🍁 وقتی سیرِ تغییر در ترانهها سیر تکاملِ انسان را میسراید!
✍🏻 هادی صمدی:
در پژوهشی که اخیراً در نیچر منتشر شده اشعار ۱۲هزار آهنگ رپ، کانتری، پاپ، آر.اند.بی، و راکِ انگلیسی (۲۴۰۰ آهنگ در هر ژانر)، که بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۰ منتشر شده، تجزیه و تحلیل شده است. ابتدا یافتههای اصلی را با قدری سادهسازی مرور کنیم:
➊ اشعار در طول زمان سادهتر و قابلفهمتر شدهاند.
➋ تعداد کلمات مختلف بهکاررفته در آهنگها، بهویژه در آهنگهای رپ و راک، کاهش یافته است.
➌ ساختار ترانهها نیز سادهتر شده است.
➍ تکرار در ترانهها افزایش یافته است.
➎ اشعار به مرور زمان احساسیتر و شخصیتر شدهاند.
➏ در همهٔ ژانرها کلمات مربوط به احساسات منفی، بهویژه خشم، افزایش داشته است.
این یافتهها چه میگویند؟
به قول ویتگنشتاین «محدودهٔ زبان من محدودهٔ ذهن من است. تمامی آنچه میدانم تمامی چیزهایی است که بابت آنها واژه دارم.» یا «محدودهٔ زبان من محدودهٔ جهان من است.»
پژوهشی که در ۲۰۱۹ منتشر شد نشان میداد که غنای واژگان بهکاررفته توسط دانشآموزان و دانشجویان آمریکایی از ۱۹۷۴ تا ۲۰۱۶، یعنی تقریباً مقارن با بازهٔ زمانیِ پژوهش کنونی، در تمامی مقاطع کاهش داشته است.
به عبارتی، فقط متن ترانهها سادهتر نشده است. گویا انسان در مسیر کاهش سوادکلامی گام میگذارد، و از آنجا که تعداد واژگانی که شخص میداند با هوشکلامی ارتباط دارد، به معنای آن است که با کاهش هوشکلامی مواجه هستیم. این درحالی است که مطابق «اثر فلین» تقریباً در تمامی قرن بیستم شاهد افزایش نمرات هوش بودهایم. اما چند سالی است که شاهد معکوسشدن اثر فلین در برخی جوامع پیشرفته هستيم.
پژوهش جدیدی نشان میدهد که نمرات هوش آمریکاییها در زمینهٔ استدلال کلامی کاهش داشته، و بیشترین کاهش نیز مربوط به سنین ۱۸ تا ۲۲ سال بوده است. بنابراین نتیجهٔ نادرستی نگرفتهایم که سادهشدن متون ترانهها را (چه در کمشدن و سادهشدن واژگان و چه در سادهشدن ساختار) به کاهش هوشکلامی ربط دهیم. اما هوش ابعاد متفاوتی دارد. جالب آنکه، در عوض، افزایش هوشفضایی (تجسم چرخاندن مکعب در فضا) آزمودنیها افزایش یافته است.
آیا با کماهمیتترشدن زبان، و افزایش اهمیت دیگر شیوههایِ ارتباطیِ غیرزبانی، مواجه هستیم؟!
از شخصیتر شدن ترانهها چه میفهمیم؟ آیا خودشیفتگی در حال افزایش است؟ در پاسخی مثبت به این پرسش اخیراً مطلبی در سایت روانشناسیِ روز آمده با این عنوان که «خودشیفتگی در حال افزایش است». مطابق نظر نویسندهٔ مطلب، رسانههای اجتماعی خودتبلیغی را تشویق میکنند، اما همزمان بذر ناأمنی را نیز میافشانند. در این پژوهش آمده که گزارش روانشناسان اجتماعی حاکی از افزایش مداوم معیارهای خودشیفتگی در بین دانشجویان است. این خودشیفتگی، که با «تنهایی» همراه است، با مدت آنلاینبودن نوجوانان افزایش مییابد.
اما نکتهٔ دیگر پژوهش آن بود که نرخ واژگان مرتبط با هیجانهای منفی افزایش یافته است. پژوهش دیگری که اخیراً منتشر شده نشان میدهد که افزایش هیجانهای منفی شناخت هیجانی را تضعیف میکند. یعنی افراد در تشخیص هیجانهای دیگران ضعیفتر شدهاند: نشانهای دیگر از تمرکز بر خود.
پژوهش بزرگی که دادههای چندینساله را در ۳۷ کشور بررسی کرده، و بنابراین نتایج آن قابلیت اعتماد بالایی دارد، گواهی است بر اینکه تنهاییِ نوجوانان در سطح جهانی افزایش چشمگیری داشته است.
ترانهها بازنمای تمامعیار زندگیاند. و بنابراین آخرین نکتهٔ پژوهش را نیز باید جدی گرفت: افزایش واژگان مربوط به خشم گواهی از نارضایتیِ جهانی است. عنوانِ کتاب اخیر جاناتان هایت را که در پست قبلی به آن اشاره شد به یاد آوریم: نسل مضطرب. پژوهشها نشان میدهند که افزایش خشم از پیامدهای افزایش اضطراب و رویدادهای تنشزاست.
بنابراین این پژوهش بهخوبی جهت تغییرات در الگوها و عادات رفتاری را نشان میدهد. نگاه ذاتگرایانه به سرشت انسان، چنین تغییراتی را جدی نمیگیرد. اما نگاه تکاملی هر نوع تغییر در عادات رفتاری را جدی میگیرد: سرشت انسان در حال تغییرات اساسی است. اینکه این تغییرات «بهزیستی» بهتری را به همراه خواهد داشت محل تردید است.
©️ از: کانال تکامل و فلسفه (۱۴۰۳/۱/۱۴) | #واژهشناسی
>>Click here to continue<<