Channel: 🥀 یک حرف از هزاران
🔹️«دو چشم مینا» یک تئأتر موزیکال کاملاً ایرانی و زیبا
به تماشای «دو چشم مینا» که بنشینی چشم بر هم نمیتوانی زد. همه زیبایی است اندر زیبایی. از دیالوگهایی که به نظمی نغز درآمدهاند، از ریتم تندِ قصهٔ عاشقانهای که تمام حواست را درگیر میکند، از قالب سوررئالی که اندیشهات را بهکار میگیرد، از بازی ماهرانهای که تکتک آنهمه بازیگر بهروی صحنه میآورند و هریک چنان در نقش خود فرو رفتهاند که انگار چشم همهٔ تماشاگران فقط به اوست؛ از لحن خوش راوی و آهنگ زیبای موسیقی و رقصی چنان میانهٔ میدان هنر...
داستان اما ساده است، مثل همهٔ داستانهای عاشقانه و اصلاً مثل خود عشق و دقیقاً مثل عشق که: «عشق آسان نمود اول, ولی افتاد مشکلها...» همین شعر حافظ را که راوی در اوایل داستان خواند، دانستم که باید تمام هوشوحواسم را به این نمایش بسپارم. زیرا نه بدان سادگی است که خلق از دیالوگها و حرکتهای تماشاگران به خنده میافتند.
نویسنده و کارگردان بهزیبایی اسباب و لوازم زندگی را هم وارد این قصهٔ عاشقانه کرده تا عمق تأثیر این عالیترین حالت معنوی انسان را بر محیطش نشان دهد و همهٔ عالم را همآوا با عشاق. بازیها بسبار پیچیده طراحی شدهاند بهطوری که هیچ تماشاگری قادر نیست تمام بازیهای روی صحنه را دنبال کند و البته که قصهٔ عشق همین است؛ چندوجهی و پیچیده.
همهٔ اینها به زیبایی طراحی و اجرا میشوند. اما برای من تلفیق هنر مدرنِ موزیکال با ادبیات کهن فارسی است که بهوجدم آورد و شورم بخشید. در «دو چشم مینا» من فقط یک تئاتر موزیکال عشقی ندیدم. ممزوجی از ادبیات کهن این سرزمین را دیدم برگرفته از شعر حافظ و نظامیگنجوی، همراه با موسیقی سنتی، موسیقی پاپ، فرهنگ و ادبیات مدرن و نمایشی در قالب سوررئال.
مغز ماجرا اما در آنجاست که مثلث عشقیِ قصهٔ «دوچشم مینا» به جایی ختم میشود که حافظ به نیکی آن را چنین سروده:
اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
به هر روی، تئاتر موزیکال «دو چشم مینا» شب سرد زمستانی مرا با انرژی سرشارش گرم و خواستنی کرد. به همهٔ دستاندرکارانش دستمریزاد میگویم.
پ.ن: این تئاتر هماکنون در سالن تئاتر شهر مشهد واقع در پارک ملت بر روی صحنه است و بهگمانم فردا آخرین شب اجرای آن باشد.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️«دو چشم مینا» یک تئأتر موزیکال کاملاً ایرانی و زیبا
به تماشای «دو چشم مینا» که بنشینی چشم بر هم نمیتوانی زد. همه زیبایی است اندر زیبایی. از دیالوگهایی که به نظمی نغز درآمدهاند، از ریتم تندِ قصهٔ عاشقانهای که تمام حواست را درگیر میکند، از قالب سوررئالی که اندیشهات را بهکار میگیرد، از بازی ماهرانهای که تکتک آنهمه بازیگر بهروی صحنه میآورند و هریک چنان در نقش خود فرو رفتهاند که انگار چشم همهٔ تماشاگران فقط به اوست؛ از لحن خوش راوی و آهنگ زیبای موسیقی و رقصی چنان میانهٔ میدان هنر...
داستان اما ساده است، مثل همهٔ داستانهای عاشقانه و اصلاً مثل خود عشق و دقیقاً مثل عشق که: «عشق آسان نمود اول, ولی افتاد مشکلها...» همین شعر حافظ را که راوی در اوایل داستان خواند، دانستم که باید تمام هوشوحواسم را به این نمایش بسپارم. زیرا نه بدان سادگی است که خلق از دیالوگها و حرکتهای تماشاگران به خنده میافتند.
نویسنده و کارگردان بهزیبایی اسباب و لوازم زندگی را هم وارد این قصهٔ عاشقانه کرده تا عمق تأثیر این عالیترین حالت معنوی انسان را بر محیطش نشان دهد و همهٔ عالم را همآوا با عشاق. بازیها بسبار پیچیده طراحی شدهاند بهطوری که هیچ تماشاگری قادر نیست تمام بازیهای روی صحنه را دنبال کند و البته که قصهٔ عشق همین است؛ چندوجهی و پیچیده.
همهٔ اینها به زیبایی طراحی و اجرا میشوند. اما برای من تلفیق هنر مدرنِ موزیکال با ادبیات کهن فارسی است که بهوجدم آورد و شورم بخشید. در «دو چشم مینا» من فقط یک تئاتر موزیکال عشقی ندیدم. ممزوجی از ادبیات کهن این سرزمین را دیدم برگرفته از شعر حافظ و نظامیگنجوی، همراه با موسیقی سنتی، موسیقی پاپ، فرهنگ و ادبیات مدرن و نمایشی در قالب سوررئال.
مغز ماجرا اما در آنجاست که مثلث عشقیِ قصهٔ «دوچشم مینا» به جایی ختم میشود که حافظ به نیکی آن را چنین سروده:
اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
به هر روی، تئاتر موزیکال «دو چشم مینا» شب سرد زمستانی مرا با انرژی سرشارش گرم و خواستنی کرد. به همهٔ دستاندرکارانش دستمریزاد میگویم.
پ.ن: این تئاتر هماکنون در سالن تئاتر شهر مشهد واقع در پارک ملت بر روی صحنه است و بهگمانم فردا آخرین شب اجرای آن باشد.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹چهل و یک درصد!
براساس آمار رسمی، ۴۱ درصد رأیدهندگان در انتخابات ۱۱ اسفند شرکت کردهاند. این رقم قانوناً مشکل مجلس داشتن را حل میکند؛ که البته رقمهای پایینتر از این هم حل میکرد. فقط میماند تکلیف آن ۵۹ درصد روشن شود که آیا اینها به قاتلان غزه کمک کردهاند، اوجب واجبات را بهجا نیاوردهاند، سخن امان زمام را نشنیدهاند، به وظیفهٔ شرعی خود عمل نکردهاند، به وظیفهٔ ملی خود عمل نکردهاند، ناموسشان را پاس نداشتهاند و…
مطمئناً آنها که چنین تکلیفهای سنگینی را قبلاز انتخابات بر این حضور بار میکردند، باید اکنون پاسخ دهند دربارهٔ این اکثریت قاطعی که چنین تکالیف و وظایف خطیری را علیرغم تأکیدهای مکرر نادیده گرفتهاند چه دارند که بگویند؟!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
براساس آمار رسمی، ۴۱ درصد رأیدهندگان در انتخابات ۱۱ اسفند شرکت کردهاند. این رقم قانوناً مشکل مجلس داشتن را حل میکند؛ که البته رقمهای پایینتر از این هم حل میکرد. فقط میماند تکلیف آن ۵۹ درصد روشن شود که آیا اینها به قاتلان غزه کمک کردهاند، اوجب واجبات را بهجا نیاوردهاند، سخن امان زمام را نشنیدهاند، به وظیفهٔ شرعی خود عمل نکردهاند، به وظیفهٔ ملی خود عمل نکردهاند، ناموسشان را پاس نداشتهاند و…
مطمئناً آنها که چنین تکلیفهای سنگینی را قبلاز انتخابات بر این حضور بار میکردند، باید اکنون پاسخ دهند دربارهٔ این اکثریت قاطعی که چنین تکالیف و وظایف خطیری را علیرغم تأکیدهای مکرر نادیده گرفتهاند چه دارند که بگویند؟!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️خوب دیگه! دورهٔ لاریجانیها هم تموم شد!
