ضیافت غارت ( خوان یغما)
صحبت از سلطان عبدالحمید آخرین سلطان امپراتوری عثمانی قبل از سقوط و تجزیه آن امپراتوری تاریخی شد و غفلت سلطان ها برای چند نسل ، با دیدن عکس سلطان لاغر در میان درباریان فربه که در مطلب قبلی آمده، یادم آمد به شعری از شاعری معاصر او. گاهی اوقات یک قطعه شعر بیش از یک کتاب می تواند گویا باشد. بمناسبت شرایط آن روزگار ، شاعر معروف عثمانی معاصر عبدالحمید دوم به نام توفیق فکرت(۱۸۲۷-۱۹۱۱) قطعه شعر معروفی دارد با عنوان ‘خوان یغما’ ، شعری طعنه و کنایه آمیز به طبقات حاکم که بی پروا از طریق غارت و ویژه خواری ثروت های عمومی به سرنگونگی آن امپراتوری و از هم پاشیدن آن کمک کردند، ترجمه بخشی از آن شعر در پایین آمده است.
ضیافت غارت ( خوان یغما)؛
بفرمایید میل کنید بخورید بزرگان، گران سنگان؛ این ضیافت شما است!
تا سیر شوید، تا به حال تهوع بیفتید و تا بترکید.
این ثمر بردن به آخر می رسد! پس در راه خروج هر چه را می توانید غارت کنید۰
فردا خواهید دید که اجاق های کبابپز شعله ورتان خاموش است
معده های امروزتان قوی است آش ها گرم
بخورید، لقمه لقمه ، لُپ لُپ ، و قدح قدح.
بخورید بزرگان، گران سنگان، این سفره اشتها آور آن شما است
تا که سیر شوید، به حال تهوع بیفتید و بترکید...
.
البته متاسفانه ترکی نمی دانم و اما این هم چند جمله از شعر مزبور:
یغما سفره سی
توفیق فیکرت
بو سفره میز افندیلر، کی فیضِ کاما منتظیر
حضورنوزدا تیتره ییر، بو ملتین حیاتی دیر
بو ملتین کی مظطریب، قالمیش اولان بیر جانیدیر
فقط یوخ ها چکینمه ین، یئین، اوتون، شاپیر شاپیر…
یئین افندیلر یئین، بوخوانی اشتها سیزین،
دویونجا، اوسکورونجا، پاتلایانجایا قدر یئین .
افندیلر چوخ آج سینیز، بو چهره نیزده بللی دیر،
یئین، یئمزسینیزبوگون، صاباح قالیرمی، کیم بیلیر؟
بو سفره یِ لذیذ، باخین قدم لَریزله مفتخیر،
بو حقّی دیر تلاشیزین، بویور او حقده سیزده دیر…
>>Click here to continue<<