TG Telegram Group Link
Channel: مخفیگاه
Back to Bottom
آکادمی ‌هایی که به خرج دولت تأسیس می‌ گردند برای تربیت استعدادهای مردم نیست ، بلکه برای جلوگیری از آن است؛ اما در کشورهای آزاد علم و هنر تا آخرین درجه پیشرفت خواهد ‌کرد ...

#باروخ_اسپینوزا (فیلسوف عصر روشنگری)


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
در مسیر یک کنسرت ، سر یک چهار‌راه با گروهی از آدم‌ ها مواجه می ‌شوی که همه به آسمان خیره شده‌ اند ، بدون این که فکر کنی ، تو هم به بالا زل میزنی. چرا؟ تأيید اجتماعی ...

وسط کنسرت ، زمانی که تک نواز اوج هنرنمایی ‌اش را به نمایش می ‌گذارد ، یک نفر شروع به کف زدن میکند و ناگهان همه‌ ی حضار با او همراه میv‌شوند. تو هم همین‌طور ، چرا؟ تأیید اجتماعی. بعد از کنسرت به رختکن میروی تا کتت را برداری می‌ بینی مردم چگونه سکه ‌ایی به عنوان انعام در بشقاب می ‌گذارند ، هر چند هزینه ‌ی خدمات در پول بلیت لحاظ شده: چه کار می‌کنی؟ احتمالا تو هم انعام میدهی. تأیید اجتماعی ، که گاهی سخت ‌گیرانه از آن به عنوان غریزه‌ی جمع‌ گرایی یاد می‌ شود ، تأکید دارد افراد وقتی مثل بقیه عمل می‌ کنند که احساس می‌ کنند رفتارشان درست است. به عبارت دیگر، هرچه تعداد بیشتری از مردم عقیده‌ی خاصی را دنبال کنند، ما آن عقیده را بهتر (درست‌تر) می ‌پنداریم. تأیید اجتماعی می ‌تواند ، مانند زمانی که اعضای فرقه ‌های مذهبی دست به خودکشی دسته جمعی می ‌زنند، تمامی فرهنگ‌ ها را زمین‌vگیر کند.

#رولف_دوبلی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
.
بسیاری افراد ازدواج می‌کنند تا همسرانشان را جایگزین مادرشان کنند و فرد قدرتمند دیگری را به جای الگوی مادر بنشانند ...

همین شیوه است که به سیاست اجازه می‌دهد در این دنیا کاربرد داشته باشد. چون مردم به‌دنبال قدرتی می‌گردند ک به آن تکیه کنند. آنها به جای آنکه سعی کنند استقلال خود را به دست بیاورند و روی پای خود بایستند فقط تلاش می‌کنند کس یا کسانی را که به آنها تکیه می‌کنند تغییر دهند. موضوع وابستگی مسئله بسیار بزرگیست که فقط در نظریه فروید وجود ندارد.


#اریک_فروم / هنر گوش دادن
ترجمه: پروین قائمی




کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
پیدا کردن نقطه ضعف های دیگران کمی هوش می خواهد ؛ اما سوء استفاده نکردن از آنها ، مقدار زیادی شعور ...

#والت_ویتمن


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
مارک تواین معتقد بود میان عقل و حس خوشبختی تناقض وجود دارد. هر چقدر از عقل مان کمتر استفاده کنیم، همان قدر بیشتر احساس خوشبختی می کنیم.

اریک ویلسون در کتاب «در برابر خوشبختی» می نویسد: امریکایی ها برای این که خوشبختی را در مورد خود شرطی کنند، به کسی که خوشبخت نیست، به چشم loser (بازنده) نگاه می کنند. ویلسون در مخالفت با خوشبختی ای که از همان ابتدا شرطی شده بود ، از حزن و اندوه که جریانی طبیعی در زندگی انسان دارد، دفاع کرده بود.

من فکر می کنم طرفدار مکتب گوستاو فلوبر باشم که می گوید: «فکر نمی کنم چیزی به نام خوشبختی وجود داشته باشد،
اما سکون و آرامش چرا.»

#الیف_شافاک
کتاب: فکر نکن تنهایی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
همه ی این آدمها وقتشان را سر این می گذارند که آنچه در درونشان هست را توضیح دهند و با خوشحالی تصدیق کنند که عقایدشان یکی است.

آه که چقدر برایشان مهم است که همه با هم یکجور فکر کنند!

