TG Telegram Group Link
Channel: کافه هنر
Back to Bottom
در کنکاش ضد فاشیستی سالو، مسئله فئودالیته از نظر فیزیکی با حضور خدم و حشم در یک ویلا مورد تاکید قرار می‌گیرد و همبستری جوان مورد آزار با یک خدمه سیاه‌پوست می‌تواند نشان از اعتراض این قوم نگون‌بخت به نظام بی‌مایه سرمایه‌داری فاشیستی و سلطه فئودالیسم باشد.
🔘 نوازنده ی قصه روسپیان درساختار جامعه طبقاتی وقتی نظاره گر شکنجه های شنیع بورژوازی می شود، از پنجره خود را پرتاب می کند، در اوج شکنجه افراد یتیم، نگهبانان نظم در مورد رقصیدن و آیا دوست دختر داری. با اجرای موزیکی به رقص خود ادامه می دهند؛ در جایی قلاده به گردن، انگار واقعا سگ هستند و از سگ بودن خود لذت می برند..
🔘 در صحنه پاياني فيلم، تئوري پازوليني يعني ماهيت ” ذهني غير مستقيم آزاد” فيلم سازي اش كاملا مشهود است. پازوليني از ” نماي نقطه نظر غير مستقيم آزاد” بهره مي برد. و سبب مي شود تا آنچه را كه شخصيت فيلم مي بيند؛ بينندگان نيز ديده و مجبور شوند تا با بازيگر فيلم همانند سازي نمايند. به هنگامي كه هركدام از منحرفان به نوبت و از طريق دوربين دو چشمي از پنجره اي مشرف به يك محوطه بسته به آن مي نگرد؛ ديگر منحرفان را مي بينيم كه با همراهي محافظان و برخي از قربانيان كه به ” همكاري” وادار شده اند؛ به تجاوز، شكنجه و جنايت با تمركز بر اندام هاي حساس و آلات جنسي، مشغول هستند. چنين تصاوير تكان دهنده اي كاربرد ديداري واضحي دارد؛ ليكن دلالت كننده نيز هست چرا كه هيچ گونه صدايي از محوطه به گوش نمي رسد.

از همان محفل آغازين فيلم هر بيننده اي با اين تصور كه ديگر از اين بد تر نمي شود با ترس آميخته به انزجار فيلم را نگاه مي كند ولي با شروع محفل بعدي متوجه مي شود اشتباه كرده، تا اينكه در محفل آخر اين شوك كاركرد مناسب خودش را پيدا مي كند و بيننده را در حاليكه كاملا اشباع شده به طور كامل مسحور پيام خودش مي كند و صحنه پاياني فيلم رقص موزون دو نگهبان به منزله آرامشي است كه پس از خروج قطار از تونل وحشت و قبل از توقفش حس مي كنيم.
اين بادي كه به صورت ما مي خورد در واقع مجال مناسبي براي شروع تفكر بيننده است در مورد آن چه كه به طور مسلسل وار و شوك آوري ديده و فرصتي براي فكر كردن به آن نداشته است و سوال نگهبان در هنگام رقص ( اسم دوست دخترت چيه؟) شايد مي خواهد اين نكته رو به ما گوشزد كند كه تمام اين شكنجه ها توسط انسان هاي معمولي كه هزاران نفرشان در كنار ما و در همين جهان امروز زندگي مي كنند انجام شده، انسانهايي كه شايد هنگام ديدن فيلم فراموش كرديم كه اين ها انسان هستند، انسان هايي كه مثل بقيه با شنيدن موسيقي مشغول رقصيدن مي شوند، دوست دختر دارند و حتي عاشق مي شوند، صحنه اي رو به ياد بياوريد كه يكي از ۴ ستمگر فيلم مشغول عشقبازي با يكي از نگهبان هاست و به معشوق وعده وصال هم مي دهد، پازوليني با قرار دادن اين فاكتورها -كه در داستان اصلي وجود نداشت- سعي داشته به اين فاشيست ها جنبه انساني بيشتري ببخشد و گوشزد كند كه اين اتفاقات توسط انسان هايي از جنس امروز و زميني انجام مي شود نه مريخي. تاكيدي كه قتل خودش هم مهر تاييدي بود بر آن.

🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
پشت صحنه از فیلم سالو

"پازولینی" سادومازوخیسم نداشت، جسارت داشت. جسارتی که کار دستش داد... او از رمان سالو به عنوان بستری برای انتقال پیام های سیاسی خویش استفاده کرد و به وسیله ی ۴ کاراکتر که هر کدام نمادی از یک قدرت بودند بی پرده از فاشیسم انتقاد کرد.
"پازولینی" از خشونت به عنوان عاملی برای نمایش واقعیت با بیشترین حد تاثیر گذاری استفاده می کند، نه چیز دیگر... توانائی و جرات او تحسین برانگیز است.
🎬 salo or the 120 Days of Sodom

Join 👉 @honar7modiran
پازولینی در پشت صحنه فیلم سالو

جالب است بدانید بدلیل مضامین و لحن تند و خشن رفتاری، جنسی و سادیسمی آثار پازولینی هیچکدام از فیلمهای وی در طول بیش از ۶٠ سال قابلیت پخش در ایران نداشته است حتی انجیل به روایت متی

🎬 سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم

Join 👉 @honar7modiran
فیلم سالو فيلمي تهوع‌آور است شكي نيست. آيا پازوليني چيزي غريب و بدون وجود خارجي را در ذهن مي‌پروراند تا با بازسازي آن در مقابل دوربين بيننده‌اش را آزار بدهد؟ آيا همه اينها باعث مي‌شود كه پازوليني را به رواني و ساديست بودن محكوم كنند؟
مشكل پازوليني مرض ساديسم و مازوخيسم نيست. مشكل او جسارت و بي‌پروايي است. كار او از همين جا مي‌لنگد كه سينما را از قالب سرگرم‌كننده بيرون مي‌كشد و بوسيله اين زبان واقعيتهاي تلخ را تنها يادآوري مي‌كند. اين يادآوري است و فقط يادآوري است. آيا يادآوري يك واقعيت تلخ مي‌تواند بيماري باشد؟ اين همه بدنامي پازوليني از چه چيز ناشي مي‌شود؟ از اين كه مي‌دانيم در عصري جنون‌زده با آدمهايي ماليخوليايي زندگي مي‌كنيم اما دوست نداريم كسي آن را به ما گوشزد بكند. پازوليني همين نكته را نمي‌دانست و شاید میدانست و اهمیتی نمیداد. كه همین موضوع باعث شد بدنش زير چرخهاي اتومبيل خودش خرد شود. اين فرجام پازوليني بود...مصداق این سخن: «زبان سرخ سر سبز دهد بر باد!»
🔘 پازولینی از جسور ترین کارگردانان تاریخ سینماست، کسی که با ساخت این فیلم حکم قتل خود را به دست فاشیست ها امضا کرد.
بی شک سالو برای همه ی ما تهوع آور است اما متاسفانه حقیقتی را بیان میکند که به شدت واقعیست. (انحرافات جنسیِ سادومازوخیسمی)
خیلی ها سالو را عامل قتل وی می دانند.
یقینا گرایش های هم جنس گرایانه و دیدگاهای مارکسیستی پازولینی عامل اصلی بی توجهی محافل رسمی نشر و سینمای ایران به این سینماگر سرشناس بوده و محدودیت هایی در زمینه نشر آثار او فراهم آورده است.
پازولینی قبول ندارد که سینما تنها تصویر است. به عقیده او سینما، یک تکنیک سمعی بصری است که در آن صدا و کلام هم به اندازه ء تصویر اهمیت دارد.

آرزوی پازولینی در مورد ساختن فیلمی درباره سقراط عملی نشد.

🎬 salo or the 120 Days of Sodom
Join 👉 @honar7modiran
👤 پازولینیی:

اگر شما مطمئنید که من بی اعتقادم، پس شما مرا بیش از آنچه در باره خود می دانم می شناسید. شاید من کافر باشم و لی کافری هستم که احساس غربت شدیدی برای ایمان دارد.
نکته ای که بر تمامی آثار من سایه افکنده، تلاش برای زندگی بیشتر است، این صحنه محرومیت که کاسته نمی شود، اما عشق به زندگی را افزایش می دهد.

Join 👉 @honar7modiran
👤 #پازولینی

«در سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم به شکل قابل ملاحظه‌ای در رابطه با هرج و مرج است، گریز از قانون توسط خود قانون‌گذار.
در این فیلم‌ سکس چیزی نیست جز تمثیلی از کالایی شدن بدن انسان در دست صاحبان قدرت. فکر می‌کنم مصرف‌گرایی و سوق پیدا کردن به آن سمت، دست‌کاری و تجاوز آشکار به اندام و پیکر انسان باشد، به‌طور دقیق به همان شکلی که نازیسم این کار را کرد. فیلم من این هم‌گرایی شوم بین نازیسم و مصرف گرایی را به تصویر می‌کشد.»
🎬 salo or the 120 Days of Sodom

Join 👉 @honar7modiran
👤 #پازولینی

زندگی به خودیِ خود هیچ معنایی ندارد. فقط با مرگ است که زندگی معنا پیدا می‌کند.
مرگ مانند قیچی مونتاژ است که نوار فیلم را با یک برش قطع می‌کند، تا به آن معنی بدهد.

Join 👉 @honar7modiran
همیشه به دنبال مرگ می گشتی.تو انسان نبودی نوری بودی که می خواستی خاموشت کنن. نوری که خاموش شد.

👤#اوریانا_فالاچی



Join 👉 @honar7modiran
🎞 در پایان ارائه ۱۳۸ ام " سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم "، ضمن تشکر از همراهی و توجه شما گرانمایگان،ازهمکاری آقایان امین بذرافکن، حمید بهرامی و مهران زارعیان  کمال تشکر را دارم.

قدردانی ازمطالب عزیزان بزرگوار:
پژمان خلیل‌زاده، مهدی اکبری،کیهان صفایی، حامد یوسفی ،امیر حسین شاد، نادر تکمیل همایون، امین اثناعشر، آرمان شهرکی
@volupte
@artchanel
@pettrichor
@TVOnline7
@ainejadoo
@Canalefilm
@ravankades
@philosophia
@Movie_Land
@Taraxa_Cum
@Cinemayanii
@shortfilmbank
@classiccinema
@Film_Quarterly
@CinemaUnique
@cinemaparadize
@pezhmaneveshte
@marzockacademy
@best_pinterest_iran
@CinemaParadisooo
@cinemadar30namaa
@OfficialCinemaTwitter
کانال جادوی سینما،عصر یخبندان
ویتا سکوپ_سینما سینما
🌐 وبسایت کافه نقد
www.virgool.io
https://cinemodern.ir
انسان شناسی و فرهنگ
http://www.ensani.ir/
شورایِ دانشجویان و جوانانِ چپِ ایران شورش راستین
/http://shorayejavanan.com
www.vista.ir
🙏🙏🙏
ارائه بعدیشمال از شمال غربی

کارگردان: آلفرد هیچکاک


🎬 North by Northwest 1959

Join 👉 @honar7modiran
شمال از شمال غربی
North by Northwest ۱۹۵۹

کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مترو ـ گلدوین ـ مایر
کارگردان : آلفرد هیچکاک
فیلمنامه‌نویس : ارنست لیمن.
فیلمبردار : رابرت برکز.
ژانر: معمایی، جاسوسی و دلهره آور
آهنگساز(موسیقی متن) : برنارد هرمان.
طراحی تیتراژ: سال بس
هنرپیشگان : کاری گرانت، اوا مری سینت، جیمز میسن، جسی رویس لندیس، لیو کارول، جوزفین هاچینسن، مارتین لندا و آدام ویلیامز.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۶ دقیقه.

🏆 برخی از افتخارات کسب شده:
    فیلم در سه رشته نامزد اسکار شد...
⁣کاندیدای اسکار بهترین تدوین
کاندیدای اسکار بهترین طراحی هنری
کاندیدای اسکار بهترین نویسندگی
🏅جزء ۲۵۰ فیلم برتر IMDb

📝خلاصه داستان:
یک مامور مخفی خیالی به نام کاپلان بوسیله سازمان ضدجاسوسی امریکا تراشیده شده است و برایش بشکل صوری در هتل اتاق رزرو میکنند، لباس سفارش میدهند و غیره.
«راجر تورنهیل» مدیر تبلیغاتی موفق اما خودخواه،  با مأمور مخفی به نام «جرج کاپلان» اشتباه گرفته میشود. در حالی که چنین شخصی اصلا وجود خارجی ندارد. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسه ها شده و او را وا میدارد برای حفظ جان خود ـ در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود ـ تمام کشور را زیر پا بگذارد. در طول این مسیر رهآورد او عشقی تازه به زنی به نام «ایوکندال» (سینت) است.

🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
⁉️ چرا باید این فیلم رو دید؟

شمال به شمال غربی از فیلم‌های کلیدی آلفرد هیچکاک، و دارای عناصر اساسی بسیاری از آثار استاد است؛ از مضمون هویت اشتباهی گرفته تا بهره‌گیری از بازی‌های کلامی، تعلیق و طنز که ویژگی‌های بازیگرش ــ کری گرانت ــ نیز طنز را تشدید کرده است؛ به‌اضافهٔ کاربرد استادانهٔ موسیقی و زاویه دوربین و تدوین، با آن سکانس شاهکار تعقیب با هواپیما که همه‌اش یک کلاس درس است.

🔘تریلر پر تعلیق هیچکاک؛ فیلم دیگری درباره هویت عوضی گرفته شده انسان.
بازهم هیچکاک، بازهم تعلیق و بازهم خلاقیت در کارگردانی. هیچکاک این‌بار به سراغ مردی می‌رود که بی‌اختیار وارد یک بازی خطرناک جاسوسی شده‌است و سعی دارد هم‌زمان با حل رمز و رازها، خودش را هم از مخمصه نجات دهد.

🔘 این فیلم مثل هر فیلم دیگری از هیچکاک داستانش را خیلی روان و ساده تعریف می‌کند و اجازه این را نمی‌دهد که بیننده لحظه‌ای از فیلم عقب بیافتد و نخ ارتباطی‌اش با داستان قطع شود. دلهره و اضطرابی که فیلم های هیچکاک در بیننده ایجاد می کند (و در این فیلم نمود بارز خود را دارد) دلهره ای درونی ست که در سرتاسر فیلم گسترده است... ⁣ترکیبی جذاب از عشق، تعلیق و کمدی‌ست که ⁣پس از گذشت نیم قرن همچنان درخشان و دیدنی است.

یک فیلم پرتعلیق بسیار عالی و درجه یک است، شامل تعدادی از فراموش نشدنی‌ترین صحنه‌هایی است که در تاریخچه ژانر اکشن/ ماجراجویی سراغ داریم. صحنه های فوق العاده ای چون حمله با هواپیمای سم پاش و تعقیب و گریز در کوه های راشمور؛ که به بهترین وجهی تعلیق و هجو تعلیق فیلم های جاسوسی را در عین حال ارائه می دهند.
فیلم ترکیب بی نقصی از دلهره در کنار شوخی است و تاکید موکدی است بر استادی هیچکاک.

🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
📚 زبان انگلیسی را با #بهترین_متد روز دنیا بیاموزید
👤 مدرس: احمد بختیاری
🔖دارای مدرک رسمی ESOL از دانشگاه کمبریج

آموزش #آنلاین (از طریق اسکایپ)
تدریس #خصوصی و #عمومی
دوره‌های تقویت مکالمه با فیلم و سریال
برگزاری کلاس‌های گروهی برای پرسنل شرکت‌ها
🔴🔴 جلسه‌ی اول + تعیین سطح #رایگان

مکالمه ویژه مهاجرت
مکالمه تجاری و عمومی
دوره تضمینی تافل, آیلتس
آموزش پروپوزال نویسی حرفه‌ای و سی‌وی

کسب اطلاعات بیشتر:
🆔: @Ahmadbakhtiari1
📲  09124484745

آدرس اسکایپ :
https://join.skype.com/invite/A57uQTMwpPGc

کانال تلگرام:
https://hottg.com/+3fKFaAovKe8yMzY0
شمال به شمال غربی به شدّت هیچکاکی شروع می شود. یعنی مستر شاتی  از یک شهر نیویورک و ازدحام و رفت و آمد های خیلی سریع مردم در خیابان و در مترو. از دل این شلوغی و ازدحامِ این شهر مدرن، حالا باید آدم اصلی مان در بیاید.
قبل از اینکه هیچکاک مردم را نشان دهد، روی آسمان خراش ها تیتراژ می آید  با موسیقی برنارد هرمان. آسمان خراش های سر به فلک کشیده ی نیویورک. از آنجا، از این کلان شهر مدرن، به زندگی مدرن می رسیم. یعنی به آدم هایی که مرتب دارند می دوند، به شلوغی، و به اوتوبوسی که می آید و هیچکاک نمی تواند سوار شود (ورود هیچکاک به فیلم) و بعد خودِ فیلم.
از بین شلوغی، کری گرانت را می شناسیم. کری گرانت محصول این مدرنیزم است. از دل این جامعه ی شلوغ مدرن در می آید. او یک تبلیغات چی است (که شغلش هم خیلی مهم است) که با عجله دارد کار های روز را به منشی اش دیکته می کند. با زرنگی یک تاکسی را از دست یک مسافر می گیرد، سوار ماشین می شوند، و او به منشی اش می گوید: دیدی؟ حالا او احساس می کند که مرد نیکوکاری است (چون گفته بود که من مریض دارم و منشی ام مریض است). دروغ می گوید، تاکسی می گیرد، و یک حمله ی دیگری هم به آن آدمی که به او ماشین داده است می کند. بنابراین هیچکاک اخلاقیاتِ کری گرانت را هم سریعاً به ما می گوید: آدمِ بی رحمِ بی مسؤلیتِ شلوغِ، در واقع، بی اخلاق.
کری گرانت همسر ندارد دو بار دو همسرش را طلاق داده است، فقط مادر دارد. مادری که به شدّت بر او سلطه دارد. مادری که مثل بچه ای کوچک باید جلویش حساب پس دهد. از اول هم دارد به خانه ی مادر می رود. کری گرانت، آدم روزمره ی خسته از تمدن مدرن، آرزوی فرار از این تمدن را دارد. هیچکاک به ما معرفی می کند که این آدمِ مدرنِ بی مسؤلیتِ تبلیغات چیِ امروزی، مشروب خوار است. و در مشروب خواری، رانندگی هم می کند. یعنی در حال مستی هم رانندگی می کند و سرعت برایش مهم تر از مقصد و هدف است. این، کاراکتر اوست.
با دوستانش قرار دارد و بنابراین می آید وارد یک لابیِ هتل می شود. دستش را بالا می برد که کسی را صدا کند. هم زمان در بلندگوی پیج اعلام می شود که کاپلان را می خواهیم. کری گرانت که دستش بالاست، عوضی گرفته می شود. به همین راحتی Chaos (= آشوب؛ اخلال؛ هرج و مرج) رخ می دهد. آشوب، به پا می شود. کری گرانت از دنیای امنِ مدرنِ خسته کننده، پرتاب می شود به یک ناکجا آبادی که خواهیم دید.
Roger O. Thornhill
نام کری گرانت در فیلم است. O اِ وسطِ نامش یک خلأ است. یک هیچ است. یک عدم است. همین عدم باعث می شود که به جای جورج کاپلان عوضی گرفته شود. جورج کاپلان ای که اصلاً وجود خارجی ندارد. یعنی کری گرانت به عنوان یک آدم مدرن و محصول این دنیای مدرن به راحتی می تواند با یک هیچ عوضی گرفته شود. این نگاه هیچکاک است به آدم مدرن. چقدر نگاه تلخ درستی است!
وقتی او را به جای کاپلان می گیرند، وارد دنیای تبه کاران می شود، به زور به او مشروب می خورانند، و در همان حال پشت فرمان می گذارندش که رانندگی کند و نابود شود. اما او از پس این کار بر می آید و به ایستگاه پلیس می رسد.
#سیدجواد_یوسف_بیک
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
HTML Embed Code:
2024/06/07 10:38:10
Back to Top