#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #dämmern
هوشیار شدن - دریافتن - تدریجاً متوجه چیزی شدن - چیزی را به آرامی/به تدریج درک کردن - آگاه شدن - در رؤیا و خیالات خود غرق شدن/بودن - چرت زدن - در حالت نیمههوشیار/خواب و بیدار بودن - نیمه خواب دراز کشیدن - آرام آرام برای کسی روشن شدن - به آرامی (در کسی) بیدار شدن (:یک خاطره/دانش) - (در حالت) گرگ و میش بودن - روشن یا تاریک شدن هوا - غروب کردن - نیمه تاریک شدن - به تدریج روشن یا تاریک شدن - صبح یا شب شدن - از یک حالت روشنایی به حالت دیگر منتقل شدن
Präsens: dämmern
Perfekt: hat gedämmert
Präteritum: dämmerten
ich dämmere
du dämmerst
er/sie/es dämmert
wir dämmern
ihr dämmert
sie/Sie dämmern
@Ich_will_Deutsch_lernen
>>Click here to continue<<