TG Telegram Group Link
Channel: پرچنان
Back to Bottom
پرچنان
آیا دیدن این صحنه در شهر روا است؟ بسیاری از کودکان را تصویر کنید که با این موقعیت روبرو شوند و یا افرادی که به هر دلیل می‌ترسند از موجودی که قدرت فک و دهانش تا چند برابر انسان است و استخوان را به راحتی میترکاند. آیا این رواست؟ https://hottg.com/parrchenan
چند روزی ماده سگ در همان‌جایی که توله هایش را نگه می‌داشت مانده بود و به هر آدمی که از منطقه رد میشد،واق میکرد. پیرمردی مرا هنگام دویدن دید و از رفتن به آنجا بر حذرم داشت اما من آدمی نیستم و نبودم که از سگ بترسم.
هنگام عبور واقی زد و من هم با صدای ضربه کف دو دستم پاسخ دادم و رفت و رفتم.
این روزها ماده سگ آرام شده است و نرها به سراغش میروند و احتمالاً تا چند ماه آینده دوباره توله هایش متولد شود!!!

آخرین باری که پستی پیرامون پیامدهای غذا رسانی به سگ ها را گذاشتم دو نفر کانال را ترک کردند و اجازه گفتمانی پیرامون آن را نیافتیم.
اما به گمانم ما نیازمند گفتمان پیرامون این موضوع هستیم. همان قدر که دل نگران کودکان این سرزمین میتوانیم باشیم.


https://hottg.com/parrchenan
پرچنان
چند روزی ماده سگ در همان‌جایی که توله هایش را نگه می‌داشت مانده بود و به هر آدمی که از منطقه رد میشد،واق میکرد. پیرمردی مرا هنگام دویدن دید و از رفتن به آنجا بر حذرم داشت اما من آدمی نیستم و نبودم که از سگ بترسم. هنگام عبور واقی زد و من هم با صدای ضربه…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنچه در خبرها از نحوه کشته شدن حسین ۸ ساله توسط سگ های ولگرد در قهاوند همدان منتشر شده به حدی هولناک است که تصور درد و رنج این کودک نمی تواند وجدان انسانی را به درد نیاورد. این کودک عملا توسط سگ ها خورده شده است. حتی مردم تصور نمی کردند  آنچه سگ با خود می برد، یک کودک باشد. من نمی دانم این همه افرادی که دم از حقوق بشر، حقوق کودک و جنایت علیه کودکان و نوجوانان می نویسند و در مقابل اتفاقات دردناکی که منجر به جان باختن نوجوانان در جریان اعتراضات سالهای گذشته شدند، چرا در مقابل این بربریت سازمان یافته خاموش اند...

ادامه این پست دردناک در👇👇

https://hottg.com/environ_concerns/1773
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوستانی در شهر تهران در دو پرده👇👇👇
پرچنان
بوستانی در شهر تهران در دو پرده👇👇👇
پرده اول:
با دیدن فضا، از تعجب دهانم باز مانده بود. فضای کاملاً سکولار، مردانی شلوارک پوش، زنانی با پوششی متفاوت از آنچه حاکمیت همه تلاش خود را سعی در گسترش آن کرده است، و اینگونه بوستان در اختیارشان باشد. با دیدن این فیلم احتمالا تشخیص اینکه این تصاویر از کدام قاره جهان و کدام شهر باشد مشکل است، نیویورک یا پاریس یا وین؟ تهران؟ امکان ندارد و همین حیرتناکم کرده بود
اما پرسشی در پندارم شکل گرفت: چرا؟
آیا مدیریت پارک و حراست آن و بطبع آن تا مقامات بالای شهرداری از آن بی اطلاع هستند؟ مطلقا چنین گمانی از بی‌خبری آنها نمی‌برم.
به سرو‌چمان خاطراتی از ده سالگی خود تعریف میکنم که اسکیت بازان پارک ملت در کنار استخر حرکات ورزشی انجام میدادند و در حالیکه باندهای ضبطی سنگین که توسط ده ها باطری دو نیم ولتی نیرو می‌گرفت رقص مایکل جکسونی می‌کردند و یک آن، فردی داد میزد کمیته و هر کس به سمتی می‌گریخت.
اکنون ساعتها این بندها و طناب ها و آدم ها و این موقعیت وجود دارد و ارگانی بدان حمله نمیکند و بر سر ادامه آن سنگ اندازی نمیشود و کسی نمیگریزد، اینها حاوی پیام است.

آیا به کاندیدای ریاست جمهوری شدن شهردار مداح تهران ربط دارد؟
یا کلان‌تر بدان بنگرم، آیا این موقعیت با توجه به این دو ماه بگیر و ببند پر از خشونت پیرامون پوشش مردم حاوی پیامی است؟
این پیام را تداعی نمیکند که ای مردم شما مختار به انتخاب بین این دو هستید: هم امکان گسترش این فضا هست و آن فضای خشن پتو پیچ در ون. از بین کاندیدهای ما، یکی را انتخاب کنید که به گسترش آن چه به دیدگاه شما نزدیک است بی انجامد.
احتمالاً در مناظره بین کاندیدها این موضوع پر رنگ خواهد شد.

نگاه دوم:
به داستان و زندگی پارک فکر میکنم و اینکه در طول بیش از نیم قرن خود چگونه کار کرده است. امکان بروز و ظهور عقاید و دیدگاه و باور و سبک های زیادی را در خود پرورانیده است. از رژیم گذشته ، از مردم انقلابی تا حضور نمازگزاران جمعه تا بستر خانواده های پیکنیکی و تا لایف استایل های کنونی. در واقع پارک امکان ظهور هر نوع ایده ای را داده است.
و قیاس میکنم با اکنون که شهردار کنونی سعی در گسترش مساجد در پارک ها دارد. در طول هزاران سال از مساجد نمازگز بیرون آمده با مذاهب و ایده های مختلف اما در محدوده دین.
با این قیاس میتوان گمانه زنی کرد که چرا شهردار انقلابی تلاش دارد بوستان ها را طفیلی مساجد داخل آن کند.

https://hottg.com/parrchenan
قرار شده است در آخر این برج بچه های گروه کوهنوردی دانشگاه دورهمی بگیریم. تنها گروه برجا مانده از دانشگاه بیست سال پیشم گروه کوه نوردی آن زمان مان است.
نامش انجمن کوهنوردی دانشگاه بود. تقریباً با مینی بوس دانشگاه همه نقاط کشور را رفتیم. فرهنگها و زبان های و قومیت های گوناگون کشور را به واسطه کوه تجربه کردیم. دختران و پسران جوانی که به واسطه کوه های ایران و علاقه به کوهنوردی و صد البته سیاست نسبتا سهل گیرانه دانشگاه اجازه کوهنوردی با هم را پیدا کرده بودیم.
از دوره زمانی سال هشتاد تا هشتاد و چهار سخن میگویم. آخرین دوره ریاست جمهوری خاتمی.
سال هشتاد و پنج است و من هنوز دانشجو، سه واحد را نگه داشته بودم تا دیرتر سربازی بروم. قرار بود به کمک یک مربی کوهنوردی به دانشگاه رفته و تیم دخترانه انجمن را به کوه های منطقه شفت گیلان ببریم. اما حراست تغییر کرده است و برنامه ای که همه روال قانونی را طی کرده بود بواسطه حضور مردان در جمع دختران کنسل شد!! اولین سالهای ظهور احمدی‌نژاد و سیاست های سختگیرانه زمانه او بود.
سیاست سهل گیرانه دانشگاه تمام شده بود و پس از یکسال انجمن کوهنوردی را نیز تعطیل کردند.
اما هنوز آن شبکه سازی بیست سال پیش به واسطه انجمن کوهنوردی آن زمان مان، پابرجاست.
به سال هشتاد و چهار فکر می‌کنم از اینکه اگر آن سال مصطفی معین و یا حتی هاشمی رفسنجانی ادامه خاتمی میشد از پس بیست سال اکنون مان چگونه می‌بود؟
آیا شبکه سازی تبدیل به گناهی نابخشودنی میشد؟
آیا ستردگی قدرت همانند امروز می‌بود ؟
و پرسش آخرینم از خود را مطرح میکنم:
آیا اگر زنده باشم، بیست سال بعدم که در دهه شصت زندگی خواهد بود به اتفاقات این روزها و امکان انتخابم خواهم اندیشید؟
به پاسخ هایم خواهم اندیشید و احتمالاً با پرسش های بیشتری روبرو شوم.


https://hottg.com/parrchenan
پرچنان
قرار شده است در آخر این برج بچه های گروه کوهنوردی دانشگاه دورهمی بگیریم. تنها گروه برجا مانده از دانشگاه بیست سال پیشم گروه کوه نوردی آن زمان مان است. نامش انجمن کوهنوردی دانشگاه بود. تقریباً با مینی بوس دانشگاه همه نقاط کشور را رفتیم. فرهنگها و زبان های…
با دوستی که در اروپا ساکن است پیرامون انتخاب اتحادیه گفتگو میکردم ، او به حزبی رای داده بود که خطر احزاب راست گرا و محافظه کار را کاهش دهد. از او شیوه انتخابش را پرسیدم و پاسخ داد که در این سالها لزوماً به یک حزب و نحله فکری رای نداده است. برنامه های احزاب را شنیده، پاسخ ها را دریافت کرده و در نهایت بهترین گزینه که امکان بهتری برای او و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند را انتخاب کرده است. سپس گفتگو به سمت نوشته های پرچنان و تمرکزی که این چند صباح بر غذا دادن به حیوانات بی صاحب بود رفت.
به او بیان کردم که بسیاری از ما با اینکه شاید با جزم اندیشی و تعصب موافق نباشیم اما در عمل به گونه ای دگر عمل می‌کنیم. تعصب و جزم اندیشی را تنها در عالم دینی میدانیم در حالیکه اینگونه نیست. ما نسبت به آنچه باور و اندیشه ای داریم، از غذا دادن به حیوانات تا رای ندادن رای دادن تا همه اینها سر و ته یک کرباسند و ...همچنان تعصب ورزیده و بر آن پافشاری میکنیم بدون آنکه سخنهای متنوع دیگر را بشنویم و بخوانیم.
نگاه و اندیشه ما پیامدگرا یا فایده گرا نیست. نگاهی ناموسی و ایده گرا است و در ایده، خیال و عواطف فرمان وجود را در دست دارند و ناظم آن احساسات است که عواطف و خیالات را پر زور میکند.
ما نیازمند آن هستیم که تاجر مسلک باشیم، ببینم سود ما در چیست؟ آنگاه است که به آنچه می‌فروشیم، به مکانی که در آن میفروشیم، به فردی که از ما میخرد تعصب نخواهیم داشت و متناسب با شرایط آن را تغییر خواهم داد.
شاید یکی از بارز ترین نمونه‌های آن بازار های قدیم و فعلی تهران باشد که مثلا بازار مسگرها، آهنگران، کبابی ها، صندوق سازان و... نام دارند اما با توجه به زمان و مکان اینکه اما اثری از این صنفها و حِرَف نمی‌بینم.
برای انتخابات پیش رو مثالی برای خود دارم.
اینکه من در زیر آب سردی مجبور به حمام کردن هستم اما اگر شرایطی به وجود آید که تنها باعث شود یک درجه آب گرم شود، شرط فایده گرایی حکم میکند آن را بپذیرم. اگر با رای دادن یا ندادنم امکان تغییر در سیاستهای سختگیرانه در اینترنت و حجاب و فشار به جامعه مدنی و... باشد می ارزد که بدان بی اندیشم.


پی نوشت:
پنج جلسه درس‌گفتار پیرامون رواقی گری از مرتضی مردیها هست که به این جستار میتواند مرتبط باشد. دوستان اگر خواستند بفرمایند ارسال کنم


https://hottg.com/parrchenan
اپیکوریسمِ رواقی/ جلسه ۴
مرتضی مردیها
🔵 سخن استاد دربارۀ

🖌اپیکوریسمِ رواقی

بخش چهارم: رواقیگری

Jan 22, 2023

@mardihamorteza
Forwarded from Nasrollah Soltanmohammadi
باز هم قتل کودکان توسط سگ‌های ولگرد و مشکل بی دولتی

فوت دختر بچه ۸ ساله نکایی به دلیل سگ گزیدگی

ضحی دختر بچه ۸ ساله نکایی که هفته گذشته در جریان حمله یک قلاده سگ در خیابان، از ناحیه صورت و پا زخمی و در بیمارستان بستری شده بود روزگذشته به علت عدم توانایی در کنترل بیماری هاری جان خود را از دست داد.

تا کی بخاطر حس خوب مشت دگوری بالاشهر نشین، کودکان خوانواده های کمتر برخوردار حاشیه نشین، قربانی شوند.
Forwarded from احمد میدری
برای ایران

هر که دور انداز‌تر او دورتر
وز چنین گنجست او مهجورتر

تایید #مسعودپزشکیان موج تازه‌ای در میان فعالان اجتماعی و  اصلاح‌طلبان  برانگیخته است. این موج تازه در صورتی به سرخوردگی دوباره منجر نخواهد شد که با واقع‌بینی از توان پزشکیان و ساختار واقعی سیاسی ایران  همراه باشد. برخی انتظار دارند که پزشکیان یک سامان جدید سیاسی  برپا کند: او نمی تواند و نباید در پی برپایی یک سامان جدید باشد چنان که خود او نیز در اولین برنامه تلویزیونی‌اش به صراحت آن را اعلام کرد. او در مصاحبه ۲۱ خرداد بارها گفت که من مجری برنامه هفتم توسعه و سیاست‌های کلان نظام جمهوری اسلامی ایران هستم.

اجرای برنامه هفتم، تحقق سند  چشم‌انداز و همچنین دو سیاست  کالایی‌زدائی از آموزش و بهداشت  همه توش و توان اجرایی و فکری یک رییس جمهور را مصروف خود خواهد کرد و دستاورد بزرگ او برای ایران خواهد بود.

محمد فاضلی در پادکست صد و دوازدهم دغدغه ایران تحولات تاریخ معاصر ایران از مشروطه تا کنون را تحلیل کرده است.

پنجاه دقیقه پایانی این پادکست تحولات سیاسی و اقتصادی ایران از انقلاب اسلامی تا سال ۱۴۰۳  را مرور می‌کند. او نشان می‌دهد که چرا انتخابات ۱۳۷۶ و  اصلاحات به این وضعیت رسیده است، چگونه انتخابات ۱۳۸۴ توافق‌های داخلی و بین‌المللی را بر هم زد و چرا دولت حسن روحانی در ایجاد توافق بین‌المللی ناکام ماند. 
عدم واقع‌بینی و فهم نادرست نیروهای اجتماعی از امر شدنی و ناشدنی به تعبیر مولانا خیال ناریه است تصوراتی که انسان را در  آتش می سوزاند. اهداف بلندپروازنه ما را زمین‌گیر ساخته است.

برای موضع‌گیری صحیح در این انتخابات اگر فرصت ندارید همه پادکست را بشنوید، توصیه و  بلکه درخواست می کنم ۵۲ دقیقه آخر را به دقت بشنوید. 

چندانکه افزون می‌دود
از مراد دل جداتر می‌شود

#برای‌ایران
Audio
قسمت صد و دوازدهم پادکست دغدغه ایران
 
بازخوانی ایران معاصر

بعد از پنج قسمت شرح کتاب «خشونت و نظم‌های اجتماعی» و پنج قسمت شرح کتاب «در سایه خشونت» که نزدیک به ده ماه طول کشید، در قسمت صدودوازده پادکست دغدغه ایران، تاریخ ایران معاصر را از اواخر مشروطه تا به امروز در چارچوب تحولات نظم دسترسی محدود بازخوانی کرده‌ایم.
 
حامی مالی این قسمت
آچاره، خدمات و تعمیرات آنلاین ساختمان و لوازم منزل
 
حامی مالی این قسمت
سارودی (Sarodi) طراح و تولیدکننده محصولات بهداشتی ساختمانی
 
 حمایت از پادکست دغدغه ایران

 
پادکست جور دیگر: جامعه‌شناسی برای همه
 
شناسه پیپال
[email protected]
 
موسیقی آغازین
قطعه سلام، اثر استاد حسن کسائی
 
Email: [email protected]
 
گوینده: محمد فاضلی
امور فنی و صوت: مرتضی مشیری‌خواه
گرافیک: حامد ملیانی و کریم شاهین
                                
تاریخ انتشار
خرداد هزار و چهارصدوسه

@dirancast_official
اگر از خوانندگان پرچنان باشید احتمالاً با نویسنده آن هم نظر هستید که سهیل، پروای ایران و مردم زیستمند در آن را دارد.
این روزها به این نتیجه رسیده ام که در انتخابات نیاز است که شرکت کنم و به مرور استدلال هایم را بیان میکنم. از نگاه تباری و تاریخی و تجربه خود از دانشگاه زمان خاتمی شروع کردم تا به اکنون.
در گروه کامنت های پرچنان( https://hottg.com/+VKHIxQ8IrHGTrdB7 )نیز فورواردهای موافق با نگاهم را نیز منتشر میکنم.
چون گفتگو در آنجا نسبت به روزهای گذشته زیاد است نیاز است که جستارها را در تنه اصلی یعنی پرچنان ادامه دهم.

این جستار
تناقض آمار شرکت کنندگان:
بسیاری از دوستان و عزیزانم استدلال می‌کنند که ندیدی سال هشتاد و هشت را ( پیرامون آن تاریخ سخن می‌رانند) و در ادامه از آمار هشت درصد و چهل و چند درصد دو انتخابات آخرین صحبت میکنند و در نهایت استدلال می‌آورند چون تعداد افراد شرکت کننده در این دو انتخابات کم بود و در مجامع بین الملی ضایع شدند اکنون نیاز به مشارکت دارند!!
آیا شما نیز تناقض در این استدلال را به صورت مشهود می‌بیند از طرفی استدلال بر ناصادق بودن در آمار انتخابات هشتاد و هشت است و در عین حال آمار صادق بودن در انتخابات اخیر و مجامع بین الملی.
اگر ما جزو باورمندان ناصادق بودن هشتاد و هشت هستیم نمی‌توانیم به آمار های بعدی هم صادق باشیم.
کشور ما نمره خوبی در جمع دموکراسی داران دنیا ندارد. پس این اعداد و ارقام شرکت کردن و نکردن نیز احتمالا محلی از اعراب در جوامع بشری نخواهد داشت. بخصوص که هیچ ناظر فرامنطقه ای و بین الملی جز مسیولین اجرایی در جریان انتخابات وجود ندارد.

امیدوارم توانسته باشم این تناقض را نشان دهم.

https://hottg.com/parrchenan
پرچنان
اگر از خوانندگان پرچنان باشید احتمالاً با نویسنده آن هم نظر هستید که سهیل، پروای ایران و مردم زیستمند در آن را دارد. این روزها به این نتیجه رسیده ام که در انتخابات نیاز است که شرکت کنم و به مرور استدلال هایم را بیان میکنم. از نگاه تباری و تاریخی و تجربه…
«روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی پیغام‌های یحیی سنوار در درون مرزهای نوار غزه را فاش کرد و نوشت که بر اساس این پیام‌ها، سنوار معتقد است ریخته شدن خون غیرنظامیان در غزه به هدف گروه حماس در مقاومت در برابر اسرائیل کمک خواهد کرد.»

این خبری است که چند روز پیش پیرامون آتش بس در غزه خواندم. احتمال آنکه خبر دروغ باشد بسیار است و در جهت تخریب شخصیت که در جنگ‌ها روشی معمول است انجام شده باشد.

حال بیایید گمان ببریم که چنین سخنی را او بر فرض مثال گفته باشد.
آیا نگاه مثبتی به آن خواهیم داشت ؟ باز به گمانم بسیاری نگاه منفی به این موضوع خواهند داشت. جان انسانها جای وزن کشی سیاسی و نظامی نیست.


با این مقدمه به نگر خیابان که این روزها مخالفین شرکت در انتخابات مطرح کرده اند می‌پردازم. این نگر مدعی است که آزادی که زنان با حضور در خیابان به دست آورده اند را ممکن است حضور در انتخابات خدشه دار کند( بسیار خلاصه مطرح کردم)
حال به جریان این دو سال اخیر بنگریم. این که بسیاری دست آورد جنبش ژینا را ظهور پوشش اختیاری در خیابان دانسته و آن را گرامی می‌دارند. و پرسشم از همین جا آغاز می‌شود: اینکه آیا از کشته شدن چندین نفر مجروح و کور شدن در تعداد بیشتر و زندان و درفش و دچار شدن به اختلالات روان، به چنین دست آوردی رسیدن روا است؟. آیا اگر حاکمیت معقولانه رفتار میکرد و اجازه گسترش آن را نمی‌داد و این مقدار کشته و مجروح برجا نمی‌گذاشت بهتر نبود؟
آیا رضایت داشتن از دست آورد خیابان به معنای پوشش اختیاری و جمله اول که در مقدمه از آن ذکر کردم از یک آبشخور فکری بر نمی خیزد؟
آیا از اینکه دولتی معقول تر بر سر کار آید که احتمال خیابان و اعتراض را کاهش دهد و در نتیجه احتمال کشته و کور شدن انسانی را کم کند معقول است و از آن رضایتمند یا نارضا خواهم شد؟

به گمانم نیاز است بی اندیشم که از کدام آبشخور سیراب می‌شویم.

پی نوشت: در جستار پیشین کلید واژه برای فهمیدن آن تناقض « صادق» بودن یا نبودن است


https://hottg.com/parrchenan
وقتی صبح بیدار شدم و دیدم در شب تلویزیونی پزشکیان، میدری مشاور او بوده، انصافاً لذت بردم.

من میدری را از طریق پیمان شناختم.
👇👇👇
پرچنان
https://hottg.com/mardihamorteza/610
لحظات بعد از تحویل سال بود و با سروچمانم گفتگو میکردیم. او از امیدش به سال جدید میگفت و آرزوهای روشنی که در بسیاری از حوزه ها داشت و به قول معروف دلش روشن بود وقتی که از من پیش‌بینی سال پیش رو را پرسید، پاسخم به گونه ای بود که گویی آب سردی بر وجودش پاچیده باشم. آینده را تباه و تیره می‌دیدم و...


اما با آمدن پزشکیان اندک، تاکید میکنم اندک امیدی چون یک نقطه ای که از روزنه ای بر اتاقی تاریک بتابد در دلم افتاده است. شاید شاید شاید، تغییراتی به سمت و سویی بهتر از آن تاریکی و تباهی. شاید.

متن دکتر مردیها را خواندم، طنز قشنگی دارد و در ضمنِ آن دقیق و فیلسوفانه است.
با نگاه فلسفی و کلی ایشان که « از سر بیکاری» هم‌دلم و اتفاقاً تمایل دارم آن را بسط دهم. در واقع نگاه ازلی_ رسالتی بر این من که بار همه کائنات روی دوشش سنگینی میکند و وظیفه او در زندگی چیست و چیستی کردارت را دریاب، را نقد کنم.
شاید با رای دادن مچل شوم ( با نگاهی به جستار استاد) در واقع اگر آرا درست شمرده شود اگر به او رأی دهند اگر اگر اگر و باز هم اگر...
و در اینجا شاید شاید شاید اندکی تغییر و اگر این نشد یک مچل شدن و سرکار رفتنی دیگر و همین.
ارزشگذاری بیش از حد و شرمندگی و ذات گرایی نمیکنم چون هشتاد و هشت، غمین و خشمگین و ناراحت نخواهم شد.
به گفتگو ابتدای سال باز خواهم گشت و انتظارمند به آن روزگار تیره و تباه خواهم نشست و...
به قول آن آواز خوان شیش و هشتی گرامی و شاید فیلسوف( آفت):

شد شد نشد ولش کن... ولش کن بابا

https://hottg.com/parrchenan
HTML Embed Code:
2024/06/15 22:23:21
Back to Top