Channel: گشتها | هومن پناهنده
Forwarded from 🕯شعر و ادب فارسی(کیش مهر)🕯
آن مسئله ای دیگر است!💔امیر عید
ينقذ في سلاحف بحرية
يقتل حيوانات بشرية
تلك قضية
وتلك قضية
💔لاکپشت های دریایی را نجات میدهند
اما انسانهای حیوان را میکشند!
این البته یک مساله است!
و آن خوب
یک مساله دیگر!
كيف تكون ملاكا أبيض
يبقى ضميرك نص ضمير
تنصف حركات الحرية
وتنسف حركات التحرير
وتوزع عطفك وحنانك
ع المقتول حسب الجنسية
وتلك قضية
وتلك قضية
💔چگونه میتوان یک فرشته پاک بود؟!
وقتی یک وجدان نصفه نیمه داری!
برای آزادی بجنگی اما
اقدام برای آزادی را خنثی کنی!
عاطفه و مهربانی ات را
بر حسب ملیت کشته شدگان تقسیم کنی؟!
خوب این یک مساله است
و آن خوب یک مساله دیگر!
كيف تكون إنسانًا راقي
ومطابق للاشتراطات
كل كلامك لابس واقي
وبتحضن كل الشجرات
بتقول ع البواب الحارس
جنبك جيش بيهد مدارس
واما بتقفش نفسك لابس دم
تقول الكل ضحية
وتلك قضية
وتلك قضية
💔چگونه انسانی شیک و ترتمیز باشی،
طبق همه قواعد!
حرفهایت اتوکشیده باشد.
برای درخت ها هم آغوش باز کنی،
وبه دربان ها، نگهبان بگویی.
اما کنارت تفنگ بدستانی مدرسه ها را با خاک یکسان کنند
و خون عزیزانت را پوشانده
و به همه "قربانی" بگویی!
چون این مسئله است
و آن مسئله ای دیگر!
كيف أصدق هذا العالم
لما بيحكي عن الإنسان؟
شايف أم بتبكي ضناها
علشان مات في الغارة جعان
ويساوي المقتول بالقاتل
بشرف ونزاهة وحيادية
وتلك قضية
وتلك قضية
💔چگونه این دنیا را باور کنم؟
وقتی از انسان میگویند؟
وقتی میبینند مادری برای بیچارگی کودکان اش گرسنه اش كه در جنگ میميرند گریه میکند؟
و مقتول و قاتل برابرند با عناوین
شرافتمندانه، درستی و عدالت!
آخر آن یک مساله است
و خوب آن مساله ای دیگر!
كيف أنامَ قريرَ العينِ؟
وأضع سدادة أذنين
والعيلة المدفونة ف بيتها
ممنوع حد يخش يغيتها
وكأن الارض اللي فوقيهم
مش تبع الكورة الأرضية
وتلك قضية
وتلك قضية
💔چگونه با وجدان آسوده بخوابم؟
و در گوشهایم پنبه بگذارم؟
وقتی خانواده ای در خانه خودش دفن شده است
و مردم میترسند بپوشانندشان...
گویا خاک این زمین،
آنجا دنباله ای از کره زمین نیست؟!
آخر خوب این خودش یک مساله است و آن یک مساله دیگر!
كيف تعيش في سجنٍ واسع؟
زنازينه من نار ورماد
وتقوم من تحت الأنقاض
تتشعلق في رقاب القاتل
تجمع أشلاءك وتقاتل
وتوري الدنيا الكدابة
كيف يسير قانون الغابة
من أين طريق الحرية
ومن أين تؤتى الدبابة
💔چگونه در زندانی بزرگ زندگی میکنی؟
که میله هایش از آتش و خاکستر است؟
و از زیر مخروبه های ساختمانی بلند شوی
و یقه قاتل را بگیری؟!
تکه های ریخته تنت را جمع کنی و بجنگی
و دنیای دروغگو را پنهان کنی...
کجا قانون جنگل جاری است؟
راه جنگ کدام سوست
و
تانک ها از کجا میایند؟
مش فارقة العالم يتكلم
موت حر وما تعيشٌ مسلّم
تلهم جيل ورا جيل يتعلم
كيف يعيش ويموت لقضية
💔فرقی نمیکند دنیا چه بگوید!
آزاده بمیر و به حالت رضا و تسلیم زندگی کن!
بگذار نسلی از پس نسلی بیاموزد
چگونه زندگی کند و برای آن مساله بمیرد...
بننادي على عالم مين
علشان يستنكر ويدين
دن كما شئت فأي إدانة
لما يجري جوة السلخانة
مش هتخف بارود الدانة
ولا قادرة ترجع له صباح
تلك قضية
وهذا كفاح
هذا كفاح
💔چه کسی را در دنیا صدا کنیم تا این مساله را محکوم کند و بهای آن را بپردازد؟
چنان که میخواهید
اما کدام جبران
سلاخی هایی چنین میشود؟
وقتی چیزی از مناسبات قدرت نمیکاهد؟
وقتی نمیتوانیم
روشنی را بازگردانیم
که آن یک "مسئله " است
و این نبرد تن به تن است
مبارزه است...
🙂زهرا
@oghniye (arabic songs)🌙
hottg.com/adabfarsikishmehr
فایل تصویری
ينقذ في سلاحف بحرية
يقتل حيوانات بشرية
تلك قضية
وتلك قضية
💔لاکپشت های دریایی را نجات میدهند
اما انسانهای حیوان را میکشند!
این البته یک مساله است!
و آن خوب
یک مساله دیگر!
كيف تكون ملاكا أبيض
يبقى ضميرك نص ضمير
تنصف حركات الحرية
وتنسف حركات التحرير
وتوزع عطفك وحنانك
ع المقتول حسب الجنسية
وتلك قضية
وتلك قضية
💔چگونه میتوان یک فرشته پاک بود؟!
وقتی یک وجدان نصفه نیمه داری!
برای آزادی بجنگی اما
اقدام برای آزادی را خنثی کنی!
عاطفه و مهربانی ات را
بر حسب ملیت کشته شدگان تقسیم کنی؟!
خوب این یک مساله است
و آن خوب یک مساله دیگر!
كيف تكون إنسانًا راقي
ومطابق للاشتراطات
كل كلامك لابس واقي
وبتحضن كل الشجرات
بتقول ع البواب الحارس
جنبك جيش بيهد مدارس
واما بتقفش نفسك لابس دم
تقول الكل ضحية
وتلك قضية
وتلك قضية
💔چگونه انسانی شیک و ترتمیز باشی،
طبق همه قواعد!
حرفهایت اتوکشیده باشد.
برای درخت ها هم آغوش باز کنی،
وبه دربان ها، نگهبان بگویی.
اما کنارت تفنگ بدستانی مدرسه ها را با خاک یکسان کنند
و خون عزیزانت را پوشانده
و به همه "قربانی" بگویی!
چون این مسئله است
و آن مسئله ای دیگر!
