💧آبخوانهای (سفرههای آب زیرزمینی) ازدسترفته
بهعنوان یک دغدغهمند و متخصص عرصه آب این سرزمین کهن بطور طبیعی باید ابتدا چالشهای پیش روی منابع آبهای کشور و بهویژه آبهای زیرزمینی را به تصویر بکشم و به نوعی آسیب شناسی نمایم و سپس با جمعآوری اطلاعات و تجربیات سایر متخصصین این عرصه در مورد راهکارهای عملی سخن به میان آورم و در پایان از حکمرانی آب و خاک بخواهم که ضمن احترام به دغدغه های کارشناسان و متخصصین با تجربه این مرزو بوم حتما در عملیاتی ساختن این راهکارها تلاشی صدچندان نماید.
دوستان این روند طبیعی یک کنشگری مبتنی بر دانش، تجربه، و فنآوریهای نوین در جهان است. پس مشکل و موضوع چیست؟ چرا ما نمیتوانیم در سرزمین خود پیروی از چنین نورم جهانی بنمائیم؟ اگر مدعی باشم که ما در سطح کلان مدیریتی در همه عرصهها به ویژه منابع طبیعی و آب به عادتی بد بنام نداشتن «تفکر یکپارچه و سیستمی» خو گرفتهایم سخنی بیربط نگفتهام.
آیا آئین نامهها، دستورالعملها و قوانین در مورد حفاظت از منابع آب بهویژه در آبهای زیرزمینی نداریم؟ آیا از فقدان کارشناسان و متخصصان با تجربه رنج میبریم؟ آیا فاقد بهترین متخصصین حتی در عرصه مدیریت هستیم؟ آیا در مقاطعی در چند دهه اخیر پول، اعتبار و سرمایه دولتی کم داشتهایم؟
پاسخ این پرسش ها همگی منفی است. ما را چه میشود که علیرغم دانش، تجربه، و دغدغه بالا شاهدیم که منابع آبهای زیرزمینی کشورمان در بدترین و پر فلاکتترین وضع موجود خود در طی تاریخ چند هزار سالهاش قرار گرفتهاست؟ آیا زمان آن نرسیده که واکاوی ابر چالش آبهای زیرزمینی را فقط در سطح مباحث، سمینارها، جلسهها، و گفتگوهای علمی و فنی تقلیل ندهیم؟
آیا برای ما مشکل است که دریابیم مشکل آب و خاک کشور ما صرفا ریشه در ضعف های استراتژیک در «الگوی اقتصاد سیاسی» دارد؟ آیا ما متخصصین آب سیاستمداریم؟ در اقتصاد سطح کلان تخصصی داریم؟جامعهشناسی و بهویژه اشراف بر جامعهشناسی تاریخی سرزمین آب محور خود داریم؟ مناسبات کشور خود را با همسایگان و یا سایر کشورها را بخوبی میتوانیم تبیین نمائیم؟
من معتقدم اکثر ما فاقد چنین ویژگیهایی هستیم. اما یک مطلب را بهخوبی درک میکنیم و آن به گوش رسیدن نالههای دردناک آخرین ذخایر غیرقابلتجدید منابع آبهای زیرزمینی موجود در آبخوانهای کشور است. چه باید کرد؟
اولین گام تغییر ذهنیت غیرپویا و نامتناسب با پتانسیل آبخوان دشتهای کشور در حکمرانی کلان آب کشور و در درجه بعد تعمیم این ذهنیت با «مشارکت» گذاشتن روند کارها با مردم و مصرفکنندگان است. آیا در تاریخ ۷۰ ساله گذشته و به ویژه در چند دهه اخیر ما حتی سایه روشنی از چنین ذهنیتی را سراغ داریم؟
در درجه بعد تصمیم جدی برای اجرای صد در صدی و بدون ذرهای تخفیف مدیریت کلان در حوضههای آبریز و خط بطلانکشیدن بر روی مدیریت استانی و شهرستانی مبتنی با تقسیمات سیاسی است. در مرحله بعد ایجاد زیرساختهای لازم قانونی، علمی برای اجرای کامل مدیریت حوضههای آبریز است.
در مرحله بعد در هم ریختن ساختار شورای عالی آب است که متاسفانه بجای اینکه در چند دهه اخیر کارگشا باشد مانع بزرگی در حفظ منابع آب بودهاست. در مرحله بعد شفافسازی دادهها و اطلاعات پایه منابع آب و مشخصکردن نتایج دورههای آماربرداری بهگونهای سیستماتیک است که تاکنون و بهویژه در چند سال اخیر ما شاهد آن نبودهایم؟ در مرحله بعد انجام مطالعات دقیق اکتشافی برای تعیین ستبرای اشباع آبهای باقیمانده زیرزمینی در کل کشور است.
تغییر ساختارهای مدیریت کلان آب کاملا با مدیریت خاک و کشاورزی درهم تنیده شده است و اگرچه معتقدم تا زمانی که «الگوی اقتصاد سیاسی» ما دچار تحولی پویا نگردد این تغییر ساختارها معجزه نخواهند کرد ولی فرض میکنیم که نشانههایی از تحول صورت پذیرد که در آن صورت ادغام بخش آب وزارت نیرو با معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی را جز الزامیترین کارها میدانم. چرا؟
دهها سال است که وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی حتی در ابتداییترین مسائل چون آمار منابع پایه آب بایکدیگر توافق ندارند. تفاوت ۱۰ میلیارد مترمکعبی بین مصارف آب بین این دو وزارتخانه دلیلی براثبات وجود چنین تراژدیی است.
در نهایت مجبورم مدعی شوم که متاسفانه حتی با رعایت مسائلی که عنوان شد آنقدر ضربه بر آبخوانهای کشور زیاد بودهاست که بهویژه در بزرگترین حوضه آبریز ما یعنی فلات مرکزی که بیشترین جمعیت و شهرها را درخود جای داده است عملا دیگر از احیا منابع آبهای زیرزمینی عاجزیم.
نویسنده: #ناصر_خلقی، پژوهشگر عرصه آب
تماس با نویسنده:
@Kholghi42
#آبخوان
#آب_زیرزمینی
#آب
کانال تغییر اقلیم و آلودگی هوا 🍀🍀🍀
ID: https://hottg.com/CC_AP
>>Click here to continue<<
