Channel: روزبه فیض | یادداشتها و ترجمهها
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
*کرگ موری: بازاندیشی اوکراین*
ترجمهٔ روزبه فیض
آقای کرگ موری دیپلمات ارشد سابق بریتانیا که به خاطر اعتراض به سیاستهای دولت متبوع خود در دوران جنگ علیه ترور از کار برکنار شد شخصیت ممتاز و شناختهشدهای در عرصهٔ رسانه و فعالیت منتقدانهٔ سیاسی و اجتماعی است و برای من نیز در شمار افرادی است که آنها را به عنوان مرجع تحلیلی دربارهٔ مهمترین رویدادهای جهان دنبال میکنم [البته با حفظ فاصلهٔ انتقادی]. ایشان اخیراً یادداشتی منتشر کرده که به خاطر اهمیت موضوع و محتوای آن بخشهایی از آن را در اینجا ترجمه میکنم. قصد من ترجمهٔ کامل متن ایشان نیست. صرفاً میخواهم برخی از مهمترین نکات آن را به مخاطبان فارسیزبان منتقل کنم. پیشنهاد من این است که چنانچه امکانش را دارید متن کامل را به انگلیسی مطالعه کنید.
*کرگ موری: بازاندیشی اوکراین؛ پوتین و راز هویت ملی*
نسلکشی در غزه—یا دقیقتر بگویم حمایت فعالانه و عملی قدرتهای اصلی ناتو از نسلکشی در غزه—من را به ارزیابی مجدد دیدگاههایم دربارهٔ اوکراین وادار ساخت به گونهای که اکنون نگاه من همدلی بیشتری با روایتِ روسیه دارد. به صورت خاص، من نسبت به این استدلال که قدرتهای غربی ممکن است از قتلعام و پاکسازی قومی مردم دونباس حمایت کنند (آن هم توسط نیروهایی که شامل افراد تحت تأثیر ایدئولوژی نازی نیز شامل میشدند) بیاعتنا بودم و رویکرد من در قبال این موضوع خودپسندانه بود. همان قدرتهایی که به اوکراین اسلحه و پول میدهند امروز به نیروهای برتریپندار اسرائیلی برای نسلکشی در غزه پول و اسلحه میدهند. تردیدی نیست که باور من به نوعی شایستگی و آبرومندی درونزاد و اساسی در تشکیلات سیاسی غربی سادهلوحانه بوده است. من [از همهٔ مخاطبانم] عذرخواهی میکنم.
[آقای موری در ادامه توضیح میدهد که ایشان هنوز حملهٔ روسیه به اوکراین را اقدامی غیرقانونی میداند و دلایلی برای این موضع خویش ذکر میکند. از نظر ایشان قانون رابطهٔ مستقیمی با اخلاق یا عدالت ندارد و در نتیجه ممکن است اقدامی از لحاظ عدل یا اخلاق قابل دفاع باشد، اما مطابق چارچوبهای قانونی موجود نباشد.]
دلایل حملهٔ روسیه به اوکراین واضح هستند. نگرانی نسبت به گسترشگرایی ناتو و استقرار تجهیزات نظامی تهاجمی در نزدیکی و پیرامون روسیه. کودتای اوکراینی در سال ۲۰۱۴. عاصی شدن از سوءنیت اوکراینیها و نادیده گرفتن معاهدههای مینسک. ادامه یافتن کشتار مردم روسزبان در دونباس به واسطهٔ گلولهباران این منطقه. محدود کردن زبان روسی، آیین مسیحیت ارتودوکس روسی، و اصلیترین حزب مخالف طرفدار روسیه فکتهای سادهای هستند. من همیشه این فکتها را تأیید کردهام. اما تا قبل از مشاهدهٔ اشتیاق مثبت رهبران دولتهای غربی در قبال قتلعام در غزه هنوز متقاعد نشده بودم که این موضوعات را نمیتوان از طریق دیپلماسی و مذاکره حل کرد. اما اکنون و در سایهٔ اطلاعات جدید، در این دیدگاهم بازنگری کردهام و چنین میاندیشم که اقدام پوتین در حمله به اوکراین موجه بود (justified).
