#ادبیات
#معرفی_کتاب
▫️بازرس
▫️▫️گوگول
▫️▫️▫️آبتین گلکار
آه، خنده. قضیهی مهمی است.
من در بازرس عزمم را جزم کردم تا تمام پلشتیهای روسیه را در تودهای گرد آورم و یکباره همهشان را به تمسخر بگیرم.
بازرس نظریات مختلفی را برانگیخت برخی استقبال کردند، برخی به وجد آمدند و گروهی دیگر نویسنده را به هجونویسی و افترا زدن به روسیه متهم کردند و او را یاغی خطرناک خواندند.
این اتهامات گوگول را به شدت تحت تاثیر قرار داد و او تصمیم گرفت به خارج از کشور سفر کند تا در فراغت دوردست بتواند نوشتن "نفوس مرده" را به پایان رساند.
همه همین کار را میکنند و این به تنهایی برای توجیه وجدان پینهبستهی شهردار قصه کفایت میکند.
شروع بازرس یکی از بهترین و موجزترین نمونههای شروع نمایشنامه و گرهافکنی در ادبیات نمایشی جهان به شمار میرود.
گوگول به جای مقدمهچینی، با نخستین جملهی نمایشنامه تنش دراماتیک را به وجود میآورد و گره نمایش را پایهگذاری میکند.
نوآوری دیگر گوگول این است که هنگام برشماری نابسامانیها حتی به رفع یک مشکل یا عیب جدی پرداخته نمی.شود و همهی تذکرات جنبهی کاملا سطحی و ظاهری دارد.
معروف است که تزار نیکلای اول در نخستین شب اجرای بازرس در تئاتر حضور یافته بود و از ته قهقهه میزد.
"مسئله فقط آن است که سمبهی چه کسی پرزورتر است؟
"الان زیر پای من میلولی، چرا؟
چون سمبهی من پرزورتر بود؛ ولی اگر زور تو یک کم میچربید، آن وقت تو بیچشم و رو مرا زیر پا له میکردی یا مثل یک دستمال بیمصرف میانداختی دور."
🔘@Jouissance_me
>>Click here to continue<<