پس از رد صلاحیت اون یکی لاریجانی برای ریاست جمهوری، این یکی لاریجانی هم برای مجلس خبرگان انتخاب نشد!
علی برکتالله
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️خوب دیگه! دورهٔ لاریجانیها هم تموم شد!
پس از رد صلاحیت اون یکی لاریجانی برای ریاست جمهوری، این یکی لاریجانی هم برای مجلس خبرگان انتخاب نشد!
علی برکتالله
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️نصیحتی به حاکمان
اصلأ آمار شما قبول و درست. دقیقاً ۴۱ درصد مردم به پای صندوقهای رأی آمدند. رأیهای باطله را هم بیخیال، بقیه شرایط تبلیغاتی و اضطرارهای قبل و بعد هم هیچ. لطفاً بنشینید و کلاهتان را قاضی کنید، ما هم به کنار! ببینید چرا ۵۹ درصد جمعیت با همهٔ تأکیدها و دعوتهای گوناگون و پرحجم و متنوع و متکثر شما نیامدند! به این آمار، خردمندانه بنگرید و عاقبتاندیشانه آن را تحلیل کنید. اگر چنین کردید بهتر است به عدد ۲۶ درصد تهران بیشتر بیندیشید! زیرا همهچیز آنجا رقم میخورد. ببینید چه باید بکنید تا این ۷۴ درصد همسایگان دیواربهدیوارتان را از این نارضایتی گسترده خارج کنید.
توصیه میکنم برای آن ۴۱ درصدی که اعلام کردهاید، جشن نگیرید که مایه دلگیری بیشتر آن ۷۴ درصد همسایگان دیواربهدیوارتان میشود و این دلگیریها در پایتخت خوب نیست! متوجه هستید که چه میگویم؟!
کاری کنید که آن پنجاهونه درصد کل کشور متوجه شوند شما دلیل اینکه دعوتتان را پاسخ ندادهاند فهمیدهاید. این ملایمترین و محترمانهترین زبانی بوده است که آنها میتوانستهاند برای انتقال پیامشان به شما برگزینند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️نصیحتی به حاکمان
اصلأ آمار شما قبول و درست. دقیقاً ۴۱ درصد مردم به پای صندوقهای رأی آمدند. رأیهای باطله را هم بیخیال، بقیه شرایط تبلیغاتی و اضطرارهای قبل و بعد هم هیچ. لطفاً بنشینید و کلاهتان را قاضی کنید، ما هم به کنار! ببینید چرا ۵۹ درصد جمعیت با همهٔ تأکیدها و دعوتهای گوناگون و پرحجم و متنوع و متکثر شما نیامدند! به این آمار، خردمندانه بنگرید و عاقبتاندیشانه آن را تحلیل کنید. اگر چنین کردید بهتر است به عدد ۲۶ درصد تهران بیشتر بیندیشید! زیرا همهچیز آنجا رقم میخورد. ببینید چه باید بکنید تا این ۷۴ درصد همسایگان دیواربهدیوارتان را از این نارضایتی گسترده خارج کنید.
توصیه میکنم برای آن ۴۱ درصدی که اعلام کردهاید، جشن نگیرید که مایه دلگیری بیشتر آن ۷۴ درصد همسایگان دیواربهدیوارتان میشود و این دلگیریها در پایتخت خوب نیست! متوجه هستید که چه میگویم؟!
کاری کنید که آن پنجاهونه درصد کل کشور متوجه شوند شما دلیل اینکه دعوتتان را پاسخ ندادهاند فهمیدهاید. این ملایمترین و محترمانهترین زبانی بوده است که آنها میتوانستهاند برای انتقال پیامشان به شما برگزینند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️معنای رأیندادن خاتمی
بهگمان من روزی که خاتمی رفت و در دماوند رأی داد و دیروز که نرفت در هیچ جایی رأی بدهد، یک معنا دارد و آن جدابودن رأس جبههٔ اصلاحات از بدنهٔ آن است. خاتمی و جبههٔ اصلاحات اگر بخواهند در معادلات سیاسی ایران نقش ایفا کنند باید جرأت و جسارت داشته باشند و شفافتر و هماهنگتر از آن گونه که تاکنون عمل کردهاند در صحنه ظاهر شوند.
اینکه تا غروبِ روز رأیگیری هیچکس نمیداند آیا رئیس اصلاحات رأی میدهد یا نمیدهد، یک عمل سیاسی مؤثر نیست. بهخصوص وقتی بخشی از نیروهای منتسب به اصلاحات با عنوان «روزنهگشایی» نهتنها رأی دادند که فهرست نامزدهای موردتأییدشان را هم منتشر کردند. این حضور فعالِ بخشی از کادر اصلاحات و آن رأیندادن رأس اصلاحات، فقط بهمعنی وجود تشتت و ناهماهنگی در این جبهه است.
البته بسیاری از کسانی که رأی ندادهاند از رأیندادن آقای خاتمی خرسند هستند ولی معلوم نیست این خشنودی بهمعنای بازگشت اعتماد دوبارهٔ بدنهٔ مایوس اصلاحات به رهبرانش باشد.
آقای خاتمی اگر بخواهد نقش مؤثری در پیشبرد اصلاحات داشته باشد، باید به ایفای نقشهای مهمتری در صحنهٔ سیاسی ایران بپردازد.
اینکه گفته شود او دچار محدودیت شدید است و بهگونهای حصر اعلامنشده را تجربه میکند، تغییری در چنین توقعی از او ایجاد نمیکند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️معنای رأیندادن خاتمی
بهگمان من روزی که خاتمی رفت و در دماوند رأی داد و دیروز که نرفت در هیچ جایی رأی بدهد، یک معنا دارد و آن جدابودن رأس جبههٔ اصلاحات از بدنهٔ آن است. خاتمی و جبههٔ اصلاحات اگر بخواهند در معادلات سیاسی ایران نقش ایفا کنند باید جرأت و جسارت داشته باشند و شفافتر و هماهنگتر از آن گونه که تاکنون عمل کردهاند در صحنه ظاهر شوند.
