⭕️ تمرکز سرکوب را از روی نیروهای پروژهای نفت برداریم
◼️به صدا درآمدن ناقوس «مرگ بر دیکتاتور» از حنجرۀ کارگران پروژهای عسلویه به مثابۀ فراخوانی به سایر کارگران پیشرو برای پیوستن به اعتصابات سیاسی بود. تا پیش از این یکی از مهمترین موانعِ پاگیریِ اعتصابات سیاسی، مربوط به بحران اعتبار فراخواندهندگانش بود؛ بیانیههای ناشناس، طوفانهای توئیتری یا سخنرانی برخی شخصیتهای اپوزیسیون که موجودیت سیاسیشان صرفاً وابسته به رانت رسانههای بزرگ است، نمیتوانست چنین شکاف اعتباری را برای روشن کردن جرقۀ اعتصابات سیاسی جبران کند. درحالیکه دیروز کارگران پروژهای عسلویه -به اعتبار مبارزه و خطرپذیریشان در میدان عمل- گام مهمی در جهتِ پر کردن حداقل بخشی از این خلأ برداشتند.
◼️اگر کارگرانِ بیثباتکار پروژهای در عسلویۀ امنیتی میتوانند «مرگ بر دیکتاتور» بگویند و جاده ببندند، چنین اقدامی در محیطهای شهری پرجمعیت، دشواریِ به مراتب کمتری دارد. سدبندی خیابانهای استراتژیک شهری[۱] در ساعات اولیۀ صبح (به جای عصر یا شب)، یعنی در زمان تردد کارگران و کارمندان به محل کارشان، کمک زیادی به تحمیل تدریجی یک اعتصاب از بیرون میکند. به علاوه با این اختلال در تردد، هزینۀ امنیتی همراهی اتوبوسرانان و راهبران مترو[۲] و سایر کارگران و کارمندانِ همدل با اعتراضات سیاسی کمتر میشود: توجیهاتی مثل «خیابانها بسته بود» و «خطوط اتوبوسرانی یا مترو مشکل داشت» پوششی میشود برای همراهی کارگران و کمک به شروع اعتصاب به شیوۀ تأخیر و کمکاری و تعطیلی.
◼️اعتصاب سیاسی کارگران پروژهای عسلویه، در دومین روزش به پالایشگاه آبادان رسید. این نوع اعتصاباتِ سیاسی، حتی علیرغمِ موقت یا یک روزه بودن[۳] اگر با همین سبک و محدودیت هم در میان سایر کارگران پروژهای الگو شوند، امکانِ هل دادن جنبش کارگری به سمت اعتصابات فراگیرترِ سیاسی را دارند. دقیقاً همین چشمانداز بود که چنان وحشت رژیم را برانگیخت که دیروز به فاصلۀ اندکی، شماری از کارگران پروژهای را در معرض بگیر و ببند و سرکوب قرار داد. انفعال یا سکوتِ جنبش مردمی در مقابل این سرکوب، پیام خوبی را به سایر کارگران کشور مخابره نمیکند. در عوض اگر کارگران به چشم خود موج عظیم همبستگی با اعتصابشان را ببینند، این پیام به تمام کارگران کشور منتقل میشود که پیوستنشان با سلاحِ اعتصاب سیاسی، آنان را در حلقۀ امنِ حمایت عمومی قرار خواهد داد، هزینۀ سرکوب را برای حکومت بالا میبَرد و حتی به دیده شدن تمام مطالباتی که برایش مبارزه میکنند هم کمک خواهد کرد. البته بدیهی است که حمایت را نباید با تمرکزِ صرف بر اخبار سرکوب و بازداشت، بلکه باید از طریق همبستگی عملی در بطن اعتراضات صورت داد. چه آنکه بسیاری از کارگران این روزها مدام به بیرون از محیط کار -و اکنون این نمونۀ اعتصاب سیاسی کارگران پروژهای- نگاه میکنند؛ میزان پیشروی و عقبرویاش را با دقت میسنجند و فقط در جایی که احساس کنند توازن قوا به نفع جنبش اعتراضی است و میزان همبستگی و دفاع عملی از کارگران بسیار بالاست، با سلاحِ اعتصابشان به خیزش میپیوندند. به علاوه این نوع همبستگیهای عملی، شدیداً اثرات روانی سرکوب را در اعتصاب میشکند.
🔻 فارغ از این کلیات ببینیم به چه اشکالی میتوان این همبستگی را اجرا کرد؟
◼️درحالیکه اعتراضات خیابانی در سه هفتۀ گذشته فراز و فرودهای زیادی داشته، بخش دانشجویی تقریباً جزو معدود مواردی بوده که از همان روزهای ابتدایی تا این لحظه اعتصاباتش را ممتد و توفنده جلو برده. دانشگاههای درگیرِ اعتصاب به ویژه به دلیل حضور دانشجویان پیشرو و آگاه، میتوانند جزو اولین تریبونهایی باشند که با سر دادن شعارهای همبستگی کارگری در تجمعاتشان، موفق به همدلی و جلب حمایت مردم با اعتصاباتِ پروژهایها شوند.
نیروهای شاغل در واحدهای اقتصادی کوچک و متوسط هم میتوانند در جلب این همبستگی نقش بزرگی ایفا کنند. قبلتر اجازه دهید که بگوییم که آنچه اعتصاب عمومی را منحصربه فرد میکند، نه تعداد و کمّیت اعتصابات، بلکه اثرات توقف کار در بخشهای استراتژیک...
👈🏾 برای مطالعه ادامه متن، بر Instant-View کلید کنید.
>>Click here to continue<<