TG Telegram Group Link
Channel: پارَند - Paarand
Back to Bottom
جامعه سکولار، فرزند حکومت دینی

چرا جمهوری اسلامی نماز جماعت را به پارک ها می‌کشاند؟ برای اینکه مساجد خالی از نمازگزار شده اند.
حتی بخش زیادی از مذهبی های کشور ترجیح می دهند، اصالت معنوی نیایش خود را در مکانی تحت سیطره حکومت نابود نکنند؛ چرا که در آن عبادتگاه نه حس رهایی از بندهای دنیوی که نشانه های بندگی دنیوی، جولان می دهند.
این رویگردانی از مساجد، نتیجه حکومت دینی است، همچنان که سکولار شدن جامعه ایرانی نتیجه ابزار کردن دین برای سلطه گری است.
جمهوری اسلامی خشمناک از خالی شدن مساجد، پارک ها را مسجد می‌کند و صدای اذان را اجباری و نمایش نماز جماعت را زوری می کند.
این نشانه ها از گیجی حکومت دینی خبر می دهد، حکومتی که می خواهد مسیر را تا انتها برود برای نپذیرفتن این گزاره که نتیجه حکومت دینی نه جامعه دینی که جامعه سکولار است.
برای همین خشمگین از بی اثری پندهایی است که شب و روز از تریبون‌های بی شمارش می دهد.
به طرز متناقض و شگفت انگیزی، بزرگترین دستاورد انقلاب پنجاه و هفت، شکست ایده حکومت دینی بود.
این شکست یکی از تضمین‌های سکولار شدن ایران خواهد شد.
جمهوری اسلامی، ناخواسته در حال تسریع و پیشبرد ایران سکولار است؛
ایرانی که در آن جای مذهب نه در حکومت که در عرصه عمومی است و دینداری برای معتقدان نه ابزاری برای سلطه گری که نگاهی در کنار سایر نگاه ها به جهان و هستی است.

@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran

https://hottg.com/paarandiran/85
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پارند را در صورت تمایل در اینستاگرام و تلگرام دنبال کنید و در انتشار مطالب ما را یاری برسانید.
https://instagram.com/paarandiran
https://hottg.com/paarandiran
سازماندهی دوشادوش سوگواری

این دیوار نوشته می گوید سوگواری نکن، سازماندهی کن.
دیوار نوشته، زبان شهری است، فرصتی برای رویت پذیری نادیده شدگان است.
از این منظر، دیوار نوشته ها در جنبش ها، بیان درد و  آرزو هستند، فضای ایجاد شده برای مبارزه اند.
هویت معترضان را می سازند یا هویت رسمی حاکم را تخریب می‌کنند.
«سوگ»، خود نیز کنش است.
زبان درد است، « یاد» است و هر سوگ و هر یاد از قربانی، خود کنشی سیاسی است.
پس، از سوگواری، گریزی نیست. اما سوگ منفعل، سوگی است که از پس آن، سازماندهی نباشد.
سازماندهی در سطح شهروندی، همیابی همدردهاست، تحقیرشدگان است.
گستره آن فرقی ندارد، مهم این است سوگواران در دنیای شخصی خود غرق نشوند و همدیگر را بیابند.
سازماندهی حتما قرار نیست یک اقدام سراسری باشد می تواند از حلقه دوستان شروع شود با تعریف کارهای کوچک در جمع های همبسته.
مهم ترین اثر آن هم پایداری در شرایط بحرانی است.
دور هم بودن، خواندن و تامل کردن، مشارکت در حل معضلی، به یکدیگر روحیه دادن در شرایط سترگ، همه از مصداق‌های حفظ خویشتن در محیط طوفانی است.
به خصوص این حفظ کردن خویشتن، در شرایط جنبشی، که مانند حرکت در مسیر طوفانی است، از اهمیت راهبردی برخوردار است.
تمام سازکارهای سرکوب برای روحیه زدایی از شهروند معترض است، برای رساندن او به این نقطه که «تمام است، فایده ای ندارد».
پادزهر این سازکار سرکوب، با هم بودن است: به هر بهانه ای و در هر گستره ای.
مهم این است در موقعیت طوفانی، دست های همبسته، مانع از افتادن می شوند، علیه خودکشی و افسردگی میشوند. نه از سوگواری گریزی است نه از سازماندهی.
پس شاید بهتر باشد دیوار نوشته اصلاح شود، سوگواری کافی نیست، سازماندهی کن.

@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran

https://hottg.com/paarandiran/88
مقاومت مدنی علیه قانون و بی قانونی


وقتی با خشونت ساختاری مواجه هستیم یعنی نظام سیاسی از حداقل های معیارهای لازم حکمرانی مطلوب دور شده.
خشونت ساختاری، تعریفی وسیع تر از خشونت اعمال شده هنگام اعتراض ها دارد چرا که ساحت های متفاوت زیست آدمی را در معرض خطر قرار می دهد، ظرفیت های علمی، ژنتیکی و نسلی یک ملّت را در معرض زوال قرار می دهد.
برای همین، نظام استبدادی در ماهیت خود خشن است نه صرفا به خاطر برافراشتن طناب های دار و شلیک گلوله به معترضان، عمیق تر از این، به خاطر نابودی زمینه های بروز آزادی انسان و در نتیجه به خاطر نابودی ظرفیت های توسعه یک کشور.
نظام استبدادی یک قتل آشکار دارد و یک قتل پنهان. اولی ظاهر است و دومی باطن.
به عنوان نمونه، قتل آشکار جمهوری اسلامی، شلیک گلوله به معترض در خیابان است یا دار زدن مخالف در زندان اما قتل پنهان، سیاست های مختلف در حوزه های مختلف است که باعث کشتار بی صدای شهروندان می شود. به عنوان نمونه، ناتوانی در کاهش معنادار کشته شده ها در جاده ها، قتل پنهان است.
قتلهای پنهان و خاموش، کمتر مورد بحث قرار می گیرند.
از این منظر، مبارزه با استبداد، مبارزه با خشونت هم است و مقاومت مدنی در راستای مقابله با خشونت ساختاری است چرا که مقاومت مدنی علیه سازکارهایی است که به نام قانون یا بی قانونی علیه شهروند اتخّاذ شده اند؛
در نتیجه، مقاومت مدنی هم علیه قانون است و هم علیه بی قانونی.
چرا که نظام استبدادی در شکل پیچیده اش تا جایی که ممکن است به نام قانون و اگر قانون پاسخ نداد، با تخطی از قانون فعلی به سرکوب تداوم می دهد.
پس مقاومت مدنی اگر قرار است علیه خشونت ساختاری ایستادگی کند، هم قانون های ظالمانه را هدف قرار می دهد و هم تخطی های ضدشهروندی از قانون حاکم را؛
قانونی پذیرفتنی است که در خدمت شهروند باشد نه علیه شهروند.

*تصویر جلد از مونا هوبه فکر

@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran

https://hottg.com/paarandiran/90
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پارند را در صورت تمایل در اینستاگرام و تلگرام دنبال کنید و در انتشار مطالب ما را یاری برسانید.
https://instagram.com/paarandiran
https://hottg.com/paarandiran
تکرار یک باخت: وعده شنبه ای دیگر

جمهوری اسلامی بازی را باخته، برای همین هر روز وعده نبرد با زنان را می دهد و اکنون هم از شنبه ای جدید برای برخورد با زنان بی حجاب خبر داده است.
آنها خوب می‌دانند که تکثیر مقاومت مدنی از طریق سبک زندگی در لایه لایه اجتماع ایرانی، سیاست های تنبیهی برای تحمیل حجاب اجباری بر زنان ایرانی را فلج کرده.
این مقاومت سراسری نه با تنبیه های ظالمانه در  محیط کار و محرومیت های وسیع از خدمات اجتماعی قابل شکست است نه با لایحه های رنگارنگ، چون که مقاومت برخاسته از دل زندگی، شکست ناپذیر است. 
پیوسته شدن مقاومت به زندگی در شکست هر گونه دیکتاتوری، اثرگذار است.
جمهوری اسلامی در دهه شصت می‌خواست مردم از دستگاه ویدیو استفاده نکنند، با موهای بلند و شلوار جین و ابزار آلات موسیقی و آستین های کوتاه و دیش‌های ماهواره و شادی در عروسی ها مشکل داشت و برخورد تنبیهی می‌کرد اما در همه اینها شکست خورد و باز هم شکست می‌خورد، چون دهه به دهه سنت مقاومت مدنی حمل شده و به بلوغ رسیده است.
این پیش بینی شکست مجدد در برابر زنان ایرانی نه صرفا برآمده از یک رویا که محصول یک تجربه تاریخی است:
هر جا سلطه ای باشد، مقاومتی خواهد رویید، به خصوص اینکه نهال مقاومت مدنی در ایران امروز درختی تناور شده است.