هیچکدام از استدلالهای بالا جدید نیستند. اما موضوع این است که پیش از این من باور نمیکردم که غرب میتواند پشتیبانگر حملهٔ گسترده به دونباس و پاکسازی قومی و نسلکشی در این منطقه توسط نیروهای تحت فرمان ملیگرایان تندروِ اوکراینی با استفاده از تجهیزات نظامی غربی باشد. من فکر میکردم «غرب» متمدنتر از آن باشد که چنین کند. اما حالا باید با این واقعیت رویارو شوم که من دربارهٔ سرشت قدرتهای ناتو اشتباه کرده بودم. به واقع اگر پوتین چنین اقدامی نمیکرد، ما به راستی شاید شاهد قتلعام و پاکسازی قومی [مردم دونباس توسط نیروهای اوکراینی با حمایت غرب] میبودیم.
[آقای موری در ادامه به نکات مهمی دربارهٔ هویت ملی در اوکراین و چندین کشور دیگر در جهان اشاره میکند که در کنار پیشنهادهایی که برای پایان بخشیدن هر چه سریعتر به جنگ در اوکراین میدهد تکمیلکننده و تعمیقکنندهٔ بحث بالا هستند.]
لینک در کارگاه و توییتر.
ترجمهٔ روزبه فیض
آقای کرگ موری دیپلمات ارشد سابق بریتانیا که به خاطر اعتراض به سیاستهای دولت متبوع خود در دوران جنگ علیه ترور از کار برکنار شد شخصیت ممتاز و شناختهشدهای در عرصهٔ رسانه و فعالیت منتقدانهٔ سیاسی و اجتماعی است و برای من نیز در شمار افرادی است که آنها را به عنوان مرجع تحلیلی دربارهٔ مهمترین رویدادهای جهان دنبال میکنم [البته با حفظ فاصلهٔ انتقادی]. ایشان اخیراً یادداشتی منتشر کرده که به خاطر اهمیت موضوع و محتوای آن بخشهایی از آن را در اینجا ترجمه میکنم. قصد من ترجمهٔ کامل متن ایشان نیست. صرفاً میخواهم برخی از مهمترین نکات آن را به مخاطبان فارسیزبان منتقل کنم. پیشنهاد من این است که چنانچه امکانش را دارید متن کامل را به انگلیسی مطالعه کنید.
*کرگ موری: بازاندیشی اوکراین؛ پوتین و راز هویت ملی*
نسلکشی در غزه—یا دقیقتر بگویم حمایت فعالانه و عملی قدرتهای اصلی ناتو از نسلکشی در غزه—من را به ارزیابی مجدد دیدگاههایم دربارهٔ اوکراین وادار ساخت به گونهای که اکنون نگاه من همدلی بیشتری با روایتِ روسیه دارد. به صورت خاص، من نسبت به این استدلال که قدرتهای غربی ممکن است از قتلعام و پاکسازی قومی مردم دونباس حمایت کنند (آن هم توسط نیروهایی که شامل افراد تحت تأثیر ایدئولوژی نازی نیز شامل میشدند) بیاعتنا بودم و رویکرد من در قبال این موضوع خودپسندانه بود. همان قدرتهایی که به اوکراین اسلحه و پول میدهند امروز به نیروهای برتریپندار اسرائیلی برای نسلکشی در غزه پول و اسلحه میدهند. تردیدی نیست که باور من به نوعی شایستگی و آبرومندی درونزاد و اساسی در تشکیلات سیاسی غربی سادهلوحانه بوده است. من [از همهٔ مخاطبانم] عذرخواهی میکنم.
[آقای موری در ادامه توضیح میدهد که ایشان هنوز حملهٔ روسیه به اوکراین را اقدامی غیرقانونی میداند و دلایلی برای این موضع خویش ذکر میکند. از نظر ایشان قانون رابطهٔ مستقیمی با اخلاق یا عدالت ندارد و در نتیجه ممکن است اقدامی از لحاظ عدل یا اخلاق قابل دفاع باشد، اما مطابق چارچوبهای قانونی موجود نباشد.]
دلایل حملهٔ روسیه به اوکراین واضح هستند. نگرانی نسبت به گسترشگرایی ناتو و استقرار تجهیزات نظامی تهاجمی در نزدیکی و پیرامون روسیه. کودتای اوکراینی در سال ۲۰۱۴. عاصی شدن از سوءنیت اوکراینیها و نادیده گرفتن معاهدههای مینسک. ادامه یافتن کشتار مردم روسزبان در دونباس به واسطهٔ گلولهباران این منطقه. محدود کردن زبان روسی، آیین مسیحیت ارتودوکس روسی، و اصلیترین حزب مخالف طرفدار روسیه فکتهای سادهای هستند. من همیشه این فکتها را تأیید کردهام. اما تا قبل از مشاهدهٔ اشتیاق مثبت رهبران دولتهای غربی در قبال قتلعام در غزه هنوز متقاعد نشده بودم که این موضوعات را نمیتوان از طریق دیپلماسی و مذاکره حل کرد. اما اکنون و در سایهٔ اطلاعات جدید، در این دیدگاهم بازنگری کردهام و چنین میاندیشم که اقدام پوتین در حمله به اوکراین موجه بود (justified).
