TG Telegram Group & Channel
زیر سقف آسمان | United States America (US)
Create: Update:

♦️نقد هویت‌گرایی‌ی انحصارطلب مرکزگرا بر مبنای داده‌های تاریخی و تحلیل‌های دانش‌پژوهانه: بازاندیشی‌ی مداوم

حسن محدثی‌

۲ فروردین ۱۴۰۳

استاد عزیز آقای علی‌نجات غلامی!

سپاس‌گزار و قدردان ام از توجه شما! گفت‌وگو با شما برای من آموزنده است. شاید قدری توضیح در باره‌ی کاری که در حال انجام آن هستم، مفید باشد.

من در حال تدوین و طرح یک نظریه‌ی اجتماعی برای ایران فردا هستم. نظریه‌ی اجتماعی / social theory از نظر من گفتاری هنجارین است زیرا معطوف به طرحی برای جامعه (وجه ایجابی) و نقدی به وضع موجود (وجه سلبی) است.

یک نظریه‌ی اجتماعی موثر و کارآمد نمی‌تواند بر مبنای خیال‌اندیشی و آرزوپروری تدوین شود. هر قدر بیش‌تر متکی به دانش‌های معتبر باشد، کارآمدتر خواهد بود.

از سوی دیگر، هر نظریه‌ی اجتماعی به‌ناگزیر می‌بایست با طرح‌های دیگر از جامعه دربیافتد. پس، الزاما کارزاری گفتمانی لازم است. در این باره، عجالتا تا همین‌جا بسنده می‌کنم.

من این کارزار را چند سالی است آغاز کرده ام. واکنش‌ها نمایان می‌سازند که اکنون این کارزار برد بیش‌تری یافته است.

کارزار گفتمانی‌ ام معطوف است به یک دو گانه‌ی سیاسی-اجتماعی‌ی تکون‌یافته در ایران معاصر: از یک سو، ملی‌گرایی‌ی فربهی که انحصارطلب، اقتدارطلب، عظمت‌طلب، مرکزگرا، و امپراتوری‌مآبانه است و از سوی دیگر قوم‌گرایی‌ی ستیزه‌جویانه‌ی سوخت‌گیرنده از ستم‌گری‌های یک‌صد سال مرکزگرایی‌ی هم‌راه با تحقیر اقوام که به‌شدت بیگانه‌ساز است.

پس، من حتا با شکل نحیفی از ایران‌گرایی که می‌خواهد دموکراتیک و کثرت‌گرا باشد، مشکل زیادی ندارم. با آن نوع ایران‌گرایی مشکل دارم که ایران را تافته‌ای جدا بافته می‌داند و دائما نوعی مرکزگرایی‌ی حاشیه‌ساز و بیگانه‌ساز و ضد حقوق انسانی‌ را بازتولید می‌کند.


این ایران‌گرایی از واژه‌گان به ظاهر علمی نیز بهره می‌گیرد. مثلا خود را "فرهنگ" و اقوام ایرانی را "خرده‌فرهنگ" جا می‌زند. نتیجه اش می‌شود این‌که "کردی" خرده‌فرهنگ است، "فارسی" فرهنگ است. "ترکی" خرده فرهنگ است، "فارسی" فرهنگ است، و الخ.

این هویت‌گرایی‌ی ایرانی‌ی فربه بر چه اساسی شکل گرفته است؟ دست‌کم بر اساس یک صد سال تاریخ‌نویسی‌ی فریب‌کارانه و محرف. دست‌کم یک‌صد سال به‌صورت نظام‌مند بر اساس ایده‌ئولوژی‌ی ملی‌گرایانه، در حال تولید برساختی از "ایران" هستند.

من در حال چه کاری هستم؟ در حال به چالش کشیدن این گفتمان ملی‌گرایانه‌ی انحصارطلب اقتدارجوی عظمت‌طلب تحقیرکننده‌ی جمعیت‌ها و اجتماعات فاقد قدرت مرکزی و حاشیه‌ای شده.

روشن است که این واسازی‌ی گفتمانی از طریق برملاساختن مفصل‌بندی‌های گفتمانی صورت می‌گیرد. من در حال بریدن و قطع کردن این مفاصل گفتمانی هستم تا مفصل‌زدایی‌ی گفتمانی را از گفتمان ملی‌گرا تحقق ببخشم.

لاجرم، این داد و قال‌ها و توهین‌ها و فحاشی‌ها و برچسب‌هایی نظیر "ایران‌ستیز"، "چپ"، و غیره که نثار ام می‌شود و در سه سال اخیر نثار ام شده و حالا به سطح استادان دانش‌گاه در رشته‌های تاریخ و علوم اجتماعی رسیده است، اصلا دور از انتظار نبوده و نیست. هر چه این مفصل‌زدایی‌ پیش‌‌تر می‌رود و برملاسازی از تحریف‌ها ابعاد وسیع‌تری بگیرد، این واکنش‌های پرخاش‌گرانه بیش‌تر می‌شود.