#ژان_پل_سارتر
کتاب: تهوع
ترجمه: جلال‌ الدین اعلم


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
Forwarded from نگاهی دیگر (Behrooz Ghorbanian)
شعر گون از شفیعی کدکنی
«به کجا چنین شتابان؟»
گَوَن از نسیم پرسید
«دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
«همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم…»
«به کجا چنین شتابان؟»
«به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»
«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»
Forwarded from نگاهی دیگر (Behrooz Ghorbanian)
چند نکته در مورد شعر"گَوَن،" کار آقای شفیعی کدکنی

شاید یکی از محبوب ترین و معروفت ترین شعر ها از اشعار معاصر، شعر "گَوَن" کار محقق، استاد دانشگاه و شاعر محترم آقای شفیعی کدکنی است. این شعر گفتگو، یا بهتر، راز و نیاز دو موجود است. گَوَن و نسیم. این شعر دارای ریتمی زیبا و آهنگی محرک است که با سئوال گَوَن از نسیمِ در آغاز هجرت او، در خط اول شعر تحکیم می یابد: "به کجا چنین شتابان"؟
جوابِ نسیم، و طرح سئوال دوم شعر که نسیم به نوبه از گون می پرسد، هم فضای روحی گفتگو را روشن میکند، و هم فضای فیزیکی آن را:
–"دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟"
با بیان نا رضایتی خود از بیابان غبارآلود، که مأوای هر دو می باشد، نسیم دلیل قصد هجرتش را بیان کرده و دلیل ماندن گون را جویا می شود. که گون با اشاره به پای بستۀ خود به خاک و اشاره به ریشه، دلیل هرز شدن آرزو های رفتن را روشن می کند. و باز دوباره مقصد نهایی هجرت نسیم از خانه ای که خود آنرا "کویر وحشت" می داند را می پرسد. و نسیم خیلی عادی، جوابی بسیار استثنایی عرضۀ او و خواننده می کند. "به هر کجا که باشد به جز این سرا سرایم".
که در جواب آن، گون با آرزوی سلامتی سفر به نسیم، سلامات صدیقانۀ خود را به "شکوفه ها به باران" در سرای گمنام و آتی نسیم، "هر کجا که باشد،" راهی می کند.
درک ساده لوحانۀ شعر در مورد اینکه همه جا در هجرت پر از شکوفه و باران است جای تامل زیاد ندارد. حتی تبلیغات شرکت های توریستی، که سعی می کنند برای کاسبی "بهترین" جاهای دنیا را به مردم بفروشند، چنین درکی از خارج و خانه و کاشانۀ مردم تحویل اجتماع نمی دهند. اطمینان نسیم از اینکه سراهای دیگر، "هر کجا" که باشند، بهتر از سرای خودش می باشند، بیشتر نشانگر نفرت وی از سرای خویش است تا روشنگر قدرت تمیز او از دنیای گنگی که در خارج از مرزها منتظرش است.
اما نکتۀ کلیدی در این شعر مفهوم ریشه است. گون ادعا دارد که تنها مانع هجرت وی به سرای شکوفه ها و باران، پای بسته اش می باشد. البته شکی نیست که این پای-بند، نماد وابستگی هایی است که انسان ها با محیط زیست ِخود ایجاد می کنند. این وابستگی ها فقط به کوچه باغها و دوست و آشنا و غیره نیست. بلکه شامل دامنۀ وسیع فرهنگی، مانند زبان، آیین، ادبیات، مذهب، غذا و غیره نیز می باشد. تعلقات می توانند مسئولیت های فردی باشند به سایرین و اجتماع و یا میهن. وابستگی ممکن است نگهداری از مادری پیر یا فرزندی علیل باشد. یا مسئولیت ساختن سدی یا اسلحه ای برای دفاع از میهن. انتخاب این استعاره در شعر حتی ممکن است در نظر شاعر دلالت به منشأ بقا نیز باشد. اگر این معنا ها درست باشند، و گون یک چنین وابستگی عمیقی به خاک وطنش داشته باشد، پس این همه شکایت از چیست و این همه آرزوی رفتن برای چه؟
همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم...
آیا یک یا چندی از این همه تعلقات زندگی به اندازه ای رضایت بخش نیست که گون با چنان قاطعیتی فریاد نزند که: من "همه آرزویم" به رفتن؟ که وی تمامیت هویت خود را همراه با نسیم، در سرایی گمنام "هر کجا که باشد" نیابد؟
آیا ما چگونه رابطه ای با شعری که گون قهرمان داستانش است می توانیم بر قرار کنیم؟ طبیعی است که این شعر تراژدی نیست. زیرا گون شخصیتی تراژیک نیست. تراژدی با کار سخت و بروز شخصیت و فداکاری ها آفریده می شود. از سویی دیگر، گون جهت بهبود اوضاع خود تلاشی نکرده که ما حداقل غیرت او را تحسین کنیم. گون تعلقات خود را زنجیر فرار خود می داند. پس وی حتی به خاطر محبت به تعلقاتش نیز دوست داشتنی به نظر نمی آید. احساس مسئولیت اخلاقیِ افراد به دیگران، اجتماع و میهن است که در ما انگیزۀ بغرنج احترام را بیدار می کنند. اما گون موجودی اجتماعی نیست. نه غمخوار سرزمینی است که در "غبار" غم ماتم زده . و نه همدل مردمش که در "کویر وحشت" اسیرند. شخصیتی است مجذوب خود و آرزوهای فرارش. متاسفانه ما به گون نمی توانیم احساس احترام هم داشته باشیم. ما فقط دلمان به گون می سوزد. زیرا او را بدبخت میدانیم. این شعر توصیف بی-چارگی است. این شعر سوگ ناگزیری و عدم توان است. این شعر آنهایی را که می مانند و در سرزمین وحشت، برای بهبود زندگی و ایجاد شادی مبارزه می کنند نادیده میگیرد. این شعر بی خبر از چاره جو هاست. بگذار نسیم بگذرد. آنها که می مانند با طوفان ها گفتگو دارند. #بهروزقربانیان
.....به ما بپیوندید. با هم همدل باشیم. https://hottg.com/negahideegar .......
بین غم و تهی بودن ، غم را انتخاب می‌ کنم ...

#ویلیام_فاکنر
کتاب: نخل های وحشی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
در عهد قدیم کشیشان عبای تنگ و ناراحتی به تن می کردند و این نشانه‌ی آن بود که تن یک مرد روحانی باید مقید به قیود شرع بوده و همواره از نعمت و راحت دنیوی کناره جویی کند.

ولى در عهد ما کار دگرگونه شده و به طوری که می بینید جامه ی آنها گشاد و فراخ و از پارچه های نرم و لطیف دوخته می شود و در برش قبا و لباده‌ی خود از آخرین مد سال استفاده می کنند. با این وضع لباس اخلاقشان هم تغییر یافته، به طوری که از ارتکاب هرگونه عمل پستی، آن هم در کوچه و بازار بیم و هراس بدل راه نمی دهند. مال مردم می خورند و به عرض و ناموس‌شان تعدی روا می‌دارند.

در ازای درهم و دینار، حکم به باطل می دهند و حق و عدالت را زیر پای می‌نهند. روحانیان و رهبانان قدیم روح مردم را تزکیه می کردند. کشیش های کنونی زن مرد را ناپاک می‌کنند و بیت المال را غارت می‌نمایند.

#جووانی_بوکاچیو
کتاب: دکامرون
مترجم: محمد قاضی



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
من همانند یک خدا آهنگ می‌سازم؛ انگار که حقیقتاً همانگونه که باید انجام می‌شد، انجام شده است.

#فرانتس_شوبرت

🖊بسیاری شوبرت را آخرین آهنگساز افسانه‌ای مکتب کلاسیک می دانند. این نابغه اتریشی در سالهای بین (۱۷۹۷ – ۱۸۲۸) میلادی زندگی میکرد.


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
Schubert - 3 Klavierstücke, D946 (Op. posth.): No. 2 in E flat major:…
Mitsuko Uchida
#موسیقی_کلاسیک
اثر فرانتس شوبرت
تنظیم برای پیانو

نوازنده: میتسوکو اوچیدا (برنده جایزه گرمی و برنده پرمیوم ایمپریاله جایزه جهانی فرهنگ)

کانال: @makhfigah_channel
وقتی اغلب انسان‌ها در انتهای زندگی خود به گذشته می‌نگرند، در می‌یابند‌ که در سراسر عمر عاریتی و گذرا زیسته‌اند.

آنها متعجب خواهند شد وقتی بفهمند همان چیزی که اجازه دادند بدون لذت و قدردانی سپری گردد، همان زندگیشان بوده است. بنابراین، بشر با حیلهٔ امیدوار بودن فریب خورده و در آغوش مرگ می‌رقصد ...

#اروین_یالوم
کتاب: دروغگویی روی مبل
ترجمه: سپیده حبیب


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
اگر ثروت روزی جنبه‌ عمومی پیدا کند، دیگر امتیازی برای کسی به وجود نخواهد آورد. و اگر همه به طور یکسان از فراغت و آسایش خیال بهره‌ مند شوند ، توده‌ گسترده مردم که به دلیل فقر عقب مانده ‌اند، خیلی زود به سواد و آگاهی می‌رسند و دیر یا زود متوجه می‌ شوند که اقلیت ممتاز کار خاصی انجام نمی‌ دهند.

وجود یك جامعه طبقاتی تنها براساس فقر و نادانی ممکن می‌ شود. قدرت وسیله نیست ، بلکه هدف است ! هیچکس یك حکومت دیکتاتوری را برای محافظت از یك انقلاب به وجود نمی‌ آورد، بلکه انقلاب می‌ کند تا حکومت دیکتاتوری را به وجود آورد !

#جورج_اورول
کتاب: ۱۹۸۴
ترجمه: صالح حسینی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
اگرچه هنوز چیزهایی در جهان وجود دارند که ما قادر به درک آنها نیستیم و شاید هرگز به طور کامل هم نشویم اما این دلیل نمی شود که برای راحتی خود توضیح بی اساسی را بیان کنیم. شاید بهتر است بگوییم که ایمان به خدا جواب نیست بلکه به شکلی دیگر همان عبارت من نمیدانم هست.

#ریچارد_داوکینز
کتاب: پندار خدا


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
آن که قدرت را در اختیار دارد کارش فرمان دادن است و کسی که فرامین را صادر می‌کند ، هر که باشد و فرمان هر چه باشد و هر زمان صادر شود ، آنها را در قالب حرف‌هایی قلمبه‌ سلمبه بیان می‌کند. همه کسانی که جایشان آن بالاست ، هر قدر هم دلگرم کننده که باشند ، فرقی نمی‌کند --چه‌ به خاطر منافع شخصی خودشان آن بالا می‌بودند چه به دلیل غیر از آن-- همه‌شان عین هم جبارند ...

#ماگدا_سابو
کتاب: در
ترجمه: نصرالله مرادیانی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
آدم‌های پست و شیاد ، انسان‌های با احساس و بی‌گناه را به سوی خود می‌کشند و هرگز رهایشان نمی‌کنند. عشق ، رازی است نهان در حیات انسان که گاه ارزنده‌ترین انسان‌ها را به قربانی می‌گیرد و نابودشان می‌سازد ...

#هرمان_هسه
کتاب: دمیان
ترجمه؛ محمد بقایی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
چرا اغلب چیزهای خشن این‌چنین با چیزهای ظریف منطبق می‌شوند: مرد عوضی با زن مناسب، زن عوضی با مرد مناسب؟... آری، این چیزی است که سال‌ها تجزیه و تحلیل فلسفی نتوانسته است آن را در قلمرو ادراکی که از نظمِ امور داریم توضیح دهد.

#تامس_هاردی
کتاب: تس دوربرویل
ترجمه: ابراهیم یونسی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
سواد حاصل خواندن زیاد نیست بلکه حاصل تفکر و تعمق در آن چیزی است که خوانده شده ...

#کارل_هیلتی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
زن ها نياز دارند احساس امنيت داشته باشند تا بتوانند در روابط صميمی خود آرامش و اعتماد به نفس داشته باشند.

اين حقيقتی ساده و در عين حال بسيار نيرومند است؛ هنگامی كه ما زن ها احساس امنيت می كنيم در بهترين اندازه های خود ظاهر می شويم. بدين معنا كه آرامش بيشتر و نگرانی كمتر، اعتماد به نفس بيشتر و ناامنی كمتر، و بالاخره استقلال بيشتر و توقع كمتری خواهيم داشت. ما زن ها به حكم می‌دانيم هر گاه احساس امنيت داريم به آنچه مطلوب خود و نيز مطلوب مرد زندگی‌مان است نزديكتر می شويم ...

#باربارا_دی_آنجليس
کتتب: رازهايی درباره زنان
ةرجمه: هادی ابراهیمی



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
HTML Embed Code:
2024/04/26 15:52:00
Back to Top