TG Telegram Group Link
Channel: ناصر کرمی
Back to Bottom
#روزفردوسی
#فردوسی
هزار سال قبل از آغاز بیم و هراس فراگیر و شتابناک بشر از تخریب و آلودگی محیط زیست، فردوسی سبزگرا بوده است و ایرانیان را اندرز میداده به رعایت حق ذاتی حیوانات برای حیات، فارغ از سود و زیانی که برای انسان دارند:
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل

@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
پرچم و سال استقلال کشورهایی که روزگاری تحت سلطه بریتانیا بوده اند.

@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
به به. چه نقشه ای. ایران در صدر کشورهایی که به ظاهر دموکراتیک است اما مردم آن اعتقاد دارند این کشور اصلا دموکراتیک نیست. به واقع طبق این نقشه ایرانیان بدبین ترین مردم جهان نسبت به وجود دموکراسی درکشورشان هستند. این نقشه نشان می‌دهد که با وجود سرمایه گذاری رسانه‌ای کلان رژیم، جهان صدای مردم ایران را شنیده است.

@nasserkaramii
🔲 نقشه راه محیط زیست ایران

خلاصه آنچه که باید برای نجات محیط زیست ایران انجام داد. اما ما همه پشت دیوار براندازی گیر کرده ایم. این طرف به جای برنامه برای رهاسازی ایران همه دارند توی سروکله هم می زنند برای تقسیم غنایم در فردای خیال‌برانگیز آزادی. آن طرف هم حکومت کشور را به حال خود واگذاشته و هر چه هست را خرج ماشین سرکوب و متولیان فاسد و حریص آن می کند. این وسط ایران است که مثل یخ آب می شود.
ببینید چه حجم کاری هست برای نجات ایران که روی زمین مانده، چون نه این طرف و نه آن طرف دیوار براندازی ظاهرا اولویت هیچکس خود ایران نیست.

@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
از آن مقایسه‌ها که دوست دارید. مقایسه مساحت ایران و استرالیا. میبینید که اگر اثر مرکاتور را از کارتوگرافی نقشه‌ها حذف کنیم استرالیا آنچنان هم که غالبا در نقشه‌های جهان‌نما به نظر می‌رسد جایی بزرگتر از ایران نیست.
البته اگر عرصه زیست را در نظر بگیریم شاید حتی ایران جای فراختری باشد برای زندگی. اما دور از سلطه آخوندها، نه فقط سیدنی و کانبرا و ملبورن، شاید حتی آن بوشمنهای خارنشین استرالیا هم احساس خوشبختی بیشتری نسبت به ما داشته باشند.

@nasserkaramii
ارمغان سرنگونی جمهوری اسلامی؛ حضور سالانه ۲۰ میلیون توریست در ایران در یک بازه پنج ساله

ناصر کرمی در گفتگو با سعید قاسمی‌نژاد در «فریدون» بر این نکته تاکید می‌کند که ایران ظرفیت آن را دارد که پس از جمهوری اسلامی و در یک بازه پنج ساله، پذیرای سالانه ۲۰ میلیون توریست باشد.

او در توضیح این نکته چنین می‌گوید:

«ببینید بدترین شرایط ایران برای توسعه توریسم در همین دوران جمهوری اسلامی بوده ولی ما به اتفاق کارشناسان خارجی به این نتیجه رسیدیم که در یک برنامه ریزی پنج‌ساله و در قالب همین جمهوری اسلامی می‌شود به ورود ۲۰ میلیون توریست و درآمد تقریبی سالانه ۲۰ میلیارد دلار فکر کرد. این خیلی عدد بزرگی است.

اگر جمهوری اسلامی نباشد، قطعا در همین بازه، ۲۰ میلیون توریست به ایران خواهند آمد که با احتساب هر توریست هزار دلار، می‌شود ۲۰ میلیارد دلار. ضمن اینکه این به معنی دو میلیون شغل هم خواهد بود. دو میلیون شاغل در کمتر از پنج سال و رسیدن به درآمد سالانه ۲۰ میلیارد دلار سالانه در کمتر از پنج سال. مهم‌تر از همه این‌ها اینکه، عمده این درآمدها و اشتغال‌ها در مناطق دوردست رخ خواهند داد. این می تواند چشم‌انداز ایران را متحول کند. کمتر از پنج سال پس از فردای آزادی!

... در ایران شما مجبور نیستید از اول جاده بسازید. از اول فرودگاه بسازید. بیمارستان بسازید. پلیس بسازید. در برخی جاها مثل آفریقا و آمریکای جنوبی و ... وقتی به سراغ یک چشم‌انداز می‌روند، باید این‌ها را ابتدا بسازند. اما در ایران این‌ها وجود دارد.

البته ما نمی گوییم که همین فردای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، ۲۰ میلیون توریست می‌آیند. نه! در یک بازه پنج ساله به جایی می‌رسیم که سالانه ۲۰ میلیون توریست به ایران خواهند آمد. اما برای همه تعدادی که قرار است سال اول بیایند، هتل وجود دارد. ما سال اول دنبال این خواهیم رفت که ظرفیت هتل‌های موجود را به بالای ۸۰ درصد برسانیم که خودش رونق زیادی ایجاد می‌کند... فراموش نکنید که ما الان در شرایط صفر مطلق نیستیم».

------------
در پیشینه‌ی دکتر ناصر کرمی مدیریت برنامه‌ریزی و تحقیقات سازمان ایرانگردی و جهانگردی به چشم می‌خورد. او سال‌ها سردبیر ماهنامه «جهانگردان» بوده و «راهیاب ایران» نیز از اوست؛ پرفروش‌ترین کتاب در زمینه‌ی گردشگری ایران.

لینک گفتگو در «فریدون»:
https://www.fereydoun.org/Interviews/720912

@fereydoun_magazine
🔲 #یک‌صدم‌ثانیه
روشنفکران و سبیلهایشان - ۲
بله میدانم، سبیل مد بود و سبیلشان ربطی به استالین نداشت. ۵۷ هم بلای آسمانی بود، از آسمان نازل شد. باشد، قبول.
۱۳۶۶ | کانون نویسندگان | جلسه مشترک شاعران و نویسندگان
ردیف اول، نشسته بر زمین از راست به چپ: محمد محمدعلی (و مهرنوش محمدعلی)، ناصر زراعتی. ردیف دوم نشسته بر زمین از راست به چپ: عمران صلاحی، عباس معروفی، بیژن بیجاری، منصور کوشان، کامران بزرگ‌نیا، محمد مختاری، فرامرز سلیمانی. ردیف سوم نشسته بر مبل و صندلی از راست به چپ: عبدالعلی عظیمی، رضا فرخ‌فال، هوشنگ گلشیری، علی مؤذن، عظیم خلیلی، علی باباچاهی، قاضی ربیحاوی، جواد مجابی. ردیف چهارم: ایستاده از راست به چپ: ابوالقاسم محمدطاهر، اسماعیل رها، غلامحسین نصیری‌پور، علی دهباشی، یارعلی پورمقدم.

@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
مرطوبترین و خشکترین کشورهای جهان. چون بنا به آمارهای بلندمدت اقلیمی متوسط بارش ایران را بیش از 200 میلیمتر در نظر گرفته‌اند ایران درشمار 10 کشور خشک جهان قرار نگرفته است. اما ایران کشور پهناوری است و قطعا دوسوم جنوبی ایران، و به خصوص استانهای پهناوری مثل سیستان و بلوچستان و هرمزگان و یزد و خوزستان و کرمان حتی شاید خشکتر از اغلب فهرست کشورهای خشک این نقشه باشند.
@nasserkaramii
Forwarded from جغرافیای‌شخصی (Morteza Nemati)
«کنشگری بی‌خطر» ۳

مرتضی نعمتی

نقدهایی به دو نوشته‌ی پیشین در مفهوم برساخته‌ی «کنشگری بی‌خطر» بدستم رسید. خط اصلی این نقدها بر ضرورت پرهیز از دوقطبی دیدن جامعه تاکید داشت و اینکه هرکس بنا به توان و بضاعتش درجاتی از کنش اجتماعی و سیاسی را بر‌می‌گزیند که در جای خود ارزشمند است. و نیز آنکه همه ممکن است توان ریسک‌پذیری و مواجهه‌ی با خطر را نداشته باشند!

در پاسخ باید بگویم که بدیل و جایگزین «کنشگری بی‌خطر»، «کنشگری خطرناک» نیست، بلکه «کنشگری شریف» است. «کنشگری شریف» همیشه و الزاما حامل درجاتی از خطر نیست بلکه نوعی از کنشگری شرافتمندانه و صادقانه است که بر ریشه‌ها و رگه‌های اصلی یک مسئله در ابعاد سیاسی و اجتماعی تاکید دارد و البته در بیشتر موارد توام با هزینه‌ و گاهی نیز حامل مخاطراتی است.
«کنشگری شریف» می‌تواند هزینه‌هایی را بر فرد تحمیل کند که بسته به نوع کنش و نیز شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه‌ی مقصد متفاوت باشد. نکته دیگر آنست که در «کنشگری بی‌خطر» نوعی از رندی، فرصت‌طلبی، نادیده‌انگاری حقیقت و سواستفاده از موقعیت به روشنی قابل تشخیص است. به این اعتبار می‌توان کنشگری بی‌خطر را نوعی «کنشگری نانجیب» تلقی کنیم.

بگذارید با ذکر چند مثال بحث را پیش ببریم:
_ کنشگر سیاسی را در نظر بگیرید که در ژستی حقوق‌بشری به «جنایات اسرائیل در غزه» معترض اما به وضعیت مشابه آن در کشور خود بی‌تفاوت است! چراکه اولی مستلزم هیچ هزینه و خطری نیست و از قضا مزایا و مواهبی نیز دارد و دومی هم مخاطره‌آمیز است و هم هزینه‌ساز!
_ معترضی که با نمایش فیک و تقلبی از اعتراض به دنبال موقعیتی برای پناهندگی سیاسی است. این شیوه‌ در سالهای اخیر به وفور استفاده شده و محصول آن شکل‌گیری لایه‌هایی از اپوزیسیون متقلب است که در خارج از ایران فعالیت دارند. ضرباتی که از ناحیه‌ی این اپوزیسیون بدلی به جریان اعتراضات مدنی و سیاسی اصیل در ایران وارد شده، کمتر از نیروهای سرکوبگر داخلی نیست! دقت کنید که درین مورد خاص کنشگری با درجاتی از ریسک هم توام است اما بدلیل ماهیت غیر اصیل و تقلبی همچنان می‌توانیم آنرا نوعی از «کنشگری بی‌خطر و نانجیب» بدانیم!
_ کنشگری که به جای نقد مستقیم تمامیت‌خواهی دینی موجود، مدام بر طبل دیکتاتوری «پهلوی و موسولینی» می‌کوبد و از کره‌ی شمالی تا «پوتین» را مورد نوازش قرار می‌دهد اما اشاره‌ای به نمونه‌های وطنی و زنده نمی‌کند! درین شکل از کنشگری نیز نوعی از رندی، فرصت‌طلبی، عدم اصالت و کتمان واقعیت قابل تشخیص است.
_ کنشگری که در اعتراض به نقض آزادی آکادمیک در دانشگاه طوماری را امضا می‌کند که مخاطب آن شخص یا نهادی است که در محتوای نامه به وضوح نقش مخرب او در شکل‌گیری مسئله به رسمیت شناخته شده و تنها خواهش و تمنایی که دارد آن است که: «لطفا ناخن دستی را که روی گلوی ما فشرده‌ای کمی کوتاه کن تا خراش گلویمان عمیق‌تر از این نشود»!


مصادیق دیگری از این نوعی کنشگری فرصت‌طلبانه، بی‌خطر، نانجیب و فیک قابل تشخیص است که در مجالی مناسب به آن خواهم پرداخت.
با این توضیح پیداست که صورتبندی کنش‌های اجتماعی و سیاسی بر مبنای اصالت و شرافت به معنای دوقطبی دیدن جامعه نیست بلکه تلاشی است برای تبیین و تمایز حرکت‌های اصیل و جعلی!

https://hottg.com/MortezaNemati1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔲 #یک‌صدم‌ثانیه
مشکل مشهد تغلیظ جمهوری اسلامی در جغرافیای شهری آن است. و هر جا جمهوری اسلامی غلیظتر باشد به معنای دانش‌ستیزی افرونتر، آسیب پذیری و البته فساد بیشتر است. اینطور است که در ام القرای شیعه و زادگاه عظما عرصه مسیل را فرصتی برای کسب‌و‌کار و ساخت‌و‌ساز دیده و دومین شهر بزرگ ایران را طعمه دائم سیل می‌کنند.

@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
اسراییل، دوستان، نادوستان و فقط یک دشمنش. بله، تنها حکومتی که هویتش را با یهودستیزی و دشمنی بنیادین با اسراییل تعریف کرده جمهوری اسلامی است.

@nasserkaramii
🔲 #یک‌صدم‌ثانیه
در زیر این آسمان،
برای هر چیزی روزی هست.
حتی برای لبخند مادران خاوران.

@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
محل سقوط هلیکوپتر. کجای اینجا «صعب‌العبور» است؟ بیشتر به نظر میرسد دامنه کم‌شیبی هست دچار چرای مفرط دام. همان حرف مردم درست بود: برای «علاج ماجرا» خبر را نگه داشتند در تاریکی شبانه منتشر کنند.

@nasserkaramii
🔲 نکته مهم درباره سیل مشهد
مشهد یک جمهوری اسلامی بسیار غلیظ شده است. غلیظترین جایی که می‌توان جلوه جمهوری اسلامی را در آن بازجست. به این دلیل ساده که مشهد پایتخت واقعی و معنوی جمهوری اسلامی است و شهر خامنه‌ای (گفته می‌شود خامنه‌ای خیلی از ایام سال را در همین شهر می‌گذراند) و موقعیت خاص سیاسی و مذهبی دارد و همچنین شاید تنها شهر ایران که معطوف به خود تولید کننده ثروت است، به واسطه انبوه میلیونی زائران. چنین شهری توسط امنیتی‌ترین دولتمردان نظام اداره می‌شود. ممکن است بگویید مگر بقیه شهرها همینگونه نیست؟ بله. در همه شهرها بالاترین سطح مدیریت شهری در اختیار نیروهای امنیتی معتمد نظام است. اما در سطوح میانی و به خصوص در حوزه‌هایی که به هر حال فنی و تحصصی تلقی می‌شوند، مثلا معاونتهای خدمات شهری و شهرسازی این شانس وجود دارد که کارشناسانی استخوان خورد کرده بر تصمیمات کلان اثرگذار باشند. در مشهد اما اینگونه نیست. شهر همواره توسط بسیجیهایی اداره شده است که حداکثر، تاکید می‌کنم حداکثر! تواناییهایشان می‌توانسته است نگهبانی در ورودی شهرداری باشد. اما همیشه شهردار و معاون شهردار و استاندار و مدیرکل بوده‌اند و برخوردار از اختیارات مطلق برای تنسیق فضای کالبدی شهر. به همین خاطر است که اینهمه پول در این شهر تولید می‌شود اما چشم‌انداز آن حتی از اغلب دیگر شهرهای ایران نابسامانتر و زشتتر است. اداره شهر توسط بسیجیها تبعا سه پیامد را به دنبال دارد:
1- خلع ید کامل از کارشناسان و متخصصین و البته به محاق رفتن اسناد بالادست حوزه مدیریت شهری مثل طرح جامع و طرحهای تفصیلی. خودشان سند بالادست امنیتی دارند و مطابق آن رفتار می‌کنند. در این سند امنیتی خودشان بحثی مثل دوره‌های تاریخی برگشت سیل کشک است و زائد و آنچه که مهم است مثلا فقط امنیت مسیرهای تردد مقام معظم است در ایامی که به مشهد می‌آید.
2- فساد. بله، جمهوری اسلامی غلیظتر به معنای فساد افزونتر نیز هست. اینگونه است که حریص و بی‌پروا مسیلهای شهر را به فروش می‌گذارند (به واقع به خودشان می‌فروشند) و در آن ساخت‌و‌ساز می‌کنند.
3- آسیب‌پذیری چشم‌انداز و کاهش تاب‌آوری آن. هر جا که جمهوری اسلامی دست بازتری داشته برای دخالت در چشم‌انداز به محیطی آسیب‌پذیرتر در برابر رخدادهای طبیعی تبدیل شده است. مثلا شما ببینید دلایل گسترش فرونشست زمین در جغرافیای شهری شهرهای بزرگی مثل تهران و اصفهان و شیراز و ارتباط آن با پروژه‌هایی که متعاقب انقلاب اسلامی در پیرامون این شهرها اجرا شده است. بسیجیها در مشهد دستشان بازتر بوده برای یک دخالت تماما جمهوری اسلامی‌وار! در چشم‌انداز. به همین خاطر عجیب نیست که مشهدیها از بنگلادشیها هم در برابر بارش آسیب‌پذیرتر شده‌اند و در هر باران باید از بیم سیل بر خود بلرزند.
خلاصه اینکه تغییر الگوی بارش عامل فرعی است. اگرچه برای انطباق با همین عامل هم دستورکارهای مشخص و ساده فنی وجود دارد. اما دلیل اصلی سیل مشهد همان است که گفته شد: هر جا حضور جمهوری اسلامی غلیظتر و ملموستر باشد، انتظار بلا و مصیبت بیشتر است. سیل باز هم خواهد آمد. مشهدیها شانس بیاورند و فعلا آنجا زلزله و توفان و طاعون رخ ندهد. با جمهوری اسلامی حتی هاریکان در وسط بیابان هم بعید نیست.

@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
کشورهای جدیدی که بعد از 1990 پدید آمده اند. اغلب حاصل فروپاشی شوروی. چپها، دور از قدرت وعده تمرکززدایی مطلق میدهند. اما در قدرت "همه کارگرند و قومگرایی ارتجاعی و در خدمت امپریالیسم" است و همان بهتر که همه زیر سایه برادر بزرگ زندگی کنند.

@nasserkaramii
🗺 #لذت_جغرافیا
ورزقان، ورزقان زیبا، تا ابد یادآور خاطرات خوب برای ملت ایران.

@nasserkaramii
HTML Embed Code:
2024/05/21 23:19:54
Back to Top