندی پاسکال و ارائهٔ تعریفی از دین‌داری سنتی، از رابطهٔ این‌دو، در دو بخش گفت‌وگو شده است. نتیجهٔ این بررسی آن است که شرط‌بندی پاسکال، نه‌تنها عقلانیت دین‌داری سنتی را اثبات نمی‌کند، که این استدلال، بر فرض صحت آن، با دین‌داری سنتی ناسازگار است.

🔗 برای مطالعه متن کامل این مقاله اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ نخستین وبینار مجموعهٔ ناقد

⬅️ فراسوی تجربه‌های عجیب؛ نقد و بررسی برنامه زندگی پس از زندگی

👍 به همت موسسه فرهنگی صدانت

👤 ناقد: حسین بیات (کارشناس ارشد منطق و دکترای فلسفه علم، مدرس و پژوهشگر تفکر نقادانه، مدیر موسسه خانه آشنا)


🔗 برای مشاهده فیلم و یا شنیدن صوت این وبینار اینجا کلیک کنید

⬅️متن ویراسته نیز در آینده اضافه خواهد شد

🙂 @Sedanet
@hossein_bayat
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ مروری بر کتابِ «دین و نگرش نوین» اثر والتر ترنس استیس
👤 وحید حلاج

در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی که چاپ اول ترجمه فارسی کتاب «دین و نگرش نوین» منتشر شد٬ والتر ترنس استیس در میان جامعه کتابخوانان ایران نویسنده ناشناخته‌ای نبود. پیشتر از او کتاب‌های «فلسفه هگل»٬ «گزیده‌ای از مقالات…» و «فلسفه عرفان» منتشر شده بود و اهل فن با آراء او آشنایی داشتند.

«دین و نگرش نوین» در وهله اول یک گزارش است٬ گزارش یک رویداد٬ گذر از جهان قرون وسطایی که انسان تحت سیطره دین بود به جهان نوین که علم‌گرایی و طبیعت‌گرایی نگرش غالب در آن است. تلاش استیس در بخش اول این کتاب آن است که این گذر را٬ حتی‌الامکان٬ بی‌طرفانه و بدون ارزش‌داوری روایت کند. او سه مفهوم خدا٬ هدف جهان٬ و نظم اخلاقی جهان را به عنوان مفاهیم بنیادی در نگرش قرون وسطایی به جهان می‌داند که تغییر آن‌ها پیامد اصلی جهان‌نگری نوین بود.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ خدا همچون کنشگری اخلاقی (۱)
👤 ابوالقاسم فنائی

این مقاله بخش نخست از پژوهشی مفصل درباره‌یِ سرشت کنش‌گری خداوند را گزارش می‌کند. دو ‏پرسش‌ اصلی این پژوهش اینهاست: ‏
‏(۱)‏ آیا خدا کنش‌گری اخلاقی است؟
‏(۲)‏ اگر آری، آیا اخلاق الاهی همان اخلاق انسانی است یا اخلاق الاهی کلاً یا بعضاً با اخلاق ‏انسانی تفاوت دارد؟ ‏
در رابطه با پرسش نخست، نویسنده به بررسی سه نظریه‌یِ رقیب زیر می‌پردازد: «خدا همچون ‏کنش‌گری خودکامه»، «خدا همچون کنش‌گری مصلحت‌اندیش» و «خدا همچون کنش‌گری ‏اخلاقی». در این پژوهش به سود ایده‌یِ خدا همچون کنش‌گری اخلاقی، و علیه دو تلقی دیگر از ‏سرشت کنش‌گریِ خداوند، استدلال خواهد شد. در رابطه با پرسش دوم، نویسنده از این نظریه دفاع ‏می‌کند که اخلاق الاهی و اخلاق انسانی از حیث «محتوای هنجاری» هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، ‏هرچند از سایر جهات با یکدیگر تفاوت‌های چشم‌گیری دارند. ‏
بخش نخست این پژوهش که در این مقاله ارائه می‌شود پس از طرح کلیات و مباحث مقدماتی، به ‏نظریه‌یِ «خدا همچون کنش‌گری خودکامه» می‌پردازد و برخی از استدلال‌هایی را بررسی و نقد می‌کند ‏که به سود این تلقی از سرشت خداوند اقامه شده یا می‌توان اقامه کرد. بخش‌های دوم و سوم این ‏پژوهش که در قالب مقالاتی دیگر در شماره‌های آینده‌یِ همین مجله انتشار خواهد یافت به شرح و ‏بسط دو تلقی دیگر از سرشت خداوند می‌پردازد.‏

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
@Abolghasemfanaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ فلسفۀ بهروزی

👤 راجر کریسپ
ترجمۀ حسین محمدی‌زاده و بابک عباسی

در فلسفه اصطلاح بهروزی غالباً برای توصیف چیزی به‌ کار می‌رود که به‌ معنای غیرابزاری یا غایی برای شخص خوب است. پرسش از چیستی بهروزی مستقلاً محلِ توجه است، ولی در فلسفۀ اخلاق هم اهمیت زیادی دارد؛ خصوصاً در فایده‌گرایی که بر اساس آن، یگانه شرط عمل اخلاقی آن است که بهروزی را به حداکثر برساند. چالش‌های شایان ‌توجهی برای خود این مفهوم، خصوصاً از سوی جی. ئی. مور و تی. ام. اسکنلن طرح شده است. مرسوم است که نظریه‌های بهروزی را با عناوین نظریه‌های لذت‌، نظریه‌های میل، و نظریه‌های فهرستِ عینی متمایز کنند. بر اساس دیدگاهی که با عنوان بهزیستی‌باوری شناخته می‌شود، بهروزی یگانه ارزش است. همچنین در اخلاق این سؤال مهم است که منش اخلاقی و اَعمال فرد چه ربط‌ و نسبتی با بهروزی او دارد.

📎 برای مطالعه و دریافت متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
@eudemonia
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ نشست «نسبت حقوق و سیاست» با معرفی و رونمایی کتاب مفهوم سیاسی قانون

به گزارش روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست “نسبت حقوق و سیاست” با معرفی و رونمایی کتاب مفهوم سیاسی قانون، به همت گروه حقوق و گروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری انجمن حقوق شناسی، روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. ابوالفضل دلاوری دبیری این نشست را برعهده داشت.

👤 سخنرانان (به ترتیب الفبا):
#مهناز_بیات_کمیتکی
#محمد_راسخ
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
#سیدعلی_محمودی
#حسن_وکیلیان

📎 برای مطالعه گزارش و دریافت صوت و فیلم نشست اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
@Drmahmoudi7
@javadkashi
@iranianhht
@iranianlls
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ نشست «فلسفه و الهیات: آیا غرب را یکسویه فهمیده‌ایم؟» با همکاری انجمن‌های علوم سیاسی و جامعه‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی با حضور زانیار ابراهیمی، مسعود آذرفام، بهنام جودی و رضا نجف‌زاده، بعد از ظهر روز چهارشنبه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

📎 برای مطالعه گزارش و دریافت صوت نشست اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
@zaniarebrahimii
@Historyandideas
@IPS_A
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ چرا رنج کشیدن لازمه‌ی خردمندی است؟
👤 نویسنده: مایکل اس. بردی
مترجم: نگین قنبری

⬅️ خیلی عادی است که فکر کنیم رنج کشیدن بد است و باید از آن کاست. اما رنج کشیدن می‌تواند به طرق مختلف خوب باشد. هم به شکل ذاتی [طبیعی] (به عنوان مزیت سیستم‌های تنانه‌ای که پوشش‌دهنده‌ی آسیب‌های وارده و رفع آنها هستند) و هم به شکل عرضی [فرعی] (به عنوان مولد فضیلت‌هایی  چون شجاعت، بردباری، شفقت و تواضع). من می خواهم بر این عقیده تأکید کنم که رنج کشیدن عملکرد مهم دیگری نیز دارد؛ لازمه‌ی خردمندی است. درگذشته کسانی به این ایده باور داشته‌اند. به عنوان مثال، این یک اصل تفکر بودایی است که در افسانه های گوتاما بودا بیان شده است. این افسانه‌ها شیوه‌هایی را توضیح می‌دهند که در آنها تجربه‌ی درد و رنج لازمه‌ی دست‌یابی به رشد اخلاقی و وارستگی است. این ایده در تفکر یونانی نیز برجسته است. از این رو آیسخولوس درسرود زئوس در آگاممنون می نویسد: «زئوس، کسی که مردم را به تفکر فرا خواند، هم او مقررکرده است که حکمت تنها از طریق رنج به دست آید.» و این ایده که رنج کشیدن، درک و خرد را به سطحی بالاتر می برد نیز در مرکز تفکر نیچه است. او به شیوه معمول خود می نویسد: هر آنچه که کسی از ژرفا، راز، نقاب، شهامت، زیرکی، بزرگی نصیب برده است. همانا برآمده از رنج، برآمده از انضباط رنجی عظیم نبوده است؟

