وجدان میتواند وسوسهمان کند
به خودمان خیانت کنیم. در واقع، براساس سوپرایگویی که فروید از آن حرف میزند، وجدان آن وجهی از ذهن ماست که موجب میشود بیذهن شویم؛ معلم اخلاقی که نمیگذارد اخلاقیاتی شخصی، اخلاقیاتی پیچیدهتر و موشکافانهتر در خودمان پرورش دهیم؛ که نمیگذارد با توسل به تجربه برای یافتن چیزی تلاش کنیم که چه بسا سرحدات وجودمان باشد.
بنابراین، وقتی ریچارد سوم در پرده پایانی نمایش خود میگوید: «ای وجدان بزدل، مرا چه پریشان کردهای!»، بدیلی بنیادی پیش کشیده میشود.
اینکه وجدان از ما آدمهای بزدلی میسازد، چون خود نیز بزدل است. ما به این وجه منعکننده، تنبیهکننده و شماتتگر وجودمان باور داریم و احساس این همانی میکنیم؛ و طرفه اینکه این وجه ظاهرا اقتدارگرای ما خود بزدل است.
🍃
>>Click here to continue<<