كيف أصدق هذا العالم
لما بيحكي عن الإنسان؟
شايف أم بتبكي ضناها
علشان مات في الغارة جعان
ويساوي المقتول بالقاتل
بشرف ونزاهة وحيادية
وتلك قضية
وتلك قضية
💔چگونه این دنیا را باور کنم؟
وقتی از انسان میگویند؟
وقتی میبینند مادری برای بیچارگی کودکان اش گرسنه اش كه در جنگ میميرند گریه میکند؟
و مقتول و قاتل برابرند با عناوین
شرافتمندانه، درستی و عدالت!
آخر آن یک مساله است
و خوب آن مساله ای دیگر!
كيف أنامَ قريرَ العينِ؟
وأضع سدادة أذنين
والعيلة المدفونة ف بيتها
ممنوع حد يخش يغيتها
وكأن الارض اللي فوقيهم
مش تبع الكورة الأرضية
وتلك قضية
وتلك قضية
💔چگونه با وجدان آسوده بخوابم؟
و در گوشهایم پنبه بگذارم؟
وقتی خانواده ای در خانه خودش دفن شده است
و مردم میترسند بپوشانندشان...
گویا خاک این زمین،
آنجا دنباله ای از کره زمین نیست؟!
آخر خوب این خودش یک مساله است و آن یک مساله دیگر!
كيف تعيش في سجنٍ واسع؟
زنازينه من نار ورماد
وتقوم من تحت الأنقاض
تتشعلق في رقاب القاتل
تجمع أشلاءك وتقاتل
وتوري الدنيا الكدابة
كيف يسير قانون الغابة
من أين طريق الحرية
ومن أين تؤتى الدبابة
💔چگونه در زندانی بزرگ زندگی میکنی؟
که میله هایش از آتش و خاکستر است؟
و از زیر مخروبه های ساختمانی بلند شوی
و یقه قاتل را بگیری؟!
تکه های ریخته تنت را جمع کنی و بجنگی
و دنیای دروغگو را پنهان کنی...
کجا قانون جنگل جاری است؟
راه جنگ کدام سوست
و
تانک ها از کجا میایند؟
مش فارقة العالم يتكلم
موت حر وما تعيشٌ مسلّم
تلهم جيل ورا جيل يتعلم
كيف يعيش ويموت لقضية
💔فرقی نمیکند دنیا چه بگوید!
آزاده بمیر و به حالت رضا و تسلیم زندگی کن!
بگذار نسلی از پس نسلی بیاموزد
چگونه زندگی کند و برای آن مساله بمیرد...
بننادي على عالم مين
علشان يستنكر ويدين
دن كما شئت فأي إدانة
لما يجري جوة السلخانة
مش هتخف بارود الدانة
ولا قادرة ترجع له صباح
تلك قضية
وهذا كفاح
هذا كفاح
💔چه کسی را در دنیا صدا کنیم تا این مساله را محکوم کند و بهای آن را بپردازد؟
چنان که میخواهید
اما کدام جبران
سلاخی هایی چنین میشود؟
وقتی چیزی از مناسبات قدرت نمیکاهد؟
وقتی نمیتوانیم
روشنی را بازگردانیم
که آن یک "مسئله " است
و این نبرد تن به تن است
مبارزه است...
🙂زهرا
@oghniye (arabic songs)🌙
hottg.com/adabfarsikishmehr
فایل تصویری
Telegram
attach 📎
Forwarded from تالار آینه
#سحرگاهی
بارخُدایا! سُلطانِ عَصر را توفیق دِهْ که مُفسِدان را نانَواخته دارَد*؛ که دَر نَواختَنِ ایشان هَلاکَتِ دین است.
و توفیق دِهْ تا مُصلِحان** و حَلالخوارگان را نیکو دارَد؛ که دَر نیکوداشتِ مُصلِحان، نِظامِ دین و دولَت است و بَقایِ مَملَکَت و شادیِ رَوانِ مُصطَفیٰ است.
#سنائی_غزنوی
#مکاتیب
*نَواختَن / نَواخته داشتَن: مورِدِ لُطف و اِنعام قَرار دادَن، مورِدِ مُلاطَفَت قَرار دادَن؛ به کامِ دِل و مُراد رَسانیدَن؛ بَرکَشیدَن و تَمَکُّن و قُدرَت بَخشیدَن.
**مُصلِح: نیکوکِردار و شایسته، اَهلِ عَمَلِ صالِح.
@talar_ayne
بارخُدایا! سُلطانِ عَصر را توفیق دِهْ که مُفسِدان را نانَواخته دارَد*؛ که دَر نَواختَنِ ایشان هَلاکَتِ دین است.
و توفیق دِهْ تا مُصلِحان** و حَلالخوارگان را نیکو دارَد؛ که دَر نیکوداشتِ مُصلِحان، نِظامِ دین و دولَت است و بَقایِ مَملَکَت و شادیِ رَوانِ مُصطَفیٰ است.
#سنائی_غزنوی
#مکاتیب
*نَواختَن / نَواخته داشتَن: مورِدِ لُطف و اِنعام قَرار دادَن، مورِدِ مُلاطَفَت قَرار دادَن؛ به کامِ دِل و مُراد رَسانیدَن؛ بَرکَشیدَن و تَمَکُّن و قُدرَت بَخشیدَن.
**مُصلِح: نیکوکِردار و شایسته، اَهلِ عَمَلِ صالِح.
@talar_ayne
Forwarded from حمیدرضا جلائیپور (جامعهشناس)
من هم به نوبه خود شهادت میدهم که دکتر سیدامامی از جامعهشناسان فرهیخته و کممانند انجمن جامعه شناسی ایران بود و مظلومانه و ناباورانه از جمع همکاران پرکشید.
حمیدرضا جلائیپور
@hamidrezajalaeipour
حمیدرضا جلائیپور
@hamidrezajalaeipour
Forwarded from فرهیختگان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پخش فیلم عزاداری و نوحهخوانی یزدیها بهعنوان بخشی از درس تاریخ و آشنایی با ایرانِ مدرن، در دانشگاه "ام ای تی" آمریکا
#فرهیختگان راهی به رهایی
#فرهیختگان راهی به رهایی
Forwarded from Gama | گاما
احمد میرعلایی بیستویکم فرودین ۱۳۲۱ در اصفهان و در خانوادهای فرهنگی و تحصیلکرده زاده شد. در سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و سه فرزند دختر داشت. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی در رشتۀ ادبیات انگلیسی در دانشگاه اصفهان ادامه داد و پس از آن با کسب رتبۀ اول و دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه لیدز انگلستان رفت و مدرک فوقلیسانس در رشتۀ ادبیات و زبان انگلیسی را از آنجا گرفت. میرعلایی برای دریافت دکتری ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه سوربن شد اما آن را نیمهتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۶، دو سال بهعنوان عضو «سپاه دانش» به سیستان و بلوچستان رفت. از سال ۱۳۴۸ متناوب در دانشگاههای اصفهان، هنرهای دراماتيک، صنعتی اصفهان، هنر، آزاد و نیز دانشگاه کراچی به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت. ۴ سال نیز در مؤسسهٔ انتشارات فرانكلين به ويراستاری آثار ادبی مشغول شد. سپس از سال ۱۳۵۵ بهمدت ۴ سال به سرپرستی «خانهٔ فرهنگ ایران در هند و پاکستان» منصوب شد.
