پدر بسیار عزیزم،
بهتازگی پرسیدی، چرا به نظر میآید از تو میترسم...
بیتردید هیچگاه سخنران خوبی نبودهام حتی در دیگر موقعیتها، لیکن زبان انسانی معمول را میدانستم. خیلی زود مرا از سخن گفتن بازداشتی: «حاضر جوابی نکن!» این تهدید و دستی که برای تذکر بلند شد تا امروز مرا رها نکردهاست. در آنچه به مسائل مخصوص خودت مربوط میشد تو سخنرانی بینظیر بودی. در برابر تو من بریده بریده و منمن کنان سخن میگفتم. از این کار نیز به هیچوجه خوشت نمیآمد و مجبور میشدم ساکت شوم. نخست شاید از سر لجبازی سپس برای آنکه نمیتوانستم دیگر در حضور تو فکر کنم و سخن بگویم...
📝 نامهی #فرانتس_کافکا به پدرش
>>Click here to continue<<