TG Telegram Group Link
Channel: مخفیگاه
Back to Bottom
مخفیگاه
زمانی که مرا می‌آزارند ، سعی می‌کنم روح خود را به‌قدری بالا ببرم که آن اذیت و آزار به‌ من نرسد. #رنه_دکارت 🖊 ۳۷۴ سال قبل در چنین روزی "رنه دکارت" از بزرگترین فیلسوفان تاریخ در ۵۴ سالگی چشم از جهان فرو بست. وی نخستین فیلسوف بزرگ بعد از سده‌های میانی محسوب…
دکارت به چندین دلیل مورد نفرت شدید مسیحیان و فیلسوفان مسیحی زمان خود بود و بسیاری از بقیهٔ مسیحیان به او اکراه شدیدی داشتند زیرا:

جریان فلسفی در تمام کشورها و سرزمین‌ها بسته بود و اصول کاملاً مشخص بود. هدف فلسفه‌خواه اسلامی، یهودی یا مسیحی اثبات اصول از قبل تعیین شده بود مثل اثبات وجود خدا یا معاد. فقط در تاریخ روش‌ها تغییر می‌کرد. می‌توان این روش‌های جدید را نوآورانه دانست، اما به هیچ عنوان این مطالب بدیع و جدید نبودند. بنا بر اصلی نانوشته در تمام فلسفه‌های دینی که تنها روش فکر محسوب می‌شدند، تفکر آزاد و شک کردن ممنوع بود یا به‌شدت کراهت داشت. گرچه هیچ‌یک از مکتب‌های فلسفی این را اقرار نمی‌کردند، که ما فکر را محدود فرض می‌کنیم مانند فلسفه مدرسی در مسیحیت یا فلسفه اشراق در اسلام زیرا این فرض آشکارا جزم‌اندیشانه بود و تأثیری منفی بر فیلسوفان بعدی می‌گذاشت. دکارت برای نخستین بار به همه چیز شک افراطی کرد، از جمله مستقیماً به دانش پیشینیان و مسیحیت و خدا و این نوع فکر برای نخستین بار در جهان مسیحیت اتفاق افتاد (آن موقع اروپا به جامعه اروپایی یا جامعه غربی معروف نبود و به جهان مسیحیت مشهور بود همان‌طور که چیزی به نام خاورمیانه وجود نداشت و این منطقه جزو بلاد اسلامی بودند). دکارت می‌دانست اگر جانب احتیاط را رعایت نکند به دردسر شدیدی خواهد افتاد. به همین دلیل اقدامات زیادی انجام داد که می‌توان به این موارد اشاره کرد:

دکارت پس از محاکمهٔ گالیله در ۱۶۳۳ بسیار ترسید و چون از غوغای مذهبی پرهیز می‌کرد کتاب عالم که در آن به فلسفه و از جمله فرضیهٔ زمین مرکزی اشاره کرده بود و تکمیل هم شده یود را منتشر نکرد.


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
بهترین نوع دوستی ، دوستی مبتنی بر فضیلت در میان افراد برابری است که برای یکدیگر نیکی می‌ خواهند و فضیلت‌ های یکدیگر را می‌ ستایند.

#لارس_اسونسن
کتاب: فلسفه تنهایی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
#شعر

"اشارتی به صدایی"


چیست در دهان تو!
- یکی کندوی عسل
و دیگری؛
چنان فرشته‌‌ای‌ست
-بی‌همتا-
که با نهایت تبحر
"هر گاه لبانت گشوده شود"
از تار حنجره‌ات
چنگ مینوازد.

اکنون اما
دهان‌ها را فرو بستند
تا تاریک‌ترین نفرین
از پست‌ترین صداها
شنیده شود.

هان ای الهه‌گان خاموش!
به اشاره مرا بگویید
آیا روزی
آن نغمه‌ی بدیع را
دگرباره خواهم شنید؟
پیش از آنکه بمیرم
و پیش از آنکه بمیرد.

#یاسر_اسلامی_نوکنده
۱۳ بهمن ۱۴۰۲



پیج یاسر اسلامی نوکنده در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/yaser.eslami.nokandeh
کانال تلگرام:
https://hottg.com/yaser_eslami_nokandeh
- نظرتان درباره حسادت چیست؟

- پاسخ راسل: حسد را می‌فرمایید؟ وحشتناک است. حسد خیلی از مردم را به بدبختی و فلاکت انداخته است. در اینجا به یاد "هیدن" می‌افتم که هنرمند قابلی نبود ولی خیلی دلش می‌خواست هنرمند بزرگی باشد. در دفتر یادداشت هیدن این جمله را می‌خوانیم: "از صبح تا ظهر امروز خود را با رافائل مقایسه می‌کردم، مقایسه ای دردناک بود و جگرم از غصه کباب شد"

بطورکلی همه کسانی که (به هر وسیله که باشد) به چیزی رسیده اند از یک ناراحتی رنج می‌برند. این عده غصه می‌خورند که چرا وضع عده ای بهتر از آنهاست. این خام فکران ، به جای اینکه از وسایل موجود لذت کامل برند، در فکر اینکه وضع دیگری بهتر از آنهاست شادی و آسایش خاطر خود را نیز از دست می‌دهند.

