TG Telegram Group & Channel
کانال دکتر حمیدرضا افسری | United States America (US)
Create: Update:


🏴 ‌ناگفته ای از علی سلیمانی

یکی دو روزی بود می گفت دکتر جان من یک مشورت روانشناسی دارم. می خواهم خصوصی صحبت کنیم. اما هر روز که به برج میلاد می رسید زمان گریمش بود و فرصتی برای صحبت پیش نمی آمد. بالاخره آن روز گفت اگر عیبی نداشته باشد همزمان با گریم صحبت کنیم، می ترسم فرصت دیگری دست ندهد.
اتاق گریم را خلوت کردیم و گفتگو را آغاز. بهمن فون صورتش را می زد و علی می گفت و من می شنیدم:
دکتر، من یک عادتی دارم نمی دانم بد است یا خوب! اگر کسی در مورد امام حسین بی حرمتی کند، یا به محرم و عزای سیدالشهدا طعنی بزند، آنچنان برافروخته می شوم و به اصطلاح رگ غیرت ترکی ام ورم می کند که نمی توانم جلوی خودم را بگیرم و با او درگیر می شوم. ناخواسته می بینم دارم سرش داد می زنم! اگر هم ادامه بدهد نمی توانم تحمل کنم و ممکن است یقه اش را بگیرم!

دکتر جان سَنُ الله من اختلال روانی دارم؟!

پرسیدم علی جان موضوع یا فرد دیگری هم هست که بتواند تو را اینقدر بی تاب و شعله‌ور کنند؟

گفت نه والله، اگر هم از چیزی عصبانی بشوم راحت تر خودم را کنترل می کنم. اما خداییش انگار امام حسین و عاشورا خط قرمزه منه! کسی به امام حسین و عزاداری و کربلا توهین کنه واقعا از خود بیخود می شوم و توهین اش رو بی جواب نمی گذارم. گفتگوی مان با چند راهکار کنترل خشم، اندکی ادامه پیدا کرد...

گریمش که تمام شد، از جا برخاست و گفت: آرام شدم دکتر... در پوست خودم نمی گنجم که روی این صحنه دارم نقش یک "مطرب شامی" را بازی می کند. پیشکشی باشد برای ارباب!

علی عزیز فارغ از پاسخ آن روزم به تو، امروز  برایت می نگارم، غیرتمندی ات به ارباب باعث شد میانه سوگواری اش گلچین شوی و از میان ما بروی! خوشا به حالت و روحت شاد.

دکتر حرا، خاطره ای از نمایش معمای پریشانی، سالن برج میلاد ۱۳۹۳

@dr_hamidreza_afsari


🏴 ‌ناگفته ای از علی سلیمانی

یکی دو روزی بود می گفت دکتر جان من یک مشورت روانشناسی دارم. می خواهم خصوصی صحبت کنیم. اما هر روز که به برج میلاد می رسید زمان گریمش بود و فرصتی برای صحبت پیش نمی آمد. بالاخره آن روز گفت اگر عیبی نداشته باشد همزمان با گریم صحبت کنیم، می ترسم فرصت دیگری دست ندهد.
اتاق گریم را خلوت کردیم و گفتگو را آغاز. بهمن فون صورتش را می زد و علی می گفت و من می شنیدم:
دکتر، من یک عادتی دارم نمی دانم بد است یا خوب! اگر کسی در مورد امام حسین بی حرمتی کند، یا به محرم و عزای سیدالشهدا طعنی بزند، آنچنان برافروخته می شوم و به اصطلاح رگ غیرت ترکی ام ورم می کند که نمی توانم جلوی خودم را بگیرم و با او درگیر می شوم. ناخواسته می بینم دارم سرش داد می زنم! اگر هم ادامه بدهد نمی توانم تحمل کنم و ممکن است یقه اش را بگیرم!

دکتر جان سَنُ الله من اختلال روانی دارم؟!

پرسیدم علی جان موضوع یا فرد دیگری هم هست که بتواند تو را اینقدر بی تاب و شعله‌ور کنند؟

گفت نه والله، اگر هم از چیزی عصبانی بشوم راحت تر خودم را کنترل می کنم. اما خداییش انگار امام حسین و عاشورا خط قرمزه منه! کسی به امام حسین و عزاداری و کربلا توهین کنه واقعا از خود بیخود می شوم و توهین اش رو بی جواب نمی گذارم. گفتگوی مان با چند راهکار کنترل خشم، اندکی ادامه پیدا کرد...

گریمش که تمام شد، از جا برخاست و گفت: آرام شدم دکتر... در پوست خودم نمی گنجم که روی این صحنه دارم نقش یک "مطرب شامی" را بازی می کند. پیشکشی باشد برای ارباب!

علی عزیز فارغ از پاسخ آن روزم به تو، امروز  برایت می نگارم، غیرتمندی ات به ارباب باعث شد میانه سوگواری اش گلچین شوی و از میان ما بروی! خوشا به حالت و روحت شاد.

دکتر حرا، خاطره ای از نمایش معمای پریشانی، سالن برج میلاد ۱۳۹۳

@dr_hamidreza_afsari


>>Click here to continue<<

کانال دکتر حمیدرضا افسری




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)