TG Telegram Group Link
Channel: شعرخوانی
Back to Bottom
تو بر کرانه‌ی عالم
درون خویش به یغما فتاده‌ای
که «ز این هزار هزاران
یکی نگفت که بر شانه‌ات چه می‌گذرد.»


محمد مختاری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز كه گفتی؟ كه شنودی؟
ور باد نبودی كه سر زلف ربودی
رخساره معشوق به عاشق، كه نمودی؟


شهاب‌‌الدین سهروردی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
ناگهان احساس می‌کنم که همه
تنهایم گذاشته‌اند و رفته‌اند
شاید نام دیگرِ مرگ همین باشد
هیچ‌گاه نمی‌دانستم
که از تنها مُردن این‌همه می‌ترسم
زمان چه‌گونه جای مرا خواهد گرفت؟


شهرام شیدایی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
گیرم برون از من
تاکِ شب
از انگورِ صدها کهکشان، پُر بار
گیرم خُمِ مهتاب هم، سرشار...

من با که نوشم
دُردِ شادی یا غمِ خود را
وقتی‌ که مستی چون تو
هم‌‌پیمانه‌‌ی من نیست؟


اسماعیل خویی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست


حافظ


■ شعرخوانی
@Reading_poem
از مرز خوابم می‌گذشتم،
سایه تاریک یک نیلوفر
روی همه این ویرانه افتاده بود
کدامین باد بی‌پروا
دانه این نیلوفر را
به سرزمین خواب من آورد؟


سهراب سپهری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
مرا که شانه‌ام از حمل آفتاب خم است
بجز پناه دو دست تو سایبانی نیست
به سوگواری این چشم‌های سرگردان
به غیر چشم سیاه تو نوحه‌خوانی نیست


قیصر امین‌پور


■ شعرخوانی
@Reading_poem
آه، باران
ای امید جان بیداران؛
بر پلیدی‌ها، که ما عمری‌ست در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد؟


فریدون مشیری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
می‌خواست فریاد بزند.
دیگر نمی‌توانست.
کسی نبود که بشنودش؛
کسی نمی‌خواست بشنود.


یانیس ریتسوس


■ شعرخوانی
@Reading_poem
عاشقان به طعنه
روز جمعه را صدا می‌کنند
صدای عاشقان را می‌شنوم
در انتهای کوچه‌ی بن‌بست
به عاشقان می‌رسم
مهمانان در هنگام خداحافظی
می گویند: عاشقان در یک غروب آدینه
به خواب رفتند
هنوز کسی آن ها را
بیدار نکرده است
چهره‌ام را در آینه دفن می‌کنم
امروز جمعه است.


احمدرضا احمدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
بی‌حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نيست
باور كنيد پاسخ آيینه سنگ نيست
سوگند می‌خورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پريدن تفنگ نيست
با برگ گل نوشته به ديوار باغ ما
وقتی بيا كه حوصله غنچه تنگ نيست
در كارگاه رنگرزانِ ديار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نيست
از بردگی مقام بلالی گرفته‌اند
در مكتبی كه عزّت انسان به رنگ نيست
دارد بهار می‌گذرد با شتاب عمر
فكری كنيد فرصت پلكی درنگ نيست
وقتی كه عاشقانه بنوشی پياله را
فرقی ميان طعم شراب و شرنگ نيست
تنها يكی به قلّه تاريخ می‌رسد
هر مرد پا شكسته كه تيمور لنگ نيست


محمد سلمانی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
پاییزی‌ام؛ بهار چه دارد برای من؟
عید تو را، چه رابطه‌ای با عزای من!

با صد بهار نیز گلی وا نمی‌شود،
در شاخه‌های منجمد دست‌های من…


حسین منزوی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
به هوش بودم از اول
که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم
نه عقل ماند و نه هوشم...


سعدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
تمامی این روزها دلگیرند
من جغد پیری هستم
که شیشه‌ای نیافته‌ام برای تاریکی
می‌ترسم رویایم به شاخه‌ها گیر کند
می‌ترسم بیدار شوم و ببینم
زنی هستم در ایران
افسردگی‌ام طبیعی است
اما کاری کن رضا جان پاییز تمام شود
نمی‌دانم اگر مرگ بیاید
اول گلویم را می‌فشارد
یا دلم را...


الهام اسلامی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
من آرزوی بال نخواهم کرد
اندیشه‌ی محال نخواهم کرد
خورشید را خیال نخواهم کرد
یک ذرّه قیل و قال نخواهم کرد
هر کار خواستی بکن اصلاً تو!!
من خسته‌ام... سؤال نخواهم کرد...


سید مهدی موسوی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
از خانه که می‌آیی
یک دستمال سفید،
پاکتی سیگار، گزینه شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است.


سید علی صالحی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
و‌ تکه‌تکه شدن، راز آن وجود متحدی بود
که از حقیرترین ذره‌هایش آفتاب به دنیا آمد.


فروغ فرخزاد


■ شعرخوانی
@Reading_poem
هم خسته‌ام
هم تنها
پنجره را باز می‌کنم
شب به کمکم می‌آید...


صمد تیمورلو


■ شعرخوانی
@Reading_poem
از تو کجا رفته‌ام مگر
چقدر دور؟
که جای خالی بی‌شکلم
نشان از نبودن چیزی نیست.


راضیه خشنود


■ شعرخوانی
@Reading_poem
با قلبی ديگر بيا
ای پشيمان
ای پشيمان
تا زخم‌هايم را به تو باز نمايم
-من كه اينك
از شيارهای تازيانه‌ی قوم تو
پيراهنی كبود به تن دارم-


هوشنگ چالنگی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
HTML Embed Code:
2024/06/09 17:50:09
Back to Top