🔶 تواضع دانا، تکبر نادان
این جنس از صداقت و تواضع بین استاد و دانشجو لازمۀ رشد استعدادهای منحصر به فرده. زمانی که دانشجو از ضعف های استادش بشنوه و اون رو موجودی فرابشری که قوانین طبیعت و محاسبات بهش الهام میشه ندونه، اون زمان هست که اعتماد بنفس کار علمی درش شکل میگیره. اما متاسفانه این روحیه در فضای دانشگاهی ما بسیار ضعیفه و در اکثر موارد میبینیم استادی که در یک رشته و گرایش خاص تخصصی کسب کرده با چنان غرور و تکبری درباره تمام موضوعات نظر میده که انگار از بدو تولدش با لباس فارغ التحصیلی به دنیا آمده.
تجربه شخصی من نشان داده هرچه استاد سطح دانش و سوادش پایین تر باشد، معمولا غرور و تعصب بیشتری بر نظراتش دارد و نسبت به سوالات دانشجویان و مخصوصا سوالاتی سطح درک او رو به چالش بکشد واکنشی تهاجمی دارد، تا این موضوع را القا کند که توی دانشجو تا چه حد خنگ هستی که چنین سوالاتی به ذهنت میرسد. در صورتی که در منش اساتید بزرگ بارها دیده ام در مقابل پیش پا افتاده ترین سوالات دانشجو اشتیاق نشان میدهند و در او حس مهم بودن القا میکنند.
نکتۀ مهم دیگر، اهمیت دادن به مفهوم است تا محاسبات. تا زمانی که دانشجو مفاهیم پشت محاسبات را درک نکند چیزی بیشتر از یک ماشین حساب خوب از او در نخواهد آمد. اما متاسفانه در محیط علمی جا ماندۀ ما، هنوز که هنوزه اصالت با خط خطی های روی تخته و حفظ گام به گام محاسبات گذشتگان است. این شده که ما در میان پژوهش های داخلی، کاری اصیل که مرزهای علم را گسترش دهد نمیبینیم. در عوض مقلدین خوبی تربیت کرده ایم که تنها هنرشان گسترش و بسط جواب معادلات در چارچوب نظریات موجود است.
از میان فارغ التحصیلان ارشد و دکتری کمتر کسی را دیده ام که اولا از پژوهشی که کرده لذت برده باشد و ثانیا درک درستی از دلیل بنیادی پشت پژوهشش داشته باشد. چرا که معمولا خود استاد هم هنگام تعریف پروژه چنین درکی را ندارد. معیار صرفا نقد شوندگی پژوهش و چاپ بهتر و سریع تر مقاله (و در نتیجه ترفیع و ... ) است. تا زمانی که به این تقلید و خاله بازی علمی پایان ندهیم هیچ ثمره مثبتی از سیستم موجود دانشگاهی بیرون نخواهد آمد.
>>Click here to continue<<