ولی خاک
تو با او مهربان باش
اگر آتش با او مهربان نبود
اگر زندگی، اگر مرگ با او
مهربان نبود
اگر انسان‌های دیگر با او مهربان نبودند
خاک، تو با او مهربان باش…

.
رازهای سرزمین من | رضا براهنی

رضا براهنی تکرار ناپذیر، در بهاران خوابید. خوابت آسوده باد ای استاد تمام فصول. 🖤

مورد نقد واقع شدن معمولا برای آدمیان تلخ است اما نقد منصفانه و خوشدلانه -(با نیت اصلاح طرف)- نباید برای ما تلخ باشد ؛ و حتی اگر تلخ باشد، به تعبیر سعدی از این تلخی شفا می‌روید و از این رو باید آن نقد را عزیز داشت:

به نزد من آن کس نکوخواه توست
که گوید فلان خار در راه توست
.
به گمراه گفتن نکو می‌روی
جفایی تمام است و جوری قوی
.
هر آن گه که عیبت نگویند پیش
هنر دانی از جاهلی عیب خویش
.
مگو شهد شیرین شکر فایق است
کسی را که سقمونیا لایق است
.
چه خوش گفت یک روز دارو فروش:
شفا بایدت داروی تلخ نوش!

#با_سعدی ۴

🔻 چه در مورد زنان و چه در مورد مردان ادب حکم می‌کند در ِ ماشین را برای افراد بزرگتر از خود و خاصه افراد مُسن یا داری معلولیت باز کنیم و در صورت لزوم در سوار شدن به آنها کمک کنیم. 🔺️

📍 #آداب_معاشرت ۱۱

🦋 کانال جرعه از چاهی :
@jabbariamin

•| آداب معاشرت در آسانسور |•

اصول مدنی ورود و خروج به آسانسور چنین است:
🔻هر کسی که اول رسید اول وارد می‌شود.

🔻وقتی وارد آسانسور شدیم بعد از فشار دادن دکمه طبقه مورد نظر، تا جایی که می‌توانیم عقب برویم. اگر آسانسور آنقدر شلوغ است که دستمان به دکمه نمی رسد، از کسی بخواهیم این کار را برایمان انجام دهد: "هشت، لطفا."

🔻اگر ظرفیت آسانسور تکمیل است خودمان را به زور جا نکنیم. بله، مدت زیادی انتظار کشیده ایم و کلافه شده‌ایم ولی صبور باشیم و منتظر آسانسور بعدی بمانیم. همین موضوع وقتی به آسانسور نزدیک شده‌ایم و در آن بسته می‌شود هم صدق می‌کند. اگر فردی در را برایمان باز کند یا دکمه باز شدن آن را فشار دهد لطف کرده است ولی معمولا کسانیکه در آسانسور هستند حق دارند معطل ما نشوند و زودتر به طبقه مورد نظرشان برسند: "بعدی را سوار می‌شوم. متشکرم."

🔻اگر آشنایی را در آسانسور دیدیم به یک سلام کوتاه اکتفا کنیم مگر اینکه فقط خودمان دو نفر در آسانسور باشیم. صحبتی کوتاه اشکال ندارد ولی گپ زدن و خندیدن با صدای بلند و به مدت طولانی برای سایر کسانی که در آسانسور هستند مزاحمت ایجاد می‌کند. -(در مترو نیز چنین است.)-


📍 #آداب_معاشرت ۱۲

🦋 کانال جرعه از چاهی :
@jabbariamin

من نمیدانم که مدعای این عکس صحت دارد یا نه و اصلا خانمی با این نام و نشان و عنوان و شغل، حقیقتا وجود خارجی دارد و یا خیر، صرفا یک بازی رسانه ای‌ است ؛ اما این عکس را حتما فردی طراحی کرده است که موافق حجاب است.
تا اینجا مسئله ای نیست ؛ هرکسی می‌تواند مخالف یا موافق حجاب باشد.
اما آن خاصیتی که برای طراح و معتقد به حجاب این عکس، ارزشمند است چیست؟!
در خود نوشته ی ِ این عکس، آن مهم این است که فرد مورد نظر "با اینکه در اروپا زندگی می‌کند، اما کماکان ترجیح می‌دهد که محجبه باشد و محجبه بودن | انتخاب ِ شخص اوست| ."
اما این چرا برای مدعی و طراح این عکس ارزشمند است؟! بخاطر اینکه خود مدعی نیز میداند که حجاب برگزیدن از سر اختیار و بطور قلبی، ارزشمندتر است از حجاب برگزیدن اجباری! و چون در اروپا انسانها مختارند در نوع پوشش خود، لذا فردی که آنجا مختارانه حجاب بر می‌گزیند، کارش از منظر یک فرد معتقد به حجاب، ارزشمندتر است.