هیچکدام از استدلالهای بالا جدید نیستند. اما موضوع این است که پیش از این من باور نمیکردم که غرب میتواند پشتیبانگر حملهٔ گسترده به دونباس و پاکسازی قومی و نسلکشی در این منطقه توسط نیروهای تحت فرمان ملیگرایان تندروِ اوکراینی با استفاده از تجهیزات نظامی غربی باشد. من فکر میکردم «غرب» متمدنتر از آن باشد که چنین کند. اما حالا باید با این واقعیت رویارو شوم که من دربارهٔ سرشت قدرتهای ناتو اشتباه کرده بودم. به واقع اگر پوتین چنین اقدامی نمیکرد، ما به راستی شاید شاهد قتلعام و پاکسازی قومی [مردم دونباس توسط نیروهای اوکراینی با حمایت غرب] میبودیم.
[آقای موری در ادامه به نکات مهمی دربارهٔ هویت ملی در اوکراین و چندین کشور دیگر در جهان اشاره میکند که در کنار پیشنهادهایی که برای پایان بخشیدن هر چه سریعتر به جنگ در اوکراین میدهد تکمیلکننده و تعمیقکنندهٔ بحث بالا هستند.]
لینک در کارگاه و توییتر.
🕊 "توانایی تشخیص منابع بد و غیرقابلاطمینان و تشخیص و انتخاب منابع قابل اطمینان" شاید مهمترین چیزی باشد که فهم افراد از تحولات اجتماعی را شکل میدهد. کسی که به خاطر اعتماد بیجا و سلیقه بد به منابع بدی مراجعه میکند حتی اگر شبانهروز خبر و تحلیل و کتاب مطالعه کند کژفهم یا بدفهم باقی میماند و هرگز نمیتواند با کسی که وقت ولو اندکی را برای مطالعهٔ منابع با کیفیت و قابل اطمینان صرف میکند رقابت کند. انسان بد سلیقه در انتخاب ورودیهای فکریاش، اسیر سلیقهٔ بدش باقی میماند و همان سلیقهٔ بد نیز او را به جهل و گمراهی محکوم میکند و هیچ مقدار مطالعهٔ مقدماتی یا پیشرفتهای نیز او را نجات نمیدهد—مگر این که ریشهٔ مشکل را حل کند و کیفیت مراجعش را بالا ببرد که کار بسیار دشواری است.
https://twitter.com/roozfeiz/status/1761500236373959073
https://twitter.com/roozfeiz/status/1761500236373959073
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊 جولیان آسانژ به خاطر انتشار مطالبی نظیر ویدئوی معروف «قتل جانبی» (collateral murder) که چهارده سال پیش در ویکیلیکس منتشر شد بیش از یک دهه است که تحت تعقیب قضایی و امنیتی قرار دارد، پنج سال است که در بریتانیا حبس است و در صورت استرداد به آمریکا ممکن است به حبس ابد یا حتی اعدام محکوم شود.
این در حالی است که امروز مقامات و سربازان اسرائیلی نمونهٔ همان جنایتها—ولی بسیار پرتعدادتر، وخیمتر و تکاندهندهتر از آنها—را خودشان منتشر میکنند و حتی به آن میبالند و هیچ نیازی به افشاگری امثال جولیان آسانژ هم نیست.
https://twitter.com/roozfeiz/status/1776323289238974870
این در حالی است که امروز مقامات و سربازان اسرائیلی نمونهٔ همان جنایتها—ولی بسیار پرتعدادتر، وخیمتر و تکاندهندهتر از آنها—را خودشان منتشر میکنند و حتی به آن میبالند و هیچ نیازی به افشاگری امثال جولیان آسانژ هم نیست.
