TG Telegram Group & Channel
عرفان و خودشناسی | United States America (US)
Create: Update:

🌿🌿🌿🌿🌿🌿

شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - داستانِ آن پادشاهِ جُهود که نصرانیان می کُشت از بهرِ تعصّب

قسمت قبلی

(610) ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطفِ تو نـــــاگفته ما مـــــی شنود


پروردگارا ما وجود نداشتیم و طبعاً تقاضایی هم نداشتیم، زیرا تقاضا داشتن فرع بر وجود داشتن است، ولی لطف قدیم تو اسرار ناگفته ما را میشنید و از تقاضای ما آگاهی داشت.

(611) نقش باشد پیشِ نقّاش و قلم
عاجز و بسته چـــو کـــــودک در شکم


نقش در برابر نقاش و قلم نقاشی، اسیر و عاجز است. درست مانند اسارت و عجز
جنین در رحمِ مادر.

(612) پیشِ قدرت، خلقِ جمله بارگه
عاجـــزان، چـــون پیشِ سوزن کارگه


جميع موجودات جهان در برابر قدرت قهارۀ الهی، عاجز و ناتوان اند. درست مانند نقشی که سوزن نگارگر کارگاه نساجی بر روی پارچه می پردازد. نقشی که با سوزن نگارگر بر پارچه پدید می آید اختیاری از خود ندارد

(613) گاه نقشش، دیو و گَه، آدم کُند
گاه نقشش، شـــــادی و گَه غـــــم کُند


آن نقاش حقیقی در کارگاه هستی، گاه نقش آدم پدید می آورد و گاه نقش شیطان، و گاه نقش شادی بر لوح ضمیر آدمی رسم میکند و گاه نقش اندوه را بر آن رقم می زند.

(614) دست، نَی تا دست جُنبانَد به دفع
نطق، نَـــــی تا دَم زنـــــد از ضَـــــرّ و نفع


آن نقشی را که خداوند به صورت موجودات رقم میزند، هیچ کس نمی تواند جلوی آنرا بگیرد. و هیچ زبانی هم نمیتواند در برابر قدرت حق تعالی از سود و زیان خود سخنی در میان آورد. خلاصه کلام هیچ موجودی نمیتواند در برابر حق تعالی عرض اندام کند و شأن و مقامی مستقل از او به چنگ آرد.

(615) تو ز قرآن بازخوان تفسیرِ بیت
گــــفت ایـــــزد: مـــــا رَمَيْتَ إاِذْ رَمَيْت


تو برای آنکه تفسیر ابیات اخیر را نیک دریابی باید به آیات قرآنی نظر کنی. بخصوص آیه 17 سوره انفال را که میفرماید: ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لَكِنَّ اللهَ رَمی «ای پیامبر تو تیر (به سوی دشمن) نپراندی آنگاه که پراندی، بل این خداوند بود که به سوی آنان تیر پرانید».

(616) گر بپرّانیم تیر، آن نی ز ماست
ما کـــــمان و تیر انـــــدازش خداست


مثلاً اگر ما تیرهای اعمال و احوالمان را از قوس وجودمان بپرانیم، در حقیقت، پرانیدن تیر از ما نیست. زیرا ما، در دست تصرف حق تعالی مانند کمانیم و تیرانداز این کمان، خداوند است. پس انسان آلتی است در دست حق.

(617) این نه جبر، این معنیِ جَبّاری است
ذكـــــرِ جَـــــبّاری، بـــــرایِ زاری اســـــت


این اسرار و حقایقی که به تو گفتم، معنی جبر ندارد، بلکه خواستم مقام جباریّت خداوند را برای تو بازگو کنم. و یادآوریِ مقام جبّاریت خداوند برای اینست که زاری کنیم و او را همیشه فاعل مختار بدانیم

(618) زاریِ ما شد دلیلِ اِضطرار
خجلتِ مـــــا شـــــد، دلیلِ اختیار


تضرع و زاری ما نشان دهنده اضطرار ماست، پس باید به قدرتی لایزال پناه ببریم تا پناهگاه و دافع عجز و اضطرار ما باشد. همچنین شرمساری ما نیز دلیل بر اینست که در افعال خود صاحب اختیاریم.