اینکه تا غروبِ روز رأیگیری هیچکس نمیداند آیا رئیس اصلاحات رأی میدهد یا نمیدهد، یک عمل سیاسی مؤثر نیست. بهخصوص وقتی بخشی از نیروهای منتسب به اصلاحات با عنوان «روزنهگشایی» نهتنها رأی دادند که فهرست نامزدهای موردتأییدشان را هم منتشر کردند. این حضور فعالِ بخشی از کادر اصلاحات و آن رأیندادن رأس اصلاحات، فقط بهمعنی وجود تشتت و ناهماهنگی در این جبهه است.
البته بسیاری از کسانی که رأی ندادهاند از رأیندادن آقای خاتمی خرسند هستند ولی معلوم نیست این خشنودی بهمعنای بازگشت اعتماد دوبارهٔ بدنهٔ مایوس اصلاحات به رهبرانش باشد.
آقای خاتمی اگر بخواهد نقش مؤثری در پیشبرد اصلاحات داشته باشد، باید به ایفای نقشهای مهمتری در صحنهٔ سیاسی ایران بپردازد.
اینکه گفته شود او دچار محدودیت شدید است و بهگونهای حصر اعلامنشده را تجربه میکند، تغییری در چنین توقعی از او ایجاد نمیکند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️نام آیتالله امامی کاشانی هم به فهرست درگذشتگان پیوست
با اعلام فوت آیتالله امامی کاشانی در سن ۹۲ سالگی یک ردیف دیگر به فهرست درگذشتگان نسل اول آیتاللههای انقلاب اضافه شد. فهرستی که آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله خلخالی، آیتالله صانعی، آیتالله طاهری، آیتالله شیرازی، آیتالله عباییخراسانی، آیتالله خزعلی، آیتالله واعظ طبسی، آیتالله مهدوی کنی، آیتالله مصباحیزدی، آیتالله هاشمیرفسنجانی، آیتالله هاشمیشاهرودی، آیتالله صافی گلپایگانی، آیتالله یزدی و چندین آیتالله دیگر آن را شایسته توجه میکند.
این نسل از آیتاللهها در حالی دنیا را وداع میگویند که هنوز نسل جوانی که توانسته باشد جای آنها را با همان سابقه و نفوذ معنوی بگیرد در جامعه سر بلند نکرده است.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️نام آیتالله امامی کاشانی هم به فهرست درگذشتگان پیوست
با اعلام فوت آیتالله امامی کاشانی در سن ۹۲ سالگی یک ردیف دیگر به فهرست درگذشتگان نسل اول آیتاللههای انقلاب اضافه شد. فهرستی که آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله خلخالی، آیتالله صانعی، آیتالله طاهری، آیتالله شیرازی، آیتالله عباییخراسانی، آیتالله خزعلی، آیتالله واعظ طبسی، آیتالله مهدوی کنی، آیتالله مصباحیزدی، آیتالله هاشمیرفسنجانی، آیتالله هاشمیشاهرودی، آیتالله صافی گلپایگانی، آیتالله یزدی و چندین آیتالله دیگر آن را شایسته توجه میکند.
این نسل از آیتاللهها در حالی دنیا را وداع میگویند که هنوز نسل جوانی که توانسته باشد جای آنها را با همان سابقه و نفوذ معنوی بگیرد در جامعه سر بلند نکرده است.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
7️⃣ بخش هفتم سخنرانی استاد اردکانی (پدر هواشناسی سینوپتیکی ایران) در «سمینار یکروزهٔ دانشگاه فردوسی مشهد» با موضوع «پیشبینیهای جوّی میانمقیاس»
📌پینوشت: دو قسمت بعدی در همینجا بهتدریج منتشر خواهد شد.
🎥 بخش:|۱|۲|۳|۴|۵|۶|
|#هواشناسی|#پیشبینیهای_جوی|#استاد_اردکانی|
#ثنایی_نژاد
🆔 hottg.com/yek_harf_az_hezaran
7️⃣ بخش هفتم سخنرانی استاد اردکانی (پدر هواشناسی سینوپتیکی ایران) در «سمینار یکروزهٔ دانشگاه فردوسی مشهد» با موضوع «پیشبینیهای جوّی میانمقیاس»
📌پینوشت: دو قسمت بعدی در همینجا بهتدریج منتشر خواهد شد.
🎥 بخش:|۱|۲|۳|۴|۵|۶|
|#هواشناسی|#پیشبینیهای_جوی|#استاد_اردکانی|
#ثنایی_نژاد
🆔 hottg.com/yek_harf_az_hezaran
🔹️درخت زیتون
من هم دلم میخواهد درخت زیتون بکارم که نماد صلح است. دل مجروح جنگزدهام میخواهد همهٔ سربازان میدانهای جنگ اسلحههایشان را به زمین بگذارند و بیلی به دست بگیرند؛ بعد کودکان جنگزده با لبخند و سرودخوان، نهالهای کوچک زیتون برایشان ببرند. با دستان کوچکشان آنها را در گودالها بگذارند و با کمک سربازان آنها را بکارند. آنگاه همهٔ زنها و مردهای شهرهای جنگزده در میان درختان زیتون برقصند و جشن بگیرند پایان همه جنگها را…
دلم میخواهد همهٔ رهبران درخت زیتون بکارند و بدانند شاخهٔ زیتون نشانهٔ صلح است و صلح بکارند و دیگر هرگز جنگی بهراه نیندازند.
دیروز سر کلاسم از آسیبپذیری سیارهٔ زمین میگفتم. از تخریب لایه ازن و از تغییر اقلیم و اینکه جنگها چه بلایی بر سر این خانهٔ کوچکمان میآورند و گفتم اگر همه بدانند این تنها سیارهٔ قابلسکونتی است که میشناسیم و تا چه اندازه از جنگها آسیب میبیند، هیچکس جنگ نمیکند و ادامه دادم: «بنابراین باید به همهٔ جهانیان بگوییم بیایید با هم مهربون باشیم؛ بهخاطر خودمون، بهخاطر بچههامون، بهخاطر زمین، بهخاطر زندگی.» و تأکید کردم زمین در شرایطی است که آسیبپذیریاش از هر زمان دیگر بیشتر شده است و جنگها بزرگترین خطر از مجموعه مخاطرات هستند برای این کره زیبا، این خانهٔ سبز ما…
دلم میخواهد درخت زیتون بکارم و فریاد بزنم شاخهٔ این درخت نشانهٔ بزرگی است، نشانهٔ صلح است، بیایید به این درختکاریِ سمبلیک خود وفادار بمانیم و سرود صلح بخوانیم…
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️درخت زیتون
من هم دلم میخواهد درخت زیتون بکارم که نماد صلح است. دل مجروح جنگزدهام میخواهد همهٔ سربازان میدانهای جنگ اسلحههایشان را به زمین بگذارند و بیلی به دست بگیرند؛ بعد کودکان جنگزده با لبخند و سرودخوان، نهالهای کوچک زیتون برایشان ببرند. با دستان کوچکشان آنها را در گودالها بگذارند و با کمک سربازان آنها را بکارند. آنگاه همهٔ زنها و مردهای شهرهای جنگزده در میان درختان زیتون برقصند و جشن بگیرند پایان همه جنگها را…
دلم میخواهد همهٔ رهبران درخت زیتون بکارند و بدانند شاخهٔ زیتون نشانهٔ صلح است و صلح بکارند و دیگر هرگز جنگی بهراه نیندازند.
