TG Telegram Group & Channel
عشق انگار اختراع من است | United States America (US)
Create: Update:

#خاطرات_چین #تدریس_زبان_فارسی_در_چین

خاطرات سفر چین
بخش ۳

نابغه‌ای به نام شوشیان ای
(با نام ایرانیِ پارمیس)

در خاطره‌های پیشین، از یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسیِ دانشگاه پکن، با نام ایرانی پارمیس سخن گفتم که بسیار مودب، باشخصیت و با اصالت و سختکوش است و پیشرفت فوق العاده ای در آموختن زبان فارسی دارد. هر نکته‌ی ظریف و زیبایی، هر کنایه یا شعر و ضرب المثلی که امروز می‌آموزد، هفته‌ی بعد در سخنانش، آن‌ها را درست و دقیق و به‌جا و فی‌البداهه، واقعاً فی‌البداهه به کار می‌برد و چون با دوستان ایرانی در فضای مجازی هم ارتباط دارد، اصطلاحات روز فارسی را خیلی خوب یاد گرفته است. البته من هم در کلاس‌هایم تاکید فراوانی بر زبان زنده‌ی روزمره دارم. شنیدن این اصطلاحات و کنایات از زبان یک گلبانوی چینی، بسیار شیرین و دلنشین و گاه خنده دار است.

روزی از مطالب کلاس شعر معاصر خیلی خوشش آمد و در پایان کلاس گفت: استاد! واقعا کیف کردم، عشق کردم!
مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی!

روزی هوا پس از بارش باران تابستانی بسیار دل انگیز بود و می‌گفت: هوا واقعا دونفره است!

روزی می‌گفت من که دیگه گُرخیدم!

روزی دیر به کلاس آمد و گفتم میترا (همکلاسی اش) خیلی نگران تو بود. کجا بودی؟
پاسخ داد:
من کی ام میترا و میترا کیست، من
هر دو یک روحیم اندر دو بدن!

روزی پیام داد: راست و حسینی می‌گم، با این که سرچ کردم، اطلاعات خوبی به دست نیاوردم. یاد گرفتن این شعر برای من مثل گذشتن از هفت خان رستم است.

"سحرخیز باش تا کامروا باشی". روزی درباره این ضرب المثل و داستان زیبای آن در کلاس کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پکن سخن می‌گفتم. گفت: ما در چین، ضرب المثل مشابهی داریم که می‌گوید: هر پرنده ای که زودتر از خواب بیدار شود، کِرم بیشتری می‌خورد.
البته جوان‌ها که میانه‌ی خوبی با سحرخیزی ندارند، این ضرب المثل را اینگونه تغییر داده و مصادره به مطلوب کرده اند:
هر کِرمی که زودتر از خواب بیدار شود، زودتر خورده می‌شود!

روزی گفتم برادرزاده‌ام پوریا در دوران کودکی عادت داشت پیش از خواب سوار ماشینش کنند و آنقدر دور بزنند تا خوابش ببرد. خندید و گفت: این بچه، عجب آهن‌پرستی بوده!

ترم پیش در کلاس درباره‌ی انواع ایهام در شعر فارسی صحبت کرده بودم و سخت مجذوب این موضوع شده بود. این هفته این غزل قیصر امین‌پور را تدریس می‌کردم:

می‌خواهمت چنانکه شب خسته، خواب را
می‌جویمت چنانکه لب تشنه، آب را

از او پرسیدم به نظر تو چرا شاعر گفته "می‌جویمت" و فعل دیگری به کار نبرده؟ کمی فکر کرد و بلافاصله گفت چون شاعر در این مصراع از تشنگی و آب سخن گفته، این فعل را به کار برده که در آن "جوی" است و یادآور جوی آب!

من واقعاً حیرت‌زده شدم که چطور او متوجه این ایهام تناسب یا ایهام تبادر شده و واقعاً نمی‌دانستم از شدت شوق چه کنم. این همه درک هنری و ادبی عمیق و دقیق ادب فارسی در یک دانشجوی چینی، واقعاً در حد معجزه است.

در کلاس فارسی عمومی، دستیار من است و در ترجمه و کارهای سمعی بصری به من کمک می‌کند. گاهی به‌شوخی به او می‌گویم رئیس پارمیس. می‌گوید: من یک "میر نوروزی" بیش نیستم!

الان این متن را برایش فرستادم. پاسخ داد:
این‌ها را از شما یاد گرفته ام و دارم جلو توپچی، ترقه زمین می‌زنم!


کانال: "عشق انگار اختراع من است"

@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
hottg.com/BahadorBagheri1347/1

اینستاگرام: bahadorbagheri

ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher

#خاطرات_چین #تدریس_زبان_فارسی_در_چین

خاطرات سفر چین
بخش ۳

نابغه‌ای به نام شوشیان ای
(با نام ایرانیِ پارمیس)

در خاطره‌های پیشین، از یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسیِ دانشگاه پکن، با نام ایرانی پارمیس سخن گفتم که بسیار مودب، باشخصیت و با اصالت و سختکوش است و پیشرفت فوق العاده ای در آموختن زبان فارسی دارد. هر نکته‌ی ظریف و زیبایی، هر کنایه یا شعر و ضرب المثلی که امروز می‌آموزد، هفته‌ی بعد در سخنانش، آن‌ها را درست و دقیق و به‌جا و فی‌البداهه، واقعاً فی‌البداهه به کار می‌برد و چون با دوستان ایرانی در فضای مجازی هم ارتباط دارد، اصطلاحات روز فارسی را خیلی خوب یاد گرفته است. البته من هم در کلاس‌هایم تاکید فراوانی بر زبان زنده‌ی روزمره دارم. شنیدن این اصطلاحات و کنایات از زبان یک گلبانوی چینی، بسیار شیرین و دلنشین و گاه خنده دار است.

روزی از مطالب کلاس شعر معاصر خیلی خوشش آمد و در پایان کلاس گفت: استاد! واقعا کیف کردم، عشق کردم!
مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی!

روزی هوا پس از بارش باران تابستانی بسیار دل انگیز بود و می‌گفت: هوا واقعا دونفره است!

روزی می‌گفت من که دیگه گُرخیدم!

روزی دیر به کلاس آمد و گفتم میترا (همکلاسی اش) خیلی نگران تو بود. کجا بودی؟
پاسخ داد:
من کی ام میترا و میترا کیست، من
هر دو یک روحیم اندر دو بدن!

روزی پیام داد: راست و حسینی می‌گم، با این که سرچ کردم، اطلاعات خوبی به دست نیاوردم. یاد گرفتن این شعر برای من مثل گذشتن از هفت خان رستم است.

"سحرخیز باش تا کامروا باشی". روزی درباره این ضرب المثل و داستان زیبای آن در کلاس کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پکن سخن می‌گفتم. گفت: ما در چین، ضرب المثل مشابهی داریم که می‌گوید: هر پرنده ای که زودتر از خواب بیدار شود، کِرم بیشتری می‌خورد.
البته جوان‌ها که میانه‌ی خوبی با سحرخیزی ندارند، این ضرب المثل را اینگونه تغییر داده و مصادره به مطلوب کرده اند:
هر کِرمی که زودتر از خواب بیدار شود، زودتر خورده می‌شود!

روزی گفتم برادرزاده‌ام پوریا در دوران کودکی عادت داشت پیش از خواب سوار ماشینش کنند و آنقدر دور بزنند تا خوابش ببرد. خندید و گفت: این بچه، عجب آهن‌پرستی بوده!

ترم پیش در کلاس درباره‌ی انواع ایهام در شعر فارسی صحبت کرده بودم و سخت مجذوب این موضوع شده بود. این هفته این غزل قیصر امین‌پور را تدریس می‌کردم:

می‌خواهمت چنانکه شب خسته، خواب را
می‌جویمت چنانکه لب تشنه، آب را

از او پرسیدم به نظر تو چرا شاعر گفته "می‌جویمت" و فعل دیگری به کار نبرده؟ کمی فکر کرد و بلافاصله گفت چون شاعر در این مصراع از تشنگی و آب سخن گفته، این فعل را به کار برده که در آن "جوی" است و یادآور جوی آب!

من واقعاً حیرت‌زده شدم که چطور او متوجه این ایهام تناسب یا ایهام تبادر شده و واقعاً نمی‌دانستم از شدت شوق چه کنم. این همه درک هنری و ادبی عمیق و دقیق ادب فارسی در یک دانشجوی چینی، واقعاً در حد معجزه است.

در کلاس فارسی عمومی، دستیار من است و در ترجمه و کارهای سمعی بصری به من کمک می‌کند. گاهی به‌شوخی به او می‌گویم رئیس پارمیس. می‌گوید: من یک "میر نوروزی" بیش نیستم!

الان این متن را برایش فرستادم. پاسخ داد:
این‌ها را از شما یاد گرفته ام و دارم جلو توپچی، ترقه زمین می‌زنم!


کانال: "عشق انگار اختراع من است"

@bahadorbagheri1347
اولین مطلب کانال:
hottg.com/BahadorBagheri1347/1

اینستاگرام: bahadorbagheri

ارتباط مستقیم:
@Dr_Bahador_Bagher


>>Click here to continue<<

عشق انگار اختراع من است




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)