میرعلایی نخستین فعالیتهای ادبیاش را از نوجوانی و در مدرسه شروع کرد. همراه با دوستانش در مدرسه حلقهای ادبی تشکیل داده بودند و اولین تجربههایش نوشتن در قالب روزنامهٔ دیواری دبیرستان بود. اولین ترجمهاش در دوران دانشکده منتشر شد و به مرور به یکی از نامآورترین مترجمان آثار ادبی بزرگان ادبیات جهان در ایران تبدیل شد. شماری از نویسندگان جهان ازجمله میلان کوندرا، خورخه لوئیس بورخس، اوکتاویو پاز، گابریل گارسیا مارکز، گاوین بنتاک و وی. اس. نایپل نخستینبار با ترجمههای او به مخاطب ایرانی معرفی شد.
در زمان مرگ علاوه بر دهها مقاله در نشریات ادبی، ۲۲ کتاب منتشرشده داشت. میرعلایی پس از انقلاب و بازگشت از هند و پاکستان، به زادگاه خود اصفهان رفت و در آنجا کتابفروشی و «مرکز نشر آفتاب« را در سال ۱۳۶۸ تأسیس کرد که بعدها به زندهرود تغییر نام یافت. این مرکز علاوه بر فروش، کتاب نیز منتشر میکردــــــولی در تعداد و تیراژ محدود. کتابفروشی زندهرود از معدود مراکز رفتوآمد و گپوگفت نویسندگان در اصفهان بود. فصلنامۀ زندهرود را نیز که یک فصلنامۀ تخصصی در حوزۀ نشر و ترجمه بود منتشر میکرد.
از احمد میرعلایی متنهای تألیف و ترجمهٔ زیادی در مجلات منتشر شد، ازجمله در مجلاتی همچون جنگ اصفهان، سخن، نگین، الفبا، رودکی، فرهنگ و زندگی، آیندگان ادبی، کتاب جمعه، مفید، گردون، آدینه، دنیای سخن، کلک، لیترَری ریویو.
پیکر بیجان او را اوایل آبان سال ۱۳۷۴ در کوچهای حوالی منزل زاون قوکاسیان، نویسنده و منتقد سینما، یافتند.
از ترجمههای او: هزارتوها، الف و داستانهای دیگر، ویرانههای مدور، خورخه لوئیس بورخس؛ کنسول افتخاری، گراهام گرین؛ سنگ آفتاب، اکتاویو پاز؛ کلاه کلمنتیس، میلان کوندرا؛ از چشم غربی، جوزف کنراد؛ بیلیباد ملوان، هرمان ملویل؛ هواردز اند، ای. ام. فورستر؛ خدای عقرب، ویلیام گلدینگ؛ عامل انسانی، گراهام گرین؛ دیر راهبان، فررایرا کاسترو.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper | Instagram
پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۶، دو سال بهعنوان عضو «سپاه دانش» به سیستان و بلوچستان رفت. از سال ۱۳۴۸ متناوب در دانشگاههای اصفهان، هنرهای دراماتيک، صنعتی اصفهان، هنر، آزاد و نیز دانشگاه کراچی به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت. ۴ سال نیز در مؤسسهٔ انتشارات فرانكلين به ويراستاری آثار ادبی مشغول شد. سپس از سال ۱۳۵۵ بهمدت ۴ سال به سرپرستی «خانهٔ فرهنگ ایران در هند و پاکستان» منصوب شد.
میرعلایی نخستین فعالیتهای ادبیاش را از نوجوانی و در مدرسه شروع کرد. همراه با دوستانش در مدرسه حلقهای ادبی تشکیل داده بودند و اولین تجربههایش نوشتن در قالب روزنامهٔ دیواری دبیرستان بود. اولین ترجمهاش در دوران دانشکده منتشر شد و به مرور به یکی از نامآورترین مترجمان آثار ادبی بزرگان ادبیات جهان در ایران تبدیل شد. شماری از نویسندگان جهان ازجمله میلان کوندرا، خورخه لوئیس بورخس، اوکتاویو پاز، گابریل گارسیا مارکز، گاوین بنتاک و وی. اس. نایپل نخستینبار با ترجمههای او به مخاطب ایرانی معرفی شد.
در زمان مرگ علاوه بر دهها مقاله در نشریات ادبی، ۲۲ کتاب منتشرشده داشت. میرعلایی پس از انقلاب و بازگشت از هند و پاکستان، به زادگاه خود اصفهان رفت و در آنجا کتابفروشی و «مرکز نشر آفتاب« را در سال ۱۳۶۸ تأسیس کرد که بعدها به زندهرود تغییر نام یافت. این مرکز علاوه بر فروش، کتاب نیز منتشر میکردــــــولی در تعداد و تیراژ محدود. کتابفروشی زندهرود از معدود مراکز رفتوآمد و گپوگفت نویسندگان در اصفهان بود. فصلنامۀ زندهرود را نیز که یک فصلنامۀ تخصصی در حوزۀ نشر و ترجمه بود منتشر میکرد.
از احمد میرعلایی متنهای تألیف و ترجمهٔ زیادی در مجلات منتشر شد، ازجمله در مجلاتی همچون جنگ اصفهان، سخن، نگین، الفبا، رودکی، فرهنگ و زندگی، آیندگان ادبی، کتاب جمعه، مفید، گردون، آدینه، دنیای سخن، کلک، لیترَری ریویو.
پیکر بیجان او را اوایل آبان سال ۱۳۷۴ در کوچهای حوالی منزل زاون قوکاسیان، نویسنده و منتقد سینما، یافتند.
از ترجمههای او: هزارتوها، الف و داستانهای دیگر، ویرانههای مدور، خورخه لوئیس بورخس؛ کنسول افتخاری، گراهام گرین؛ سنگ آفتاب، اکتاویو پاز؛ کلاه کلمنتیس، میلان کوندرا؛ از چشم غربی، جوزف کنراد؛ بیلیباد ملوان، هرمان ملویل؛ هواردز اند، ای. ام. فورستر؛ خدای عقرب، ویلیام گلدینگ؛ عامل انسانی، گراهام گرین؛ دیر راهبان، فررایرا کاسترو.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper | Instagram
Telegraph
زادروز احمد میرعلایی
Forwarded from جنگ پژوهی
ترور سه فرزند اسماعیل هنیه (حازم امیر و محمد ) به همراه دو نوهی ایشان توسط ارتش اسرائیل
Forwarded from Sputnik Iran Media
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رئیس دفتر سیاسی حماس: مرگ پسرانم بر خواسته های ما در آتش بس در نوار غزه تأثیری نخواهد داشت
🔸 به گزارش اسکای نیوز عربی، رئیس دفتر سیاسی حماس در مورد مرگ پسرانش گفت که این موضوع بر خواسته های جنبش حماس برای آتش بس در نوار غزه تأثیری نخواهد داشت.
🔸 ویدئوییفوق زمانی را نشان می داد که اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، خبر کشته شدن سه تن از فرزندان خود را می شنود.