#برتراند_راسل
کتاب: جهانی که من میشناسم


كانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
معاشرت طلبی غیر اجتماعی

یک دوگانگی یا تضاد در وجود ما هست که ما را، هم به سوی دیگران می کشاند، چون نیازمندشان هستیم و هم ما را پس می راند چون نیازمند حفظ فاصله از دیگران هستیم و می خواهیم به حال خودمان باشیم.

ایمانوئل کانت با تعبیر زیبای "معاشرت طلبی غیر اجتماعی"، این نکته را به خوبی بیان کرده است. بسیار عجیب است که از یک پدیده واحد چنین وصف‌های پر تضادی به دست داده می شود. لرد بایرون: "تنهایی، حالی است که در آن کمتر از همیشه تنها هستیم." جان میلتون در بهشت گمشده می نویسد: "تنهایی گاهی بهترین جمع است." و باتلر آدم افسرده را شخصی توصیف می کند که به بدترین جمع جهان پرتاب شده است: "جمع خودش با خودش"

#لارس_اسونسن
کتاب: فلسفه تنهایی



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
چند دقیقه پیش، قبل از اینکه تو را ببینم، چشمم به دختر و پسر جوانی افتاد که زیر درختی، توی باغچه پشت کلیسا با هم حرف می‌زدند. از همان دور می‌شد فهمید که دارند همان کلماتی را برای هم می‌گویند و تکرار می‌کنند که تا دنیا دنیا بوده، زن‌ها و مردها، میلیون‌ها و میلیاردها بار به هم گفته‌اند. دوستت دارم، دوستم داری؟

در این سرزمین، سرنوشت خوشی نداریم، فکر می‌کنم که تو هم با من موافق باشی. اما تا زمانی که زنی و مردی به هم می‌گویند «دوستت دارم، دوستم داری؟» شاید هنوز بشود امیدوار بود.

#اینیاتسیو_سیلونه
کتاب: دانه زیر برف


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
من یک بار در تمام روز چیزی نخوردم و در تمام شب نخوابیدم تا بتوانم مسئله‌ای را خود حل کنم اما نتیجه نبخشید، از این رو فهمیدم که بهتر است که آنچه را نمی‌دانم بپرسم..

#کنفوسیوس


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
و گفت: دوستی اهل این زمانه را چون خوردنی بازار یافتم ، به بوی خوش ، به طعم ناخوش ...

#عطار / تذکره الاولیاء


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
#داستان_کوتاه

دفتر چه آبی شماره ۲


روزگاری، مرد موقرمزی بود بی‌چشم و بی ‌گوش. مو هم نداشت، فقط موقرمز بود چون بقیه می‌گفتند.

نمی‌توانست حرف بزند،چون دهان نداشت. بینی هم نداشت.حتا دست یاپا هم نداشت. نه شکم داشت، نه پشت داشت، نه ستون فقرات داشت، و نه هیچ جور روده. اصلا هیچی نداشت. پس سخت است که بفهمیم واقعا در مورد کی داریم صحبت می‌کنیم. پس شاید بهتر است دیگر در موردش حرفی زده نشود.

نویسنده::#دانیل_خارمس
ترجمه: رضا مرتضوی
کتاب: امروز چیزی ننوشتم

_____

🖊 دانیل خارمس نویسنده، شاعر روس که به عنوان پدیده‌ای غیرعادی در تاریخ ادبیات جهان به شمار می‌رود. داستان‌های عجیب او گاهی پیش از آن‌که آغاز شوند، پایان می‌یابند. 


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
Forwarded from نگاهی دیگر (Behrooz Ghorbanian)
نقدی بر ایدئولوژی فیلم قهرمان و فیلم برادران لیلا
اگر همانطور که گفتیم این دو فیلم در سنت هیچگرایی قرار دارند، مشخصه های این مکتب در این دو فیلم چگونه جلوه می کنند؟
آیا دنیایی که این دو فیلم در کنار واقعیت زندگی سخت ما ترسیم می کنند، به چگونه اخلاقیاتی معتقد است؟ همانطور که قبلا اشاره شده، در نهاد فکری این فیلم ها دروغ گویی عادی و حتی لازم جلوه می کند. دسیسۀ دائم علیه حقیقت و عدم احترام به آزادی دیگران تم اصلی و رایج هر دو فیلم است. و آنجا که دروغ کار نمی کند و ماجرا به ابتذال ختم می شود، این احساس به تماشاچی القاء می شود که دروغگو در کارش ماهر نبود وخوب دروغ نگفت. هرگز نقدی بر تقلب و هرزه گری ارائۀ نمی شود. خرد و خردمندی در هر دو فیلم، همیشه ضد قهرمان جلوه می کنند. که در نهایت شکست خورده، بی ربط تصویر می شوند و کنار گذاشته می شوند. هر دو فیلم در انجام، به جایی ختم می شوند که در حقیقت آغاز هر دو فیلم بود. رحیم در فیلم قهرمان، دوباره به زندان باز می گردد. و درفیلم برادران لیلا، منهای فوت پدر، لیلا هنوز در همان خانه است. و برادر کلاشی که از آغاز فیلم در صدد رفتن به خارج بود، با پاسپورت جعلی برادرش راهی خارج می شوند تا دسته گلی به نام ایران و ایرانی بر پیشانی کشوری بیگانه بزند. تاکسی ران به کار خود ادامه می دهد و مستراح شور همان طور طه می کشد. و علیرضا در حالت رقص، همچون هشت سال گذشته ای که در منزل نبوده، شخصیتأ و فردأ منتفی می شود. به جای قانون مداری که مشخصۀ جوامع مدرن، و ایده آل امروز مردم ایران است، هر دو فیلم تمایل به عدالت خیابانی و محاکمات علنی نشان میدهند. که به جای ایجاد امید در تماشاگر به تحقق عادلانۀ حق، وی را مجبور به مشاهدۀ رسوایی می کنند. هیچ یک از اعمال غلط و نا پسندیدۀ کارآکتر ها تنبیه جدی و قانونی نمی شوند. و آفتابِ حقیقت دائم پشت ابر دروغ و ریا سوسو می زند. نه رحیم به خاطر دروغ هایش مدت حبس طولانی تری می گیرد. ویا مجبور به عذر خواهی از سازمان غیر انتفاعی که آنرا بی آبرو کرده می شود. نه آن دیگری که به خاطر کلاه بردای عمومی به بیش از نهصد پراید ثبت نام می کند، در ورشکستگی تاوانی پس می دهد. و نه آنکه پاسپورت جعلی درست می کند. و نه لیلا که سکه های طلای پدرش را می دزدد به جزایی می رسد.....

لطفا برای خواندن تمام این مقاله، به سایت زیر مراجعه فرمایید:

https://www.writingswithoutborders.com
#بهروز_قربانیان

در نگاهی دیگر با ما همراه شوید: @negahideegar
یکی از دستاوردهای اساسی روانکاوان آن است که تمایز نادرست میان روانشناسی اجتماعی و روانشناسی فردی را مردود شمرده اند.

فروید از یک سو تأکید کرده است که اصولا هیچ گونه روانشناسی فردی، جدا از محیط اجتماعی انسان وجود ندارد. زیرا اساسا انسان جدا از محیط وجود ندارد.

#اریک_فروم
کتاب: جزم اندیشی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
اگر می‌خواهی کسی را در مورد موضوعی متقاعد کنی، بر مزایای آن تمرکز نکن، بلکه سعی کن به او نشان بدهی چگونه می‌تواند از مضرات آن رها شود.

#رولف_دوبلی
کتاب: هنر شفاف اندیشیدن


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
در چنین آسیاب ویرانه ای که از پدرانِ پدرم به من رسیده است ، جز خواب آشفته چه می توان در آن دید ...


#بهرام_بیضایی
نمایشنامه: مرگ یزدگرد


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
II. Andante cantabile
Theodore Kuchar/National Symphony Orchestra of Ukraine
#موسیقی_کلاسیک
سمفونی شماره ۲ در ماژور
اثر: واسیلی کالینیکف
اجرا: ارکستر سمفونیک ملی اکراین

🖊 کالینیکف آهنگساز نامدار اهل روسیه است که در سالهای ۱۸۶۶ – ۱۹۰۰ می‌زیست وی تنها ۳۴ سال زندگی کرد

کانال: @makhfigah_channel
نمایندگان اتومبیل ، اتومبیل می فروشند ، نمایندگان بیمه ، بیمه می فروشند. و نمایندگان ملت؟

#یرژی_لتس
کتاب: فکرهای اصلاح نشده


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
خیلی آدم‌ها هستن که برای تسلی نزدیکان‌شون دروغ می‌گن. من می‌دونم. من اینو توی کتاب‌ها خوندم. اشخاصی هستن که بسیار قشنگ و شاعرانه دروغ می‌گویند. اما دروغ چند جوره: دروغ تسلی‌بخش، دروغ آشتی‌دهنده. دروغی که شکننده‌ی دست کارگر را تبرئه و عفو می‌کنه. دروغی که گرسنگان را متهم و مقصر می‌کنه. من دروغ‌ها را خوب تشخیص می‌دم.