https://twitter.com/roozfeiz/status/1776323289238974870
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊 پوشش خبری-تحلیلی رسانهها و نشریات جریان اصلی غربی دربارهٔ روسیه، چین، غزه و ایران نشان داد که اعتبار آنها با کمی لطف صفر است. اگر لطف نکنیم باید آنها را تبهکاران همدست نسلکشی بدانیم.
https://twitter.com/roozfeiz/status/1784330891281432683
https://twitter.com/roozfeiz/status/1784330891281432683
میانهروی در شرایط نسلکشی
نوشتهٔ روزبه فیض
قسمت ۱ از ۲
با توجه به آسانی و ارزانی دسترسی به اطلاعات کلیدی ولو برای افراد معمولی جامعه که در حالت عادی غیرسیاسی هستند و علاقهای به موشکافی تحلیلی موضوعات ندارند به نظر من نداشتن موضع شفاف و اندیشیده نسبت به نسلکشی صهیونیستی و اسرائیلی-آمریکایی در غزه به هیچعنوان نمیتواند به خاطر عدم علاقه، نداشتن اطلاعات کافی یا امثالهم باشد. پس من گزینهٔ «نمیدانم» را حذف میکنم؛ چون در غیر این صورت باید به شعور مقدماتی خودم و مخاطبم توهین کنم.
خوب. حالا که این گزینه را حذف کردم، به چند نوع رویکرد در قبال این نسلکشی میرسم.
رویکرد اول متعلق به افرادی است که بدون تعارف و به دلایل مختلف از اسرائیل حمایت میکنند. این افراد البته ممکن است منتقد این یا آن کابینهٔ تندروی اسرائیلی باشند یا مثلاً رویکرد نظامی اسرائیل در غزه را نپسندند یا نقد کنند اما در تحلیل نهایی از لحاظ عقلی و عاطفی خودشان را در اردوگاه اسرائیل مییابند و ابراز عمومیشان نیز در همین راستاست. من با این رویکرد که در واقع همان «رویکرد صهیونیستی» است و به شکل نگرانکنندهای هم کمیاب نیست کاملاً مخالف هستم. در عین حال با افرادی که مروج آن هستند گفتگویی ندارم و حتی مایل نیستم مواضع و گفتگوهای آنها را دنبال کنم. در واقع تا جایی که امکانش را داشته باشم به صورت فعالانه مروجان صهیونیسم را بلاک میکنم.
رویکرد بعدی متعلق به افرادی است که بدون تعارف و به دلایل مختلف از مقاومت فلسطینیها در برابر آپارتاید، اشغالگری، پاکسازی قومی و نسلکشی حمایت میکنند. این افراد هم البته ممکن است منتقد این یا آن رویکرد نظامی یا سیاسی مقاومت فلسطینی باشند اما در تحلیل نهایی از لحاظ عقلی و عاطفی خودشان را در اردوگاه فلسطین مییابند و ابراز عمومیشان نیز در همین راستاست. من با این رویکرد که چیزی جز «مقاومت در برابر صهیونیستم» نیست و به شکل امیدوارکنندهای نیز در حال رایج شدن است کاملاً موافق هستم. اما معمولاً بحث و جدلی با مروجان آن ندارم چون دست کم در وضعیت کنونی—یعنی «نسلکشی در جریان»—جدل کردن بر سر جزئیات را بیفایده و حتی غیراخلاقی میدانم و در کلیات نیز که با آنها موافق هستم. پس با افرادی که مروج این نوع نگرش هستند گفتگوی خاصی ندارم ولی به صورت گزیده مواضع و گفتگوهای آنها را دنبال کنم.
میماند یک رویکرد اصلی دیگر که در جوامع غربی و دنبالههای آنها در جامعهٔ ایرانی نسبتاً رایج است. طرفداران این رویکرد خودشان را مترقی و میانهرو میدانند، خشونت را (چه از طرف اسرائیل و چه از طرف فلسطینیها) تأیید نمیکنند، اسرائیل را به عنوان یک نظام اشغالگر و خشن محکوم میکنند و در عین حال گروههای مقاومت فلسطینی (مثلاً حماس) را نیز به عنوان اسلامگرایانی تندرو که به چیزی جز همهچیز راضی نمیشوند و به همین دلیل برای خود و جامعهشان فقر و مصیبت به همراه آوردهاند محکوم میکنند. این افراد از مشاهدهٔ کشتار کودکان و زنان بیگناه غزه اشک میریزند، اما در تحلیل نهایی پدران، شوهران، برادران یا پسران همان کودکان و زنان را که برای دفاع از آنها سلاح به دست گرفتهاند محکوم میکنند.