🌿🌿🌿🌿🌿🌿

🌿🌿🌿🌿🌿🌿

شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - داستانِ آن پادشاهِ جُهود که نصرانیان می کُشت از بهرِ تعصّب

قسمت قبلی

(610) ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطفِ تو نـــــاگفته ما مـــــی شنود


پروردگارا ما وجود نداشتیم و طبعاً تقاضایی هم نداشتیم، زیرا تقاضا داشتن فرع بر وجود داشتن است، ولی لطف قدیم تو اسرار ناگفته ما را میشنید و از تقاضای ما آگاهی داشت.

(611) نقش باشد پیشِ نقّاش و قلم
عاجز و بسته چـــو کـــــودک در شکم


نقش در برابر نقاش و قلم نقاشی، اسیر و عاجز است. درست مانند اسارت و عجز
جنین در رحمِ مادر.

(612) پیشِ قدرت، خلقِ جمله بارگه
عاجـــزان، چـــون پیشِ سوزن کارگه


جميع موجودات جهان در برابر قدرت قهارۀ الهی، عاجز و ناتوان اند. درست مانند نقشی که سوزن نگارگر کارگاه نساجی بر روی پارچه می پردازد. نقشی که با سوزن نگارگر بر پارچه پدید می آید اختیاری از خود ندارد

(613) گاه نقشش، دیو و گَه، آدم کُند
گاه نقشش، شـــــادی و گَه غـــــم کُند


آن نقاش حقیقی در کارگاه هستی، گاه نقش آدم پدید می آورد و گاه نقش شیطان، و گاه نقش شادی بر لوح ضمیر آدمی رسم میکند و گاه نقش اندوه را بر آن رقم می زند.

(614) دست، نَی تا دست جُنبانَد به دفع
نطق، نَـــــی تا دَم زنـــــد از ضَـــــرّ و نفع


آن نقشی را که خداوند به صورت موجودات رقم میزند، هیچ کس نمی تواند جلوی آنرا بگیرد. و هیچ زبانی هم نمیتواند در برابر قدرت حق تعالی از سود و زیان خود سخنی در میان آورد. خلاصه کلام هیچ موجودی نمیتواند در برابر حق تعالی عرض اندام کند و شأن و مقامی مستقل از او به چنگ آرد.

(615) تو ز قرآن بازخوان تفسیرِ بیت
گــــفت ایـــــزد: مـــــا رَمَيْتَ إاِذْ رَمَيْت


تو برای آنکه تفسیر ابیات اخیر را نیک دریابی باید به آیات قرآنی نظر کنی. بخصوص آیه 17 سوره انفال را که میفرماید: ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لَكِنَّ اللهَ رَمی «ای پیامبر تو تیر (به سوی دشمن) نپراندی آنگاه که پراندی، بل این خداوند بود که به سوی آنان تیر پرانید».

(616) گر بپرّانیم تیر، آن نی ز ماست
ما کـــــمان و تیر انـــــدازش خداست


مثلاً اگر ما تیرهای اعمال و احوالمان را از قوس وجودمان بپرانیم، در حقیقت، پرانیدن تیر از ما نیست. زیرا ما، در دست تصرف حق تعالی مانند کمانیم و تیرانداز این کمان، خداوند است. پس انسان آلتی است در دست حق.

(617) این نه جبر، این معنیِ جَبّاری است
ذكـــــرِ جَـــــبّاری، بـــــرایِ زاری اســـــت


این اسرار و حقایقی که به تو گفتم، معنی جبر ندارد، بلکه خواستم مقام جباریّت خداوند را برای تو بازگو کنم. و یادآوریِ مقام جبّاریت خداوند برای اینست که زاری کنیم و او را همیشه فاعل مختار بدانیم

(618) زاریِ ما شد دلیلِ اِضطرار
خجلتِ مـــــا شـــــد، دلیلِ اختیار


تضرع و زاری ما نشان دهنده اضطرار ماست، پس باید به قدرتی لایزال پناه ببریم تا پناهگاه و دافع عجز و اضطرار ما باشد. همچنین شرمساری ما نیز دلیل بر اینست که در افعال خود صاحب اختیاریم.

🌿🌿🌿🌿🌿🌿


>>Click here to continue<<

عرفان و خودشناسی




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)