پس اگر به ریشه‌های بابلی‌ی نوروز می‌پردازم، یا اگر به‌طور مستند نشان می‌دهم که ایرانیان باستان بت‌پرست یا چندخداپرست بوده اند، یا مثلا کورش، "جنگ‌جوی جهان‌گشای چندخداپرست" بوده یا یحتمل داریوش "قاتل غاصب" بوده، نه با نوروز مشکل دارم، نه با ایرانیان باستانی و نه با بت‌پرستی و چندخداپرستی و نه با کورش و داریوش.

استاد عزیز من با این گفتمان اقتدارگرای انحصارگرای عظمت‌طلب مرکزگرای بیگانه‌ساز و حاشیه‌ای کننده مشکل دارم. من در حال واسازی‌ی‌ی گفتمانی هستم تا بعد از بی‌اعتبار ساختن این گفتمان منقادکننده، نظریه‌ی اجتماعی‌ی بدیلی را جای‌گزین کنم.

در ضمن لازم می‌دانم یادآوری کنم که اگر در کتیبه‌های هخامنشی از یک خدا یعنی اهورا مزدا یاد شده، این هرگز بدان معنا نیست که خدایان دیگری در کار نبوده است. فقدان نام خدایان دیگر در اسناد و الواح حکومتی دلیل معتبری برای موحد تلقی‌کردن ایرانیان عصر هخامنشی نیست. اگر چه، پیش از این از کتیبه‌هایی سخن گفته ام که به‌وضوح نشان می‌دهند ایرانیان عصر هخامنشی چندخداپرست بوده اند و تنها در میانه‌‌ی حکومت ساسانی است که گرایش یگانه‌پرستانه اوج گرفته و به عدم مدارای دینی‌ی شدید در برابر اقلیت‌های دینی می‌انجامد.

استاد عزیز به‌عنوان یک دین‌پژوه یادآوری می‌کنم که هر جا دین توحیدی هست، مدارای دینی نیست یا بسیار ناچیز است و هر جا چندخداپرستی هست، مدارای دینی زیاد است و عدم مدارای دینی به حداقل می‌رسد.

ارادت‌مند و سپاس‌گزار ام بابت ورود دانش‌پژوهانه و خردورزانه‌تان به این بحث!

#بت‌پرستی
#چندخداپرستی
#علی‌نجات_غلامی

@NewHasanMohaddesi

♦️نقد هویت‌گرایی‌ی انحصارطلب مرکزگرا بر مبنای داده‌های تاریخی و تحلیل‌های دانش‌پژوهانه: بازاندیشی‌ی مداوم

حسن محدثی‌

۲ فروردین ۱۴۰۳

استاد عزیز آقای علی‌نجات غلامی!

سپاس‌گزار و قدردان ام از توجه شما! گفت‌وگو با شما برای من آموزنده است. شاید قدری توضیح در باره‌ی کاری که در حال انجام آن هستم، مفید باشد.

من در حال تدوین و طرح یک نظریه‌ی اجتماعی برای ایران فردا هستم. نظریه‌ی اجتماعی / social theory از نظر من گفتاری هنجارین است زیرا معطوف به طرحی برای جامعه (وجه ایجابی) و نقدی به وضع موجود (وجه سلبی) است.

یک نظریه‌ی اجتماعی موثر و کارآمد نمی‌تواند بر مبنای خیال‌اندیشی و آرزوپروری تدوین شود. هر قدر بیش‌تر متکی به دانش‌های معتبر باشد، کارآمدتر خواهد بود.

از سوی دیگر، هر نظریه‌ی اجتماعی به‌ناگزیر می‌بایست با طرح‌های دیگر از جامعه دربیافتد. پس، الزاما کارزاری گفتمانی لازم است. در این باره، عجالتا تا همین‌جا بسنده می‌کنم.

من این کارزار را چند سالی است آغاز کرده ام. واکنش‌ها نمایان می‌سازند که اکنون این کارزار برد بیش‌تری یافته است.

کارزار گفتمانی‌ ام معطوف است به یک دو گانه‌ی سیاسی-اجتماعی‌ی تکون‌یافته در ایران معاصر: از یک سو، ملی‌گرایی‌ی فربهی که انحصارطلب، اقتدارطلب، عظمت‌طلب، مرکزگرا، و امپراتوری‌مآبانه است و از سوی دیگر قوم‌گرایی‌ی ستیزه‌جویانه‌ی سوخت‌گیرنده از ستم‌گری‌های یک‌صد سال مرکزگرایی‌ی هم‌راه با تحقیر اقوام که به‌شدت بیگانه‌ساز است.