این رویکرد که در ظاهر معتدل و میانهرو به نظر میرسد، در بطن خود فاصلهٔ چندانی با رویکرد صهیونیستی ندارد و چه بسا به واسطهٔ جذابیت عمومیتر آن در عمل خطرناکتر نیز باشد. تکلیف همه با رویکرد آشکارا صهیونیستی یا رویکرد مقاومت در برابر صهیونیستم روشن است. یا با آن تقریباً مخالف هستند یا تقریباً موافق ولو با نقدها و حاشیهنویسیهایی. اما رویکرد اعتدال و میانهروی مخاطب را گیج میکند؛ آن هم دربارهٔ موضوعی که از لحاظ اخلاقی اجازه نداریم نسبت به آن گیج باشیم (دست کم امروز که نسلکشی وارد ماه هشتم خود شده است). برای من دشوار است که عمق انحطاط فکری و اخلاقی دیدگاهی که بر اساس آن هم کشتار کودکان و زنان بیدفاع فلسطینی توسط ماشین جنگی صهیونیسم محکوم است و هم مقاومت پدران و شوهران و برادران و پسران همان کودکان و زنان در برابر آن ماشین را به شما در اینجا نشان بدهم. ولی از شما دعوت میکنم دربارهٔ آن نیک بیاندیشید.
نوشتهٔ روزبه فیض
قسمت ۱ از ۲
با توجه به آسانی و ارزانی دسترسی به اطلاعات کلیدی ولو برای افراد معمولی جامعه که در حالت عادی غیرسیاسی هستند و علاقهای به موشکافی تحلیلی موضوعات ندارند به نظر من نداشتن موضع شفاف و اندیشیده نسبت به نسلکشی صهیونیستی و اسرائیلی-آمریکایی در غزه به هیچعنوان نمیتواند به خاطر عدم علاقه، نداشتن اطلاعات کافی یا امثالهم باشد. پس من گزینهٔ «نمیدانم» را حذف میکنم؛ چون در غیر این صورت باید به شعور مقدماتی خودم و مخاطبم توهین کنم.
خوب. حالا که این گزینه را حذف کردم، به چند نوع رویکرد در قبال این نسلکشی میرسم.
رویکرد اول متعلق به افرادی است که بدون تعارف و به دلایل مختلف از اسرائیل حمایت میکنند. این افراد البته ممکن است منتقد این یا آن کابینهٔ تندروی اسرائیلی باشند یا مثلاً رویکرد نظامی اسرائیل در غزه را نپسندند یا نقد کنند اما در تحلیل نهایی از لحاظ عقلی و عاطفی خودشان را در اردوگاه اسرائیل مییابند و ابراز عمومیشان نیز در همین راستاست. من با این رویکرد که در واقع همان «رویکرد صهیونیستی» است و به شکل نگرانکنندهای هم کمیاب نیست کاملاً مخالف هستم. در عین حال با افرادی که مروج آن هستند گفتگویی ندارم و حتی مایل نیستم مواضع و گفتگوهای آنها را دنبال کنم. در واقع تا جایی که امکانش را داشته باشم به صورت فعالانه مروجان صهیونیسم را بلاک میکنم.
رویکرد بعدی متعلق به افرادی است که بدون تعارف و به دلایل مختلف از مقاومت فلسطینیها در برابر آپارتاید، اشغالگری، پاکسازی قومی و نسلکشی حمایت میکنند. این افراد هم البته ممکن است منتقد این یا آن رویکرد نظامی یا سیاسی مقاومت فلسطینی باشند اما در تحلیل نهایی از لحاظ عقلی و عاطفی خودشان را در اردوگاه فلسطین مییابند و ابراز عمومیشان نیز در همین راستاست. من با این رویکرد که چیزی جز «مقاومت در برابر صهیونیستم» نیست و به شکل امیدوارکنندهای نیز در حال رایج شدن است کاملاً موافق هستم. اما معمولاً بحث و جدلی با مروجان آن ندارم چون دست کم در وضعیت کنونی—یعنی «نسلکشی در جریان»—جدل کردن بر سر جزئیات را بیفایده و حتی غیراخلاقی میدانم و در کلیات نیز که با آنها موافق هستم. پس با افرادی که مروج این نوع نگرش هستند گفتگوی خاصی ندارم ولی به صورت گزیده مواضع و گفتگوهای آنها را دنبال کنم.
میماند یک رویکرد اصلی دیگر که در جوامع غربی و دنبالههای آنها در جامعهٔ ایرانی نسبتاً رایج است. طرفداران این رویکرد خودشان را مترقی و میانهرو میدانند، خشونت را (چه از طرف اسرائیل و چه از طرف فلسطینیها) تأیید نمیکنند، اسرائیل را به عنوان یک نظام اشغالگر و خشن محکوم میکنند و در عین حال گروههای مقاومت فلسطینی (مثلاً حماس) را نیز به عنوان اسلامگرایانی تندرو که به چیزی جز همهچیز راضی نمیشوند و به همین دلیل برای خود و جامعهشان فقر و مصیبت به همراه آوردهاند محکوم میکنند. این افراد از مشاهدهٔ کشتار کودکان و زنان بیگناه غزه اشک میریزند، اما در تحلیل نهایی پدران، شوهران، برادران یا پسران همان کودکان و زنان را که برای دفاع از آنها سلاح به دست گرفتهاند محکوم میکنند.
این رویکرد که در ظاهر معتدل و میانهرو به نظر میرسد، در بطن خود فاصلهٔ چندانی با رویکرد صهیونیستی ندارد و چه بسا به واسطهٔ جذابیت عمومیتر آن در عمل خطرناکتر نیز باشد. تکلیف همه با رویکرد آشکارا صهیونیستی یا رویکرد مقاومت در برابر صهیونیستم روشن است. یا با آن تقریباً مخالف هستند یا تقریباً موافق ولو با نقدها و حاشیهنویسیهایی. اما رویکرد اعتدال و میانهروی مخاطب را گیج میکند؛ آن هم دربارهٔ موضوعی که از لحاظ اخلاقی اجازه نداریم نسبت به آن گیج باشیم (دست کم امروز که نسلکشی وارد ماه هشتم خود شده است). برای من دشوار است که عمق انحطاط فکری و اخلاقی دیدگاهی که بر اساس آن هم کشتار کودکان و زنان بیدفاع فلسطینی توسط ماشین جنگی صهیونیسم محکوم است و هم مقاومت پدران و شوهران و برادران و پسران همان کودکان و زنان در برابر آن ماشین را به شما در اینجا نشان بدهم. ولی از شما دعوت میکنم دربارهٔ آن نیک بیاندیشید.
روزبه فیض | یادداشتها و ترجمهها
میانهروی در شرایط نسلکشی نوشتهٔ روزبه فیض قسمت ۱ از ۲ با توجه به آسانی و ارزانی دسترسی به اطلاعات کلیدی ولو برای افراد معمولی جامعه که در حالت عادی غیرسیاسی هستند و علاقهای به موشکافی تحلیلی موضوعات ندارند به نظر من نداشتن موضع شفاف و اندیشیده نسبت به…
قسمت ۲ از ۲
من اگر یک صهیونیست زیرک میبودم حتماً از این دیدگاه به عنوان «پلان بی» برنامههایم برای پروپاگاندا حمایت میکردم. چون خیالم راحت است که این نگرش هیچ صهیونیستی را پشیمان نمیکند، اما میتواند میلیونها نفر از افراد معمولی جامعه که انسجام و انضباط فکری و اخلاقی کافی ندارند را گیج و سردرگم سازد و مانع از این شود که به جریان مؤثر ضدصهیونیسم بپیوندند. بیدلیل نیست که این رویکرد سوم به یکی از کمهزینهترین رویکردها برای مخالفت با اسرائیل در غرب تبدیل شده است. یعنی کسانی که به صورت قابل فهمی حاضر نیستند امنیت شغلی و حتی مدنیشان را به واسطهٔ ضدیت آشکار با صهیونیسم به خطر بیاندازند، میتوانند از طریق اتخاذ رویکرد به اصطلاح میانهروانه (هم کار اسرائیل بد است، هم کار حماس بد است) خودشان را سبک کنند و احساس کنند مسئولیت انسانیشان در مخالفت با نسلکشی را ایفا کردهاند. من اگر یک صهیونیست زیرک میبودم، چنین مسیری را (به صورت نسبی) باز میگذاشتم تا جریانهای ضدصهیونیسم حتی در اوج نسلکشی صهیونیستی در غزه قدرت نگیرند.