دروغ برای دو دسته از مردم خیلی مفیده. یکی کسانی که دارای روح ضعیف هستن، یکی کسانی که شکمشون از خون دیگران ورم کرده و بالا اومده. دروغ نگه‌دار بعضی و پوشاننده‌ی خطاهای بعضی دیگره.

اما اون کسی که خودش ارباب خودشه، کسی که انگل هیچ‌کس نیست، کسی که نون دیگران را نمی‌دزده، هیچ احتیاجی به دروغ نداره. دروغ کیش و آیین بردگان و اربابان و... و حقیقت خدای بشر آزاد است.

#ماکسیم_گورکی
کتاب: در اعماق اجتماع
ترجمه: عبدالحسین نوشین


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
یک آدم بی سر و پای بی سواد مفلوک را بگذارید پشت یک میز، یا یک باجه ، که بلیت راه آهن یا چیز بی مقداری مثل آن بفروشد ...

همین آدم مفلوک فورا خود را محق می داند که خدایی کند و به شمایی که می روید بلیت بخرید از تارک تخت جبروت خود به چشم تحقیر نگاه کند تا قدرت خود را به رخ شما بکشد و نگاه سرشار از نخوتش داد می زند که: ( حالا صبر کن تا نشانت دهم! )... و از همین مست می شود. آزار مستی میز همین است.

#داستایفسکی
کتاب: شیاطین
ترجمه: سروش حبیبی



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
فرويد: تو هنوز هم يه دختربچه موندى. بچه ها خود به خود فيلسوفن، مى پرسن.

آنا: بزرگها چى؟

فروید: بزرگ ها خود به خود احمقن، جواب مى دن ...


#اریک_امانوئل_اشمیت
کتاب: مهمان ناخوانده


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
دایی محمود آدم جالبی بود. هفتاد و چند سال پیش از دهات می‌آد تهران و میره سربازی ...

یه روز که قاطی باقی سربازا وسط پادگان به خط شده بوده، می‌شنوه که فرمانده داره از ساختن یک دیوار بزرگی دور پادگان صحبت می‌کنه. می‌پره جلو و می‌گه قربان من بنایی بلدم. فرمانده اول یک سیلی می‌زنه در گوشش و بعد می‌گه از امروز شروع کن. هر چی کارگر و مصالح خواستی بگو، دستور بدم برات حاضر کنند.

دایی محمود آستیناشو بالا می‌زنه و شروع می‌کنه به کشیدن دیوار، ولی چون خیلی رِند و طمعکار بوده از هر دو تا کامیون آجری که سفارش می‌داده یکیشو شبونه رَد می‌کرده توی بازار و می‌فروخته. همین می‌شه که بعد از سربازی اون قدر پول داشته که می‌تونسته برا خودش توی بازار حجره بخره. ولی حجره نمی‌خره. به جاش پول هاشو بر می‌داره می‌ره هند، پارچه گرون قیمت زری و ترمه و حریر می‌خره و می‌آره این جا. یک انباری اجاره می‌کنه پارچه ها رو می‌ریزه اون تو. بعدش می‌ره اداره بیمه که تازه توی کشور تأسیس شده بود، همه پارچه ها رو به بالاترین قیمت بیمه می‌کنه.

دو هفته بعد انبار پارچه‌های دایی محمود آتیش می‌گیره و همه چیز اون می‌سوزه. کارشناس‌های بیمه می‌آن آتیش سوزی رو تایید می‌کنند و خسارت کامل می‌پردازند. حالا نگو که دایی محمود همه پارچه‌های گرون قیمت رو شبونه خارج کرده بوده و به جاش چیت و چلوار، اون تو چیده بوده. این جوری ثروت دایی محمود دو برابر شد. اون در ادامه زندگیش خیلی از این کارها کرد ولی هیچوقت من ندیدم هیچکس ازش بد بگه. همه دایی محمود رو دوست داشتند و توی این دنیای بزرگ حتی یک دشمن هم نداشت.

به این ترتیب من از همون بچگی فهمیدم که اگه توی این دنیا حق یک نفر رو بخوری یک دشمن پیدا می‌کنی... اگه حق پنج نفر رو بخوری پنج تا دشمن پیدا می‌کنی. ولی اگه حق همه رو به طور مساوی بخوری هیچ دشمنی پیدا نمی‌کنی و همه با احترام ازت یاد می‌کنند...!!!

#عليرضا_ميراسداله
کتاب: ویزای کوه قاف



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
۸ مارس روز جهانی زن گرامی باد

@makhfigah_channel
HTML Embed Code:
2024/06/03 07:22:04
Back to Top