و اتفاقا این تمام حرف آنهایی است که معقولانه با حجاب اجباری مخالف‌اند! حجاب را اجباری نکنید تا فردی که از سر اختیار حجاب بر سر می‌کند، کارش ارزشمند باشد چرا که کاری که بااجبار صورت بگیرد، هیچ نمی‌تواند ارزشمند باشد. در زور و اجبار ارزش نیست چرا که حق انتخابی وجود ندارد و چیزی که ما با اختیار آن را بر نگزینیم نمی‌تواند متعلق امر اخلاقی و ارزشی قرار بگیرد.

در سوره قیامت قرآن، یکی از اوصافی که برای قیامت ذکر شده است، بی پناهی و نیافتن مفر و گریزگاه برای آدمی، در واقعه قیامت است : يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ | در آن روز انسان گوید: (ای وای از سختی عذاب) کجا مفرّ و پناهی خواهد بود؟
آیه ۱۰ سوره قیامت.

در کشور و شهرهای کشور، تو گویی گَرد مرثیه و عزاداری و افسردگی بر در و دیوار خانه ها و کوچه ها و خیابانها پاشیده‌اند. دل ِ خونین و چشم ِ بی امید و مایوس آحاد ِ شهروندان، وجه مشخصه ِ اجماع ها و اجتماع هاست. پیکره ی ِ اخلاق، به بحرانی‌ترین تجربه ی زیسته خود رسیده است و گویی در حال احتضار و جان دادن است ، در روزگاری که برادر به برادر، رحم نمی‌کند. راست است که جایی که معاش نباش، معاد رنگ می‌بازد.
اما پرسش این است که آیا ما مرده‌ایم؟! آیا ما را کشته اید؟! چرا که گویی در این زندگی برایمان مفری نیست و گریزگاهی. نکند کاری کرده اید که ما قبل از آنکه بمیریم، به قیامت پل بزنیم و این چنین از سر بزرگواری ، ما را با وجه ای از وجوه قیامت پیشاپیش آشنا کرده اید و دچار جهش معرفتی نموده‌اید!؟

امین جباری.

🎧اثر بینظیری از Jascha Heifetz در کنسرت باخ

یاشا هایفتز (۲ فوریه ۱۹۰۱ – ۱۰ دسامبر ۱۹۸۷) یکی از اسطوره‌های نوازندگی ویولن در قرن بیستم با ملیت آمریکایی و اصلیت لیتوانیایی (روسی) بود. هایفتز، که برخی او را بزرگترین ویولونیست تاریخ و همپای پاگانینی می‌شناسند، به خاطر تأویل‌های موسیقایی، لحن روان و مهارت تکنیکی خارق‌العاده‌اش زبانزد است.

توجه او به تکنیک و وفاداری به اصل اثر همراه با اجرای احساسی او را یکی از مهم‌ترین نوازندگان موسیقی کلاسیک در سده بیستم تبدیل کرد.

یکی از موارد جالب در اجراهای هایفتز، باقی ماندن در نقاط اوج
قطعات موسیقی و رها نساختن سریع آنهاست.
صدای ساز او همواره قبل از شنیده شدن
موسیقی آهنگساز شنیده می شود.
برجستگی حضور او در هنگام نواختن
باعث می شود، تا شنونده مرتبأ یک لحن و تفکر موسیقایی را از زبان آهنگسازان مختلف
بشنود. این باعث می شود تا هایفتز از صورت یک استاد کار ماهر در فن نوازندگی ساز
خارج شده و به درجه بالاتری که “آفرینندگی و قرائت مجدد” از اثر هنریست برسد. 


🔻 #دمی_با_هنر_فاخر #موسیقی ۷

🦋 کانال جرعه از چاهی :
@jabbariamin

🔻آداب معاشرت در پله برقی‌ها و پله ها به طور عمومی 🔺️

اگر از پله برقی استفاده می‌کنید، همینطور ساکن در وسط پله ها قرار نگیرید ؛ چون ممکن است افراد پشت سر شما عجله داشته باشند و بخواهند خودشان نیز با پایین یا بالا رفتن از پله برقی ها، به روند رسیدن خود به جایی، سرعت ببخشند. پس بهتر است شما در سمت راست پله‌ برقی بایستید و راه عبور را برای افراد عجله دار باز گذارید.
در پله ها نیز چنین است: از سمت راست عبور کنید تا کسانیکی از شما سرعت بیشتری دارند بتوانند از سمت چپ و کنار شما عبور کنند و به مقصد رسند.

📍 #آداب_معاشرت ۱۳

🦋 کانال جرعه از چاهی :
@jabbariamin

#زهرا_امیر_ابراهیمی نازنین برنده جایزه کن برای بازی در فیلم #عنکبوت_مقدس شد؛ سعادتی که گمان کنم تا کنون نصیب بازیگر زن ایرانی نشده است.
اما رنجی که او در آن مقیاس و وسعت کشید نیز گمان نکنم که از نگون بختی کسی، آنسان سرش آوار شده باشد که سر او شد و وجودش را لهیده و زخمی و خونین نمود.اما او از ویرانه‌های آن آوار بپاخاست.
با این حال چشمان او -گویی- به تعبیر براهنی خاکستری است که از اعماق آن ققنوس‌های رنج جهان می‌زایند ؛ چشمان او کماکان و همچنان غمگین و هراسیده است؛ چرا که او نماد شخم زدن حریم کاملا خصوصی یک فرد بدست یک ملت بطور مجموعی و همزمان است. نماد تجاوز است به "شخصی‌ترین و خصوصی‌ترین" بخش زندگی یک فرد و در تبع آن جسم و روح همان فرد، آنهم بطور وقیحانه و "عمومی." آن هم در جامعه ای که سنت و ایدولوژی، مجرای ِ تنفسی برای فردیت و شخصیت آدمی باقی نمی‌گذارد.

گاهی من فکر میکنم که ما چه انسانهای بی شرمی هستیم. هم‌نوع‌مان در همین جامعه به زنی یا کودکی تجاوز می‌کند و ما بی شرمانه ابتدا این پرسش در ذهنمان نقش می‌بنند که چرا "قربانی" این امکان را فراهم آورده است که در بستری حضور داشته باشد که به او تجاوز شود؟! به همین بی عمقی و بی شرمی در دادگاه ِ درون ما جای متجاوز و قربانی تغییر می‌کند!
یا وقیحانه، غیر اخلاقی و بطور مشمئز کننده ای با یک فیلم خصوصی انتشار یافته از سر بددلی، به تخت خواب خصوصی افراد وارد می‌شویم -(جایی که برخی خداباوران مدرن معتقدند که خدا چون لازم است اخلاقی باشد و اخلاق را رعایت کند، پس حتی، تاکید میکنم حتی خدا نیز، بنابه قاعده اخلاق، حتما که به حریم خصوصی افراد و اتاق خوابشان ورود نمی‌کند! رجوع کنید به مقاله دیدگاه روشنفکران دینی یک نسل بعد از سروش در مورد خدا)- و با وقاحت تمام بجای اینکه شرمگین این ورود غیرمجاز و غیرقانونی خود باشیم، با آنچه از آن ورود غیراخلاقی با ولع ِ تمام مشاهده کرده ایم، آدمیان را که در تختخواب خود سرگرم هم آغوشی - که انسانی‌ترین کار ممکن است- بوده‌اند را، قضاوت و شماتت میکنیم و نه این عمل وقیح خود را!
و اینسان از تن و روح و روان آنها که حریمشان بدست ِ ابلیسی ِ ما درو شده است، و نزدیکانشان همچون خانواده‌شان،ویرانه ای باقی میگذاریم که ارتفاع این ویرانه‌ها، نشان ِ ارتفاع و حجم عظیم ِ بی‌فرهنگی و بی‌شرمی خود ماست ابتدئا.

برای زهرای نازنین و تمام آنهایی که حریم خصوصی‌شان قربانی لذت ِ هوسناک و مشمئز کننده "دید و باز دید" وقیحانه ما شد،آرزوی پروازهای بلندتری از اعماق رنجشان دارم.
بگذار ببینیم ما مردمان ِ بی‌سامان.

#امین_جباری

🦋 کانال جرعه از چاهی
@jabbariamin

تراک They came wearing masks
کاری گاندری

پیتر گاندری (Peter Gundry) آهنگساز موفق و مشهور اهل کشور استرالیا است که در سبک دارک ، فانتزی ، سحر آمیز و سلتیک فعالیت می کند.آثاری که او منتشر میکند فضایی متفاوت از موسیقی که طبق شعار او تاریک یا روشن یا هرچیزی بین این دو را شامل میشود.

گاندری آهنگ‌ساز جوان و خلاق استرالیایی، نمادی برای موسیقی مدرن و رازآلود است. فضای کلی آثار او را کلاسیک مدرن و عصر جدید با تکیه بر موسیقی نوردیک Nordic (موسیقی مناطق شمال اروپا) و سلتیک Celtic (موسیقی نواحی اسکاتلند و ایرلند) شکل گرفته است. موسیقی این مناطق همواره رازآلود و شگفتی‌آور است و پیتر گاندری با علم بر این موضوع، با جادو، جادوی موسیقی خود را در فضایی سنگین و فانتزی و حماسی روایت می‌کند. این هنرمند پرکار تاکنون آلبوم‌های زیادی منتشر کرده است که هر کدام در جای خود گواهی بر استعداد این هنرمند و فضای خاص موسیقی او هستند.موسیقی متفاوت او باعث شده است تا با شنیدن آثار او، شنونده فضایی متفاوت را تجربه کند،که این شرایط تقریبا در تمامی آلبوم‌های گاندری برقرار است.

🔻 #دمی_با_هنر_فاخر #موسیقی ۸

🦋 کانال جرعه از چاهی :
@jabbariamin

🔻یکی از آداب معاشرت در پیاده رو ها🔺️

اگر همراه گروه بزرگی در پیاده رو حرکت می‌کنید -(مانند گروه های دوستی یا خانوادگی چند نفره) - دو نفر دو نفر یا یکی یکی به مسیرتان ادامه دهید تا موجب سد معبر و اختلال در عبور و مرور سایر شهروندان که باید حقوق انها را رعایت کنیم، نشویم.

📍#آداب_معاشرت ۱۴

🦋 کانال جرعه از چاهی :

@jabbariamin

سال بد
سال باد
سال اشک
سال شک...

سال پست
سال درد
سال اشک پوری
سال خون مرتضی
سال کبیسه...
 
زندگی دام نیست
عشق دام نیست
حتی مرگ دام نیست
چرا که یاران گمشده آزادند
آزاد و پاک...


سروده احمد شاملو
با صدای پوری سلطانى
.

تو چقدر، بی آنکه شک کرده باشی یقین داری؟!

رضا براهنی در شعر ِ بلند اسماعیل، برای اسماعیل شاهرودی تلخ‌کامانه می‌نویسد که " تهران، تو را پیش از آنکه بمیری به گوری گمنام بدل کرد."
در خاصیت تهران که پایتختی است جهان سومی چندان مبالغه نشده است که به گور دسته‌جمعی بسیاری گمنامان بدل شده است اما سخن و نکته این است که شهرها و مکان‌های کوچک و محدود و همنشینان کوچک و محدود از بُعد روحی و فکری نیز، همانی می‌کنند که آمد : تبدیل تو به گوری گمنام ، پیش از آنکه بمیری!
خصوصا روی دومی تاکیدم موکد است . به قول حافظ که کوشید ما را توجّه دهد به اینکه:
بیاموزمت کیمیای سعادت
ز هم صحبت بد ، جدایی جدایی!

چرا که به تشریح و تجویز درست او :

تمام موعظه ِ پیر ِ صحبت این حرف است:
"که از مُصاحب ِ ناجنس، احتراز کنید!"

امین جباری

• مصاحب: همنشین و هم صحبت
• احتراز کنید : دوری گزیند.

غزالی در کتاب ارزشمند خود کیمیای سعادت، در باب دوستی، حکایتی می‌آورد مبنی بر اینکه دو دوست روشن ضمیر و اخلاق مدار، عزم سفر حج کردند. اولی به دومی گفت که مسیر حج، طولانی است و ما باید در این رهروی، بین خود ، رهبری انتخاب کنیم که حرف، حرف او باشد و تبعیت از او، لازم؛ از این رو تو انتخاب کن که بین ما کدام مسئول و رهبر این سفر باشد؟ تو یا من؟! و دومی در پاسخ گفت که رهبر تو باش. من تبعیت می‌کنم.

به راه که افتادند، نخست دوست اول که اکنون رهبر مسیر و سفر بود به دوست دوم گفت که توشه‌ها و بار سفر را من حمل خواهم کرد. دوست دوم اعتراض کرد و گفت توشه‌ها سنگین است اما این پاسخ را شنید که حرف، حرف رهبر است و قرار ما تبعیت از حرف رهبر؛ و توشه ها را از دست او گرفت. جلوتر که رفتند بارانی گرفت. دوست اول که کماکان رهبر مسیر بود به دوست دوم گفت چون ما فقط یک چتر داریم، تو بنشین که من چتر باران بر تو خواهم گرفت تا خیس نشوی و در اعتراض دوست دوم، باز قرار تبعیت از امر رهبر را یاد آوری کرد. آنگاه بود که دوست دوم گفت، کاش تو را مسئول مسیر نمی‌کردم و خود را رهبر برگزیده بودم!

حال شما به اوصاف و محتوای ِ چنین دوستی‌هایی نظری افکنید و دوستی‌های امروزی را با آن قیاس کنید . نتیجه غالبا تلخ، دل آزار اما هشداردهنده و آگاهی بخش است.

ا.ج