TG Telegram Group & Channel
ساسان آقایی | United States America (US)
Create: Update:

🖤 چند قدم مانده به مرز؛ جایی نه برای زیستن
◽️ گزارشی از آخرین نقطه‌ی جنوب شرقی ایران که این روزها درگیر بلای طبیعی‌ست

2⃣ در دو قسمت | قسمت دوم و پایانی
⤴️ قسمت نخست

مردمان این‌جا، نه فقیر که کاملن بی‌چیزند. بی‌آبی و خشک‌سالی که پیامد بی‌کفایتی چند دهه‌ای‌ست، حداقل معاش‌شان از زمین و دامپروری را بریده و اگر دریا روزی ندهد و شیلات و قرارگاه راه دریا را بر آن‌ها ببندد، گرسنه می‌مانند. تنها شغل موجود منطقه، قاچاق سوخت است که نه دزدی که حق این مردم از ثروت دریغ‌شده‌ی مملکت از سفره‌هاشان است، آن هم در راهش خیلی زود جوان‌مرگ می‌شوند یا به تصادف یا به گلوله. مرگ این‌جا خیلی نزدیک است، خیلی ساده است، هیچ مقدمه‌ای نمی‌خواهد.

جاده‌ی مرزی ایران را که به سمت شمال بپیمایید، سراسر ماشین‌های سوخت‌بر می‌بینید و پاسگاه‌های مسلح، جنگ و گریزی‌ست که به قول آن محلی؛ «آدم که سوخت‌بر شد، عمرش به دو سال هم نمی‌کشد»‍! کودکان این‌جا، کفش که هیچ، دمپایی هم به پا ندارند، فارسی بلد نیستند و شناس‌نامه هم ندارند، مدرسه که هیچ. بسیاری از آن‌ها بر اثر بیماری و سوتغذیه به نوجوانی نمی‌رسند، اگر برسند هم، دختر باشند، رسمن فروخته می‌شوند، پسر باشند، به مزدبگیری باندهای قاچاق سوخت می‌روند و جان‌شان می‌سوزد!

این روزها که می‌شنوم و می‌بینم این مردم با سیل و زلزله دست به گریبانند و بر رنج و دردشان، چند برابر افزوده شده، یاد تصویرهای تلخ و زشت سفرم خاطرم را افسرد، آن مردمانی که از فرط سوتغذیه، کمر به پشت‌شان چسبیده بود، آن ماشین‌های سوخت‌بری که نعش‌کش جوانان شده بود، چهره‌ی سوخته و زمخت زیر آفتاب تفدیده و بی‌آبی و کودکانی که به چند تکه شکلات، انگار دنیا را یافته بودند.

ما نباید آن‌ها را فراموش کنیم، نباید وقتی یاد چابهار و کرانه‌ی دریای عمان می‌افتیم، تنها تصویرهای زیبا و فریبنده‌ی آن مرمرین و سینه نیلگون را به یاد آوریم، آن‌جا جزیی از ایران ماست و درد و رنج آن، باید درد و رنج ما در سراسر این سرزمین مادری و خانه‌ی پدری باشد. ساده گذشتن از کنار آن مردمان با چند تصویر بالماسکه‌ای کارت‌پستالی از جنوب ایران، تنها این درد و افتراق را ژرف‌تر می‌کند و التیامش را دشوارتر. به سیستان و بلوچستان بی‌اندیشیم و به کمکش بشتابیم.

من در آن‌جا، فقر و رنجی دیده‌ام که در عقب‌نگه‌داشته‌شده‌ترین منطقه‌های ایران هم ندیدم، چیزی که آن‌جا جاری‌ست، نه فقر، نه حتا فقر خشن، که توزیع آسان مرگ است و این چرخه باید متوقف شود.

پایان

✔️ @SasanAghaei
#اجتماع

📌 در همین باره
🌀 آن‌چه در سيستان و بلوچستان دیدم (لینک)

🖤 چند قدم مانده به مرز؛ جایی نه برای زیستن
◽️ گزارشی از آخرین نقطه‌ی جنوب شرقی ایران که این روزها درگیر بلای طبیعی‌ست

2⃣ در دو قسمت | قسمت دوم و پایانی
⤴️ قسمت نخست

مردمان این‌جا، نه فقیر که کاملن بی‌چیزند. بی‌آبی و خشک‌سالی که پیامد بی‌کفایتی چند دهه‌ای‌ست، حداقل معاش‌شان از زمین و دامپروری را بریده و اگر دریا روزی ندهد و شیلات و قرارگاه راه دریا را بر آن‌ها ببندد، گرسنه می‌مانند. تنها شغل موجود منطقه، قاچاق سوخت است که نه دزدی که حق این مردم از ثروت دریغ‌شده‌ی مملکت از سفره‌هاشان است، آن هم در راهش خیلی زود جوان‌مرگ می‌شوند یا به تصادف یا به گلوله. مرگ این‌جا خیلی نزدیک است، خیلی ساده است، هیچ مقدمه‌ای نمی‌خواهد.

جاده‌ی مرزی ایران را که به سمت شمال بپیمایید، سراسر ماشین‌های سوخت‌بر می‌بینید و پاسگاه‌های مسلح، جنگ و گریزی‌ست که به قول آن محلی؛ «آدم که سوخت‌بر شد، عمرش به دو سال هم نمی‌کشد»‍! کودکان این‌جا، کفش که هیچ، دمپایی هم به پا ندارند، فارسی بلد نیستند و شناس‌نامه هم ندارند، مدرسه که هیچ. بسیاری از آن‌ها بر اثر بیماری و سوتغذیه به نوجوانی نمی‌رسند، اگر برسند هم، دختر باشند، رسمن فروخته می‌شوند، پسر باشند، به مزدبگیری باندهای قاچاق سوخت می‌روند و جان‌شان می‌سوزد!

این روزها که می‌شنوم و می‌بینم این مردم با سیل و زلزله دست به گریبانند و بر رنج و دردشان، چند برابر افزوده شده، یاد تصویرهای تلخ و زشت سفرم خاطرم را افسرد، آن مردمانی که از فرط سوتغذیه، کمر به پشت‌شان چسبیده بود، آن ماشین‌های سوخت‌بری که نعش‌کش جوانان شده بود، چهره‌ی سوخته و زمخت زیر آفتاب تفدیده و بی‌آبی و کودکانی که به چند تکه شکلات، انگار دنیا را یافته بودند.

ما نباید آن‌ها را فراموش کنیم، نباید وقتی یاد چابهار و کرانه‌ی دریای عمان می‌افتیم، تنها تصویرهای زیبا و فریبنده‌ی آن مرمرین و سینه نیلگون را به یاد آوریم، آن‌جا جزیی از ایران ماست و درد و رنج آن، باید درد و رنج ما در سراسر این سرزمین مادری و خانه‌ی پدری باشد. ساده گذشتن از کنار آن مردمان با چند تصویر بالماسکه‌ای کارت‌پستالی از جنوب ایران، تنها این درد و افتراق را ژرف‌تر می‌کند و التیامش را دشوارتر. به سیستان و بلوچستان بی‌اندیشیم و به کمکش بشتابیم.

من در آن‌جا، فقر و رنجی دیده‌ام که در عقب‌نگه‌داشته‌شده‌ترین منطقه‌های ایران هم ندیدم، چیزی که آن‌جا جاری‌ست، نه فقر، نه حتا فقر خشن، که توزیع آسان مرگ است و این چرخه باید متوقف شود.

پایان

✔️ @SasanAghaei
#اجتماع

📌 در همین باره
🌀 آن‌چه در سيستان و بلوچستان دیدم (لینک)


>>Click here to continue<<

ساسان آقایی




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)