🔴 اول ماه مه در انفجار و سنگ
از بدنهای لهشدهی کارگران معدن تا بدنهای سوختهی کارگران بندر، بدن به بدن در فاجعه زیست میکنیم؛ از فاجعه به فاجعه. مقامات جمهوری اسلامی مشغول رتق و فتق امنیتی امورند تا مبادا کسی حرفی بیرون از روایتی که حاکمان اراده کردهاند بگوید. اوباش برانداز از قاتلان حاکم بر اسرائیل تشکر میکنند و از خوشی شیهه میکشند. کارشناسان رسانههای بزرگ و منبرهای آنلاین در مورد ابعاد ژئوپولیتیک قضایا و منافع «ایران» و «اسرائیل» سخنان داهیانه میگویند. همه از ابعاد «راهبردی» فاجعه در سرنوشت تجارت و سرمایهگذاری حرف میزنند. دلقکها و دریوزهها میان دو قُلُپِ شامپاین، فراخوان «اعتصاب سراسری» صادر میکنند. تاجران فلاکت صندوق اعتصابات و گو فاند می راه میاندازند تا هزینهی سفرهای تابستانیِ در پیش و هتلهای گرانقیمت و کشتیهای تفریحیشان را از میان خون و جنازه استخراج کنند. فاجعه اما در جای دیگری است؛ تکه تکه و خونآلود. صدای گلوی آنها را هیچکس نمیشنود. کارگرانی که از شهرهای فقیرشده و محروم، به دنبال نان کیلومترها دورتر از خانهها و بستگانشان، با قراردادهای سفیدامضا و تحت اختیار پیمانکارهای ریز و درشت در معدن و بندر جان میدهند. بیشناسنامههای بلوچ و کارگران «غیرقانونی» افغانستانی که حتا پیش از ریزش و انفجار در آمارها نبودهاند و اکنون نیز در آمارها نیستند. آنها که شماره نمیشوند، کسی به آنها تسلیت نمیگوید و برای همه در شمار «هزینههای جانبی» رونق کسبوکار و معاملههای بزرگ فاکتور میشوند. از استمرارطلب تا تحریمطلب دست در خون کارگران وضو میکنند و رو به قبلههای گوناگون نماز شکر به جای میآورند. در اول ماه مه، در روز جهانی کارگران، در امتداد خون کارگران شیکاگوی یک قرن و نیمِ پیش، هنوز از بدن کارگران جهان خونابه سرازیر است. در معدن، در بندر، در آوار سرمایه و بهرهکشی و استثمار. یاران ما در همبستگی با جانها و بدنهای کارگران لهشدهی معدن و سوختهی بندر، برای تکثیر شعاری که از گلوی بازنشستگان شریفی بیرون آمد که دو سال و نیمِ تمام است هر هفته به خیابان میآیند، بر دیوارها نوشتند: «از معدن تا بندر/ محل قتل کارگر».
اول مه ۱۴۰۴
🚩 برای تماس با منجنیق در تلگرام میتوانید به اکانت زیر پیغام بدهید:
@ManjanighContact
#منجنیق
#اجرای_خیابانی
@ManjanighCollective
>>Click here to continue<<