مغرور دلفریب من ای آشنای دور!
بردار دست از این همه لجبازی و غرور
بردار دست از این همه خودخواهیات چنین
بی اعتنا گذر نکن از من، نکن عبور
خونم به جوش آمده دیگر بریدهام
ای بی خیال از من و این قلب ناصبور
من خستهام از اینکه به اصرار و التماس
دائم به پای دل بکشانم تو را به زور
راضی نشو به مردن من، رسم این نبود
اینگونه زنده را بکشانی به قعر گور
اصلا چه عایدت شده از این غرور خام
جز انزوا، خلوت و یک اشتهای کور
این روزها بدون تو در خلوتم مدام
با اینکه پیش من تو نداری دگر حضور
تنها در آلبوم پر از عکسها فقط
انبوه خاطرات تو را میکنم مرور
در آتشم شبیه همان تکه چوب که
در کام شعله سوخت تنش کنج یک تنور
همچون قطار، مغز سرم سوت میکشد
از بس که فکر تو، به سرم میکند خطور
احسنت بر تو، دست مریزاد، مرحبا
آخر جواز مرگ مرا میکنی صدور
#مریم_پیروزی
@Jamekhial
>>Click here to continue<<