📱 ما را در سایت و تلگرام اسپوتنیک دنبال کنید 👇
🔸 Sputnik Iran | Telegram 🔸
🔸 به گزارش اسکای نیوز عربی، رئیس دفتر سیاسی حماس در مورد مرگ پسرانش گفت که این موضوع بر خواسته های جنبش حماس برای آتش بس در نوار غزه تأثیری نخواهد داشت.
🔸 ویدئوییفوق زمانی را نشان می داد که اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، خبر کشته شدن سه تن از فرزندان خود را می شنود.
📱 ما را در سایت و تلگرام اسپوتنیک دنبال کنید 👇
🔸 Sputnik Iran | Telegram 🔸
Forwarded from آینده (عباس عبدی)
🔴سیاست؛ عامل دینگریزی
🔺 گفتگو با یورونیوز فارسی ۱/۱۹/ ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹در ایام نوروزی، حضور چشمگیر مردم در تخت جمشید و همین طور رقص و شادی و بیحجابیشان در شیراز و کردستان و بوشهر و سایر نقاط کشور، آشکارا حاوی تمایل به ایران باستان و عبور از خط قرمزهای فقهی جمهوری اسلامی بود. شما این وضعیت اجتماعی را چطور تحلیل میکنید؟
🔘این نوع رفتارها، بازتابی است از نادیده گرفتن گروههای اجتماعی از سوی ساخت قدرت. گروههای اجتماعی نادیده گرفته شده، ممکن است به این رفتارها اعتقاد عمیقی داشته و یا حتی نداشته باشند ولی این عرصهها، تنها جاهایی است که میتوانند خود را بروز و ظهور دهند.
🔘پیش از انقلاب هم دقیقا همین اتفاق افتاد. در ساختار رژیم شاه، نیروهایی که بعدا انقلابی شدند، اعم از لائیک یا مذهبی، حضور و مشارکت نداشتند و در عمل هم به رسمیت شناخته نمیشدند. در نتیجه، آنها پناه بردند به مناسبتها و سنتهای گذشته و این عرصهها را برای حضور عمومی و سیاسی خودشان انتخاب کردند. به همین دلیل حجاب معنای دیگری جز پوشش زن پیدا کرد و حتی کمونیستها هم برای ضدیت با رژیم شاه، حجاب را رعایت میکردند در حالی که اعتقادی نداشتند. مذهبیها هم در مناسک و مناسبتهای دینی بهتر از هر جای دیگری میتوانستند خودشان را بروز دهند؛ چون امکان دیگری برای حضور سیاسی و هویتی در دسترس نبود. یا رژیم سایر امکانها را به رسمیت نمیشناخت.
https://telegra.ph/سیاست-عامل-دین%E2%80%8Cگریزی-04-09
🔺 گفتگو با یورونیوز فارسی ۱/۱۹/ ۱۴۰۳
✍️عباس عبدی
🔹در ایام نوروزی، حضور چشمگیر مردم در تخت جمشید و همین طور رقص و شادی و بیحجابیشان در شیراز و کردستان و بوشهر و سایر نقاط کشور، آشکارا حاوی تمایل به ایران باستان و عبور از خط قرمزهای فقهی جمهوری اسلامی بود. شما این وضعیت اجتماعی را چطور تحلیل میکنید؟
🔘این نوع رفتارها، بازتابی است از نادیده گرفتن گروههای اجتماعی از سوی ساخت قدرت. گروههای اجتماعی نادیده گرفته شده، ممکن است به این رفتارها اعتقاد عمیقی داشته و یا حتی نداشته باشند ولی این عرصهها، تنها جاهایی است که میتوانند خود را بروز و ظهور دهند.
🔘پیش از انقلاب هم دقیقا همین اتفاق افتاد. در ساختار رژیم شاه، نیروهایی که بعدا انقلابی شدند، اعم از لائیک یا مذهبی، حضور و مشارکت نداشتند و در عمل هم به رسمیت شناخته نمیشدند. در نتیجه، آنها پناه بردند به مناسبتها و سنتهای گذشته و این عرصهها را برای حضور عمومی و سیاسی خودشان انتخاب کردند. به همین دلیل حجاب معنای دیگری جز پوشش زن پیدا کرد و حتی کمونیستها هم برای ضدیت با رژیم شاه، حجاب را رعایت میکردند در حالی که اعتقادی نداشتند. مذهبیها هم در مناسک و مناسبتهای دینی بهتر از هر جای دیگری میتوانستند خودشان را بروز دهند؛ چون امکان دیگری برای حضور سیاسی و هویتی در دسترس نبود. یا رژیم سایر امکانها را به رسمیت نمیشناخت.
https://telegra.ph/سیاست-عامل-دین%E2%80%8Cگریزی-04-09
Telegraph
سیاست؛ عامل دینگریزی
🔺 گفتگو با یورونیوز فارسی ۱/۱۹/ ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔹در ایام نوروزی، حضور چشمگیر مردم در تخت جمشید و همین طور رقص و شادی و بیحجابیشان در شیراز و کردستان و بوشهر و سایر نقاط کشور، آشکارا حاوی تمایل به ایران باستان و عبور از خط قرمزهای فقهی جمهوری اسلامی بود.…
Forwarded from اتاق آینده / شیرعلینیا
اظهارات عجیب سرلشکر رحیم صفوی
خوشبه حالتان سردار
دیروز خبرگزاریها از قول سرلشکر رحیم صفوی نوشتهاند: «ای کاش آقایان سیاسی بعد از عملیاتهای والفجر 8 و کربلای 5 با فرماندهان هماهنگ میشدند و به جنگ پایان میدادند.»
در اینجا تنها چند روایت تاریخی از میان روایتهای منتشرشده در سپاه را به ایشان یادآوری میکنم.
پیروزی ایران در عملیات والفجر 8 که از میانهی زمستان 1364 آغاز شد، در بهار 65 تثبیت شد و اتفاقا در همان ایام، حسن روحانی تلاش بسیاری انجام داد تا مقامات عالی کشور را قانع کند که باید جنگ را پایان داد.
اما نظر سپاه چه بود؟
روحانی مدیرِ جلسهای با حضور نمایندگان مجلس با نام مجمع عقلا بود. این جلسه در بهار 65 با پیگیریهای فرماندهی سپاه تعطیل شد. محسن رضایی بحثهای مطرحشده در مجمع عقلا را به ضرر جنگ میدانست و در گفتگویی که سال 65 انجام شده، میگوید: «آمدند به نظر خود، بحثهای اصولی را طرح کردند. مثلا وضع دشمن چطور است؟ وضع ما چطوره؟ اقتصادمان چطوره؟ چه کار باید بکنیم؟ فرانسه چکار میتواند بکند؟ چقدر اسلحه میتوانیم بخریم؟ اسلحه به ما میدهند؟ نمیدهند؟ این بحثها را کرده بودند و خوف این میرفت که این بحثها به خارج مجلس سرایت بکند و به جنگ لطمه وارد شود. خب امام به محض اینکه این جلسه را فهمیده بود، دستور داده بود... بگویید این جلسات را منحل کنند و این حرفها را نزنند و بگویید این جلسه تعطیل بشود.» (محسن رضایی در گفتگو با راویان...، سپاه، ص 69)
روحانی میگوید یکی از اعضای جلسهی مجمع عقلا به محسن رضایی گفت که اینها دنبال صلح هستند و محسن رضایی هم نامهای به امام نوشت و امام ماجرا را از آقای هاشمی جویا شد. روی اعضای جلسه تاثیر بدی گذاشت؛ «گفتند عجب! ما که اینجا نشستهایم و همه زحمت میکشیم امکانات کشور را برای یک عملیات بزرگ بسیج کنیم... جلسهی بعدی که تشکیل شد، بعضیها گفتند ما نمیآییم. به تعبیر آن روز دیگر خطرناک است.» (ازمصاحبهی مصطفی حریری با حسن روحانی)
آیا وقتی جلسهی نمایندگان مجلس تحمل نشود کسی میتواند از پایان جنگ سخن بگوید؟
سرلشکر صفوی از کربلای ۵ نیز به عنوان مقطع مناسب برای پایان دادن به جنگ یاد کرده است.