@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran

https://hottg.com/paarandiran/93
منجی، در خانه است نه بیرون از خانه

«فضای جنگی» حتما در میدان «جنگ» نیست، در حول و حوش مفهوم جنگ است. «فضای جنگی» حتما نیازمند وقوع جنگ نیست، بدون جنگ هم می‌تواند حضور داشته باشد.
حکومت های محافظه کار دیکتاتوری، از ترس جنگ فراگیر و  دشمن خانمان برانداز، برای تحکیم پایه های قدرت خود استفاده می کنند.
در میدان باز آزادی، مطالبه تقسیم قدرت و سهیم شدن شهروند صاحب حق، دیکتاتور تمامیت خواه را آزار می‌دهد اما در فضای جنگی، گشت های سرکوب، آماده اختناق بیشتر هستند.
ترس، اضطرار، خطر قریب الوقوع، برهه حساس،...همه واژگانی برای تاخیر در تامین آزادی های اساسی شهروند است.
بر همین اساس، «فضای جنگی»، فرصتی کم نظیر برای تداوم و تعمیق سرکوب است.
دیکتاتوری، امنیت را بدون شهروند معترض نقاد، قدرت ملی را فقط با توپ و تانک و موشک، تعریف می کند، و پشت نمایش دشمنی که همیشه در کمین است و رقص موشک و پهپاد، می خواهد ابر بحران های  ملی را پنهان کند. واضح است فراتر از موشک و پهپاد برای تامین امنیت، به عرصه آزاد، تحقق اراده شهروندان پژوهشگر و مسوول نیاز است.
دیکتاتور حتی اگر « جنگ» را برای بقای نظام نخواهد، «فضای جنگی» را برای بقای سیستم سرکوب می‌خواهد. برای همین تداوم شرایط اضطرار، ضد توسعه است و دور شدن از مسیر توسعه، دور‌ شدن از ایده آل « ایران شهروند مدار » است.
پس فراتر از « جنگ»، باید « فضای جنگی» را نقد کرد؛ چونکه تداوم سیاست هایی که به تداوم تحریم، سرکوب و تورم منجر شود، یک وضعیت همیشه اضطراری خلق می کند، وضعیتی ضدتوسعه که همیشه در برهه حساس است.
ناجی، از دل توپ و تانک و موشک نمی آید، از دست های همبسته شهروندان نقاد می آید. همیشه به گزاره« دشمن دشمن من، دوست من است»، اعتماد نکنید چه بسا این گزاره پایه های دیکتاتوری را بیشتر تحکیم کند.
منجی، در خانه است نه بیرون از خانه.

@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran

https://hottg.com/paarandiran/95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیو توضیح می‌دهد چرا از « خیابان» به عنوان راه حل غایی برای تغییر موازنه قوا گریزی نیست...

@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیکا شاکرمی، یکی از مهم‌ترین آیکون‌های نمادین جنبش زن، زندگی، آزادی است.
روایت نیکا، هم روایت قساوت نظام استبداد است،هم روایت شجاعت شهروندی.
هم روایت بی‌پناهی شهروند در جنگل استبداد است و هم روایت شجاعت شهروند ایرانی در برابر دستگاه زور.
هم روایت اتکای نظام حاکم به نیروی لومپن بی‌اصول است، هم روایت ایستادگی اراده انسانی برابر یک ساختار خشن است.
قصه نیکا، به ما خبر داد، جنبش‌های سیاسی اجتماعی ما جوان شده و از طرفی دیگر خبر می‌دهد باید از نوجوانان و جوانان در برابر نظام تمامیت‌خواه بیشتر مراقبت کرد.
راه این مراقبت، نفی اراده های عاصی و خشمگین نیست، همراهی با آن‌هاست؛
به خصوص در شرایطی که نظام سرکوب ناامید از جامعه تغییر یافته،به سیاست زور خالص روی آورده.
در برابر چنین نظامی که نتوانسته است الگوی تمامیت‌خواهانه خود را بر جامعه متکثر ایران تحمیل کند، به همبستگی بیشتر نیاز است؛
همبستگی شهروندی در برابر توحش استبداد.
نیکاهای دیگری در راهند، مقاوم، عاصی و خشمگین.
به همراهی همه نسل‌ها نیازمندند و به مراقبت از آن‌ها در برابر خشونت ساختار یافته حاکمیت.
@paarandiran
https://instagram.com/paarandiran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا جمهوری اسلامی با ایده تاسیس سندیکا، دشمنی دارد و چرا برای محافظت از حقوق «کارگران » به سندیکا در زمینه «ایران شهروند مدار»، نیازمندیم.


«پارَند، ایران را شهروندمدار، مدنی، متّحد و متکثّر می خواهد. صدایی است برای همه آنها که توسعه را با دموکراسی و ایران را با شهروندانش تعریف می کنند.
رسانه مستقل « پارند» را در انتشار مطالب در صورت تمایل، یاری کنید.»
@paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran
بازنده کیست؟ شهروندان، اپوزیسیون یا حکومت؟

جنبش زن،زندگی آزادی شکست نخورده اما کاسبان این جنبش شکست خورده اند.
«زن،زندگی آزادی»، جنبشی شهروندی برای اعاده زندگی است، زمان‌بر، سخت و طاقت‌فرساست اما برخی رسانه‌ها و جریان های اپوزیسیون خواستند آرزوی سرنگونی برق آسا را بر این جنبش سوار کنند و به "رویا فروشی" اقدام کردند در حالی که معدل معترضان از این بلوغ برخوردار بود که مسیر آنها طولانی، برای تغییر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی است که اثرات سیاسی آن نه در کوتاه مدت که در بلند مدت به دست می آید.
پس ما با دو منطق متفاوت روبرو بودیم؛ یکی در دل جنبش و دیگری در بین بسیاری از گروه های سیاسی که اصول و منشا و زمینه اعتراض بزرگ را درک نکردند و به جای کمک به شهروندان معترض، خود عامل تفرقه و بیراهه شدند، آنها نخواستند و نمی‌خواهند این جنبش را درک کنند؛ خواستند این حرکت را برای اهداف خود مصادره کنند اما شکست خوردند.
اینها شکست خوردند ولی شهروندان جنبشی همچنان پیروز میدان اند، هر چند که بازی به اتمام نرسیده و مسیر نه خطی که رفت و برگشتی است و شهروندان ایران در قلب یک مقاومت از جنس مدنی و در دل سرکوب اند.
شهروندان معترض توانستند بدن‌های خود را به عنوان نشانی از اراده های آزاد به ساختار سیاسی تحمیل کنند و آنچه را که گروه‌های سیاسی نتواسته بودند در قالب قانون به حاکمیت تحمیل کنند یا اصلا دغدغه اش را نداشتند، با موهای آزاد خود، با روسری های سوزانده شده، با زندگی روزمره خود در شکل‌های متفاوت گاهی قاطعانه، زمانی در لفاله و با استعاره، زمانی با عقب نشینی‌های تاکتیکی و زمان دیگری با اصرار و مقاومت تحمیل کنند.
مبارزه ادامه دارد اما بازنده، تا کنون در وهله نخست، حاکمیت است که با لایحه و طرح و جریمه و ون ارشاد و چوب و چماق و توهین نتوانسته چهره شهر را یکدست سیاه کند.
در وهله دوم بسیاری از گروه‌های اپوزیسیون بودند که نه نهادسازند نه جمع ساز، موج‌سوارانی‌اند بر اعتراض‌های شجاعانه مردمی.
مقاومت مدنی زمان‌بر است، ادامه دارد و مبارزه با حجاب اجباری تنها یکی از وجوه این مبارزه است اما مدلی راهگشا برای تداوم این مسیر است.
کاسب‌کاران و جمهوری اسلامی بازنده شدند اما شهروندان همچنان پیروز میدان‌اند.
در نبردی که تمام نشده و ادامه دارد.

@paarandiran

https://instagram.com/paarandiran

https://hottg.com/paarandiran/100
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پارَند، ایران را شهروندمدار، مدنی، متّحد و متکثّر می خواهد. صدایی است برای همه آنها که توسعه را با دموکراسی و ایران را با شهروندانش تعریف می کنند.
در صورت تمایل، رسانه مستقل « پارند» را در انتشار مطالب و معرفی آن به دوستان خود یاری کنید.»
@paarandiran
#عدالتخانه، #حق_شهروندی،#ایران،#تکثر،#همبستگی
#زن_زندگی_آزادی

https://www.instagram.com/paarandiran#
ماموریت مهم مقاومت مدنی علیه تمامیت خواهی

جمهوری اسلامی یک سیستم است، نظامی هماهنگ در سرکوب شهروندمداری. این نظام، به پیشنهاد «اصلاح» پاسخ منفی داد و امروز یکدست و فربه شده.
ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی در سال هزار و چهارصد نشانه ای بود از فربه شدن این سیستم که سال به سال گام های محکم تری را به سوی تمامیت خواهی برداشته.
ابراهیم رئیسی شاید لایق ترین رئیس جمهور سیستمی بود که فرصت داشت خود را به روز و مدرن کند اما روند ارتجاع و قهقرا را در پیش گرفت.
سیستم‌ها هم مثل موجودات زنده، دوران جوانی و پیری دارند. اگر به روز نشوند، نقطه انتهایی زوالشان زود فرا می‌رسد. اصرار جمهوری اسلامی بر مقاومت در برابر جامعه مدنی، زمینه زوال را تسریع خواهد کرد.
تیپ ابراهیم رئیسی دقیقا ترجمان همین وضعیت رو به زوال بود: مطیع در برابر هسته سخت قدرت و مجری نقض گسترده حقوق شهروندی.
او از آغاز جوانی که دادستان شد تا دیروز که در سایه حذف رقبا و مهندسی انتخابات رئیس دولت شد، بر یک مسیر حرکت کرده: مهره سیستم بودن. هیچ گاه علیه این سیستم، شورشی یا اعتراضی یا اصلاحی نکرد.
نظام‌های تمامیت خواه به فرد وابسته نیستند که با یک فرد از بین بروند. آنها رئیسی های فراوانی در دامان خود پرورش داده اند و نسل جوان جمهوری اسلامی پرورده مکتب ولایت فقیه، مملو از مهره های سر به راه و‌ مطیع است.
تمامیت خواهی به عنوان یک سیستم، شدیدا نیازمند اطاعت پذیری است و رئیسی مهره ای مطیع بود.
اما جای رئیسی را نسل تازه نفسی پر کرده، نسلی که در همان روزهای مبارزه شهروندان در قالب جنبش سبز، رهبر جمهوری اسلامی، از آنها به عنوان رویش نظام یاد کرد.
اگر چه فقدان یک مهره در نظام تمامیت خواهی، تسکینی بر دل ستمدیدگان سیستم است، اما فراموش نشود که از کار انداختن تمامیت خواهی، نیازمند خاموش کردن موتور فکری تمامیت خواهی است یعنی رویکردی که ما را به قول «هانا آرنت» از «اندیشیدن» و «زندگی فعالانه» باز می دارد.
برای همین مقاومت مدنی گفتمانی است که می پذیرد ما در بحرانیم و در رنج زیست می کنیم و برای حل بحران‌ها باید با سیستم به مثابه یک کل، برخورد کرد.
بر این اساس تلاش برای بازتعریف شهروند به مثابه خاری در چشم دیکتاتوری، منتقد و مفسر محیط و با ذهنیت انتقادی مسیری سخت و طولانی برای درمان قطعی تمامیت خواهی است.
فقدان رئیسی و هر مهره دیگر نعمت است اما هدف اصلی، از کار انداختن قوه های محرکه تمامیت خواهی است. این مهم ماموریت اصلی گفتمان « مقاومت مدنی» است.
@Paarandiran

https://www.instagram.com/paarandiran

https://hottg.com/paarandiran/105
HTML Embed Code:
2024/05/21 20:23:27
Back to Top