Channel: مورخان
اسنادی از صورت اسامی و میزان مبلغ هزینه ماهیانه «تحت نظری ها» سال 1316 ه.ش (دوره رضاشاه)
از اسناد اینگونه برمی آید که افراد و خانواده های کسانی که دستگیر، اعدام یا تبعید شده بودند از دولت مقرری دریافت می کرده اند.
@movarekhan
از اسناد اینگونه برمی آید که افراد و خانواده های کسانی که دستگیر، اعدام یا تبعید شده بودند از دولت مقرری دریافت می کرده اند.
@movarekhan
Forwarded from انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان
#کتاب_نوشت
📚 معرفی تازههای نشر در جهاددانشگاهی واحد اصفهان
✅ عنوان کتاب: «گزیده اسناد انتخابات مجلس شورای ملی در اصفهان»
🔸️ نویسندگان: مرتضی نورائی، محمد افقری
نوبت چاپ: اول
سال چاپ: ۱۴۰۲
صفحه: ۵۵۲
قطع: وزیری
📌 لینک خرید اینترنتی و اطلاعات بیشتر:
👈اینجا را کلیک کنید 👉
🔗 راههای ارتباط با انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان:
سایت:
📕 jzip.ir/pub
اینستاگرام:
📘 instagram.com/jdisf.pub
تلگرام:
📔 https://hottg.com/jdisfpub
ایتا:
📙 eitaa.com/jdisfpub
ارتباط با ادمین:
📗 @jdisfpubadmin
🌐 انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان
@jdisfpub
📚 معرفی تازههای نشر در جهاددانشگاهی واحد اصفهان
✅ عنوان کتاب: «گزیده اسناد انتخابات مجلس شورای ملی در اصفهان»
🔸️ نویسندگان: مرتضی نورائی، محمد افقری
نوبت چاپ: اول
سال چاپ: ۱۴۰۲
صفحه: ۵۵۲
قطع: وزیری
📌 لینک خرید اینترنتی و اطلاعات بیشتر:
👈اینجا را کلیک کنید 👉
🔗 راههای ارتباط با انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان:
سایت:
📕 jzip.ir/pub
اینستاگرام:
📘 instagram.com/jdisf.pub
تلگرام:
📔 https://hottg.com/jdisfpub
ایتا:
📙 eitaa.com/jdisfpub
ارتباط با ادمین:
📗 @jdisfpubadmin
🌐 انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان
@jdisfpub
Forwarded from مورخان
🖋 «حاجی فیروز»؛ از دل اسطوره ها تا خیابان های امروز تهران
روزنامه ایران / ۲۸ اسفند ۱۳۹۶
دکتر آمنه ابراهیمی، تاریخ پژوه
در مورد پدیداری شخصیت حاجی فیروز، کسی که تنها یک روز در سال ظاهر میشود و آدمیان را از آمدن فصلی دیگر با خبر میکند، در دل فرهنگ ما نظرات مختلفی ارائه شده است و به نظر میرسد این نظرات با وجود تفاوتها و اشتراکاتشان، سراسر بیانگر نوعی غنای معنایی شخصیت حاجی فیروز و مراحل سیر تحول و تکوین آن هستند.
یادداشت پش رو نوشتاری محققانه درباره ریشه های پیدایش این شخصیت در فرهنگ عامه ایرانیان است.
در مورد پدیداری شخصیت حاجی فیروز در دل فرهنگ ما نظرات مختلفی ارائه شده است و به نظر می¬رسد این نظرات علیرغم تفاوت ها و اشتراکاتشان، سراسر بیانگر نوعی غنای معنایی شخصیت حاجی فیروز و مراحل سیر تحول و تکوین آنند. برخی حاجی فیروز را همان عمو نوروز، ننه نوروز و یا بابا نوروز دانسته¬اند.
ریشه یابی برآمدن شخصیت حاجی فیروز ما را به روزگاران اساطیری هم می¬رساند. روزگاری که سیاوش خونش بر زمین ریخته شد و از خون او گیاهی رویید که پرسیاووشان نام گرفت. از دریچه چشم «مهرداد بهار» مراسم سوگ سیاوش، نمودی از سرنوشت ایزدی نباتی/ شهید شونده است. چهره سیاه حاجی فیروز نیز نمود بازگشت او از جهان مردگان و لباس سرخش نماد همان خون سیاوش است که بار دیگر به حیات قدم می¬نهد و شادی و زایش را با خود می¬آورد. از منظر وی نام سیاوش نیز معادل مرد سیاه یا مردی با چهره سیاه است. و این گونه است که بهرام بیضایی در «سیاووش خوانی» به روشنی از مرگ سیاوش به مثابه از بین رفتن عناصر اولیه هستی و نابودی جهان سخن گفته است. او از زبان سیاوش می¬گوید: « در خوابم گذشت که آب آتش گرفته است. و باد آتش گرفته است و آتش آتش گرفته است در خوابم گذشت که در رگهایم خون آتش گرفته است.»
از سوی دیگر در پی رمزگشایی از تن این پیکره نمادین سرخ، «کتایون مزداپور» لوحی آکدی در خاک میانرودان را مورد مطالعه قرار داده است، این لوحه کهن به ما می¬گوید که ایشتر (الهه تموز/ایزد کشاورزی) شاه دوموزی را برای ازدواج انتخاب می¬کند. او سپس یکباره خود به زیر زمین می¬رود. با رفتن او به زیر زمین زایش و رویش در زمین متوقف می¬شود و در پی آن دوموزی برای آوردن همسرش از زیر زمین با لبان و جامه سرخ و در حالی که دایره زنگی و نی¬لبک می¬نوازد به زیرزمین می¬رود و بدین سان است که سرگذشت آنها به طرزی نمادین شخصیتی چون «حاجی پیروز» را به عنوان نماینده¬ای از دنیایی قدسی و پیکی بهاری، امید بخش و شادی آور پدید آورده است.
در منابعی دیگر خاستگاه حاجی فیروز به دوران ساسانیان بازمی¬گردد. کسی که در این زمان سیاه نیست و رخساری زیبا دارد و به عنوان «پیروز» و «خجسته» شناخته می¬شود و پیام آور نوروز برای شاه است و از جانب خدا آمده است. اینکه چرا او به رنگ سیاه درآمده و در دل فرهنگ مردم جای گرفته نیز قصه ای دیگر در پی دارد. در دل آثاری دیگر حاجی فیروز را راهنمایی می¬بینم که مردم را در آخرین روزهای زمستان (پنج روز آخر) به جانب دیدار ارواح عزیزانشان هدایت می¬کند.
از جهتی دیگر و در راستای نوید بخشی حاجی فیروز که افزون بر رسیدن فصل تازه بهار و آمدن نوروز، سر زدن خورشید را نیز دربر می¬گیرد برخی پدیداری او را در دل فرهنگ مهر یا میترا جسته¬اند. «سودابه فضایلی» که در مقاله¬ای با عنوان «فیروز مقدس» این موضوع را بررسی کرده؛ بر این نظر است که ایزد مهر یا میتره واسطه¬ای است میان آفریدگار و آفریدگانش و از عهد و پیمان و ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه محافطت می¬کند. فضایلی کوچروی کیش مهر را در اروپا و از جمله در یونان و رم دنبال کرده و بر این نظر است که حاجی فیروز از مقامات مهری است که با بابانوئل نیز که یکی از مهریانِ بلند مرتبه به نام «پدر» است برابری می¬کند. از سوی دیگر ریشه¬یابی کلمه حاجی نیز ما را به واژه ای یونانی می¬رساند که به معنای مقدس است. فیروز نیز به معنی فاتح و پیروز است و این در حالی است که در آیین مهر کلمه نبرد نیز به همین معناست. از این روز حاجی فیروز معادل فردی مقدس و پیروز قرار می¬گیرد. سرخ پوشی حاجی فیروز نیز که گویا به معنای رنگ سرخ در آیین مهر می¬رسد نماد خون و مظهر خورشید است.
