TG Telegram Group Link
Channel: مؤسسهٔ نجوای قلم
Back to Bottom
اقبال/استقبال

اقبال به‌معنی «روی آوردن» و استقبال به‌معنای «طلب اقبال‌کردن» است. وقتی مردم به چیزی روی می‌آورند باید گفت به آن اقبال کردند؛ نه از آن استقبال کردند.
مثال‌ها:
🟡 نادرست: این روزنامه با استقبال مردم مواجه شد.
🟢 درست: این روزنامه با اقبال مردم مواجه شد.
🟢 درست: مردم به این روزنامه اقبال کردند.
🟡 نادرست: مهندسان از این طرح استقبال کردند.
🟢 درست: مهندسان از این طرح اقبال کردند.

البته شیوه درست آن کمتر به‌کار می‌رود

#نکته_ویرایشی
#نجوای_قلم
#ویرایش_زبانی
سلام دوستانی که به شرکت در آزمون فنی‌وحرفه‌ای تمایل دارند لطفا اعلام آمادگی کنند تا اسامی آنها برای آزمون اعلام شود.

📝
#فنی‌_و_حرفه‌ای
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

#حافظانه
#نجوای_قلم
اگر پای در دامن آری چو کوه
سرت ز آسمان بگذرد در شکوه

زبان درکش ای مردِ بسیار‌دان
که فردا قلم نیست بر بی‌زبان

صدف‌وار گوهرشناسانِ راز
دهان جز به لؤلؤ نکردند باز

فراوان‌سخن باشد آکنده‌گوش
نصیحت نگیرد مگر در خموش

چو خواهی که گویی نفس بر نفس
حلاوت نیابی ز گفتارِ کس

نباید سخن گفت ناساخته
نشاید بریدن نینداخته

تأمّل‌کنان در خطا و صواب
به از ژاژخایانِ حاضر‌جواب

کمال است در نفسِ انسان سخُن
تو خود را به گفتار ناقص مکُن

کم‌آواز هرگز نبینی خجل
جوی مشک بهتر که یک توده گل

حذر کن ز نادانِ ده‌مَرده‌گوی
چو دانا یکی گوی و پرورده گوی

صد انداختی تیر و هر صد خطاست
اگر هوشمندی یک انداز و راست

چرا گوید آن چیز در خفیه مرد
که گر فاش گردد شود روی‌زرد؟

مکن پیشِ دیوار غیبت بسی
بود کز پسش گوش دارد کسی

درونِ دلت شهربند است راز
نگر تا نبیند درِ شهر باز

از آن مردِ دانا دهان‌دوخته‌ست
که بیند که شمع از زبان سوخته‌ست

✍️ بوستان سعدی
#بوستان_سعدی
#گلستان_سعدی
#حکایت
#نجوای_قلم
دورهٔ دستور زبان فارسی💥

مدرس: دکتر شکری

شنبه‌ها ساعت ۱۶
به‌صورت حضوری و مجازی

مناسب:
ویراستاران
مترجمان
نویسندگان
وکلا و…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزل
چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست
سخن‌شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

#حافظانه
#نجوای_قلم
نشستن
در چند دهه اخیر مرسوم شده که در بعضی عبارت‌ها به گونه‌ای نامتعارف از فعل «نشستن» استفاده کنند. مثلا: به تماشا نشستن، به تفریح نشستن، به گفت‌وگو نشستن، به ستیزه نشستن، به مجادله نشستن، که باید جای تمام آنها از کلمه «پرداختن» استفاده شود؛
مثال:
🔴 نادرست: طرفین با اشتیاق تمام به گفت‌وگو نشستند.
🟢 درست: طرفین با اشتیاق تمام به گفت‌وگو پرداختند.

می‌توان با حذف حرف اضافه و ساختن ترکیب فعلی از فعل «کردن» نیز استفاده کرد.
مثال‌ها:
گفت‌وگو کردن، ستیزه کردن، مجادله کردن.
🔴 نادرست: آنها پس از آنکه به ستیزه نشستند و کاری از پیش نبردند، به حَکَم راضی شدند.
🟢 درست: آنها پس از آنکه با هم ستیزه کردند و کاری از پیش نبردند، به حَکَم راضی شدند.

#نکته_ویرایشی
#نجوای_قلم
#ویرایش_زبانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ادامه غزل
غزل
چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست
سخن‌شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست


#حافظانه
#نجوای_قلم
کسی مژده پیش انوشیروان عادل آورد، گفت: شنیدم که فلان دشمن تو را خدای عزّ و جل برداشت.
گفت: هیچ شنیدی که مرا بگذاشت؟!

اگر بمرد عدو جای شادمانی نیست
که زندگانی ما نیز جاودانی نیست

#گلستان_سعدی
#بوستان_سعدی
#حکایت
#نجوای_قلم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزل

ای نسیم سحر، آرامگَه یار کجاست
منزل آن مه عاشق‌کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا، موعد دیدار کجاست


#حافظانه
#نجوای_قلم
این/آن

این دو کلمه به‌تنهایی (بدون اسم) ضمیرند که به‌صورت جمع نیز می‌آیند لیکن اگر مرجع ضمیر انسان باشد، آنها را با «ان» و «ها» جمع می‌بندد و اگر مرجع ضمیر غیر انسان باشد آنها را را با «ها» جمع می‌بندد.

مثال‌ها:
درست: مسئول پرونده از آنها بازجویی کرد.
درست: مسئول پرونده از آنان بازجویی کرد.
توضیح: در مثال بالا مرجع ضمیر متهمان هستند که انسان‌اند؛ لذا هر دو کاربرد درست است.
نادرست: محتوای پرونده‌ها ناقص بود زیرا آنان به‌خوبی تنظیم نشده بود.
ندرست: محتوای پرونده‌ها ناقص بود زیرا آنها به‌خوبی تنظیم نشده بود.

#نکته_ویرایشی
#نجوای_قلم
#ویرایش_زبانی
اِقْدام/اَقْدام

این دو کلمه را نباید با هم اشتباه گرفت. اِقْدام، به کسر اول و سکون دوم، مصدر و به‌معنای «قدم پیش‌گذاشتن برای انجام کاری» است: «عالِمی که به منطق شیرین و مایه بلاغت و قوتِ فصاحت هرجا که رود به خدمتش اِقدام نماید و اکرام کنند ...» (گلستان سعدی، ۱۲۰)؛ اما اَقْدام، به فتح اول و سکون دوم، جمع قَدَم و به معنای «گامها»ست:

گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
(حافظ)

#نکته_ویرایشی
#نجوای_قلم
#ویرایش_زبانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزل

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین، کز تو سلامت برخاست

که شنیدی که در این بزم، دمی خوش بنشست؟
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست


#حافظانه
#نجوای_قلم
راسخون یار همیشه همراه
دیوان حافظ
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخواست.mp3
HTML Embed Code:
2024/06/13 07:38:42
Back to Top