TG Telegram Group & Channel
اتووود | United States America (US)
Create: Update:

⭕️شاید بهترین توصیف برای آنچه "رم کولهاس" در این فیلم 👆🏿می گوید و به زبان می اورد را بتوان در مقدمه ی کتاب سینمای پساپاپ نوشته ی جسی فاکس میشارک که با برگردانی از وحیداله موسوی توسط نشر افکار جدید در اختیار مخاطب فارسی قرار گرفته است، یافت:
دیوید فاستر والاس از نوعی کنایه ی خودْآگاه سخن به میان می اورد که مانند گیاه گوشتْ خوار فرم های مختلفی که می بلعد را کرخت، کند و از توان می اندازد. وقتی میزان شناخت و آگاهی شما افزایش می یابد ـ درباره ی اینکه داستان ها چگونه ساختارمند شده اند و یا فیلم ها چگونه ساخته شده اند، درباره ی قراردادهای ژانری و ابعاد اجتماعی و سیاسی شان، درباره روابط پیچیده ی بین مولف، کراکترها و مخاطب ـ از این پس چگونه می توان کاری را به انجام رسانید که برایتان ارجحیت داشته: چطور می توانید معنا را بسازید و منتقل کنید؟
ژان بودریارِ فیلسوف در یک سخنرانی درباره ی میراث اندی وارهول و جنبش پاپ در سال 1987 به این پرسش ها پرداخت. او به این نکته اشاره کرد که جنبش پاپ مظهر اوج و انکار همزمان غریزه ی هنری بوده است:
اگر می خواستم این وضعیت جدید امور را توصیف کنم، عنوان "پس از میگساری" را برای ان برمی گزیدم. میگساری از منظری همان جریان کلی و انفجارآمیز مدرنیته است، با انواع متنوع آزادی هایش ـ آزادی سیاسی، آزادی جنسی، آزادی نیروهای زایا و مخرب، آزادی زنان، آزادی کودکان، آزادی انگیزه های ناخودآگاه، آزادی هنر ـ فرض و شالوده ی همه الگوهای بازنمایی و همه الگوهای ضدِبازنمایی. . . از نظر من امروزه همه چیز آزاد شده است. بازی به پایان رسیده و ما همگی با این پرسش حیاتی رو به رو هستیم که پس از میگساری چه باید کرد؟
بودریار هنر را در چنبره ی چرخه ای از بازیابی مدام گرفتار می دید که در عین حال به زیرورو کردن فرم ها و نوآوری های گذشته می پردازد تا ترکیب تازه ای بیابد که ناگزیر در مقایسه با منبع اصلی، دست دوم محسوب می شوند. او این گرایش را این گونه توصیف می کند:
تصاویری که به صورت انبوه تولید شده اند، تکثر تصویرهایی که در آن ها چیزی برای دیدن وجود ندارد.
@etooodchannel

⭕️شاید بهترین توصیف برای آنچه "رم کولهاس" در این فیلم 👆🏿می گوید و به زبان می اورد را بتوان در مقدمه ی کتاب سینمای پساپاپ نوشته ی جسی فاکس میشارک که با برگردانی از وحیداله موسوی توسط نشر افکار جدید در اختیار مخاطب فارسی قرار گرفته است، یافت:
دیوید فاستر والاس از نوعی کنایه ی خودْآگاه سخن به میان می اورد که مانند گیاه گوشتْ خوار فرم های مختلفی که می بلعد را کرخت، کند و از توان می اندازد. وقتی میزان شناخت و آگاهی شما افزایش می یابد ـ درباره ی اینکه داستان ها چگونه ساختارمند شده اند و یا فیلم ها چگونه ساخته شده اند، درباره ی قراردادهای ژانری و ابعاد اجتماعی و سیاسی شان، درباره روابط پیچیده ی بین مولف، کراکترها و مخاطب ـ از این پس چگونه می توان کاری را به انجام رسانید که برایتان ارجحیت داشته: چطور می توانید معنا را بسازید و منتقل کنید؟
ژان بودریارِ فیلسوف در یک سخنرانی درباره ی میراث اندی وارهول و جنبش پاپ در سال 1987 به این پرسش ها پرداخت. او به این نکته اشاره کرد که جنبش پاپ مظهر اوج و انکار همزمان غریزه ی هنری بوده است:
اگر می خواستم این وضعیت جدید امور را توصیف کنم، عنوان "پس از میگساری" را برای ان برمی گزیدم. میگساری از منظری همان جریان کلی و انفجارآمیز مدرنیته است، با انواع متنوع آزادی هایش ـ آزادی سیاسی، آزادی جنسی، آزادی نیروهای زایا و مخرب، آزادی زنان، آزادی کودکان، آزادی انگیزه های ناخودآگاه، آزادی هنر ـ فرض و شالوده ی همه الگوهای بازنمایی و همه الگوهای ضدِبازنمایی. . . از نظر من امروزه همه چیز آزاد شده است. بازی به پایان رسیده و ما همگی با این پرسش حیاتی رو به رو هستیم که پس از میگساری چه باید کرد؟
بودریار هنر را در چنبره ی چرخه ای از بازیابی مدام گرفتار می دید که در عین حال به زیرورو کردن فرم ها و نوآوری های گذشته می پردازد تا ترکیب تازه ای بیابد که ناگزیر در مقایسه با منبع اصلی، دست دوم محسوب می شوند. او این گرایش را این گونه توصیف می کند:
تصاویری که به صورت انبوه تولید شده اند، تکثر تصویرهایی که در آن ها چیزی برای دیدن وجود ندارد.
@etooodchannel


>>Click here to continue<<

اتووود




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)