بگذارید از جلسهی هاشمی رفسنجانی و فرماندهان سپاه در روز 18 دی بنویسم. روزی که شبش عملیات کربلای 5 آغاز میشد. هاشمی در جلسه از محدودیتهای کشور برای ادامهی جنگ گفت. ابراهیم محمدزاده، مسئول دفتر سیاسی سپاه، به هاشمی گفت: «امام گفتهاند این جنگ ممکن است بیست سال هم طول بکشد. سپاه هم واقعا میخواهد بیست سال بجنگد... ولو اینکه نهایت این بیست سال جنگ هم کربلا باشد.» هاشمی از او میپرسد: «شما فکر میکنید امام میخواهند ما همینطوری بجنگیم؟»
محمدزاده میگوید: «ما اینطوری فهمیدیم. یک ماه و نیم پیش فرماندهان سپاه رفتند پیش ایشان» و «امام فرمودند: شما انشالله میروید کربلا. من هم میآیم آنجا نماز میخوانیم.» ادامهی بحث نیز خواندنی است و در صفحهی 457 از جلد 46 روزشمار جنگ که سپاه منتشر کرده، میتوانید آن را ببینید.
سردار! با این نگاههایی که میان شما و دوستانتان رایج بوده آیا کسی میتوانست به پایان جنگ فکر کند؟ جنگ را به جاهای عجیبی وصل کرده بودید.
خاطرتان هست که مرداد 61 بعد از عملیات ناموفق و تلخ رمضان، فرماندهان جلسهی پرچالشی داشتند و بحثهای داغ انتقادی در جلسه مطرح شد؟
در اواخر جلسه شما به فرماندهان گفتی برایشان مژده داری، مژدهی پیروزی و چند حدیث برایشان خواندی و از روایات و استدلالهای قرآنی گفتی و توضیح دادی که روایات دینی از قیام مردمانی از قم خبر میدهد که اسراییل را هم سرکوب میکنند و گفتی طبق روایات، لشکر ایرانی از طریق بصره وارد عراق خواهد شد. تاکید کردی: «عین روایات هست، الان کتابش هم موجود است، کتاب یومالخلاص که یک کتاب قدیمی است، مترجمش کامل سلیمان است که یک سنی است.» توضیح دادی که در این کتاب به صدام هم اشاره شده و گفتی که همهی اینها علائم ظهور حضرت ولی عصر است. (روزشمارجنگ سپاه، ج 20، ص 479)
نام کتاب را درست گفته بودی؛ اما این کتاب قدیمی نیست و تنها چند سال قبل از سخنان شما چاپ شده بود. کامل سلیمان نویسندهی کتاب است و نه مترجم. همچنین او شیعهی لبنانی است و نه سنی.
امیدوارم آینده را دریابید تا این چرخه تکرار نشود.
نکتهی آخر اینکه اینروزها شما میتوانید هرچه دوست دارید بگویید و هرچه دوست دارید منتشر کنید. اما کتاب «نکتههای تاریخی» من دربارهی جنگ توقیف است.
آیا نباید مخاطبان را دعوت کرد تا از زاویههای دیگر نیز، جنگ را ببینند؟
خوشبهحالتان سردار.
جعفر شیرعلینیا
پاییز 1401
https://hottg.com/jafarshiralinia
خوشبه حالتان سردار
دیروز خبرگزاریها از قول سرلشکر رحیم صفوی نوشتهاند: «ای کاش آقایان سیاسی بعد از عملیاتهای والفجر 8 و کربلای 5 با فرماندهان هماهنگ میشدند و به جنگ پایان میدادند.»
در اینجا تنها چند روایت تاریخی از میان روایتهای منتشرشده در سپاه را به ایشان یادآوری میکنم.
پیروزی ایران در عملیات والفجر 8 که از میانهی زمستان 1364 آغاز شد، در بهار 65 تثبیت شد و اتفاقا در همان ایام، حسن روحانی تلاش بسیاری انجام داد تا مقامات عالی کشور را قانع کند که باید جنگ را پایان داد.
اما نظر سپاه چه بود؟
روحانی مدیرِ جلسهای با حضور نمایندگان مجلس با نام مجمع عقلا بود. این جلسه در بهار 65 با پیگیریهای فرماندهی سپاه تعطیل شد. محسن رضایی بحثهای مطرحشده در مجمع عقلا را به ضرر جنگ میدانست و در گفتگویی که سال 65 انجام شده، میگوید: «آمدند به نظر خود، بحثهای اصولی را طرح کردند. مثلا وضع دشمن چطور است؟ وضع ما چطوره؟ اقتصادمان چطوره؟ چه کار باید بکنیم؟ فرانسه چکار میتواند بکند؟ چقدر اسلحه میتوانیم بخریم؟ اسلحه به ما میدهند؟ نمیدهند؟ این بحثها را کرده بودند و خوف این میرفت که این بحثها به خارج مجلس سرایت بکند و به جنگ لطمه وارد شود. خب امام به محض اینکه این جلسه را فهمیده بود، دستور داده بود... بگویید این جلسات را منحل کنند و این حرفها را نزنند و بگویید این جلسه تعطیل بشود.» (محسن رضایی در گفتگو با راویان...، سپاه، ص 69)
روحانی میگوید یکی از اعضای جلسهی مجمع عقلا به محسن رضایی گفت که اینها دنبال صلح هستند و محسن رضایی هم نامهای به امام نوشت و امام ماجرا را از آقای هاشمی جویا شد. روی اعضای جلسه تاثیر بدی گذاشت؛ «گفتند عجب! ما که اینجا نشستهایم و همه زحمت میکشیم امکانات کشور را برای یک عملیات بزرگ بسیج کنیم... جلسهی بعدی که تشکیل شد، بعضیها گفتند ما نمیآییم. به تعبیر آن روز دیگر خطرناک است.» (ازمصاحبهی مصطفی حریری با حسن روحانی)
آیا وقتی جلسهی نمایندگان مجلس تحمل نشود کسی میتواند از پایان جنگ سخن بگوید؟
سرلشکر صفوی از کربلای ۵ نیز به عنوان مقطع مناسب برای پایان دادن به جنگ یاد کرده است.
بگذارید از جلسهی هاشمی رفسنجانی و فرماندهان سپاه در روز 18 دی بنویسم. روزی که شبش عملیات کربلای 5 آغاز میشد. هاشمی در جلسه از محدودیتهای کشور برای ادامهی جنگ گفت. ابراهیم محمدزاده، مسئول دفتر سیاسی سپاه، به هاشمی گفت: «امام گفتهاند این جنگ ممکن است بیست سال هم طول بکشد. سپاه هم واقعا میخواهد بیست سال بجنگد... ولو اینکه نهایت این بیست سال جنگ هم کربلا باشد.» هاشمی از او میپرسد: «شما فکر میکنید امام میخواهند ما همینطوری بجنگیم؟»
محمدزاده میگوید: «ما اینطوری فهمیدیم. یک ماه و نیم پیش فرماندهان سپاه رفتند پیش ایشان» و «امام فرمودند: شما انشالله میروید کربلا. من هم میآیم آنجا نماز میخوانیم.» ادامهی بحث نیز خواندنی است و در صفحهی 457 از جلد 46 روزشمار جنگ که سپاه منتشر کرده، میتوانید آن را ببینید.
سردار! با این نگاههایی که میان شما و دوستانتان رایج بوده آیا کسی میتوانست به پایان جنگ فکر کند؟ جنگ را به جاهای عجیبی وصل کرده بودید.
خاطرتان هست که مرداد 61 بعد از عملیات ناموفق و تلخ رمضان، فرماندهان جلسهی پرچالشی داشتند و بحثهای داغ انتقادی در جلسه مطرح شد؟
در اواخر جلسه شما به فرماندهان گفتی برایشان مژده داری، مژدهی پیروزی و چند حدیث برایشان خواندی و از روایات و استدلالهای قرآنی گفتی و توضیح دادی که روایات دینی از قیام مردمانی از قم خبر میدهد که اسراییل را هم سرکوب میکنند و گفتی طبق روایات، لشکر ایرانی از طریق بصره وارد عراق خواهد شد. تاکید کردی: «عین روایات هست، الان کتابش هم موجود است، کتاب یومالخلاص که یک کتاب قدیمی است، مترجمش کامل سلیمان است که یک سنی است.» توضیح دادی که در این کتاب به صدام هم اشاره شده و گفتی که همهی اینها علائم ظهور حضرت ولی عصر است. (روزشمارجنگ سپاه، ج 20، ص 479)
نام کتاب را درست گفته بودی؛ اما این کتاب قدیمی نیست و تنها چند سال قبل از سخنان شما چاپ شده بود. کامل سلیمان نویسندهی کتاب است و نه مترجم. همچنین او شیعهی لبنانی است و نه سنی.
امیدوارم آینده را دریابید تا این چرخه تکرار نشود.
نکتهی آخر اینکه اینروزها شما میتوانید هرچه دوست دارید بگویید و هرچه دوست دارید منتشر کنید. اما کتاب «نکتههای تاریخی» من دربارهی جنگ توقیف است.
آیا نباید مخاطبان را دعوت کرد تا از زاویههای دیگر نیز، جنگ را ببینند؟
خوشبهحالتان سردار.
جعفر شیرعلینیا
پاییز 1401
https://hottg.com/jafarshiralinia
Telegram
اتاق آینده / شیرعلینیا
دعوتيد به خواندن درباره آینده
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
ارتباط با مدير كانال:
@jafarshiraliniaa
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
تپۀ دیگری هم مانده است؟
دفتر مصطفی میرسلیم در دفاع از او اعلام کرده است:
"میرسلیم اگر کاخنشین بود، با کاخنشینان، تراکمفروشان، فاسدانِ غوطهور در بیتالمال، فساد بَیّنِ شهرداریها، دشمنان و نابودکنندگان محیطزیست، نابهسامانی و فساد آشکارا در گمرک، برهمزنندگان و مفسدان اقتصادی کشور، بیاخلاقیهای حاکم بر جامعه، مخالفان با تولیدات داخلی، موافقان با کاستن ارزش پول ملّی، ازبینبرندگان شأن والای ملت شریف ایران، مختلسین و امثال اینان، جانانه به نبرد نمیپرداخت تا اینگونه آماج توهینها و بلکه اهانتها شود!"
با این توصیفی که دفتر آقای میرسلیم از وضعیت فساد در کشور به دست داده، پس به قول ما کرمانیها، هیچ تپهای از تِرِکمون در امان نمانده است!
اگر یک منتقد یا مخالفِ وضع موجود، مفاسد جاری در کشور را اینگونه ردیف میکرد، حداقلش به سیاهنمایی و تبلیغ علیه نظام متهم میشد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
دفتر مصطفی میرسلیم در دفاع از او اعلام کرده است:
"میرسلیم اگر کاخنشین بود، با کاخنشینان، تراکمفروشان، فاسدانِ غوطهور در بیتالمال، فساد بَیّنِ شهرداریها، دشمنان و نابودکنندگان محیطزیست، نابهسامانی و فساد آشکارا در گمرک، برهمزنندگان و مفسدان اقتصادی کشور، بیاخلاقیهای حاکم بر جامعه، مخالفان با تولیدات داخلی، موافقان با کاستن ارزش پول ملّی، ازبینبرندگان شأن والای ملت شریف ایران، مختلسین و امثال اینان، جانانه به نبرد نمیپرداخت تا اینگونه آماج توهینها و بلکه اهانتها شود!"
با این توصیفی که دفتر آقای میرسلیم از وضعیت فساد در کشور به دست داده، پس به قول ما کرمانیها، هیچ تپهای از تِرِکمون در امان نمانده است!
اگر یک منتقد یا مخالفِ وضع موجود، مفاسد جاری در کشور را اینگونه ردیف میکرد، حداقلش به سیاهنمایی و تبلیغ علیه نظام متهم میشد!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
اقتصاددانان بزرگ!
سید احمد علمالهدی امام جمعۀ مشهد: "امروزه میبینیم عدهای در رسانههای مختلف موضعگیری میکنند، ژست روشنفکری و تخصص به خود میگیرند و شعار میدهند که مدیریت اقتصاد با زور نمی شود! این حرفها چیست؟ اقتدار حکومتی باید پایکار بیاید و کل جریان مدیریتی نظام به کار بیفتد تا با همه قدرت، این تلخیهای موجود در اقتصاد کشور برای مردم به شیرینی تبدیل شود."
حسینعلی حاجیدلیگانی نماینده شاهینشهر: بالا رفتن قیمت دلار به شرایط منطقه و حملۀ نظامی ارتباطی ندارد!
با افرادی از این قبیل که در مقام تصمیمگیری برای تعیین مقدرات این کشور نشستهاند، چطور ممکن است اقتصاد این کشور روی سامان و توسعه به خود بگیرد؟
وقتی فردی بتواند در شهر تحت کنترلش، به خلاف قوانین جاری ،با زور و تهدید مانع برگزاری کنسرت شود، چرا نباید فکر کند که اقتصاد هم از همان جنس است و با زور میتوان آن را طبق میل خود در آورد؟
همینطور نمایندهای که تأثیر روانی تهدید وقوع جنگ بر اقتصادی مثل اقتصاد ایران را هم نبیند، چرا باید از ورود کشور به جنگ بهراسد و یا بیمناک باشد؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
سید احمد علمالهدی امام جمعۀ مشهد: "امروزه میبینیم عدهای در رسانههای مختلف موضعگیری میکنند، ژست روشنفکری و تخصص به خود میگیرند و شعار میدهند که مدیریت اقتصاد با زور نمی شود! این حرفها چیست؟ اقتدار حکومتی باید پایکار بیاید و کل جریان مدیریتی نظام به کار بیفتد تا با همه قدرت، این تلخیهای موجود در اقتصاد کشور برای مردم به شیرینی تبدیل شود."
حسینعلی حاجیدلیگانی نماینده شاهینشهر: بالا رفتن قیمت دلار به شرایط منطقه و حملۀ نظامی ارتباطی ندارد!
با افرادی از این قبیل که در مقام تصمیمگیری برای تعیین مقدرات این کشور نشستهاند، چطور ممکن است اقتصاد این کشور روی سامان و توسعه به خود بگیرد؟
وقتی فردی بتواند در شهر تحت کنترلش، به خلاف قوانین جاری ،با زور و تهدید مانع برگزاری کنسرت شود، چرا نباید فکر کند که اقتصاد هم از همان جنس است و با زور میتوان آن را طبق میل خود در آورد؟
همینطور نمایندهای که تأثیر روانی تهدید وقوع جنگ بر اقتصادی مثل اقتصاد ایران را هم نبیند، چرا باید از ورود کشور به جنگ بهراسد و یا بیمناک باشد؟
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from فوتبال برتر | گزارش ورزشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گشتها | هومن پناهنده
توی سرزمینی که جوونا از پیرمردا کتک بخورن جای زندگی کردن نیست
این نظر را کسی، با توجه به عکس زدوخورد کادر فنی دو تیم فوتبال، زیر فرستهُ خبر نوشته. طفلک یک دلیل دیگر پیدا کرده در تایید این ضربالمثل که
"ایران دیگه جای زندگی کردن نیست."
این ضربالمثل که قدمتش، به قول علما، به زمان هوخشتره میرسد باید در امثال و حکم دهخدا آمده باشد، یا اگر نیامده، باید در ویراست جدیدش حتماً بیاید، وگرنه آن کتاب مستطاب چیزی مهم کم خواهد داشت.
برای ترک ایران، دیگر آیا دلیل از این قانعکنندهتر هست که در ایران "جوونا از پیرمردها کتک میخورند" ؟
#هومن_پناهنده
@gashthaa
"ایران دیگه جای زندگی کردن نیست."
این ضربالمثل که قدمتش، به قول علما، به زمان هوخشتره میرسد باید در امثال و حکم دهخدا آمده باشد، یا اگر نیامده، باید در ویراست جدیدش حتماً بیاید، وگرنه آن کتاب مستطاب چیزی مهم کم خواهد داشت.
برای ترک ایران، دیگر آیا دلیل از این قانعکنندهتر هست که در ایران "جوونا از پیرمردها کتک میخورند" ؟
#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from چشموچراغ (واژهگزینی، فرهنگستان) (S.M.K)
⚫️ به احترام درگذشت دکتر محمود مدبری، ادیب، پژوهشگر، و مصحح
📗عجائباللغة، فرهنگ لغت فارسی به فارسی، ویراست دوم، تصحیح دکتر #محمود_مدبری، تهران: کتاب بهار، ۱۴۰۰.
از نویسندۀ این کتاب تنها شهرت «ادیبی» برجای ماندهاست... در لغتنامۀ دهخدا، بدون سند و منبع، چنین آمدهاست: «شاعر و قاضی تُرک متوفی به سال ۱۰۲۸، او راست دیوانی به ترکی».
نویسنده، پس از توضیح در چگونگی و سبب نوشتن کتاب، گوید: «که بدین وسیله از این بندۀ حقیر که ندارد از جهان جز بینصیبی /غریبی دردکش مسکین «ادیبی»، به ذکرخیری یاد کنند. ادیبی در مقدمۀ کتاب خود سخنی از تاریخ تألیف نیاوردهاست؛ اما، با توجه به قرائن تاریخی، باید آن را مصادف با عصر سلیمان عثمانی و قدرت داشتن اسکندر چلبی دفتردار، یعنی سالهای ۹۲۶–۹۴۱، دانست. علامه دهخدا سال وفات نویسنده را ۱۰۲۸ ه.ق ذکر کردهاست، که پذیرش آن جای تردید دارد و احتمال دارد این دو «ادیبی» فرد واحدی نباشند.
تنها کتابی که از ادیبی ماندهاست همین کتاب است که بیش از ۱۷۰۰ لغت فارسی را شامل میشود. نویسنده این کتاب را در یک مقدمۀ دوصفحهای و در بیستویک باب، بهترتیب حروف تهجیِ پایانی، همراه با شواهد شعری، بهویژه شواهد کهن، آوردهاست. او دستی هم در شعر داشته و ۲۶ بیت از سرودههای خود را نیز نقل کردهاست. طبیعتاً برخی بابها، مانند بابالثاء یا بابالضاء و مانند آن، در کتاب نیستند، زیرا توجه نویسنده به واژههای فارسی و غیرعربی بودهاست. نویسنده نامی از منبع یا منابع خود نیاوردهاست، اما بهنظر میرسد از روی یک یا چند فرهنگ فارسی به رونویسی پرداخته، که دستکم یکی از آن نسخهها لغت فُرس اسدی طوسی بودهاست.
اشتباههای گوناگون در کتاب تا جای ممکن بررسی و تصحیح شده و نقدی نیز به قلم دکتر معصومه امینیان دربارۀ این کتاب (در برگزیدۀ مقالات دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، ج ۸، «فرهنگها و لغتنامهها»، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، «عجائباللغة»، ص ۲۱۱) بهچاپ رسیده که به بررسی مواردی که از چشم مصحح بهدور مانده پرداختهاست.
در فرستۀ آینده نمونههایی از واژههای کتاب عجائباللغة را خواهیم دید.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
@cheshmocheragh
📗عجائباللغة، فرهنگ لغت فارسی به فارسی، ویراست دوم، تصحیح دکتر #محمود_مدبری، تهران: کتاب بهار، ۱۴۰۰.
از نویسندۀ این کتاب تنها شهرت «ادیبی» برجای ماندهاست... در لغتنامۀ دهخدا، بدون سند و منبع، چنین آمدهاست: «شاعر و قاضی تُرک متوفی به سال ۱۰۲۸، او راست دیوانی به ترکی».
نویسنده، پس از توضیح در چگونگی و سبب نوشتن کتاب، گوید: «که بدین وسیله از این بندۀ حقیر که ندارد از جهان جز بینصیبی /غریبی دردکش مسکین «ادیبی»، به ذکرخیری یاد کنند. ادیبی در مقدمۀ کتاب خود سخنی از تاریخ تألیف نیاوردهاست؛ اما، با توجه به قرائن تاریخی، باید آن را مصادف با عصر سلیمان عثمانی و قدرت داشتن اسکندر چلبی دفتردار، یعنی سالهای ۹۲۶–۹۴۱، دانست. علامه دهخدا سال وفات نویسنده را ۱۰۲۸ ه.ق ذکر کردهاست، که پذیرش آن جای تردید دارد و احتمال دارد این دو «ادیبی» فرد واحدی نباشند.
تنها کتابی که از ادیبی ماندهاست همین کتاب است که بیش از ۱۷۰۰ لغت فارسی را شامل میشود. نویسنده این کتاب را در یک مقدمۀ دوصفحهای و در بیستویک باب، بهترتیب حروف تهجیِ پایانی، همراه با شواهد شعری، بهویژه شواهد کهن، آوردهاست. او دستی هم در شعر داشته و ۲۶ بیت از سرودههای خود را نیز نقل کردهاست. طبیعتاً برخی بابها، مانند بابالثاء یا بابالضاء و مانند آن، در کتاب نیستند، زیرا توجه نویسنده به واژههای فارسی و غیرعربی بودهاست. نویسنده نامی از منبع یا منابع خود نیاوردهاست، اما بهنظر میرسد از روی یک یا چند فرهنگ فارسی به رونویسی پرداخته، که دستکم یکی از آن نسخهها لغت فُرس اسدی طوسی بودهاست.
اشتباههای گوناگون در کتاب تا جای ممکن بررسی و تصحیح شده و نقدی نیز به قلم دکتر معصومه امینیان دربارۀ این کتاب (در برگزیدۀ مقالات دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، ج ۸، «فرهنگها و لغتنامهها»، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، «عجائباللغة»، ص ۲۱۱) بهچاپ رسیده که به بررسی مواردی که از چشم مصحح بهدور مانده پرداختهاست.
در فرستۀ آینده نمونههایی از واژههای کتاب عجائباللغة را خواهیم دید.
✍🏻 سمانه ملکخانی
#معرفی_کتاب
#فکر_کردن_از_کتاب_خواندن_هم_مهمتر_است
@cheshmocheragh
گشتها | هومن پناهنده
⚫️ به احترام درگذشت دکتر محمود مدبری، ادیب، پژوهشگر، و مصحح 📗عجائباللغة، فرهنگ لغت فارسی به فارسی، ویراست دوم، تصحیح دکتر #محمود_مدبری، تهران: کتاب بهار، ۱۴۰۰. از نویسندۀ این کتاب تنها شهرت «ادیبی» برجای ماندهاست... در لغتنامۀ دهخدا، بدون سند و منبع،…
"به احترام درگذشت..." ؟!
درگذشت احترام دارد؟!
آیا، در زبان فارسی، "درگذشت" اصلاً از سنخ چیزهایی است که مشمول احترام یا بیاحترامی میشوند؟
شاید مقصود این پژوهشگرِ فرهنگستان "به مناسبت" بوده، نه "به احترام".
در غیر این صورت، این از آن نوآوریهایی است که از ذوق بویی نبرده. بهعکس، ترکیب "شیر-آهن-کوه" در مقام صفتی برای کلمهُ "مرد" در شعر شاملو هم بدیع، هم زیبا است :
و شیرآهنکوه مردی از اینگونه عاشق
میدان خونین سرنوشت
به پاشنهُ آشیل
درنوشت.
میتوان در زبان نوآوری کرد، اما هرکسی را قریحهُ ابداع نیست. برای طبع میانمایه ایمنتر این است که به استفاده از تعبیرهای سنتی زبان( مثل همان "به مناسبت") قانع باشد و نوآوری را به اهلش واگذارد.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
درگذشت احترام دارد؟!
آیا، در زبان فارسی، "درگذشت" اصلاً از سنخ چیزهایی است که مشمول احترام یا بیاحترامی میشوند؟
شاید مقصود این پژوهشگرِ فرهنگستان "به مناسبت" بوده، نه "به احترام".
در غیر این صورت، این از آن نوآوریهایی است که از ذوق بویی نبرده. بهعکس، ترکیب "شیر-آهن-کوه" در مقام صفتی برای کلمهُ "مرد" در شعر شاملو هم بدیع، هم زیبا است :
و شیرآهنکوه مردی از اینگونه عاشق
میدان خونین سرنوشت
به پاشنهُ آشیل
درنوشت.
میتوان در زبان نوآوری کرد، اما هرکسی را قریحهُ ابداع نیست. برای طبع میانمایه ایمنتر این است که به استفاده از تعبیرهای سنتی زبان( مثل همان "به مناسبت") قانع باشد و نوآوری را به اهلش واگذارد.
#هومن_پناهنده
@gashthaa
Forwarded from نیم روز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عبور نمازگزاران مصری
از فقه سنتی
در نماز عید فطر
🔹 امسال نیز بسان سال گذشته، صفوف به هم پیوسته زن و مرد در کنار هم در نماز عید فطر شهرهای مصر چالش جدیدی را پیش روی فقیهان الازهر بوجود آورد.
🔸 در حالی که از نظر فقه سنتی، وجود حایل از شرایط صحت نماز است، نماز عید فطر امسال نیز در قاهره و جیزه مملو از نمازگزاران زن (باحجاب و بی حجاب) و مرد در کنار یکدیگر در صفوف بدون حائل بود.
🔹 پدیده ای که خبر از ظهور «خداجویی توأمان با فقه گریری»، «بی اعتنایی به الازهر»
میدهد. هر چند نمیتوان تأثیرات مهم نرم افزارهای مدرنیته (مثل ترویج برابری حقوق زن و مرد و سکسشوالیزم حقوقی) در بانوان مسلمان را نیز نادیده گرفت.
💠 دور از انتظار نیست که در آینده ای نزدیک، ضمن تثبیت این پدیده و تسری آن به سایر جوامع مسلمان، شاهد گسست های دیگری از فقه سنتی در حوزه فقه زنان در عبادات باشیم
@nimroozmagazine
از فقه سنتی
در نماز عید فطر
🔹 امسال نیز بسان سال گذشته، صفوف به هم پیوسته زن و مرد در کنار هم در نماز عید فطر شهرهای مصر چالش جدیدی را پیش روی فقیهان الازهر بوجود آورد.
🔸 در حالی که از نظر فقه سنتی، وجود حایل از شرایط صحت نماز است، نماز عید فطر امسال نیز در قاهره و جیزه مملو از نمازگزاران زن (باحجاب و بی حجاب) و مرد در کنار یکدیگر در صفوف بدون حائل بود.
🔹 پدیده ای که خبر از ظهور «خداجویی توأمان با فقه گریری»، «بی اعتنایی به الازهر»
میدهد. هر چند نمیتوان تأثیرات مهم نرم افزارهای مدرنیته (مثل ترویج برابری حقوق زن و مرد و سکسشوالیزم حقوقی) در بانوان مسلمان را نیز نادیده گرفت.
💠 دور از انتظار نیست که در آینده ای نزدیک، ضمن تثبیت این پدیده و تسری آن به سایر جوامع مسلمان، شاهد گسست های دیگری از فقه سنتی در حوزه فقه زنان در عبادات باشیم
@nimroozmagazine
HTML Embed Code: