Channel: | ناهورے |
ناگهان دلم از دوستی او سرشار شد. او را با ستایشی
بی مرز، دوست داشتم. انگار که سال های سال
باهم فکر کرده بودیم، دوش به دوش هم
جنگیده بودیم و یک دهان ترانه خوانده بودیم :)💙
_ ناظم حکمت
|| @NaHoOrI
بی مرز، دوست داشتم. انگار که سال های سال
باهم فکر کرده بودیم، دوش به دوش هم
جنگیده بودیم و یک دهان ترانه خوانده بودیم :)💙
_ ناظم حکمت
|| @NaHoOrI
وقتی از او پرسیدند؛ چگونه
در میان شلوغی او را پیدا کردی؟
گفت: کدام شلوغی!
من غیر از او کسی را ندیدم :)🌊
• @NaHoOrI
در میان شلوغی او را پیدا کردی؟
گفت: کدام شلوغی!
من غیر از او کسی را ندیدم :)🌊
• @NaHoOrI
روزهای دیگری خواهد رسید
چیزهای بهتری خواهد آمد
صداهای دیگری شنیده خواهد شد
تو هم خواهی خندید!
خواهی خندید،
تو هم،
خواهی خندید!
میدانم
👤 چزاره پاوزه
چیزهای بهتری خواهد آمد
صداهای دیگری شنیده خواهد شد
تو هم خواهی خندید!
خواهی خندید،
تو هم،
خواهی خندید!
میدانم
👤 چزاره پاوزه
دلم میخواهد زندگی ام را مانند بسته ای در دست فردی دیگر بگذارم و بگویم بیا ! برای من دیگر بس است حالا تو ، فکر بقیه اش را بکن...
• @NaHoOrI
• @NaHoOrI
به مادمازل کتی گفتم :
" تو هیچ وقت عاشق شدی ؟ "
خاکستری نگاهم کرد :)!
خاکستری غمگین ترینِ رنگ هاست .🩶
• @NaHoOrI
" تو هیچ وقت عاشق شدی ؟ "
خاکستری نگاهم کرد :)!
خاکستری غمگین ترینِ رنگ هاست .🩶
• @NaHoOrI
کار شاقی نکرده ام!
فقط به زانو در نیامده ام. فقط تاریکی را
از تکلم بیهودگی باز داشته ام
دشوار نیست؛ شماهم بگویید نور
بگویید امید، بگویید عشق . .🌱
– سید علی صالحی
• @NaHoOrI
فقط به زانو در نیامده ام. فقط تاریکی را
از تکلم بیهودگی باز داشته ام
دشوار نیست؛ شماهم بگویید نور
بگویید امید، بگویید عشق . .🌱
– سید علی صالحی
• @NaHoOrI
سلام بر آنهایی که وقتی تو را
خاموش یافتند،
رهایت نکردند. مگر بعد از آن که
نور و روشنایی را به تو بازگرداندند.
_ محمود درویش
🪐• @NaHoOrI
خاموش یافتند،
رهایت نکردند. مگر بعد از آن که
نور و روشنایی را به تو بازگرداندند.
_ محمود درویش
🪐• @NaHoOrI
HTML Embed Code: