من تراپیست نمیخوام! من تورو میخوام

با چشمات دل من شده TELESM 😈

انقدر زیبایی‌که‌چشمام مجذوب دیدنت میشه

تو نباشی من تنها میمونم؛ نباشی بین این غصه ها دست تنهام، دلمرده‌ام، بی ذوقم. تو نباشی من دل انجام دادن هیچ کاری و ندارم، یجوری که انگار فقط تو میتونی جون زندگی بدی به این تن‌.

تو معجزه وار اومدی تو زندگیم؛ تو دقیقا زمانی اومدی که من یه دیوار دور خودم کشیده بودم، زمانی اومدی که کل زندگیم تاریک و کدر بود. تو اومدی و دیوار و خراب کردی، دستمو گرفتی از تاریکی درآوردیم و خورشید و نشونم دادی. تو معجزه وار اومدی تو زندگیم، تو ناجی کوچیک من بودی.

تو رابطه دوست داشتن کافی نیست
مراقبت میخواد، نباید بزاری شبو با ناراحتی یا با چشمای خیس بخوابه، نگو قهر کنه فرداش خودش میاد آشتی میکنه، شاید آشتی کنه ولی همیشه یه گوشه ذهنش میمونه و اذیتش میکنه، مراقبِ حالِ همدیگه باشید تا برایِ هم بمونید.

من بلد نیستم بگم دوست دارم، ولی پشت همه‌ی سلام ها،کجایی ها، مراقب خودش باش ها، خنده ها، سکوت ها، راه رفتن ها، نگاه کردن ها کُلی دوست دارم پنهونه.

چشات مثله سیارست venus💘.

آبشارُ دیدی، آب وقتی از بالا میاد میریزه پایین چه تلاطمی داره، چه جنب و جوشی، انگار میدوعه تو رودخونه، زود میخواد برسه به دریا ولی وقتی میرسه دریا دیگه آروم میگیره، تو دریا محو میشه.
میدونی میخوام بگم منم وقتی می‌رسم به تو، تک تک سلول های بدنم، همه‌ی خون تو رگ هام، همین حسو دارن
انگاری بغلت اون اقیانوسه منم اون رودخونه، انگار همه چیز میره رو سکوت، دیگه فکر و خیالی نیس تو سرم، دیگه برام مهم نیس که فردا چی میشه، یا کلاسم دیر شد یا ترافیک چقد امروز کلافه کننده بود.
فقط غرق میشم تو بغلت، همه اون اعصاب خوردی ها ،همه اون دلشکستگی ها و سرشکستگی ها ناپدید میشن
زخم هام میرسن به مرحم
میدونی! اصن انگار وجود نداشتن، دیگه ازشون خبر نیست. دیگه هیچ جنگی با خودم و دنیا ندارم، با همه مهربونم با همه آشتی ام، با خودم دیگه قهر نیستم. تو باعث میشی من یه ورژن بهتر از خودم بسازم❤️


🌙

می‌خوام بگم که بدونی عزیزکم، بدونی که من تورو یه شخص جدا که نه، تورو قسمتی از روح و تن خودم میدونم. بدونی که تورو تو هوایی که نفس میکشم حس میکنم، تو تخت خالیم موقع خواب کنارم حست میکنم و هر صبح که بیدار میشم به این فکر میکنم اگه الان روبه روم بودی چشمهای به خواب رفته‌ات چقدر میتونست زیبا باشه.

من از تو زندگی میگیرم، از اون چشمای قشنگت که وقتی نور آفتاب بهشون میخوره روشنتر میشن. از اون دستای مهربونت که رو موهام کشیده میشن، از لبات که روحمو میبوسن. من از تو زندگی میگیرم؛ مثل اون گیاه کوچیک کنار پنجره که به امید خورشید زنده است.

ی تیکه از قلبمو جا گذاشتم تو وجودت که بدونی من همیشه یجایی زیر پوست و استخونت نفس میکشم و تا روزی که مرگ جدامون کنه باهات میمونم‌.

وقتی ‏به‌کسی خوبی کردی توقع خوبی نداشته باش؛ اون کصکشا قلب مهربون تو رو ندارن.

تو حسِ امنیتِ منی حتی از دورترین فاصله ها

نباید یادت بره که دوری از تو غمگینم میکنه.

دلم میخواد بهت بگم
ببخشید گاهی اذیتت میکنم
ببخشید گاهی رو مخت میرم و عصبیت میکنم
و ممنونم که همیشه تحملم میکنی و برای رابطمون تلاش میکنی.تو بهترین آدمی هستی که میتونستم پیدا کنم.

در ميان نبرد زندگی تو نقطه‌ی امنِ منی.