🌸🍃🌸🍃🌸🍃
«یک جریان جالب از عنایات امام رضا علیه السلام»
یکی از اهالی بـابل میخواست برای زیارت به مشهد برود. حاجی اشرفی نـامهای بـه او میدهـد و میگویـد: این نـامه را بـه حضـرت رضا علیهالسلام بده و جوابش را هم بگیر و بیاور. آن شخص میگوید: آنقـدر آقـا شخصیت و ابـهت داشت که من جرأت نداشتم بگویم که چطور بدهم و چطور بگیرم.
نـامه را بـرداشتم و آوردم و آن را در ضـریح انداختم. بعد از چند لحظه یا چند ساعـت در حـالت مکاشفه دیـدم حرم خلوت شد و هیچکس در حرم نیست. حضرت رضـا صلـوات الله عـلیه از ضریـح بیـرون آمدنـد و فرمـودند: بـه حـاجی اشرفی بگو:
آینه شو جمال پریطلعتان طلب
جارو کن تو خانه سپس میهمان طلب
میگوید: جـواب را گرفتم آمـدم. (همـان جا که حضرت رضا به من فرمودند بگـو آینـه شـو، حـاجی اشـرفی در بابل آینه شد. چون امام اینطور است.) از داخل خانه اسم مرا صدا زد و گفت: آقایم اینطوری جواب دادند:
آینه شو جمال پریطلعتان طلب
جارو کن تو خانه سپس میهمان طلب
از اصحاب حضرت سید الشهداء علیهالسلام آنـهایی که ماندند، دلشان پاک بود. آینه قلبشان را در مقابل سیرت حضرت سید الشهداء علیهالسلام نـگه داشته بودند و هر صفتی که حسین بن علی علیهالسلام داشت آنها هم داشتند.
ای کاش ما هم آینه قلبمان را مقابل سیرت حضرت بقیـةالله ارواحنـا فداه بگیریم تا صفات آن حضرت در قلبمان منعکس شود.
«استاد بزرگ اخلاق و معنویت، حضرت آیتالله ابطحی خراسانی رضوان الله تعالی علیه»
@Imam_Zaman
>>Click here to continue<<