📎 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید
🙂 @Sedanet
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ گذار به دموکراسی؛ ممکن یا ممتنع
مجموعه مقالات منتشر شده در باب گذار به دموکراسی
👤 محمد رهبری

مجموعه مقالاتی که در ادامه آمده است، مقالاتی است که در بهار و تابستان سال ۱۴۰۱، پیش از آغاز اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی، در هفته نامه صدا در باب گذار به دموکراسی منتشر شده است. لذا آنچه در این مقالات آمده را ابتدا باید با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوران خواند و ارزیابی کرد. با این حال، بنظرم ایده کلی ارائه شده در هر مقاله، با وجود گذر زمان همچنان قابل دفاع است و چه بسا برای برخی از آن‌ها، پس از گذشت این ۱۹ ماه از آن اعتراضات، شواهد بیشتری نیز بتوان ارائه کرد. معتقدم بحث در باب امکان یا امتناع گذار به دموکراسی در شرایط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و بین‌الملی موجود، امری ضروری است که می‌تواند راهگشای آینده باشد. بدون توجه به این شرایط، و ضرورت‌های برآمده از مبانی نظری این موضوع، آنچه رخ خواهد داد هدر رفتن منابع مادی و معنوی نیروهای توسعه‌گرا و دموکراسی‌خواه ایرانی خواهد بود و به همین جهت بحث در باب نسبت شرایط فعلی با دموکراتیزاسیون، امری لازم است.

📎 برای مطالعه و دریافت متن اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
@mohammadRahbari
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️تجربه دینی؛ چیستی و اعتبار
👤 گفتگوی
#سعید_گرمارودی (دکترای روانشناسی)
و #امید_کشمیری (پژوهشگر فلسفه)
در چهار جلسه

تجربه دینی و تجربه روحانی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان، فلاسفه و روانشناسان بوده است. در یک سلسله گفتگو، امید کشمیری (پژوهشگر فلسفه) و سعید گرمارودی (پژوهشگر روانشناسی) به بررسی فلسفی و روانشناختی این موضوعات پرداخته‌اند. عمده آنچه در این گفتگو بیان خواهد شد دربرگیرنده‌ی شناخت و میزان موجه و اصیل بودن این تجربیات خواهد بود.

📎 برای مشاهده فیلم و دریافت صوت جلسات این‌جا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
@Saeed_Garmaroudi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☺️ آیا تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان محصولات حیوانی جنایتکارند؟!
👤 نویسنده: هادی حکیم شفایی

با بررسی متون آموزشی-ترویجی و استدلالات برخی ترویج‌دهندگان وگانیسم در شبکه‌های اجتماعی، می‌توان نشان داد که در استدلالات و رویکردهای برخی فعالین حقوق حیوانات و مدافعین وگانیسم، سه اشکال اساسی وجود دارد:

۱. رویکرد تهاجمی و جدلیِ، مخصوصاً در واکنش به رفتارهای تهاجمی یا توهین آمیز برخی گوشتخواران
۲. رویکرد غیرفلسفی، معرفت‌گریز و عاطفی در داوری‌های اخلاقی
۳. دفاع نامطلوب و بی‌مبنا از ایده‌های مطلوب و بامبنا

در بسیاری از این محتواهای ترویجی، تدوین‌کنندگان، در برابرِ واکنش‌های رادیکال، تمسخرآمیز و گاه توهین‌آمیز برخی گوشتخواران، موضع عاطفی اتخاذ می‌کنند و به جای معرفی ایده‌ها و ارائه‌ی شواهد علمی و استدلالات فلسفی در دفاع از وگنیسم، خود به ادبیات تهاجمی متوسل می‌شوند و تلاش می‌کنند با الفاظی جدلی و عاطفی، واکنش نشان دهند. به نظر می‌رسد این ادبیات جدلی نه تنها تاثیری مثبت بر مخاطب نخواهد گذاشت بلکه احتمالاً موجب تضعیف ایده‌های مورد ادعای وگنیسم خواهد شد. این نوشتار، به تحلیل اشکالِ دوم در رویکردها و استدلالات حامیان وگنیسم می‌پردازد...

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
@HadiHakimshafayee
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
HTML Embed Code:
2024/05/21 23:30:50
Back to Top