دیروز سر کلاسم از آسیبپذیری سیارهٔ زمین میگفتم. از تخریب لایه ازن و از تغییر اقلیم و اینکه جنگها چه بلایی بر سر این خانهٔ کوچکمان میآورند و گفتم اگر همه بدانند این تنها سیارهٔ قابلسکونتی است که میشناسیم و تا چه اندازه از جنگها آسیب میبیند، هیچکس جنگ نمیکند و ادامه دادم: «بنابراین باید به همهٔ جهانیان بگوییم بیایید با هم مهربون باشیم؛ بهخاطر خودمون، بهخاطر بچههامون، بهخاطر زمین، بهخاطر زندگی.» و تأکید کردم زمین در شرایطی است که آسیبپذیریاش از هر زمان دیگر بیشتر شده است و جنگها بزرگترین خطر از مجموعه مخاطرات هستند برای این کره زیبا، این خانهٔ سبز ما…
دلم میخواهد درخت زیتون بکارم و فریاد بزنم شاخهٔ این درخت نشانهٔ بزرگی است، نشانهٔ صلح است، بیایید به این درختکاریِ سمبلیک خود وفادار بمانیم و سرود صلح بخوانیم…
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹پُست بی در و پیکر
کارت سوخت المثنی برایم ثبت شد؛ هشت ماه قبل. در یکی از دفاتر پلیس ۱۰+. پرسیدم کِی کارتم صادر میشود، گفتند چند ماه طول میکشد. من شش ماه منتظر ماندم و از کارت خبری نشد. دوباره به همان دفتر مراجعه کردم. به ادارهٔ پست ارجاعم دادند. در ادارهٔ پست گفتند چهار ماه در اینجا بوده و چون برای دریافتش مراجعه نکردهاید مرجوع شده است. دوباره به دفتر پلیس ۱۰+ رفتم. گفتند بله اخیراً سر یک ماه صادر میکنند، باید درخواست صدور کارت المثنی دیگری بدهید. دادم. سپس تأکید کردند سر یک ماه اگر به آدرسم نیامد به پست بروم. نیامد و رفتم. ادارهکل پست خراسان رضوی. ساختمانی بدقواره، بههمریخته، شلوغ و بیانضباط. من نمیدانم آن بیچاره کارمندان چگونه در آن محیط طاقت میآورند. البته از خُلقوخوی همهشان میتوان فهمید که طاقتشان طاق است ولی چارهای هم ندارند. حتی آبدارخانهشان هم بهداشتی و تمیز نبود. عکسی از آن گرفتهام که در اینجا میتوانید ببینید.
من نمیدانم چیزی به نام بهداشت محیط کار در این مملکت هست یا نیست. با هیچ اسنانداردی، این ادارهکلْ پست، بهداشت کار مناسبی ندارد. به همین دلیل کارمندان بیچارهاش بهدشواری وظیفهشان را انجام میدهند. بهعنوان مثال، چهار بار مرا از جلوی گیشه به دلایل مختلف برگرداندند تا بالاخره توانستم کارت سوخت المثنی خودم را دریافت کنم. تازه آنجا بود که دیدم اصولاً آدرس مرا ناقص در پشت پاکت نوشتهاند که نمیدانم اشتباه آن دفتر پلیس ۱۰+ بوده یا جایی که کارت را صادر و به پست فرستاده است.
امیدوارم مسئولان ذیربط این گزارش را بخوانند و رسیدگی بفرمایند. راستی اگر خواستید رسیدگی بفرمایید، این را هم رسیدگی کنید که با آنهمه مراجعهٔ بسیاری که مردم به این ادارهکل دارند، هیچ پارکینگی در آن نزدیکی نیست و مراجعین برای پارک ماشینهایشان بهشدت سرگردان میشوند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹پُست بی در و پیکر
کارت سوخت المثنی برایم ثبت شد؛ هشت ماه قبل. در یکی از دفاتر پلیس ۱۰+. پرسیدم کِی کارتم صادر میشود، گفتند چند ماه طول میکشد. من شش ماه منتظر ماندم و از کارت خبری نشد. دوباره به همان دفتر مراجعه کردم. به ادارهٔ پست ارجاعم دادند. در ادارهٔ پست گفتند چهار ماه در اینجا بوده و چون برای دریافتش مراجعه نکردهاید مرجوع شده است. دوباره به دفتر پلیس ۱۰+ رفتم. گفتند بله اخیراً سر یک ماه صادر میکنند، باید درخواست صدور کارت المثنی دیگری بدهید. دادم. سپس تأکید کردند سر یک ماه اگر به آدرسم نیامد به پست بروم. نیامد و رفتم. ادارهکل پست خراسان رضوی. ساختمانی بدقواره، بههمریخته، شلوغ و بیانضباط. من نمیدانم آن بیچاره کارمندان چگونه در آن محیط طاقت میآورند. البته از خُلقوخوی همهشان میتوان فهمید که طاقتشان طاق است ولی چارهای هم ندارند. حتی آبدارخانهشان هم بهداشتی و تمیز نبود. عکسی از آن گرفتهام که در اینجا میتوانید ببینید.
من نمیدانم چیزی به نام بهداشت محیط کار در این مملکت هست یا نیست. با هیچ اسنانداردی، این ادارهکلْ پست، بهداشت کار مناسبی ندارد. به همین دلیل کارمندان بیچارهاش بهدشواری وظیفهشان را انجام میدهند. بهعنوان مثال، چهار بار مرا از جلوی گیشه به دلایل مختلف برگرداندند تا بالاخره توانستم کارت سوخت المثنی خودم را دریافت کنم. تازه آنجا بود که دیدم اصولاً آدرس مرا ناقص در پشت پاکت نوشتهاند که نمیدانم اشتباه آن دفتر پلیس ۱۰+ بوده یا جایی که کارت را صادر و به پست فرستاده است.
امیدوارم مسئولان ذیربط این گزارش را بخوانند و رسیدگی بفرمایند. راستی اگر خواستید رسیدگی بفرمایید، این را هم رسیدگی کنید که با آنهمه مراجعهٔ بسیاری که مردم به این ادارهکل دارند، هیچ پارکینگی در آن نزدیکی نیست و مراجعین برای پارک ماشینهایشان بهشدت سرگردان میشوند.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️یک رونمایی زیبا و یک افسوس عمیق
دیروز در مراسمی بسیار باشکوه و پربار از کتاب جدید دوست فرهیختهام آقای دکتر جواد محققنیشابوری با عنوان "آهنگ شعر فارسی" در محل دانشگاه سبحان نیشابور رونمایی شد.
آنچه در این رو نمایی توجه مرا جلب کرد و افسوسی تلخ بر جانم نشاند، این بود که چقدر جامعه از فرهیختگان ناب و اصیل خود محروم است. ادیبان و هنرمندانی بس فرهیخته و فرهمند در جای جای این کشور از جمله در نیشابور عزیز هستند که سرمایههای عظیم فرهنگی کشور به شمار میروند ولی رسانههای ملی به سراغشان نمیروند. حتی در مقیاس محلی نیز مراجع و دستگاههای رسمی تبلیغی، شرایطی فراهم نمیسازند که همان مردم اطراف این صاحبان ادب و هنر(در اینجا نیشابور) از وجود آنها بهرهمند شوند.
