«راستش من دنبال چیزای خیلی معمولی ام. یه قصه ی عاشقانه ی طولانی مدت میخوام چهار پنج نفر رفیق لازم دارم و ده پونزده تا دوست دنیا رو بگردیم گریه کنیم و بخندیم حرف بزنیم و گوش کنیم پول در بیاریم و پول قرض بدیم بذاریم کمکمون کنن و اگه تونستیم کمک کنیم به یکی، عواطف و اندوه هامون رو به اشتراک بذاریم و بعدم راحت بمیریم راحت، یه جوری که انگار زندگی چیز اونقدر مهمی نبوده. چیزای پر سر و صدا منو میترسونه من میخوام دنیا ساکت باشه و منو تو آغوش آدمایی که دوسشون دارم جا بذاره در واقع تمام چیزی که میخوام یه مشت آدمه یه مشت آدم که توی خاک شون ریشه بدوانم همین.»
@radio_caption
>>Click here to continue<<