پس، من حتا با شکل نحیفی از ایران‌گرایی که می‌خواهد دموکراتیک و کثرت‌گرا باشد، مشکل زیادی ندارم. با آن نوع ایران‌گرایی مشکل دارم که ایران را تافته‌ای جدا بافته می‌داند و دائما نوعی مرکزگرایی‌ی حاشیه‌ساز و بیگانه‌ساز و ضد حقوق انسانی‌ را بازتولید می‌کند.


این ایران‌گرایی از واژه‌گان به ظاهر علمی نیز بهره می‌گیرد. مثلا خود را "فرهنگ" و اقوام ایرانی را "خرده‌فرهنگ" جا می‌زند. نتیجه اش می‌شود این‌که "کردی" خرده‌فرهنگ است، "فارسی" فرهنگ است. "ترکی" خرده فرهنگ است، "فارسی" فرهنگ است، و الخ.

این هویت‌گرایی‌ی ایرانی‌ی فربه بر چه اساسی شکل گرفته است؟ دست‌کم بر اساس یک صد سال تاریخ‌نویسی‌ی فریب‌کارانه و محرف. دست‌کم یک‌صد سال به‌صورت نظام‌مند بر اساس ایده‌ئولوژی‌ی ملی‌گرایانه، در حال تولید برساختی از "ایران" هستند.

من در حال چه کاری هستم؟ در حال به چالش کشیدن این گفتمان ملی‌گرایانه‌ی انحصارطلب اقتدارجوی عظمت‌طلب تحقیرکننده‌ی جمعیت‌ها و اجتماعات فاقد قدرت مرکزی و حاشیه‌ای شده.

روشن است که این واسازی‌ی گفتمانی از طریق برملاساختن مفصل‌بندی‌های گفتمانی صورت می‌گیرد. من در حال بریدن و قطع کردن این مفاصل گفتمانی هستم تا مفصل‌زدایی‌ی گفتمانی را از گفتمان ملی‌گرا تحقق ببخشم.

لاجرم، این داد و قال‌ها و توهین‌ها و فحاشی‌ها و برچسب‌هایی نظیر "ایران‌ستیز"، "چپ"، و غیره که نثار ام می‌شود و در سه سال اخیر نثار ام شده و حالا به سطح استادان دانش‌گاه در رشته‌های تاریخ و علوم اجتماعی رسیده است، اصلا دور از انتظار نبوده و نیست. هر چه این مفصل‌زدایی‌ پیش‌‌تر می‌رود و برملاسازی از تحریف‌ها ابعاد وسیع‌تری بگیرد، این واکنش‌های پرخاش‌گرانه بیش‌تر می‌شود.

پس اگر به ریشه‌های بابلی‌ی نوروز می‌پردازم، یا اگر به‌طور مستند نشان می‌دهم که ایرانیان باستان بت‌پرست یا چندخداپرست بوده اند، یا مثلا کورش، "جنگ‌جوی جهان‌گشای چندخداپرست" بوده یا یحتمل داریوش "قاتل غاصب" بوده، نه با نوروز مشکل دارم، نه با ایرانیان باستانی و نه با بت‌پرستی و چندخداپرستی و نه با کورش و داریوش.

استاد عزیز من با این گفتمان اقتدارگرای انحصارگرای عظمت‌طلب مرکزگرای بیگانه‌ساز و حاشیه‌ای کننده مشکل دارم. من در حال واسازی‌ی‌ی گفتمانی هستم تا بعد از بی‌اعتبار ساختن این گفتمان منقادکننده، نظریه‌ی اجتماعی‌ی بدیلی را جای‌گزین کنم.

در ضمن لازم می‌دانم یادآوری کنم که اگر در کتیبه‌های هخامنشی از یک خدا یعنی اهورا مزدا یاد شده، این هرگز بدان معنا نیست که خدایان دیگری در کار نبوده است. فقدان نام خدایان دیگر در اسناد و الواح حکومتی دلیل معتبری برای موحد تلقی‌کردن ایرانیان عصر هخامنشی نیست. اگر چه، پیش از این از کتیبه‌هایی سخن گفته ام که به‌وضوح نشان می‌دهند ایرانیان عصر هخامنشی چندخداپرست بوده اند و تنها در میانه‌‌ی حکومت ساسانی است که گرایش یگانه‌پرستانه اوج گرفته و به عدم مدارای دینی‌ی شدید در برابر اقلیت‌های دینی می‌انجامد.

استاد عزیز به‌عنوان یک دین‌پژوه یادآوری می‌کنم که هر جا دین توحیدی هست، مدارای دینی نیست یا بسیار ناچیز است و هر جا چندخداپرستی هست، مدارای دینی زیاد است و عدم مدارای دینی به حداقل می‌رسد.

ارادت‌مند و سپاس‌گزار ام بابت ورود دانش‌پژوهانه و خردورزانه‌تان به این بحث!

#بت‌پرستی
#چندخداپرستی
#علی‌نجات_غلامی

@NewHasanMohaddesi


>>Click here to continue<<

زیر سقف آسمان




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)