متاسفانه تریبونها و مراسمات رسمی در اختیار چنین فرهیختگانی قرار نمیگیرد. من شخصا تحت تاثیر بلاغت سخن و تسلط علمی عزیزانی چون دکتر نوروز و دکتر سعید رضادوست قرار گرفتم. این دو بزرگوار چنان با تسلط بر شعر فارسی سخن میگفتند که من به عنوان یک نیشابوری احساس غرور کردم و به خود بالیدم که در کنار نیشابوریان خلف عطار و خیام بسر میبرم. در این باره آقای دکتر فاضلی جامعهشناس که برای اولین بار به نیشابور آمده بود، حق مطلب را چنین به نیکویی ادا کرد: "به نظر من خاک و آب و هوای نیشابور شاعر پرور است و نیشابور را باید شهر عشق نامید."
در کنار این دو فرهیخته، آقای عباس کرخی، شاعر و ادیب نیشابوری نیز چنان ادیبانه مسائل فنی و جزئیات ادبی کتاب "آهنگ شعر فارسی" را برای حاضران تشریح کرد که گمان میبردی در سر کلاس دانشگاهی نشستهای در یکی از دانشگاههای معتبر کشور.
در ادامه مراسم، دکتر محقق نیشابوری، نویسنده کتاب که از قول استاد شفیعی کدکنی در باره او نقل میشود گفته: "در مشهد به او ( در حوزه ادبیات و تحقیقات ادبی) امید بسته ام، در معرفی اثرش سخن گفت. گل گفتار دکتر محقق برای من این جملهاش بود که گفت: "ماندگاری شعر در پذیرش عامه مردم است نه در علم عروض و قافیه."
به گمان من کشور ما از نظر منابع انسانی بسیار غنی است ولی به نظر میرسد سیستم اجرایی کشور نمیتواند درست از این منابع استفاده کند. با اینحال حداقل در زمینههای ادبی و فرهنگی مردم خود به این مهم مشغولند و از این سرمایهها در حدی که میسر است بهره میبرند.
#ثنایی_نژاد
🆔 yek_harf_az_hezaran
دیروز در مراسمی بسیار باشکوه و پربار از کتاب جدید دوست فرهیختهام آقای دکتر جواد محققنیشابوری با عنوان "آهنگ شعر فارسی" در محل دانشگاه سبحان نیشابور رونمایی شد.
آنچه در این رو نمایی توجه مرا جلب کرد و افسوسی تلخ بر جانم نشاند، این بود که چقدر جامعه از فرهیختگان ناب و اصیل خود محروم است. ادیبان و هنرمندانی بس فرهیخته و فرهمند در جای جای این کشور از جمله در نیشابور عزیز هستند که سرمایههای عظیم فرهنگی کشور به شمار میروند ولی رسانههای ملی به سراغشان نمیروند. حتی در مقیاس محلی نیز مراجع و دستگاههای رسمی تبلیغی، شرایطی فراهم نمیسازند که همان مردم اطراف این صاحبان ادب و هنر(در اینجا نیشابور) از وجود آنها بهرهمند شوند.
متاسفانه تریبونها و مراسمات رسمی در اختیار چنین فرهیختگانی قرار نمیگیرد. من شخصا تحت تاثیر بلاغت سخن و تسلط علمی عزیزانی چون دکتر نوروز و دکتر سعید رضادوست قرار گرفتم. این دو بزرگوار چنان با تسلط بر شعر فارسی سخن میگفتند که من به عنوان یک نیشابوری احساس غرور کردم و به خود بالیدم که در کنار نیشابوریان خلف عطار و خیام بسر میبرم. در این باره آقای دکتر فاضلی جامعهشناس که برای اولین بار به نیشابور آمده بود، حق مطلب را چنین به نیکویی ادا کرد: "به نظر من خاک و آب و هوای نیشابور شاعر پرور است و نیشابور را باید شهر عشق نامید."
در کنار این دو فرهیخته، آقای عباس کرخی، شاعر و ادیب نیشابوری نیز چنان ادیبانه مسائل فنی و جزئیات ادبی کتاب "آهنگ شعر فارسی" را برای حاضران تشریح کرد که گمان میبردی در سر کلاس دانشگاهی نشستهای در یکی از دانشگاههای معتبر کشور.
در ادامه مراسم، دکتر محقق نیشابوری، نویسنده کتاب که از قول استاد شفیعی کدکنی در باره او نقل میشود گفته: "در مشهد به او ( در حوزه ادبیات و تحقیقات ادبی) امید بسته ام، در معرفی اثرش سخن گفت. گل گفتار دکتر محقق برای من این جملهاش بود که گفت: "ماندگاری شعر در پذیرش عامه مردم است نه در علم عروض و قافیه."
به گمان من کشور ما از نظر منابع انسانی بسیار غنی است ولی به نظر میرسد سیستم اجرایی کشور نمیتواند درست از این منابع استفاده کند. با اینحال حداقل در زمینههای ادبی و فرهنگی مردم خود به این مهم مشغولند و از این سرمایهها در حدی که میسر است بهره میبرند.
#ثنایی_نژاد
🆔 yek_harf_az_hezaran
🔹️این هنوز از نتایج سحر است...
هنوز قانون سختگیرانه حجاب اجرا نشده است که شاهد صحنههایی هستیم از نوع آنچه در قم رخ داده است. شما وقتی موضوعی را مشکل خود میسازید که مشکل مردم نیست، همین میشود. من چند ماه قبل در همینجا نوشتم اگر بخواهد با بیحجابی برخورد قهری صورت گیرد، به دلیل گستردگی آن، مدام در اینجا و آنجا بحران درست میکند. دیروز دخترانی در تجریش، امروز طلبهای در قم، فردا زن یا دختری دیگر در گوشهای دیگر از این سرزمین وسیع و پر جمعیت.
امروز با دو تن از همکارانم در این باره حرف میزدیم. بدیشان گفتم من توقعم از حکومت این است که با مسئله حجاب با همان احکام فقهی مورد قبول خودش برخورد کند. مگر حکم فقهی برخورد با بیحجابی چیست؟ آیا در جایی از فقه داریم که باید از زن بیحجاب عکس و فیلم تهیه کرد؟ آیا هیچ حکم فقهی هست که بگوید ماشین فرد بی حجاب باید توقیف شود؟ آیا هرگز فتوایی در تاریخ فقه شیعه هست که گفته باشد اموال سلبریتی بیحجاب را باید مصادره کرد و از حساب زن بیحجاب مستقیما پول برداشت؟!
اینکه حجاب یک امر شرعی است قبول. اما حکم شرعی عدم رعایت آن چیست؟! همان را اجرا کنید. درست مثل احکامی که برای دیگر گناهان هست. مثل گناه روزهخواری که کفارهاش معلوم است. نمیشود که در مقابل ارتکاب گناه از خود شارع سختگیرتر باشید!