دانسته¬های دیگر ما حاکی از این است که حاجی فیروزها در اوایل دوره قاجار بیشتر از بین سیاهان آفریقایی-اند که به عنوان خدمتکار خانه وارد بدنه جامعه و فرهنگ ما شده بودند. کسانی که با آرایش و صورتک به رقص و لودگی در کوچه ها و معابر می¬پرداختند و از بهار می¬خواندند و مردم آن¬ها را بسیار دوست می¬داشتند و به عنوان شادباش به آنها پولی می¬بخشیدند. در تهران این روزها، روزهایی که چهره...
movarekhan.com/go/992
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید 👇🏻
روزنامه ایران / ۲۸ اسفند ۱۳۹۶
دکتر آمنه ابراهیمی، تاریخ پژوه
در مورد پدیداری شخصیت حاجی فیروز، کسی که تنها یک روز در سال ظاهر میشود و آدمیان را از آمدن فصلی دیگر با خبر میکند، در دل فرهنگ ما نظرات مختلفی ارائه شده است و به نظر میرسد این نظرات با وجود تفاوتها و اشتراکاتشان، سراسر بیانگر نوعی غنای معنایی شخصیت حاجی فیروز و مراحل سیر تحول و تکوین آن هستند.
یادداشت پش رو نوشتاری محققانه درباره ریشه های پیدایش این شخصیت در فرهنگ عامه ایرانیان است.
در مورد پدیداری شخصیت حاجی فیروز در دل فرهنگ ما نظرات مختلفی ارائه شده است و به نظر می¬رسد این نظرات علیرغم تفاوت ها و اشتراکاتشان، سراسر بیانگر نوعی غنای معنایی شخصیت حاجی فیروز و مراحل سیر تحول و تکوین آنند. برخی حاجی فیروز را همان عمو نوروز، ننه نوروز و یا بابا نوروز دانسته¬اند.
ریشه یابی برآمدن شخصیت حاجی فیروز ما را به روزگاران اساطیری هم می¬رساند. روزگاری که سیاوش خونش بر زمین ریخته شد و از خون او گیاهی رویید که پرسیاووشان نام گرفت. از دریچه چشم «مهرداد بهار» مراسم سوگ سیاوش، نمودی از سرنوشت ایزدی نباتی/ شهید شونده است. چهره سیاه حاجی فیروز نیز نمود بازگشت او از جهان مردگان و لباس سرخش نماد همان خون سیاوش است که بار دیگر به حیات قدم می¬نهد و شادی و زایش را با خود می¬آورد. از منظر وی نام سیاوش نیز معادل مرد سیاه یا مردی با چهره سیاه است. و این گونه است که بهرام بیضایی در «سیاووش خوانی» به روشنی از مرگ سیاوش به مثابه از بین رفتن عناصر اولیه هستی و نابودی جهان سخن گفته است. او از زبان سیاوش می¬گوید: « در خوابم گذشت که آب آتش گرفته است. و باد آتش گرفته است و آتش آتش گرفته است در خوابم گذشت که در رگهایم خون آتش گرفته است.»
از سوی دیگر در پی رمزگشایی از تن این پیکره نمادین سرخ، «کتایون مزداپور» لوحی آکدی در خاک میانرودان را مورد مطالعه قرار داده است، این لوحه کهن به ما می¬گوید که ایشتر (الهه تموز/ایزد کشاورزی) شاه دوموزی را برای ازدواج انتخاب می¬کند. او سپس یکباره خود به زیر زمین می¬رود. با رفتن او به زیر زمین زایش و رویش در زمین متوقف می¬شود و در پی آن دوموزی برای آوردن همسرش از زیر زمین با لبان و جامه سرخ و در حالی که دایره زنگی و نی¬لبک می¬نوازد به زیرزمین می¬رود و بدین سان است که سرگذشت آنها به طرزی نمادین شخصیتی چون «حاجی پیروز» را به عنوان نماینده¬ای از دنیایی قدسی و پیکی بهاری، امید بخش و شادی آور پدید آورده است.
در منابعی دیگر خاستگاه حاجی فیروز به دوران ساسانیان بازمی¬گردد. کسی که در این زمان سیاه نیست و رخساری زیبا دارد و به عنوان «پیروز» و «خجسته» شناخته می¬شود و پیام آور نوروز برای شاه است و از جانب خدا آمده است. اینکه چرا او به رنگ سیاه درآمده و در دل فرهنگ مردم جای گرفته نیز قصه ای دیگر در پی دارد. در دل آثاری دیگر حاجی فیروز را راهنمایی می¬بینم که مردم را در آخرین روزهای زمستان (پنج روز آخر) به جانب دیدار ارواح عزیزانشان هدایت می¬کند.
از جهتی دیگر و در راستای نوید بخشی حاجی فیروز که افزون بر رسیدن فصل تازه بهار و آمدن نوروز، سر زدن خورشید را نیز دربر می¬گیرد برخی پدیداری او را در دل فرهنگ مهر یا میترا جسته¬اند. «سودابه فضایلی» که در مقاله¬ای با عنوان «فیروز مقدس» این موضوع را بررسی کرده؛ بر این نظر است که ایزد مهر یا میتره واسطه¬ای است میان آفریدگار و آفریدگانش و از عهد و پیمان و ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه محافطت می¬کند. فضایلی کوچروی کیش مهر را در اروپا و از جمله در یونان و رم دنبال کرده و بر این نظر است که حاجی فیروز از مقامات مهری است که با بابانوئل نیز که یکی از مهریانِ بلند مرتبه به نام «پدر» است برابری می¬کند. از سوی دیگر ریشه¬یابی کلمه حاجی نیز ما را به واژه ای یونانی می¬رساند که به معنای مقدس است. فیروز نیز به معنی فاتح و پیروز است و این در حالی است که در آیین مهر کلمه نبرد نیز به همین معناست. از این روز حاجی فیروز معادل فردی مقدس و پیروز قرار می¬گیرد. سرخ پوشی حاجی فیروز نیز که گویا به معنای رنگ سرخ در آیین مهر می¬رسد نماد خون و مظهر خورشید است.
دانسته¬های دیگر ما حاکی از این است که حاجی فیروزها در اوایل دوره قاجار بیشتر از بین سیاهان آفریقایی-اند که به عنوان خدمتکار خانه وارد بدنه جامعه و فرهنگ ما شده بودند. کسانی که با آرایش و صورتک به رقص و لودگی در کوچه ها و معابر می¬پرداختند و از بهار می¬خواندند و مردم آن¬ها را بسیار دوست می¬داشتند و به عنوان شادباش به آنها پولی می¬بخشیدند. در تهران این روزها، روزهایی که چهره...
movarekhan.com/go/992
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید 👇🏻
مورخان
«حاجی فیروز»؛ از دل اسطوره ها تا خیابان های امروز تهران
روزنامه ایران / ۲۸ اسفند ۱۳۹۶
Forwarded from مورخان
از سیستان تا مرو : در جست و جوی شادی
✍️هادی میرشاهی (دانشجوی مقطع دکتری تاریخ ایران)
سالهاست که مطالب رسانههای مجازی در میان ایرانیان دست به دست می شود و خواندن متن های مجازی ، جای کتابخوانی را گرفته است. بخش زیادی از این متنها : جعلی ، نامستند و ساختگی هستند و به واسطه پخش گسترده در میان مخاطبان ، زدودن این روایتها و تاریخهای نو، که گهگاه با اهداف خاصی ساخته شدهاند و به محکمات تاریخی و ادبی بدل گشتهاند ،کاری بس دشوار و گاه ناممکن است. تجربه نشان داده است که توضیح، تبیین و رمزگشایی از مطالب جعلی فضای مجازی در تکرار و شیوع گسترده آنها کم تاثیر است، اما خطاپوشی و نادیدهانگاری آگاهان حاضر در گروهها و جمع های تشکیل شده در فضای مجازی نیز به نوعی اعلام تسلیم و انفعال مطلق اهل تاریخ و فرهنگ در برابر رواج هرچه بیشتر مطالب گمراه کننده ای است که جز دامن زدن به خرافات، تثبیت اختلافات و تحکیم اعتقادات نادرست نتیجه دیگری نخواهند داشت.
چند سالی ست که در ایام نوروز داستانکی به نقل از تواریخ سیستان! با اندک تفاوتهایی با متن ذیل دست به دست می شود :
« در تواریخ سیستان آمده است: «وقتی که سپاهیان «قتیبه»، سیستان را به خاک و خون کشیدند، مردی چنگ نواز، در کوی و برزن شهر که غرق خون و آتش بود، از کشتارها و جنایات «قتیبه» قصه ها می گفت و اشک خونین از دیدگان آنانی که بازمانده بودند، جاری می ساخت و خود نیز، خون می گریست ... و آنگاه بر چنگ می نواخت و می خواند: با این همه غم در خانه دل اندکی شادی باید که گاه نوروز است.»
ناگفته پیداست که جست و جوی این روایت در کتابی که به تاریخ سیستان مشهور است و سایر منابع تاریخی بیحاصل است. جست و جوی اینترنتی متن هم تنها تکرارش را در انواع شبکه های مجازی نشان میدهد. اما کلید معما در مقاله «نوروز» دکتر شریعتی در کتاب هبوط در کویر است. از قرار معلوم دکتر شریعتی در سال 1346 با دانشجویان تاریخ راهی سفری به عراق بوده است که از سفر باز مانده است ، شریعتی از سفر جامانده در راه متنی برای خواندن در اجتماع آن دانشجویان می نویسد، که همین مقاله نوروز است. دکتر شریعتی از محفوظات خود چنین نوشته است :
«تاريخ از مردي در سيستان خبر ميدهد که در آن هنگام که عرب سراسر اين سرزمين را در زير شمشير خليفه جاهلي آرام کرده بود، از قتل عام شهرها و ويراني خانهها و آوارگي سپاهيان ميگفت و مردم را ميگرياند و سپس، چنگ خويش را بر ميگرفت و ميگفت: ابا تیمار اندکی شادی باید».
اگر کلام مرد چنگ نواز روایت دکتر شریعتی را جست و جو کنیم، خواهیم دید که به عنوان نمونهای از فارسی دری قدیم در کتابهای متعددی به صورت: «ابا این تیمار باید اندکی شادی» آمده است، از جمله در مجلد اول کتاب سبک شناسی ملک الشعرای بهار و کتاب از گذشته ادبی ایران دکتر زرین کوب و یادداشت های علامه محمد قزوینی . بهار روایت را از کتاب عیون الاخبار ابن قتیبه دینوری به این شکل ترجمه کرده است : «در شهر مرو مردی بود که برای ما قصه های مُبکی نقل می کرد و ما را می گریانید سپس از آستین طنبوری برآورده، میخواند : ابا این تیمار اندکی شادی باید.»
می توان حدس زد که دکتر شریعتی روایت را در کتاب سبکشناسی بهار خوانده است و ناکامی بازماندن از سفر عراق سبب شده است که صحنه ماجرا را از مرو به سیستانی ببرد که بهار کتاب تاریخش را تصحیح کرده است و قصه های سوگ ناک مرد طنبور نواز را نیز اعمال عربهای مسلمان در هنگامه فتح ایران انگاشته است. در گام بعدی روایت سازان مجازی امروز، که گاه نوروز است را افزودهاند و دانسته یا نادانسته ابن قتیبه دینوری را با قتیبه بن مسلم و یزید بن مهلب جایگزین ساخته اند و شرحی هم از جنایات آنها در نیمروز و سیستان بافتهاند.
*با تشکر از آقای حبیب دانش شهرکی که مرا از وجود این روایت در کتاب هبوط در کویر دکتر شریعتی آگاه ساخت.
منابع :
ابن قتیبه دینوری ،عیون الاخبار ، جلد چهارم -چاپ قاهره-صفحه 91
محمد تقی بهار ، سبک شناسی ، جلد اول - چاپ چهارم-انتشارات امیر کبیر-تهران :1355-صفحه 21
عبدالحسین زرینکوب، از گذشته ادبی ایران ، چاپ دوم -تهران : 1383 – صفحه 95
علی شریعتی ، هبوط در کویر ، متن تایپ شده سایت خانه شریعتی ، صفحه744
@movarekhan
✍️هادی میرشاهی (دانشجوی مقطع دکتری تاریخ ایران)
سالهاست که مطالب رسانههای مجازی در میان ایرانیان دست به دست می شود و خواندن متن های مجازی ، جای کتابخوانی را گرفته است. بخش زیادی از این متنها : جعلی ، نامستند و ساختگی هستند و به واسطه پخش گسترده در میان مخاطبان ، زدودن این روایتها و تاریخهای نو، که گهگاه با اهداف خاصی ساخته شدهاند و به محکمات تاریخی و ادبی بدل گشتهاند ،کاری بس دشوار و گاه ناممکن است. تجربه نشان داده است که توضیح، تبیین و رمزگشایی از مطالب جعلی فضای مجازی در تکرار و شیوع گسترده آنها کم تاثیر است، اما خطاپوشی و نادیدهانگاری آگاهان حاضر در گروهها و جمع های تشکیل شده در فضای مجازی نیز به نوعی اعلام تسلیم و انفعال مطلق اهل تاریخ و فرهنگ در برابر رواج هرچه بیشتر مطالب گمراه کننده ای است که جز دامن زدن به خرافات، تثبیت اختلافات و تحکیم اعتقادات نادرست نتیجه دیگری نخواهند داشت.
چند سالی ست که در ایام نوروز داستانکی به نقل از تواریخ سیستان! با اندک تفاوتهایی با متن ذیل دست به دست می شود :
« در تواریخ سیستان آمده است: «وقتی که سپاهیان «قتیبه»، سیستان را به خاک و خون کشیدند، مردی چنگ نواز، در کوی و برزن شهر که غرق خون و آتش بود، از کشتارها و جنایات «قتیبه» قصه ها می گفت و اشک خونین از دیدگان آنانی که بازمانده بودند، جاری می ساخت و خود نیز، خون می گریست ... و آنگاه بر چنگ می نواخت و می خواند: با این همه غم در خانه دل اندکی شادی باید که گاه نوروز است.»
ناگفته پیداست که جست و جوی این روایت در کتابی که به تاریخ سیستان مشهور است و سایر منابع تاریخی بیحاصل است. جست و جوی اینترنتی متن هم تنها تکرارش را در انواع شبکه های مجازی نشان میدهد. اما کلید معما در مقاله «نوروز» دکتر شریعتی در کتاب هبوط در کویر است. از قرار معلوم دکتر شریعتی در سال 1346 با دانشجویان تاریخ راهی سفری به عراق بوده است که از سفر باز مانده است ، شریعتی از سفر جامانده در راه متنی برای خواندن در اجتماع آن دانشجویان می نویسد، که همین مقاله نوروز است. دکتر شریعتی از محفوظات خود چنین نوشته است :
«تاريخ از مردي در سيستان خبر ميدهد که در آن هنگام که عرب سراسر اين سرزمين را در زير شمشير خليفه جاهلي آرام کرده بود، از قتل عام شهرها و ويراني خانهها و آوارگي سپاهيان ميگفت و مردم را ميگرياند و سپس، چنگ خويش را بر ميگرفت و ميگفت: ابا تیمار اندکی شادی باید».
اگر کلام مرد چنگ نواز روایت دکتر شریعتی را جست و جو کنیم، خواهیم دید که به عنوان نمونهای از فارسی دری قدیم در کتابهای متعددی به صورت: «ابا این تیمار باید اندکی شادی» آمده است، از جمله در مجلد اول کتاب سبک شناسی ملک الشعرای بهار و کتاب از گذشته ادبی ایران دکتر زرین کوب و یادداشت های علامه محمد قزوینی . بهار روایت را از کتاب عیون الاخبار ابن قتیبه دینوری به این شکل ترجمه کرده است : «در شهر مرو مردی بود که برای ما قصه های مُبکی نقل می کرد و ما را می گریانید سپس از آستین طنبوری برآورده، میخواند : ابا این تیمار اندکی شادی باید.»
می توان حدس زد که دکتر شریعتی روایت را در کتاب سبکشناسی بهار خوانده است و ناکامی بازماندن از سفر عراق سبب شده است که صحنه ماجرا را از مرو به سیستانی ببرد که بهار کتاب تاریخش را تصحیح کرده است و قصه های سوگ ناک مرد طنبور نواز را نیز اعمال عربهای مسلمان در هنگامه فتح ایران انگاشته است. در گام بعدی روایت سازان مجازی امروز، که گاه نوروز است را افزودهاند و دانسته یا نادانسته ابن قتیبه دینوری را با قتیبه بن مسلم و یزید بن مهلب جایگزین ساخته اند و شرحی هم از جنایات آنها در نیمروز و سیستان بافتهاند.
*با تشکر از آقای حبیب دانش شهرکی که مرا از وجود این روایت در کتاب هبوط در کویر دکتر شریعتی آگاه ساخت.
منابع :
ابن قتیبه دینوری ،عیون الاخبار ، جلد چهارم -چاپ قاهره-صفحه 91
محمد تقی بهار ، سبک شناسی ، جلد اول - چاپ چهارم-انتشارات امیر کبیر-تهران :1355-صفحه 21
عبدالحسین زرینکوب، از گذشته ادبی ایران ، چاپ دوم -تهران : 1383 – صفحه 95
علی شریعتی ، هبوط در کویر ، متن تایپ شده سایت خانه شریعتی ، صفحه744
@movarekhan
بندر انزلی به عنوان نخستین مقصد ورود لهستانیها اولین اردوگاه اسکان موقت بود. در مسیر انزلی به تهران برخی از لهستانیها در قزوین ماندگار شدند و برخی به سمت همدان به قصد کرمانشاه و عراق حرکت کردند و در نهایت بخش اعظم آنها به تهران عزیمت نمودند. تهران، مقصد اصلی اسکان آنان بود. دوشان تپه، محوطه دانشکده فنی هواپیمایی، یوسف آباد به عنوان محل نگهداری کودکان، سرخ حصار به عنوان محل نگهداری سالخوردگان از جمله سکونتگاههای موقتی آنها بود.
سیر عبور سربازان لهستانی که به ارتش متفقین پیوسته بودند به اهواز و خرمشهر و بندر شاپور (بندر امام خمینی فعلی) ختم میشد تا از آنجا با کشتی به آفریقای جنوبی و هند رهسپار شوند. به همین سبب اهواز و خرمشهر آخرین مقصد لهستانیها و آخرین اردوگاه حضور آنان در جغرافیای ایران بود. بنابر گزارشهای به دست آمده، مسیر حرکت آنها را میتوان بر نقشه ترسیم نمود، بیتردید این مسیر حرکت تعاملات فرهنگی بسیاری در برخورد اجتماعی میان دو ملت پدید آمده است که نیاز به مطالعه میدانی گسترده در جغرافیای ایران دارد.
متن کامل یادداشت «پناهندگان لهستانی ...» دکتر عباس پناهی
@movarekhan
سیر عبور سربازان لهستانی که به ارتش متفقین پیوسته بودند به اهواز و خرمشهر و بندر شاپور (بندر امام خمینی فعلی) ختم میشد تا از آنجا با کشتی به آفریقای جنوبی و هند رهسپار شوند. به همین سبب اهواز و خرمشهر آخرین مقصد لهستانیها و آخرین اردوگاه حضور آنان در جغرافیای ایران بود. بنابر گزارشهای به دست آمده، مسیر حرکت آنها را میتوان بر نقشه ترسیم نمود، بیتردید این مسیر حرکت تعاملات فرهنگی بسیاری در برخورد اجتماعی میان دو ملت پدید آمده است که نیاز به مطالعه میدانی گسترده در جغرافیای ایران دارد.
متن کامل یادداشت «پناهندگان لهستانی ...» دکتر عباس پناهی
@movarekhan
زنان روزنامه نگار پیشگام
عفت سیاح سپانلو (مشهور به دکتر کحال) اولین زن روزنامهنگاری بود که نشریهای اختصاصی برای زنان چاپ کرد و به اولین زنِ صاحبامتیاز و سردبیر و ناشر در مطبوعات بدل شد. او دخترِ میرزا محمد حکیمباشیِ همدانی بود که این امکان را برای دخترش فراهم کرد تا تحصیلاتش را در مدارس مبلغان مسیحی در تهران تکمیل کند و نزد میسیونرهای آمریکایی در ایران طبابت بیاموزد و بهعنوان نخستین زنِ چشمپزشک اجازهی طبابت کسب کند. او با دکتر حسین کحال، از مشروطهخواهان و مدافعان حقوق زنان، ازدواج کرد و از تشویق و حمایت همسرش برای چاپ نشریهای مخصوص زنان بهرهمند شد.
اولین روزنامهی اختصاصی زنان با نام دانش در سال ۱۲۸۹ شمسی (چهار سال پس از مشروطه) منتشر شد و در نخستین شماره ماهیت و رویکرد خود را معرفی کرد
او با لباس و کلاه فرنگی و کتابی در دست کنار فرزندش روبهروی دوربین نشست و عکس گرفت و شمایل زن تحصیلکرده و اهل دانشی را ثبت کرد که تغییر وضعیت جامعه را ثمرهی آگاهی و سوادِ مادران میدانست و به همین علت بر نقش و تأثیر زنان در تربیت نسل آینده و تحول کشور تأکید میکرد.
برای مطالعه متن کامل مقاله
@movarekhan
عفت سیاح سپانلو (مشهور به دکتر کحال) اولین زن روزنامهنگاری بود که نشریهای اختصاصی برای زنان چاپ کرد و به اولین زنِ صاحبامتیاز و سردبیر و ناشر در مطبوعات بدل شد. او دخترِ میرزا محمد حکیمباشیِ همدانی بود که این امکان را برای دخترش فراهم کرد تا تحصیلاتش را در مدارس مبلغان مسیحی در تهران تکمیل کند و نزد میسیونرهای آمریکایی در ایران طبابت بیاموزد و بهعنوان نخستین زنِ چشمپزشک اجازهی طبابت کسب کند. او با دکتر حسین کحال، از مشروطهخواهان و مدافعان حقوق زنان، ازدواج کرد و از تشویق و حمایت همسرش برای چاپ نشریهای مخصوص زنان بهرهمند شد.
اولین روزنامهی اختصاصی زنان با نام دانش در سال ۱۲۸۹ شمسی (چهار سال پس از مشروطه) منتشر شد و در نخستین شماره ماهیت و رویکرد خود را معرفی کرد
او با لباس و کلاه فرنگی و کتابی در دست کنار فرزندش روبهروی دوربین نشست و عکس گرفت و شمایل زن تحصیلکرده و اهل دانشی را ثبت کرد که تغییر وضعیت جامعه را ثمرهی آگاهی و سوادِ مادران میدانست و به همین علت بر نقش و تأثیر زنان در تربیت نسل آینده و تحول کشور تأکید میکرد.
برای مطالعه متن کامل مقاله
@movarekhan
به اطلاع اعضا و مخاطبان فرهیخته کانال مورخان می رساند؛ جهت بهره مندی از بازخورد مطالب و در صورت لزوم گفتگو و نقد مطالب بارگزاری شده در کانال مورخان، امکان «بحث و گفتگو» و «ری اکشن» کانال فعال شده است.
از عزیزان درخواست می شود در صورت علاقه به ابراز نظر و غنا بخشیدن به مطالب منتشر شده، نظرات ارزشمند خود را صرفا با محوریت همان پست بیان کرده و از انتشار هرگونه مطلب متفرقه و غیرمرتبط خودداری فرمایند.
از عزیزان درخواست می شود در صورت علاقه به ابراز نظر و غنا بخشیدن به مطالب منتشر شده، نظرات ارزشمند خود را صرفا با محوریت همان پست بیان کرده و از انتشار هرگونه مطلب متفرقه و غیرمرتبط خودداری فرمایند.
"اولین کنفرانس بینالمللی موزه ها"
First International conference of Museums
۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
ارسال مقاله بهصورت آنلاین:
https://museumuma2024.ir
✅ First International conference of Museums,
will be held on April 24, 2024
by the Ardabil Science History Museum, University of Mohaghegh Ardabili
✅ ASHMU will be held in hybrid mode!
🗓 Presentations: Apr. 24, 2024
🌐 Conference website:
https://museumuma2024.ir
@movarekhan
First International conference of Museums
۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
ارسال مقاله بهصورت آنلاین:
https://museumuma2024.ir
✅ First International conference of Museums,
will be held on April 24, 2024
by the Ardabil Science History Museum, University of Mohaghegh Ardabili
✅ ASHMU will be held in hybrid mode!
🗓 Presentations: Apr. 24, 2024
🌐 Conference website:
https://museumuma2024.ir
@movarekhan
تخته قاپو؛ پایانی بر مهم ترین تهدیدها علیه اقتدار حکومت مرکزی
✍🏻مجید علیپور (سردبیر مورخان)
به نظر می رسد اولویت دادن به سیاست یکجانشین کردن عشایر (تخته قاپو) بیش از آنکه متاثر از تاملات روشنفکران جوان مشروطه خواه باشد؛ ناشی از تجربه عملیات های نظامی رضاخان سردارسپه و امرای ارتش او در جنگ هایشان با عشایر در جای جای کشور بوده است. برای رضاشاه که هدف اول خود را برپایی حکومت مقتدر مرکزی قرار داده بود؛ ادامه حیات ایلات و عشایر یک منبع تهدید دایمی و غیرقابل چشم پوشی تلقی می شد و سیاست او در مواجهه با این منبع تهدید از جنسی متفاوت از همه شاهان و سلاطین مقتدر پیشین بود که به سرکوب و اظهار اطاعت رهبران ایلات، پرداخت خراج و ... بسنده می کردند!
شاید بتوان مهم ترین نتیجه چنان صلابتی در یکجانشین کردن ایلات و عشایر و برهم زدن ساختار خانی را در مقایسه وضعیت امروز دو کشور #ایران و #افغانستان نشان داد. دو کشوری که هردو در یک بازه زمانی نسبت به تجدد و نهادهای تمدنی جدید روی خوش نشان دادند اما ...
برای مطالعه متن کامل مقاله
@movarekhan
✍🏻مجید علیپور (سردبیر مورخان)
به نظر می رسد اولویت دادن به سیاست یکجانشین کردن عشایر (تخته قاپو) بیش از آنکه متاثر از تاملات روشنفکران جوان مشروطه خواه باشد؛ ناشی از تجربه عملیات های نظامی رضاخان سردارسپه و امرای ارتش او در جنگ هایشان با عشایر در جای جای کشور بوده است. برای رضاشاه که هدف اول خود را برپایی حکومت مقتدر مرکزی قرار داده بود؛ ادامه حیات ایلات و عشایر یک منبع تهدید دایمی و غیرقابل چشم پوشی تلقی می شد و سیاست او در مواجهه با این منبع تهدید از جنسی متفاوت از همه شاهان و سلاطین مقتدر پیشین بود که به سرکوب و اظهار اطاعت رهبران ایلات، پرداخت خراج و ... بسنده می کردند!
شاید بتوان مهم ترین نتیجه چنان صلابتی در یکجانشین کردن ایلات و عشایر و برهم زدن ساختار خانی را در مقایسه وضعیت امروز دو کشور #ایران و #افغانستان نشان داد. دو کشوری که هردو در یک بازه زمانی نسبت به تجدد و نهادهای تمدنی جدید روی خوش نشان دادند اما ...
برای مطالعه متن کامل مقاله
@movarekhan
مورخان
زنان روزنامه نگار پیشگام عفت سیاح سپانلو (مشهور به دکتر کحال) اولین زن روزنامهنگاری بود که نشریهای اختصاصی برای زنان چاپ کرد و به اولین زنِ صاحبامتیاز و سردبیر و ناشر در مطبوعات بدل شد. او دخترِ میرزا محمد حکیمباشیِ همدانی بود که این امکان را برای دخترش…
«عفت سیاح سپانلو» (دکتر کحال) در کنار فرزندش «عباس معصوم» در دفتر روزنامه دانش
@movarekhan
@movarekhan
دخالت دولت در اقتصاد؛ دو رساله از احمد متیندفتری
به کوشش حسن رجبیفرد
نشر شیرازه ما
۲۴۰ صفحه
۲۲۰ هزار تومان
لینک خرید اینترنتی کتاب...
@movarekhan
به کوشش حسن رجبیفرد
نشر شیرازه ما
۲۴۰ صفحه
۲۲۰ هزار تومان
لینک خرید اینترنتی کتاب...
@movarekhan
یادبود دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی
سخنرانان:
ژاله آموزگار
منصوره اتحادیه
سیمین فصیحی
سیّد مصطفی محقق داماد
حسن انوری
داریوش رحمانیان
روزبه زرّینکوب
حسن باستانیراد
علیرضا پورامید
ساعت ۱۶ پنجشنبه، ۳۰ فروردین
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲، باغ موقوفات دکتر محمود افشار
@movarekhan
سخنرانان:
ژاله آموزگار
منصوره اتحادیه
سیمین فصیحی
سیّد مصطفی محقق داماد
حسن انوری
داریوش رحمانیان
روزبه زرّینکوب
حسن باستانیراد
علیرضا پورامید
ساعت ۱۶ پنجشنبه، ۳۰ فروردین
خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲، باغ موقوفات دکتر محمود افشار
@movarekhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برشی از یک برنامه گفتوگو در تلویزیون ملی ایران با حضور زنده یاد محمدابراهیم باستانی پاریزی، هوشنگ ابتهاج و بیژن ترقی درباره ی عارف قزوینی
@movarekhan
@movarekhan
دواخانه شورین! اصلاح قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار
نطق و کیفیت استدلال دکتر محمد مصدق در مخالفت با تغییر قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار در مجلس پنجم
«اولا راجع بسلاطین قاجار بنده عرض میکنم. که کاملا از آنها مایوس هستم زیرا آنها دراین مملکت خدماتی نکردهاند که بنده بتوانم اینجا از آنها دفاع کنم و گمان هم نمیکنم کسی منکر این باشد. [...] بنده مدافع این طور اشخاصی که برای وطن خودشان کار نکنند و جرات و جسارت حفظ مملکتشان را نداشته باشند و در موقع خوب از مملکت استفاده بکنند و در موقع بد از مملکت غایب بشوند نیستم [...] اما نسبت به آقای رضا خان پهلوی [...] گمان نمیکنم برای احدی پوشیده باشد وضعیت این مملکت که اگر کسی میخواست مسافرت بکند اطمینان نداشت یا اگر کسی مالک بوده امنیت نداشت و اگر یک دهی داشت بایستی چند نفر تفنگچی داشته باشد ؛ ولی ایشان از وقتی که زمام امور مملکت را در دست گرفتهاند یک خدماتی نسبت بامنیت مملکت کرده که گمان نمیکنم بر کسی مستور باشد. [...] و بحمدالله از برکت وجود ایشان خیالمان راحت شده است!»
متن کامل
@movarekhan
نطق و کیفیت استدلال دکتر محمد مصدق در مخالفت با تغییر قانون اساسی و انحلال سلطنت قاجار در مجلس پنجم
«اولا راجع بسلاطین قاجار بنده عرض میکنم. که کاملا از آنها مایوس هستم زیرا آنها دراین مملکت خدماتی نکردهاند که بنده بتوانم اینجا از آنها دفاع کنم و گمان هم نمیکنم کسی منکر این باشد. [...] بنده مدافع این طور اشخاصی که برای وطن خودشان کار نکنند و جرات و جسارت حفظ مملکتشان را نداشته باشند و در موقع خوب از مملکت استفاده بکنند و در موقع بد از مملکت غایب بشوند نیستم [...] اما نسبت به آقای رضا خان پهلوی [...] گمان نمیکنم برای احدی پوشیده باشد وضعیت این مملکت که اگر کسی میخواست مسافرت بکند اطمینان نداشت یا اگر کسی مالک بوده امنیت نداشت و اگر یک دهی داشت بایستی چند نفر تفنگچی داشته باشد ؛ ولی ایشان از وقتی که زمام امور مملکت را در دست گرفتهاند یک خدماتی نسبت بامنیت مملکت کرده که گمان نمیکنم بر کسی مستور باشد. [...] و بحمدالله از برکت وجود ایشان خیالمان راحت شده است!»
متن کامل
@movarekhan
چرا دسترسی به آبهای گرم برای روسیه حیاتی بود؟
نقشه حرکت ناوگان دریایی روسیه برای جنگ با ژاپن و حفاظت از مستعمرات خود در چین و شرق آسیا (1905 میلادی)
@movarekhan
نقشه حرکت ناوگان دریایی روسیه برای جنگ با ژاپن و حفاظت از مستعمرات خود در چین و شرق آسیا (1905 میلادی)
@movarekhan
مورخان
چرا دسترسی به آبهای گرم برای روسیه حیاتی بود؟ نقشه حرکت ناوگان دریایی روسیه برای جنگ با ژاپن و حفاظت از مستعمرات خود در چین و شرق آسیا (1905 میلادی) @movarekhan
چرا دسترسی به آبهای گرم برای روسیه حیاتی بود؟
✍🏻طوس طهماسبی
خط سیری که مشاهده میکنید، مسیری است که ناوگان بالتیک روسیه برای رسیدن به آبهای شبه جزیره کره و نبرد با نیروی دریایی ژاپن در جنگ سال هزار و نهصد و پنج پیمود. این طولانیترین حرکت دریایی نظامی تا آن زمان محسوب میشد و مثالی خوب برای معضلات ژئوپلتیک روسیه به شمار میرود که البته تنها به بعد مسافت و فقدان تنگههای استراتژیک محدود نمیشود، بلکه زمستان سخت مناطق شمالی روسیه سبب میشود که پنج ماه از سال تمام مییرهای حرکت نیروی دریایی روسیه یخ زده و نیروی دریایی این کشور کاملا بلااستفاده و دست بسته، زندانی شود. این موضوع بخش مهمی از دلیل اشتیاق روسها به دستیابی به آبهای گرم و دست اندازی به کشورهایی از جمله میهن ما را در قرنهای نوزده و بیست میلادی روشن میکند.
ناوگان کوچک روسها در شرق یعنی در ولادی ووستوک و بندر اجارهای پورت آرتور، قبلا به وسیله ژاپنیها در آغاز جنگ نابود شد و روسها ناچار شدند، ناوگان اصلی خود در دریای بالتیک را از چنین مسیر طولانی و حیرتآوری به میدان جنگ بکشانند. طبعا این سفر طولانی چهار ماهه بر کارایی رزمی خدمه تاثیر منفی داشت و همچنین امکان انتخاب زمان و مکان مناسب نبرد را هم از روسها میگرفت.
وقتی ناوگان روس به مقصد رسید، نتیجه نبرد برای روسیه فاجعه بار بود. ژاپنیها تنها با ازدست دادن یک ناو و صد و سیزده ملوان، بیست ناو جنگی روسیه و پنج هزار ملوان را نابود کردند. این نبرد با نام تسوشیما سبب شد که نیروی دریایی روسیه تقریبا تا هفتاد سال بعد یعنی اواخر دوره برژنف نتواند سر بلند کند. این شکست تاثیر زیادی بر شورش بزرگی در همان سال داشت که حکومت تزاری را تا مرز سقوط برد. در نهایت دوازده سال بعد شکست نظامی بزرگتری در مقابل آلمان در جنگ جهانی اول، انقلاب اکتبر را موجب شد و طومار حکومت تزاری را برای همیشه پیچید.
شکست در برابر ژاپن سبب نزدیکی بیشتر روسیه به فرانسه و به دنبال آن انگلستان شد. انگلستان که به مدت چند دهه تلاش کرده بود توسعه طلبی روسیه به سمت جنوب را مهار کند و در جنگ روسیه و ژاپن هم از ژاپن حمایت سیاسی کرده بود، اکنون به این نتیجه میرسید که خطر روسها به میزان سابق نیست و تهدید اصلی آلمان است و بدین ترتیب به محور فرانسه/روسیه نزدیک شد و آرایش دو جبههای جنگ جهانی اول به تدریج شکل میگرفت.
@movarekhan
✍🏻طوس طهماسبی
خط سیری که مشاهده میکنید، مسیری است که ناوگان بالتیک روسیه برای رسیدن به آبهای شبه جزیره کره و نبرد با نیروی دریایی ژاپن در جنگ سال هزار و نهصد و پنج پیمود. این طولانیترین حرکت دریایی نظامی تا آن زمان محسوب میشد و مثالی خوب برای معضلات ژئوپلتیک روسیه به شمار میرود که البته تنها به بعد مسافت و فقدان تنگههای استراتژیک محدود نمیشود، بلکه زمستان سخت مناطق شمالی روسیه سبب میشود که پنج ماه از سال تمام مییرهای حرکت نیروی دریایی روسیه یخ زده و نیروی دریایی این کشور کاملا بلااستفاده و دست بسته، زندانی شود. این موضوع بخش مهمی از دلیل اشتیاق روسها به دستیابی به آبهای گرم و دست اندازی به کشورهایی از جمله میهن ما را در قرنهای نوزده و بیست میلادی روشن میکند.
ناوگان کوچک روسها در شرق یعنی در ولادی ووستوک و بندر اجارهای پورت آرتور، قبلا به وسیله ژاپنیها در آغاز جنگ نابود شد و روسها ناچار شدند، ناوگان اصلی خود در دریای بالتیک را از چنین مسیر طولانی و حیرتآوری به میدان جنگ بکشانند. طبعا این سفر طولانی چهار ماهه بر کارایی رزمی خدمه تاثیر منفی داشت و همچنین امکان انتخاب زمان و مکان مناسب نبرد را هم از روسها میگرفت.
وقتی ناوگان روس به مقصد رسید، نتیجه نبرد برای روسیه فاجعه بار بود. ژاپنیها تنها با ازدست دادن یک ناو و صد و سیزده ملوان، بیست ناو جنگی روسیه و پنج هزار ملوان را نابود کردند. این نبرد با نام تسوشیما سبب شد که نیروی دریایی روسیه تقریبا تا هفتاد سال بعد یعنی اواخر دوره برژنف نتواند سر بلند کند. این شکست تاثیر زیادی بر شورش بزرگی در همان سال داشت که حکومت تزاری را تا مرز سقوط برد. در نهایت دوازده سال بعد شکست نظامی بزرگتری در مقابل آلمان در جنگ جهانی اول، انقلاب اکتبر را موجب شد و طومار حکومت تزاری را برای همیشه پیچید.
شکست در برابر ژاپن سبب نزدیکی بیشتر روسیه به فرانسه و به دنبال آن انگلستان شد. انگلستان که به مدت چند دهه تلاش کرده بود توسعه طلبی روسیه به سمت جنوب را مهار کند و در جنگ روسیه و ژاپن هم از ژاپن حمایت سیاسی کرده بود، اکنون به این نتیجه میرسید که خطر روسها به میزان سابق نیست و تهدید اصلی آلمان است و بدین ترتیب به محور فرانسه/روسیه نزدیک شد و آرایش دو جبههای جنگ جهانی اول به تدریج شکل میگرفت.
@movarekhan
🖊 سخنی با معلّمان
#روز_معلم
✍️ محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)
🔸اگر دستم به معلّمها و مدیران مدارس ابتدایی، که از من شنوایی و به کار خود عشق داشته باشند، میرسید از آنها چند چیز درخواست میکردم:
🔹اوّل اینکه کوشش کنند تا مدرسه برای کودکان، زندان و درس برای آنها عذاب نباشد؛ به این معنی که:
🔸 اوّلاً مدرسه محلّی باشد که از جهت بنا و هوا و صفا و ترتیبات صحّی دلپسند باشد و سبب دلتنگی و آزردگی خاطر نشود و از خانه و مسکن خود شاگردان بهتر باشد که از ورود به آن محل شاد شوند (هرچند در این قسمت روی سخن با وزارت معارف است).
🔸ثانیاً رفتار مدیر و ناظم و معلّم چنان باشد که شاگردان از ملاقات ایشان گریزان نباشند، مخصوصاً تنبیه شاگردان به ضرب و شتم و آزار نباشد، البته نمیگویم هیچ واهمه نباید داشته باشند؛ ولیکن جنبۀ محبّت باید غلبه داشته باشد، چنانکه نسبت به پدر و مادر اینچنین است و سابقاً هم گفتهاند:
درس ادیب اگر بود زمزمۀ محبّتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
🔸ثالثاً تعلیم و تعلّم نباید قسمی باشد که مایۀ کدورت و ملال و خستگی کودکان شود. گذشته از اینکه درس را با تفریح و بازی باید آمیخته کرد مطالبی که به کودکان میآموزند باید با فهم ایشان متناسب باشد و مخصوصاً طرز بیان و آموزگاری باید برای طفل دلپذیر باشد:
چون سر و کار تو با کودک فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
🔹دوم اینکه رفتار و گفتار معلّمین و اولیای مدرسه باید برای شاگردان سرمشق باشد. پاکیزگی و ادب و حسن خلق و راستی و درستی و نیکوکاری و شرافتمندی و صفات حسنۀ دیگر را کودکان اگر از پیشوایان خود ببینند صدچندان بهتر بیاموزند تا در کتاب بخوانند یا از واعظ و معلّم بشنوند.
🔹سوم اینکه در تعلیم و تربیت در مرحلۀ ابتدایی هم مانند مراحل دیگر باید متوجّه پرورش قوّۀ عقلیه و فکریۀ شاگردان بیشتر باشند تا پر کردن حافظۀ آنها؛ چه بسیار دیدهایم کودکانی که مطالب را از حفظ دارند، امّا نمیدانند؛ مثلاً در جغرافیا عبارت کتاب را حفظ کرده طوطیوار میگوید: «فرانسه پایتختش پاریس است». بعد چون بپرسی پایتخت فرانسه کجاست نمیداند. گذشته از اینکه اصلاً نفهمیده است فرانسه چیست و پایتخت چه معنی دارد.
🔸بعضی معتقدند که طفل باید مسائل را هرچند نمیفهمد یاد بگیرد، امروز اگر نمیفهمد همین که در خزینۀ خاطر او ذخیره شد بعدها که عقلش رسید به کارش میخورد. به نظر من این عقیده اگر بهکلّی باطل نباشد، اندازۀ زیادی از آن باطل است و مقدار کثیری از مطالبی که کودکان به این طریق یاد میگیرند فراموش میکنند و هنگام آموختن جز اینکه عذابی کشیده و وقتی تلف کردهاند ثمری ندارد و باید کاری کرد که طفل آنچه را میآموزد بهخوبی درک کند.
🔹چهارم اینکه برای کودکان خردسال در تعلیم خواندن و نوشتن شتاب نکنند. من اگر طفلی داشته باشم که بخواهم تعلیم ابتدایی بدهم از آموختن الفبا و خط شروع نخواهم کرد؛ زیرا همچنانکه در تعلیم علم حساب به کودکان عددنویسی از جمیع مراحل مشکلتر است، در تعلیمات ابتدایی هم از همه دشوارتر تعلیم الفبا و خط خواندن است، الّا اینکه در تعلیم علم حساب شاید چاره جز از این نباشد که از عددنویسی شروع کنند (هرچند این فقره هم مسلّم نیست)؛ امّا در تربیت کودکان برای شروع از خط اجباری نیست.
♦️ منبع: نامههای محمدعلی فروغی، به کوشش محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۲۳۵ - ۲۳۷
@movarekhan
#روز_معلم
✍️ محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)
🔸اگر دستم به معلّمها و مدیران مدارس ابتدایی، که از من شنوایی و به کار خود عشق داشته باشند، میرسید از آنها چند چیز درخواست میکردم:
🔹اوّل اینکه کوشش کنند تا مدرسه برای کودکان، زندان و درس برای آنها عذاب نباشد؛ به این معنی که:
🔸 اوّلاً مدرسه محلّی باشد که از جهت بنا و هوا و صفا و ترتیبات صحّی دلپسند باشد و سبب دلتنگی و آزردگی خاطر نشود و از خانه و مسکن خود شاگردان بهتر باشد که از ورود به آن محل شاد شوند (هرچند در این قسمت روی سخن با وزارت معارف است).
🔸ثانیاً رفتار مدیر و ناظم و معلّم چنان باشد که شاگردان از ملاقات ایشان گریزان نباشند، مخصوصاً تنبیه شاگردان به ضرب و شتم و آزار نباشد، البته نمیگویم هیچ واهمه نباید داشته باشند؛ ولیکن جنبۀ محبّت باید غلبه داشته باشد، چنانکه نسبت به پدر و مادر اینچنین است و سابقاً هم گفتهاند:
درس ادیب اگر بود زمزمۀ محبّتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
🔸ثالثاً تعلیم و تعلّم نباید قسمی باشد که مایۀ کدورت و ملال و خستگی کودکان شود. گذشته از اینکه درس را با تفریح و بازی باید آمیخته کرد مطالبی که به کودکان میآموزند باید با فهم ایشان متناسب باشد و مخصوصاً طرز بیان و آموزگاری باید برای طفل دلپذیر باشد:
چون سر و کار تو با کودک فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
🔹دوم اینکه رفتار و گفتار معلّمین و اولیای مدرسه باید برای شاگردان سرمشق باشد. پاکیزگی و ادب و حسن خلق و راستی و درستی و نیکوکاری و شرافتمندی و صفات حسنۀ دیگر را کودکان اگر از پیشوایان خود ببینند صدچندان بهتر بیاموزند تا در کتاب بخوانند یا از واعظ و معلّم بشنوند.
🔹سوم اینکه در تعلیم و تربیت در مرحلۀ ابتدایی هم مانند مراحل دیگر باید متوجّه پرورش قوّۀ عقلیه و فکریۀ شاگردان بیشتر باشند تا پر کردن حافظۀ آنها؛ چه بسیار دیدهایم کودکانی که مطالب را از حفظ دارند، امّا نمیدانند؛ مثلاً در جغرافیا عبارت کتاب را حفظ کرده طوطیوار میگوید: «فرانسه پایتختش پاریس است». بعد چون بپرسی پایتخت فرانسه کجاست نمیداند. گذشته از اینکه اصلاً نفهمیده است فرانسه چیست و پایتخت چه معنی دارد.
🔸بعضی معتقدند که طفل باید مسائل را هرچند نمیفهمد یاد بگیرد، امروز اگر نمیفهمد همین که در خزینۀ خاطر او ذخیره شد بعدها که عقلش رسید به کارش میخورد. به نظر من این عقیده اگر بهکلّی باطل نباشد، اندازۀ زیادی از آن باطل است و مقدار کثیری از مطالبی که کودکان به این طریق یاد میگیرند فراموش میکنند و هنگام آموختن جز اینکه عذابی کشیده و وقتی تلف کردهاند ثمری ندارد و باید کاری کرد که طفل آنچه را میآموزد بهخوبی درک کند.
🔹چهارم اینکه برای کودکان خردسال در تعلیم خواندن و نوشتن شتاب نکنند. من اگر طفلی داشته باشم که بخواهم تعلیم ابتدایی بدهم از آموختن الفبا و خط شروع نخواهم کرد؛ زیرا همچنانکه در تعلیم علم حساب به کودکان عددنویسی از جمیع مراحل مشکلتر است، در تعلیمات ابتدایی هم از همه دشوارتر تعلیم الفبا و خط خواندن است، الّا اینکه در تعلیم علم حساب شاید چاره جز از این نباشد که از عددنویسی شروع کنند (هرچند این فقره هم مسلّم نیست)؛ امّا در تربیت کودکان برای شروع از خط اجباری نیست.
♦️ منبع: نامههای محمدعلی فروغی، به کوشش محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۲۳۵ - ۲۳۷
@movarekhan
بررسی کارنامه تاریخ نگاری دکتر سهراب یزدانی
🔹محمدعلی اکبری
🔹داریوش رحمانیان
🔹سیمین فصیحی
🔹حجت فلاح توتکار
شنبه 29 اردیبهشت ماه 1403
خانه اندیشمندان علوم انسانی
@movarekhan
🔹محمدعلی اکبری
🔹داریوش رحمانیان
🔹سیمین فصیحی
🔹حجت فلاح توتکار
شنبه 29 اردیبهشت ماه 1403
خانه اندیشمندان علوم انسانی
@movarekhan
Forwarded from انجمن تاريخ شفاهي (Mohsen Kazemi)
بیست سال پیش به تاریخ 24 و 25 اردیبهشت 1383، نشست علمیای با عنوان «تعاریف، مبانی نظری و کارکردهای تاریخ شفاهی» در دانشگاه اصفهان برگزار گردید و برای اولینبار تاریخ شفاهی در ایران راه بهسوی دانشگاه گشود، و به سبب آن انجمن تاریخ شفاهی ایران پا به عرصه گذارد.
اکنون در بیستمین سالگرد این اقدام مبارک، انجمن تاریخ شفاهی ایران و گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در نظر دارند چهاردهمین همایش تاریخ شفاهی ایران را با عنوان: «تاریخ شفاهی در ترازو» برگزار نمایند.
محورهای همایش عبارتاند از:
1. ارزیابی دستاوردهای سیزده همایش پیشین (1383-1402)
2. مرجعیت علمی ـ صنفی در عرصه تاریخ شفاهی ایران
3. دانشگاهها و آینده توسعه تاریخ شفاهی ایران
4. آسیبشناسی تولیدات تاریخ شفاهی ایران
5. چشماندازهای راهبردی پیش روی تاریخ شفاهی ایران
6. گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم دکتر رحیم نیکبخت (عضو هیئت مؤسس انجمن تاریخ شفاهی ایران)
زمان برگزاری: صبح 25 اردیبهشت 1403 (ساعت: 8 - 12)
مکان برگزاری: دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، تالار ربانی
شماره تماس: 09133392396
https://hottg.com/oralhistoryOHA
اکنون در بیستمین سالگرد این اقدام مبارک، انجمن تاریخ شفاهی ایران و گروه تاریخ دانشگاه اصفهان در نظر دارند چهاردهمین همایش تاریخ شفاهی ایران را با عنوان: «تاریخ شفاهی در ترازو» برگزار نمایند.
محورهای همایش عبارتاند از:
1. ارزیابی دستاوردهای سیزده همایش پیشین (1383-1402)
2. مرجعیت علمی ـ صنفی در عرصه تاریخ شفاهی ایران
3. دانشگاهها و آینده توسعه تاریخ شفاهی ایران
4. آسیبشناسی تولیدات تاریخ شفاهی ایران
5. چشماندازهای راهبردی پیش روی تاریخ شفاهی ایران
6. گرامیداشت یاد و خاطره مرحوم دکتر رحیم نیکبخت (عضو هیئت مؤسس انجمن تاریخ شفاهی ایران)
زمان برگزاری: صبح 25 اردیبهشت 1403 (ساعت: 8 - 12)
مکان برگزاری: دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، تالار ربانی
شماره تماس: 09133392396
https://hottg.com/oralhistoryOHA
HTML Embed Code: