چرا استیو جابز تحقیقات کاربر را رد میکرد؟ و دلایلی که با او موافق هستم.
این مقاله به نقد تحقیقات کیفی کاربران توسط مدیران محصول (PMs) میپردازد و دلایلی ارائه میدهد که چرا این نوع تحقیقات بیاثر یا حتی گمراهکننده هستند. نویسنده باور دارد که تمرکز بیشازحد روی "صحبت با کاربران" وقت تیمهای فنی را تلف میکند و PMها باید زمان خود را صرف مستندسازی نیازها و نوشتن وظایف (tickets) برای تیمهای مهندسی کنند.
▫️دیدگاه انتقادی به تحقیقات کیفی کاربران
تحقیقات کیفی، مثل مکالمات غیررسمی یا پرسشهای کاربران در مورد نمونههای اولیه، معمولاً منجر به پاسخهای بیشازحد مطمئن اما نادرست میشود. کاربران نمیتوانند پیشبینی دقیقی از نیازهای آینده خود داشته باشند، زیرا تخصص فنی ندارند و معمولاً چیزی را که میخواهند، به اشتباه بیان میکنند. این مسئله به "اثر بیشاطمینانی" مرتبط است؛ جایی که افراد به قضاوتهای خود بیش از حد اعتماد دارند، حتی زمانی که نادرست باشد.
▫️وظایف اصلی مدیران محصول
وظیفه اصلی PMها این است که نیازهای محصول را مستند کنند و وظایف را برای تیمهای مهندسی آماده کنند. اما برخی از PMها به جای انجام این کار، زمان خود را صرف تحقیقات کاربر میکنند، در حالی که این نوع تحقیق نه تنها کمکی به برنامهریزی محصول نمیکند، بلکه باعث تأخیر در توسعه نیز میشود. نویسنده پیشنهاد میکند که تحقیقات کاربران به تیمهای حرفهای تحقیقات کاربر واگذار شود تا با استفاده از روشهای کمّی (مثل آزمونهای کاربردپذیری) دادههای مفیدتری جمعآوری شود.
▫️نتیجهگیری
نویسنده با اشاره به دیدگاه استیو جابز و هنری فورد تأکید میکند که کاربران نمیدانند چه میخواهند تا زمانی که محصولی با تجربه کاربری عالی به آنها نشان داده شود. او توصیه میکند که تمرکز اصلی تیمها باید بر ارائه محصولات بینقص، سریع، و بدون اشکال باشد و تحقیقات کاربر تنها در صورتی مفید است که بهصورت علمی و کمّی انجام شود.
🔗 برای مطالعه کامل مقاله به «لینک» مراجعه کنید.
(مدت زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه)
گردآورنده: رها کاوه
#تجربه_کاربری
#user_research
@Dexign فلسفه دیزاین
______
>>Click here to continue<<