در هر صورت اگر بخواهید با موضوع حجاب همچنان سختگیرانه و با وضع قوانین و یا برخوردهایی از این دست که طلبهای و یا آمربهمعروفی را در برابرش قرار دهید، صحنههای برخوردی از نوع درمانگاه قم به وفور رخ خواهد داد و هر روز به آسانی یک مشکل و بحران خواهد ساخت.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
هنوز قانون سختگیرانه حجاب اجرا نشده است که شاهد صحنههایی هستیم از نوع آنچه در قم رخ داده است. شما وقتی موضوعی را مشکل خود میسازید که مشکل مردم نیست، همین میشود. من چند ماه قبل در همینجا نوشتم اگر بخواهد با بیحجابی برخورد قهری صورت گیرد، به دلیل گستردگی آن، مدام در اینجا و آنجا بحران درست میکند. دیروز دخترانی در تجریش، امروز طلبهای در قم، فردا زن یا دختری دیگر در گوشهای دیگر از این سرزمین وسیع و پر جمعیت.
امروز با دو تن از همکارانم در این باره حرف میزدیم. بدیشان گفتم من توقعم از حکومت این است که با مسئله حجاب با همان احکام فقهی مورد قبول خودش برخورد کند. مگر حکم فقهی برخورد با بیحجابی چیست؟ آیا در جایی از فقه داریم که باید از زن بیحجاب عکس و فیلم تهیه کرد؟ آیا هیچ حکم فقهی هست که بگوید ماشین فرد بی حجاب باید توقیف شود؟ آیا هرگز فتوایی در تاریخ فقه شیعه هست که گفته باشد اموال سلبریتی بیحجاب را باید مصادره کرد و از حساب زن بیحجاب مستقیما پول برداشت؟!
اینکه حجاب یک امر شرعی است قبول. اما حکم شرعی عدم رعایت آن چیست؟! همان را اجرا کنید. درست مثل احکامی که برای دیگر گناهان هست. مثل گناه روزهخواری که کفارهاش معلوم است. نمیشود که در مقابل ارتکاب گناه از خود شارع سختگیرتر باشید!
در هر صورت اگر بخواهید با موضوع حجاب همچنان سختگیرانه و با وضع قوانین و یا برخوردهایی از این دست که طلبهای و یا آمربهمعروفی را در برابرش قرار دهید، صحنههای برخوردی از نوع درمانگاه قم به وفور رخ خواهد داد و هر روز به آسانی یک مشکل و بحران خواهد ساخت.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
8️⃣ بخش هشتم سخنرانی استاد اردکانی (پدر هواشناسی سینوپتیکی ایران) در «سمینار یکروزهٔ دانشگاه فردوسی مشهد» با موضوع «پیشبینیهای جوّی میانمقیاس»
📌پینوشت: قسمت نهم (قسمت آخر) در همینجا منتشر خواهد شد.
🎥 بخش:|۱|۲|۳|۴|۵|۶|۷|
|#هواشناسی|#یشبینیهای_جوی|#استاد_اردکانی|
#ثنایی_نژاد
🆔 hottg.com/yek_harf_az_hezaran
8️⃣ بخش هشتم سخنرانی استاد اردکانی (پدر هواشناسی سینوپتیکی ایران) در «سمینار یکروزهٔ دانشگاه فردوسی مشهد» با موضوع «پیشبینیهای جوّی میانمقیاس»
📌پینوشت: قسمت نهم (قسمت آخر) در همینجا منتشر خواهد شد.
🎥 بخش:|۱|۲|۳|۴|۵|۶|۷|
|#هواشناسی|#یشبینیهای_جوی|#استاد_اردکانی|
#ثنایی_نژاد
🆔 hottg.com/yek_harf_az_hezaran
🔹️مملکت جالبی داریم
کسی به جرم فیلمبرداری از کسی که از کس دیگری فیلمبرداری میکرده دستگیر شده!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
کسی به جرم فیلمبرداری از کسی که از کس دیگری فیلمبرداری میکرده دستگیر شده!
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹فرازی از کتاب «نه برای جنگ» بهمناسبت ۲۲ اسفند، روز شهید
… من و حسن فایده هلیکوپترها را به حال خود گذاشتیم و بلند شدیم تا باقیماندهٔ کمپوتها و کنسروها را بین بچهها توزیع کنیم. هنوز چند قدم برنداشته بودیم که ناگهان یکی از موشکهای همان هلیکوپترها در نزدیکی ما دو نفر منفجر شد. آن انفجار بهقدری به ما نزدیک بود که موجانفجارش مرا به هوا بلند کرد و کمی آنسوتر به زمین انداخت. همهجا تیرهوتار شد. دود و گردوغبار همهٔ اطرافم را فراگرفته بود.
مطمئن بودم ترکشی به من نخورده است. اما چون با موجانفجار به هوا پرتاب شده بودم، گمان کردم موجی شدهام. اصطلاح موجیشدن برای کسانی بهکار میرفت که درنتیجهٔ قرار گرفتن درمعرض موجانفجار به اعصاب آنها آسیب وارد میشد. برخی از موجیها کنترل خود را بر اعصابشان از دست میدادند و شبیه دیوانهها رفتار میکردند. من بهگمان اینکه موجی شدهام نگران شدم که دیوانه شده باشم. ذهنم درگیر این موضوع شده بود که خودم را کنترل کنم ببینم آیا دیوانهام یا هنوز عقلم سر جایش هست.
کمی که گردوغبار انفجار فرونشست، از زمین برخاستم و احساس کردم مشکلی در حفظ تعادل ندارم. به اطرافم نگاه کردم اثری از حسن فایده نبود. چند قدمی که برداشتم ناگهان جنازهای را دیدم که روی زمین افتاده بود. با دلهره و اضطراب کنار جنازه نشستم. صورت جنازه با خاکستر پوشیده شده بود و قابل تشخیص نبود.
بهسرعت گردوغبار روی جیب پیراهنش را پاک کردم. خودش بود. روی سینهاش نوشته بود: حسن فایده. هیچکس در آن دور و بر نبود. من بودم و جنازهٔ خون و دودآلود دوست و همرزم و همسنگر خوب و مهربانم، همو که از سر مهر جانش را به خطر انداخت تا به دیگر رزمندهها آب و غذا برساند. پاسداری بود از بیرجند. شخصیتی داشت آرام و ساکت و بسیار دوستداشتنی. ترکشی بزرگ و تیز از بدنه فلزی موشک جدا شده و به کلاه آهنیاش خورده بود. کلاه آهنی را شکافته و وارد سرش شده بود. ضربه آن ترکش تیز چنان بود که از طرف دیگر سر او بیرون آمده و آن طرف کلاه آهنی را هم شکافته و بیرون زده بود. بهگمانم ترس و اضطراب و اندوه چنان بهصورت پیچیدهای مرا در خودش غرق کرده بود که یارای گریستنم نبود.
ماتومبهوت همانجا کنار جنازه نشسته و به آن زل زده بودم. دقیقاً بهخاطر ندارم که چه مدت به همان حالت آنجا بودم. بعد از مدتی برخاستم و خودم را به سنگری رساندم و به دیوارهٔ آن تکیه دادم تا رمقی پیدا کنم.
|#نه_برای_جنگ|
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹فرازی از کتاب «نه برای جنگ» بهمناسبت ۲۲ اسفند، روز شهید
… من و حسن فایده هلیکوپترها را به حال خود گذاشتیم و بلند شدیم تا باقیماندهٔ کمپوتها و کنسروها را بین بچهها توزیع کنیم. هنوز چند قدم برنداشته بودیم که ناگهان یکی از موشکهای همان هلیکوپترها در نزدیکی ما دو نفر منفجر شد. آن انفجار بهقدری به ما نزدیک بود که موجانفجارش مرا به هوا بلند کرد و کمی آنسوتر به زمین انداخت. همهجا تیرهوتار شد. دود و گردوغبار همهٔ اطرافم را فراگرفته بود.
مطمئن بودم ترکشی به من نخورده است. اما چون با موجانفجار به هوا پرتاب شده بودم، گمان کردم موجی شدهام. اصطلاح موجیشدن برای کسانی بهکار میرفت که درنتیجهٔ قرار گرفتن درمعرض موجانفجار به اعصاب آنها آسیب وارد میشد. برخی از موجیها کنترل خود را بر اعصابشان از دست میدادند و شبیه دیوانهها رفتار میکردند. من بهگمان اینکه موجی شدهام نگران شدم که دیوانه شده باشم. ذهنم درگیر این موضوع شده بود که خودم را کنترل کنم ببینم آیا دیوانهام یا هنوز عقلم سر جایش هست.
کمی که گردوغبار انفجار فرونشست، از زمین برخاستم و احساس کردم مشکلی در حفظ تعادل ندارم. به اطرافم نگاه کردم اثری از حسن فایده نبود. چند قدمی که برداشتم ناگهان جنازهای را دیدم که روی زمین افتاده بود. با دلهره و اضطراب کنار جنازه نشستم. صورت جنازه با خاکستر پوشیده شده بود و قابل تشخیص نبود.
بهسرعت گردوغبار روی جیب پیراهنش را پاک کردم. خودش بود. روی سینهاش نوشته بود: حسن فایده. هیچکس در آن دور و بر نبود. من بودم و جنازهٔ خون و دودآلود دوست و همرزم و همسنگر خوب و مهربانم، همو که از سر مهر جانش را به خطر انداخت تا به دیگر رزمندهها آب و غذا برساند. پاسداری بود از بیرجند. شخصیتی داشت آرام و ساکت و بسیار دوستداشتنی. ترکشی بزرگ و تیز از بدنه فلزی موشک جدا شده و به کلاه آهنیاش خورده بود. کلاه آهنی را شکافته و وارد سرش شده بود. ضربه آن ترکش تیز چنان بود که از طرف دیگر سر او بیرون آمده و آن طرف کلاه آهنی را هم شکافته و بیرون زده بود. بهگمانم ترس و اضطراب و اندوه چنان بهصورت پیچیدهای مرا در خودش غرق کرده بود که یارای گریستنم نبود.
ماتومبهوت همانجا کنار جنازه نشسته و به آن زل زده بودم. دقیقاً بهخاطر ندارم که چه مدت به همان حالت آنجا بودم. بعد از مدتی برخاستم و خودم را به سنگری رساندم و به دیوارهٔ آن تکیه دادم تا رمقی پیدا کنم.
|#نه_برای_جنگ|
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹سخنی با دوست قدیمیم حمید ترقی
باید مینوشتم «سخنی با استادم حمید ترقی». چون من در سنین نوجوانی، در تابستان ۵۷، شاگرد حمید ترقی بودم در کارگاه نجاریاش، در نیشابور. او در کار نجاری واقعاً استاد بود. مردی مهربان؛ خوشخلق و البته کمحرف و با لبخندی که همیشه بر لبهایش بود. تابستان سال بعد، انقلاب شده بود و کارگاه نجاری حمید هم تعطیل. او مسئول حزب جمهوری اسلامی بود در همان نیشابور. من نیز گاهی برای احوالپرسیِ ایشان به آنجا سری میزدم. خیلی زود استاد من عضو شورای حزب جمهوری اسلامی خراسان شد و به مشهد نقلمکان کرد. بعد از انحلال حزب جمهوری اسلامی به کمیته امداد رفت و بعدها از طرف هیئت مؤتلفه اسلامی کاندیدای نمایندگی مشهد شد و به مجلس رفت. از آن زمان دیگر او را ندیدهام، جز چند بار در مجالس ترحیم آشنایان مشترکمان. باید این را هم اضافه کنم که برادرش سعید، همرزمم بود در جبهه که جانباز قطعنخاعی شد و سالها بعد از جنگ به شهادت رسید. سعید یک بار در جبهه مرا از مرگ حتمی نجات داد (داستان آن را مفصل در کتاب نه برای جنگ نوشتهام) و صمیمیترین دوست من بود.
با این مقدمه و شناختی که از ایشان دارم، گاهی وقتی سخنان ایشان را در رسانهها میخوانم واقعاً تعجب میکنم. آخرین سخنی که از او نقل شده این است که: «بهازای هر ایرانی، ۱۷۰ میلیون تومان هزینه کردند که مردم در انتخابات شرکت نکنند.»
مسلماً معنای سخن ایشان این نیست که هر نفری که رأی نداده ۱۷۰ میلیون پول گرفته است. اما معلوم نیست آقای ترقی چنین ارقام دقیقی را از کجا محاسبه کردهاند. کاش لااقل روش محاسبهٔ رقم اعلامشده را هم میگفتند و نیز اینکه چه کسانی چنین پولهای هنگفتی میتوانند خرج چنین موضوعی نمایند. و این مبلغ نجومی در چه راهی خرج شده که مردم به پای صندوقها نروند. اگر مردم ایران را تا بدین اندازه و فقط با صرف پول میتوان به چنین رفتارهای سیاسی علیه حکومت واداشت، چرا کارهای مهمتری با آن انجام ندادهاند؟ آیا اصولاً اعلام اینگونه تأثیرپذیریِ یک ملت توهین به آنها نیست؟! و آیا پذیرش همین سناریو، خود نشانهٔ ضعف حکومت نیست که نتوانسته در چنین میدانی ملت خود را از تأثیر پول بر رأی آنها در چنین مقیاس عظیمی محافظت کند؟
بهنظرم آقای ترقی اگر مثل همان زمانی که در نجاریاش کار میکرد، بیشتر با مردمِ کوچه و بازار ارتباط داشته باشد، میبیند که نظراتش با واقعیتهای موجود در سطح جامعه فاصلهٔ زیادی دارند.
حمیدآقای عزیز! کاش شما و بقیه آنها که سعی در توجیه رأیندادن مردم دارند، بهجای آسمان و ریسمان بافتن، به دلایلی بيانديشید که مردم را از صندوقها دور کرد.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹سخنی با دوست قدیمیم حمید ترقی
باید مینوشتم «سخنی با استادم حمید ترقی». چون من در سنین نوجوانی، در تابستان ۵۷، شاگرد حمید ترقی بودم در کارگاه نجاریاش، در نیشابور. او در کار نجاری واقعاً استاد بود. مردی مهربان؛ خوشخلق و البته کمحرف و با لبخندی که همیشه بر لبهایش بود. تابستان سال بعد، انقلاب شده بود و کارگاه نجاری حمید هم تعطیل. او مسئول حزب جمهوری اسلامی بود در همان نیشابور. من نیز گاهی برای احوالپرسیِ ایشان به آنجا سری میزدم. خیلی زود استاد من عضو شورای حزب جمهوری اسلامی خراسان شد و به مشهد نقلمکان کرد. بعد از انحلال حزب جمهوری اسلامی به کمیته امداد رفت و بعدها از طرف هیئت مؤتلفه اسلامی کاندیدای نمایندگی مشهد شد و به مجلس رفت. از آن زمان دیگر او را ندیدهام، جز چند بار در مجالس ترحیم آشنایان مشترکمان. باید این را هم اضافه کنم که برادرش سعید، همرزمم بود در جبهه که جانباز قطعنخاعی شد و سالها بعد از جنگ به شهادت رسید. سعید یک بار در جبهه مرا از مرگ حتمی نجات داد (داستان آن را مفصل در کتاب نه برای جنگ نوشتهام) و صمیمیترین دوست من بود.
با این مقدمه و شناختی که از ایشان دارم، گاهی وقتی سخنان ایشان را در رسانهها میخوانم واقعاً تعجب میکنم. آخرین سخنی که از او نقل شده این است که: «بهازای هر ایرانی، ۱۷۰ میلیون تومان هزینه کردند که مردم در انتخابات شرکت نکنند.»
مسلماً معنای سخن ایشان این نیست که هر نفری که رأی نداده ۱۷۰ میلیون پول گرفته است. اما معلوم نیست آقای ترقی چنین ارقام دقیقی را از کجا محاسبه کردهاند. کاش لااقل روش محاسبهٔ رقم اعلامشده را هم میگفتند و نیز اینکه چه کسانی چنین پولهای هنگفتی میتوانند خرج چنین موضوعی نمایند. و این مبلغ نجومی در چه راهی خرج شده که مردم به پای صندوقها نروند. اگر مردم ایران را تا بدین اندازه و فقط با صرف پول میتوان به چنین رفتارهای سیاسی علیه حکومت واداشت، چرا کارهای مهمتری با آن انجام ندادهاند؟ آیا اصولاً اعلام اینگونه تأثیرپذیریِ یک ملت توهین به آنها نیست؟! و آیا پذیرش همین سناریو، خود نشانهٔ ضعف حکومت نیست که نتوانسته در چنین میدانی ملت خود را از تأثیر پول بر رأی آنها در چنین مقیاس عظیمی محافظت کند؟
بهنظرم آقای ترقی اگر مثل همان زمانی که در نجاریاش کار میکرد، بیشتر با مردمِ کوچه و بازار ارتباط داشته باشد، میبیند که نظراتش با واقعیتهای موجود در سطح جامعه فاصلهٔ زیادی دارند.
حمیدآقای عزیز! کاش شما و بقیه آنها که سعی در توجیه رأیندادن مردم دارند، بهجای آسمان و ریسمان بافتن، به دلایلی بيانديشید که مردم را از صندوقها دور کرد.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹استعفایی برای اتهام فرزند
آقای مصدق معاون اول قوهٔ قضائیه پساز برگزاری دادگاه فرزندانش به اتهام فساد مالی، از سمت خود استعفا داد. امریست پسندیده که در جمهوری اسلامی بیسابقه است. کاش در سایر موارد فساد نیز چنین اقدامات چشمگیری صورت پذیرد. مثلاً کاش تکلیف چای دبش هم معلوم شود که کار به کجا رسیده است. این سکوت طولانی دربارهٔ چنان فساد عظیمی، بههیچوجه تناسبی با چنین استعفایی مرتبط با فساد در سیستم ندارد.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹استعفایی برای اتهام فرزند
آقای مصدق معاون اول قوهٔ قضائیه پساز برگزاری دادگاه فرزندانش به اتهام فساد مالی، از سمت خود استعفا داد. امریست پسندیده که در جمهوری اسلامی بیسابقه است. کاش در سایر موارد فساد نیز چنین اقدامات چشمگیری صورت پذیرد. مثلاً کاش تکلیف چای دبش هم معلوم شود که کار به کجا رسیده است. این سکوت طولانی دربارهٔ چنان فساد عظیمی، بههیچوجه تناسبی با چنین استعفایی مرتبط با فساد در سیستم ندارد.
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
🔹️نورپردازی نمای ساختمانها و گرمایش جهانی
اخیرا ساختمانهای بسیاری را در مشهد دیدهام که نمای آنها با نورپردازیهای زیبایی تزئین شدهاند. بیتردید چنین کاری بر زیبایی شبهای شهر میافزاید. اما باید دانست که حتی روشن کردن یک لامپ اضافی، یک ردپای کوچک است در راه گرمایش جهانی که هر روز درحال تشدید است. شنیدهام شهرداری این کار را برای ساختمانهای درحال احداث اجباری کرده است. اگر چنین باشد کاری بس ناپسند و برخلاف مصالح زیستمحیطی است.
مسئولان ذیربط استدلال نفرمایند که نورپردازیهای عظیمتری در همهٔ شهرهای بزرگ جهان هست. کار غلط را نمیتوان براساس کار غلط دیگران توجیه کرد و نفرمایند که میزان برق مصرفی چندان زیاد نیست؛ زیرا بههر مقدار باشد اثر خودش را دارد و اینکه بهگونهای تبلیغ در اسراف انرژیست و خود میتواند باعث کاهش انگیزه مردم در صرفهجویی و مشارکت در کاهش مصرف شود.
همه باید توجه داشته باشیم پدیده گرمایش جهانی مستقیماً حاصل مصرف بیرویه انرژی توسط انسان در یک قرن گذشته است و اینکه باید سهم خود را در این مصرف کاهش دهیم حتی به اندازهٔ خاموشی یک لامپ!
یادداشت تکمیلی
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
اخیرا ساختمانهای بسیاری را در مشهد دیدهام که نمای آنها با نورپردازیهای زیبایی تزئین شدهاند. بیتردید چنین کاری بر زیبایی شبهای شهر میافزاید. اما باید دانست که حتی روشن کردن یک لامپ اضافی، یک ردپای کوچک است در راه گرمایش جهانی که هر روز درحال تشدید است. شنیدهام شهرداری این کار را برای ساختمانهای درحال احداث اجباری کرده است. اگر چنین باشد کاری بس ناپسند و برخلاف مصالح زیستمحیطی است.
مسئولان ذیربط استدلال نفرمایند که نورپردازیهای عظیمتری در همهٔ شهرهای بزرگ جهان هست. کار غلط را نمیتوان براساس کار غلط دیگران توجیه کرد و نفرمایند که میزان برق مصرفی چندان زیاد نیست؛ زیرا بههر مقدار باشد اثر خودش را دارد و اینکه بهگونهای تبلیغ در اسراف انرژیست و خود میتواند باعث کاهش انگیزه مردم در صرفهجویی و مشارکت در کاهش مصرف شود.
همه باید توجه داشته باشیم پدیده گرمایش جهانی مستقیماً حاصل مصرف بیرویه انرژی توسط انسان در یک قرن گذشته است و اینکه باید سهم خود را در این مصرف کاهش دهیم حتی به اندازهٔ خاموشی یک لامپ!
یادداشت تکمیلی
#ثنایی_نژاد
🆔 @yek_harf_az_hezaran
HTML Embed Code: