🚫نقطه پیوند جمهوریاسلامی با سلفیگریِ جهادگرا
💠زمانیکه در برخی رویکردها و برخی مبانی فکری جمهوریاسلامی متمرکز شده و اندیشه میکنیم، اشتراکات فراوانی بین جمهوریاسلامی و گروههایی همچون طالبان، القاعده، داعش و در کل تفکر سلفیِ جهادگرا میابیم.
اگر به دنبال علت اصلی این اشتراکات باشیم، به نامی برمیخوریم که شاید دقیقا نقطهی مشترک پیوند و گره خوردن جمهوریاسلامی با گروههای سلفیِ جهادگراست، یعنی سیدقطب.
سیدقطب، اندیشمند عرب و سنی مذهب، از تیئوریسینهای اصلی سلفیگریِ جهادی است.
او به دنبال تفسیری از اسلام سیاسی بود که در پیِ جهاد، مبارزه و انقلاب و تشکیل یک حکومت اسلامی فراگیر برای فتح دنیا بود.
افراد و گروههای زیادی متاثر از اندیشههای او به دنبال اسلام سیاسی مدنظر او بودند و میتوان گفت وی بیشترین تاثیر را بر انقلابیون مسلمان بعد از خود گذاشت.
جمالخلیفه، دوست و همدانشگاهیِ بنلادن میگوید: 《بنلادن از دوران دانش آموزی آثار سیدقطب را میخواند.》
وی میگوید: 《من و بنلادن کتابهای سیدقطب، مانند نقاط عطف و در سایه قرآن را میخواندیم و محمدقطب برادر سیدقطب که در اواخر دهه۷۰ میلادی استاد دانشگاه ملکعبدالعزیز بود، معمولا خطابههایی از سید قطب را به من و بنلادن میداد.》
القاعده یکی از سازمانهای تروریستی است که به صورت مستقیم تحت تاثیر تفکرات اخوانی سیدقطب قرار گرفت و جنایتهای بسیاری در دنیا انجام داد، تا جایی که الظواهری(رهبر القاعده بعد از بنلادن) معتقد است روشن اندیشی خود را مدیون سید قطب است.
داعش و تفکر حاکم بر آن نیز از دل القاعده متولد گشته و با سیری در مبانی این گروه تروریستی نیز شاهد رد پای تفکرات سیدقطب خواهیم بود.
آقای سیدعلی خامنهای رهبر جمهوریاسلامی نیز بارها از علاقه خود به سیدقطب و اندیشههای او گفته است.
در کتاب (خوندلی که لعل شد)ص۱۷۸، از قول ایشان آمده: 《دلبستگی ما به سیدقطب امری روشن است و نیازی به بیان علل آن نیست》
ایشان علت این علاقه را ایجاد یک تصویر پویا و انقلابی از اسلام توسط سیدقطب میداند، یعنی دقیقا همان سبک از اندیشه انقلابی_جهادی که شیعیان در دوران غیبت شدیداً از سوی ائمهمعصوم علیهمالسلام از آن نهی شدهاند.
این علاقه آقای خامنهای به سیدقطب تا حدی است که ایشان دست به ترجمه برخی آثار او نیز زده است.
نکته مهم دیگر اینکه آقای خامنهای درباره علت اصلی علاقه خود به مبارزات انقلابی گفته است: 《من به مبارزه سیاسی به معنای حقیقی، از زمان آمدن مرحوم نوّاب علاقهمند شدم.》، و نکته جالبِ آن اینکه نوابصفوی نیز از جمله کسانی است که بسیاربسیار متأثر از اندیشههای سیدقطب بوده، تا جاییکه شوقیحداد نویسنده و عالم سوری میگوید: 《نواب صفوی میگفت: هر شيعهای که اخوانی نباشد، جعفري نيست!》
زمانیکه میگوییم اساس مبانی فکری جمهوریاسلامی و شخص رهبری برگرفته از تفکرات سلفی_إخوانی امثال سیدقطب است، عدهای با دید تمسخر به آن مینگرند، اما این حقیقتی است کتمانناپذیر، که حتی کتمان آن از روشنی این حقیقت نمیکاهد.
تعصب، توهم، بلندپروازیهای ناسنجیده و مسیری بر خلاف سیره و سنت ائمهی شیعه علیهمالسلام، از ویژگیهای بارز اندیشهی امثال سیدقطب است که در درون جریان انقلابی ایران نیز نفوذ و ظهور داشته.
شاید توقع اصلاح از این جریان و جریانات مشابه نتوان داشت، چراکه آنان اساسا هر فرد و فکر و اندیشهای جز خود را جاهلانه برانداز میکنند، اما باید تلاش کرد و امیدوار بود که سرنوشت ایران و ایرانی و اسلام و مسلمانان را این جماعت رقم نزنند، چراکه تجربه تاریخی ثابت کرده سرنوشت این اندیشه چیزی جز سقوط نخواهد بود.
والسلام
س.ح.افضلی
#فرهیختگان راهی به رهایی
>>Click here to continue<<