" قلبم "
خصوصے ترین
جاے دنیاے دلتنگے هایم بود
تا اینڪه " تو "
سرزده به خانهے دلم آمدے
رسم مهمان نوازے
شد بلاے جانم
نتوانستم به آمدنت "نه" بگویم
با بودنت خو گرفتم
حسابے ڪه وابستهات شدم ،
یادت افتاد ڪه
فقط براے مهمانی
به دلم سرزده بودے
بعـد از رفتنت حریم خصوصے دلم،
ویرانهاے "سوت و ڪور" شده
دلم بدجور شڪست...
باورڪن
>>Click here to continue<<