آلستر کروک جایی از تجربهٔ ملاقاتش با شیخ احمد یاسین (بنیانگذار حماس) و جملهای که از او شنیده بود میگوید: «حماس یک جنبش اسلامی نیست، بلکه یک جنبش آزادیبخش است. همه میتوانند عضو آن شوند، چه مسیحی باشند و چه بودایی. حتی شما (اشاره به آلستر کروک) نیز میتوانید به آن بپیوندید.»
کسانی که خود را مخالف نژادپرستی، سلطهجویی، تبعیض، آپارتاید، قتل عام، پاکسازی قومی و نسلکشی میدانند اما نمیخواهند یا نمیتوانند حقانیت مقاومت آزادیبخش فلسطین در برابر دقیقاً همان چیزها را بپذیرند فاصلهٔ زیادی با حمایت از اردوگاه صهیونیسم ندارند. این را من از روی هیجان یا عصبانیت نمیگویم. به اطراف خود نگاه کنید (لطفاً اول به خودتان نگاه کنید!) این نگرش ظاهراً معتدل و مترقیپسند بسیار رایج است و به هیچ عنوان نمیتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد بلکه باید با دقت و عمق بیشتری مورد بررسی قرار بگیرد.
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
لینک در وبلاگ و ایکس.
من اگر یک صهیونیست زیرک میبودم حتماً از این دیدگاه به عنوان «پلان بی» برنامههایم برای پروپاگاندا حمایت میکردم. چون خیالم راحت است که این نگرش هیچ صهیونیستی را پشیمان نمیکند، اما میتواند میلیونها نفر از افراد معمولی جامعه که انسجام و انضباط فکری و اخلاقی کافی ندارند را گیج و سردرگم سازد و مانع از این شود که به جریان مؤثر ضدصهیونیسم بپیوندند. بیدلیل نیست که این رویکرد سوم به یکی از کمهزینهترین رویکردها برای مخالفت با اسرائیل در غرب تبدیل شده است. یعنی کسانی که به صورت قابل فهمی حاضر نیستند امنیت شغلی و حتی مدنیشان را به واسطهٔ ضدیت آشکار با صهیونیسم به خطر بیاندازند، میتوانند از طریق اتخاذ رویکرد به اصطلاح میانهروانه (هم کار اسرائیل بد است، هم کار حماس بد است) خودشان را سبک کنند و احساس کنند مسئولیت انسانیشان در مخالفت با نسلکشی را ایفا کردهاند. من اگر یک صهیونیست زیرک میبودم، چنین مسیری را (به صورت نسبی) باز میگذاشتم تا جریانهای ضدصهیونیسم حتی در اوج نسلکشی صهیونیستی در غزه قدرت نگیرند.
آلستر کروک جایی از تجربهٔ ملاقاتش با شیخ احمد یاسین (بنیانگذار حماس) و جملهای که از او شنیده بود میگوید: «حماس یک جنبش اسلامی نیست، بلکه یک جنبش آزادیبخش است. همه میتوانند عضو آن شوند، چه مسیحی باشند و چه بودایی. حتی شما (اشاره به آلستر کروک) نیز میتوانید به آن بپیوندید.»
کسانی که خود را مخالف نژادپرستی، سلطهجویی، تبعیض، آپارتاید، قتل عام، پاکسازی قومی و نسلکشی میدانند اما نمیخواهند یا نمیتوانند حقانیت مقاومت آزادیبخش فلسطین در برابر دقیقاً همان چیزها را بپذیرند فاصلهٔ زیادی با حمایت از اردوگاه صهیونیسم ندارند. این را من از روی هیجان یا عصبانیت نمیگویم. به اطراف خود نگاه کنید (لطفاً اول به خودتان نگاه کنید!) این نگرش ظاهراً معتدل و مترقیپسند بسیار رایج است و به هیچ عنوان نمیتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد بلکه باید با دقت و عمق بیشتری مورد بررسی قرار بگیرد.
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
لینک در وبلاگ و ایکس.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روزبه فیض | یادداشتها و ترجمهها
*کرگ موری: بازاندیشی اوکراین* ترجمهٔ روزبه فیض آقای کرگ موری دیپلمات ارشد سابق بریتانیا که به خاطر اعتراض به سیاستهای دولت متبوع خود در دوران جنگ علیه ترور از کار برکنار شد شخصیت ممتاز و شناختهشدهای در عرصهٔ رسانه و فعالیت منتقدانهٔ سیاسی و اجتماعی است…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
HTML Embed Code: